جز
جایگزینی متن - 'فهم دین' به 'فهم دین'
جز (جایگزینی متن - '، -' به ' -') |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
مقام معظم رهبری در بیانات خود تلاش میکنند از [[معرفت]] خطی و استدلالورزی گام به گام استفاده کنند تا هم رشته و [[انسجام]] مطالب بیان شده در موقعیتهای مختلف [[حفظ]] شود و هم مخاطبان ایشان که از همه اقشار [[جامعه]] هستند بتوانند از سخنان ایشان استفاده لازم را ببرند<ref>نک: حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۸ و ۲۵/۵/۱۳۸۳.</ref>. | مقام معظم رهبری در بیانات خود تلاش میکنند از [[معرفت]] خطی و استدلالورزی گام به گام استفاده کنند تا هم رشته و [[انسجام]] مطالب بیان شده در موقعیتهای مختلف [[حفظ]] شود و هم مخاطبان ایشان که از همه اقشار [[جامعه]] هستند بتوانند از سخنان ایشان استفاده لازم را ببرند<ref>نک: حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۸ و ۲۵/۵/۱۳۸۳.</ref>. | ||
معرفت موردی یا شخصی، معرفت [[انسان]] [[متدین]] از [[معارف]] و [[احکام دین]] است. به تعبیر دیگر، هر فرد [[مسلمان]] در هر سطحی که باشد، [[شناختی]] از اصول و [[فروع دین]] دارد، ممکن است این [[شناخت]] سطحی و عوامانه باشد و میتواند تا معرفت عمیق و عالمانه [[فیلسوف]] یا [[مجتهد]] یا [[عارف]] امتداد یابد. اما مشخصه اصلی این نوع معرفت، نگاه شخصی و فردی به [[دین]] است که در عین حال که [[معرفتی]] لازم است، اما مرحله نخست معرفت محسوب میشود. | معرفت موردی یا شخصی، معرفت [[انسان]] [[متدین]] از [[معارف]] و [[احکام دین]] است. به تعبیر دیگر، هر فرد [[مسلمان]] در هر سطحی که باشد، [[شناختی]] از اصول و [[فروع دین]] دارد، ممکن است این [[شناخت]] سطحی و عوامانه باشد و میتواند تا معرفت عمیق و عالمانه [[فیلسوف]] یا [[مجتهد]] یا [[عارف]] امتداد یابد. اما مشخصه اصلی این نوع معرفت، نگاه شخصی و فردی به [[دین]] است که در عین حال که [[معرفتی]] لازم است، اما مرحله نخست معرفت محسوب میشود. | ||
در امتداد این معرفت؛ معرفت خطی قرار دارد، که معرفت به روش و راه و نقشهای است که [[خداوند]] برای [[زندگی]] انسان معین فرموده است. خداوند که هندسه عالم را ریخته است، این مجموعه درهم تنیده و پیوسته را به هدفی [[آفریده]] است و برای زندگی [[بشر]] نیز [[هدف]]، نقشه، راه و روشی تعین کرده است و معرفت خطی شناخت [[اهداف الهی]]، نقشه و راه و روشی است که بشر را به سر [[منزل]] مقصود میرساند. طبعاً ما به عنوان مسلمان باید به این اهداف و نقشه و فرایند تحقق اهداف؛ [[علم]] پیدا کنیم. نکته مهم آن است که این نقشه با صرف [[اعمال]] فردی حاصل نخواهد شد. بلکه با [[رفتار]] جمعی و [[اطاعت]] جمعی حاصل میشود؛ زیرا دیدیم که دین امری [[اجتماعی]] است و در [[اجتماع]] تحقق پیدا میکند که اساس آن [[اطاعت از خداوند]] است. حال که چنین است باید در نقشه [[الهی]] [[تدبر]] کرد و آن را به [[درستی]] شناخت. از این نوع [[شناخت]] به [[معرفت]] خطی تعبیر میکنیم که نگاهی نظاممند و سیستمی به [[اسلام]] دارد. این همان نکته اساسی در [[منطق]] [[فهم | در امتداد این معرفت؛ معرفت خطی قرار دارد، که معرفت به روش و راه و نقشهای است که [[خداوند]] برای [[زندگی]] انسان معین فرموده است. خداوند که هندسه عالم را ریخته است، این مجموعه درهم تنیده و پیوسته را به هدفی [[آفریده]] است و برای زندگی [[بشر]] نیز [[هدف]]، نقشه، راه و روشی تعین کرده است و معرفت خطی شناخت [[اهداف الهی]]، نقشه و راه و روشی است که بشر را به سر [[منزل]] مقصود میرساند. طبعاً ما به عنوان مسلمان باید به این اهداف و نقشه و فرایند تحقق اهداف؛ [[علم]] پیدا کنیم. نکته مهم آن است که این نقشه با صرف [[اعمال]] فردی حاصل نخواهد شد. بلکه با [[رفتار]] جمعی و [[اطاعت]] جمعی حاصل میشود؛ زیرا دیدیم که دین امری [[اجتماعی]] است و در [[اجتماع]] تحقق پیدا میکند که اساس آن [[اطاعت از خداوند]] است. حال که چنین است باید در نقشه [[الهی]] [[تدبر]] کرد و آن را به [[درستی]] شناخت. از این نوع [[شناخت]] به [[معرفت]] خطی تعبیر میکنیم که نگاهی نظاممند و سیستمی به [[اسلام]] دارد. این همان نکته اساسی در [[منطق]] [[فهم دین]] در نگاه [[مقام معظم رهبری]] است که در نگاه معظم له «دین نقشهای [[الهی]] است که [[خداوند]] ترسیم کرده است و تنها در درون [[جامعه بشری]] و با تلاش جمعی تحقق بیرونی و خارجی مییابد»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۸.</ref>. | ||
اما معرفت خطی چهار جزء دارد: | اما معرفت خطی چهار جزء دارد: | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==منابع معرفت دینی== | ==منابع معرفت دینی== | ||
آیا میتوان به معرفت دینی رسید؟ اگر میتوان رسید، آیا این [[معرفت]] واقع نماست؟ و ابزار آن چیست؟ منابع آن کدام است؟ مسلماً در نگاه [[مقام معظم رهبری]] رسیدن به [[فهم | آیا میتوان به معرفت دینی رسید؟ اگر میتوان رسید، آیا این [[معرفت]] واقع نماست؟ و ابزار آن چیست؟ منابع آن کدام است؟ مسلماً در نگاه [[مقام معظم رهبری]] رسیدن به [[فهم دین]] و معرفت دینی امکان پذیر است و این معرفت و فهم در صورتی که روشمند باشد، واقع نما نیز هست. تمام بیانات ایشان حکایت از همین امر دارد و در این شکی نیست. بنابراین ما بحث خود را روی ابزار و منابع معرفت متمرکز میکنیم. | ||
در نظر مقام معظم رهبری [[شناخت]] منابع [[معرفتی]] اهداف اسلامی بسیار مهم است؛ زیرا [[ضرورت]] دارد که ما منابع اصلی فهم و [[ادراک]] [[حقیقت]] [[دین]] و [[دولت اسلامی]] را بدانیم تا در دام [[التقاط]] نیفتیم. مسلم است که با مبانی [[فلسفه]] و [[اندیشه غربی]] نمیتوان [[معرفت]] صحیحی نسبت به [[اهداف]] [[اسلامی]] پیدا کرد، بلکه [[ضرورت]] دارد که به [[منابع اسلامی]] مراجعه کرد تا بر مبنای آنها اصول اهداف و مأموریتها و [[سیاستها]] و برنامههای اصلی [[دولت]] و [[جامعه اسلامی]] را استخراج کرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۱/۱۰/۱۳۷۰.</ref>. | در نظر مقام معظم رهبری [[شناخت]] منابع [[معرفتی]] اهداف اسلامی بسیار مهم است؛ زیرا [[ضرورت]] دارد که ما منابع اصلی فهم و [[ادراک]] [[حقیقت]] [[دین]] و [[دولت اسلامی]] را بدانیم تا در دام [[التقاط]] نیفتیم. مسلم است که با مبانی [[فلسفه]] و [[اندیشه غربی]] نمیتوان [[معرفت]] صحیحی نسبت به [[اهداف]] [[اسلامی]] پیدا کرد، بلکه [[ضرورت]] دارد که به [[منابع اسلامی]] مراجعه کرد تا بر مبنای آنها اصول اهداف و مأموریتها و [[سیاستها]] و برنامههای اصلی [[دولت]] و [[جامعه اسلامی]] را استخراج کرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۱/۱۰/۱۳۷۰.</ref>. | ||
بنابراین در وهله اول باید [[نظام]] [[معرفتی]] [[غرب]] را طرد و رد کرد؛ زیرا نسخه آنها مناسب با اهداف و آرمانهای جامعه اسلامی نخواهد بود. اما در عین حال ضرورت دارد که اگر فلسفه و اندیشه غربی را طرد میکنیم، که [[انقلاب اسلامی]] چنین کرد، مبانی معرفتی [[اسلام]] را استخراج کنیم تا بر پایه آنها بتوانیم اهداف اسلامی را [[شناسایی]] کنیم و [[وظایف]] خود را نیز در بیابیم؛ زیرا «آنچه [[انسانها]] و [[جوامع]] را به هم نزدیک یا از هم جدا میکند، اصول و مبانی معرفتی آنهاست»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱/۶/۱۳۸۹.</ref>. «[[مکتب اسلام]]؛ مبانی معرفتی خود را دارد»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۷/۲/۱۳۸۸.</ref>. البته «ما در اول راهیم؛ و باید مبانی معرفتی حرکت اسلامی را کامل کرد و در گام بعدی بنای [[حکومت]] و [[نظام اسلامی]] را بر اساس مبانی معرفتی مذکور؛ کامل نمود»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۵/۷/۱۳۸۵.</ref>. | بنابراین در وهله اول باید [[نظام]] [[معرفتی]] [[غرب]] را طرد و رد کرد؛ زیرا نسخه آنها مناسب با اهداف و آرمانهای جامعه اسلامی نخواهد بود. اما در عین حال ضرورت دارد که اگر فلسفه و اندیشه غربی را طرد میکنیم، که [[انقلاب اسلامی]] چنین کرد، مبانی معرفتی [[اسلام]] را استخراج کنیم تا بر پایه آنها بتوانیم اهداف اسلامی را [[شناسایی]] کنیم و [[وظایف]] خود را نیز در بیابیم؛ زیرا «آنچه [[انسانها]] و [[جوامع]] را به هم نزدیک یا از هم جدا میکند، اصول و مبانی معرفتی آنهاست»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱/۶/۱۳۸۹.</ref>. «[[مکتب اسلام]]؛ مبانی معرفتی خود را دارد»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۷/۲/۱۳۸۸.</ref>. البته «ما در اول راهیم؛ و باید مبانی معرفتی حرکت اسلامی را کامل کرد و در گام بعدی بنای [[حکومت]] و [[نظام اسلامی]] را بر اساس مبانی معرفتی مذکور؛ کامل نمود»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۵/۷/۱۳۸۵.</ref>. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
==آسیبهای معرفت دینی== | ==آسیبهای معرفت دینی== | ||
[[منطق]] [[فهم | [[منطق]] [[فهم دین]] و معرفت دینی، دارای آفتها و آسیبهایی است که باعث [[سوء]] فهم و [[انحراف]] در فهم دین میگردد. بنابراین یکی از ارکان بحث درباره منطق فهم دین، [[سخن گفتن]] از آفات و آسیبهای معرفت دینی است. اما این آسیبها را میتوان در دو دسته کلی دستهبندی کرد: دسته نخست آسیبهای [[نفسانی]] است؛ دسته دوم [[انحرافهای معرفتی]] است. ما در این مجال، پنج آسیب معرفت دینی را بررسی میکنیم. | ||
===[[هواهای نفسانی]]=== | ===[[هواهای نفسانی]]=== | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
===[[تحجر]]=== | ===[[تحجر]]=== | ||
آسیب بعدی، تحجر است. «تحجر فراموش کردن [[عقل]] و متوقف ماندن در [[فهم | آسیب بعدی، تحجر است. «تحجر فراموش کردن [[عقل]] و متوقف ماندن در [[فهم دین]] است»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.</ref>، یعنی اینکه ما در کار بزرگی که در جهت تحقق [[اهداف]] [[اسلامی]] داریم، نتوانیم نیازهای [[زمان]] و لوازم هر لحظه [[زندگی]] [[ملت]] را بشناسیم و در وضعیتی ایستا و بدون انعطاف، پیش برویم. آنچه در [[اندیشه]] اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است آن است که «[[اسلام]] دینی جامع است که برای [[بشر]] تا [[قیامت]] برنامه دارد، و به این دلیل [[ضرورت]] دارد که فهمی کارساز از دین در دنیای جدید داشته باشیم؛ و [[جامعه اسلامی]] را بر [[مبانی اسلام]] بنا کنیم و در این صورت اگر به [[ظواهر]] [[احکام]] اکتفا کنیم و نتوانیم کشش طبیعی احکام و [[معارف اسلامی]] را، در جایی که قابل کشش است، [[درک]] کنیم، دچار تحجر و [[جمود]] و ایستایی میشویم که آسیبی جدی در فهم دین محسوب است که دنبالهاش ویرانی است»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۳/۱۳۷۶ و ۲۳/۹/۱۳۷۹.</ref>. راه مقابله با این آسیب و آفت بزرگ؛ حاکم شدن عقل و [[نوآوری]] [[علمی]] است که در معارف اسلامی از آن به [[اجتهاد]] یاد میشود. اما اجتهاد به این معنی دارای دو رکن اساسی است: | ||
# [[قدرت علمی]] که با هوش وافر، [[ذخیره]] علمی لازم و [[مجاهده]] فراوان برای فراگیری حاصل میشود. | # [[قدرت علمی]] که با هوش وافر، [[ذخیره]] علمی لازم و [[مجاهده]] فراوان برای فراگیری حاصل میشود. | ||
# [[جرأت]] علمی<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۹/۱۲/۱۳۷۹.</ref>.<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۱۰۷.</ref> | # [[جرأت]] علمی<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۹/۱۲/۱۳۷۹.</ref>.<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۱۰۷.</ref> |