بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== واژۀ «دیپلماسی» به معنای هدایت روابط بین افراد، گروهها و ملتها از جمله واژههای سیاسی مورد استفاده در عرصۀ مناسبات بینالمللی است. دیپلماسی (Diplomac...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
واژۀ | واژۀ «دیپلماسی» به معنای [[هدایت]] [[روابط]] بین افراد، گروهها و [[ملتها]] از جمله واژههای [[سیاسی]] مورد استفاده در عرصۀ مناسبات بینالمللی است. | ||
دیپلماسی (Diplomacy) در کاربرد رسمی خود عمدتاً به دیپلماسی بینالمللی که هدایت [[روابط بینالمللی]] از راه [[دیدار]] و گفت وگوهای دیپلماتهای رسمی است، اشاره دارد. | دیپلماسی (Diplomacy) در کاربرد رسمی خود عمدتاً به دیپلماسی بینالمللی که هدایت [[روابط بینالمللی]] از راه [[دیدار]] و گفت وگوهای دیپلماتهای رسمی است، اشاره دارد. | ||
در گذشته دیپلماسی بین کشورها بیشتر به موضوعاتی همچون روابط شخصی و [[خانوادگی]] [[پادشاهان]] دو [[کشور]] با یکدیگر، یا مسئلۀ [[جنگ]] و [[صلح]] مربوط میشد، اما در شرایط کنونی [[جهان]] علاوه بر آنها موضوعاتی همچون روابط [[تجاری]]، مناسبات [[فرهنگی]] و [[علمی]] نیز در محور مباحثات دیپلماتیک بین کشورهای مختلف با یکدیگر و بین آنها با [[سازمانهای بینالمللی]] قرار گرفته است. | در گذشته دیپلماسی بین کشورها بیشتر به موضوعاتی همچون روابط شخصی و [[خانوادگی]] [[پادشاهان]] دو [[کشور]] با یکدیگر، یا مسئلۀ [[جنگ]] و [[صلح]] مربوط میشد، اما در شرایط کنونی [[جهان]] علاوه بر آنها موضوعاتی همچون روابط [[تجاری]]، مناسبات [[فرهنگی]] و [[علمی]] نیز در محور مباحثات دیپلماتیک بین کشورهای مختلف با یکدیگر و بین آنها با [[سازمانهای بینالمللی]] قرار گرفته است. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
در این چارچوب [[دولت]] میزبان به سفیر یا کنسول به عنوان [[رییس]] هیأت دیپلماتیک در یک کشور دیگر [[اجازه]] میدهد تا بخشی از [[خاک]] کشور او را که سفارتخانه یا کنسولگری نامیده میشود، اداره کند. همچنین مکان، کارمندان و حتی خودروهای هیأت دیپلماتیک نیز در برابر بسیاری از [[قوانین]] کشور پذیرنده، از مصونیت برخوردارند. | در این چارچوب [[دولت]] میزبان به سفیر یا کنسول به عنوان [[رییس]] هیأت دیپلماتیک در یک کشور دیگر [[اجازه]] میدهد تا بخشی از [[خاک]] کشور او را که سفارتخانه یا کنسولگری نامیده میشود، اداره کند. همچنین مکان، کارمندان و حتی خودروهای هیأت دیپلماتیک نیز در برابر بسیاری از [[قوانین]] کشور پذیرنده، از مصونیت برخوردارند. | ||
مصونیت دیپلماتیک یک نوع مصونیت قانونی است که کشورها به منظور تضمین انجام [[وظایف]] هیأتهای دیپلماتیک بدون [[نگرانی]] از تحت تعقیب قرار گرفتن توسط کشور میزبان به آنها اعطا میکنند. اگرچه این نوع از مصونیت از سابقۀ دیرینهای در [[حقوق بینالمللی]] برخوردار است، اما در سال ۱۹۶۱ با امضای [[کنوانسیون]] [[روابط]] دیپلماتیک وین به صورت اصول موضوعه [[حقوق بینالملل]] درآمده است. | مصونیت دیپلماتیک یک نوع مصونیت قانونی است که کشورها به منظور تضمین انجام [[وظایف]] هیأتهای دیپلماتیک بدون [[نگرانی]] از تحت تعقیب قرار گرفتن توسط کشور میزبان به آنها اعطا میکنند. اگرچه این نوع از مصونیت از سابقۀ دیرینهای در [[حقوق بینالمللی]] برخوردار است، اما در سال ۱۹۶۱ با امضای [[کنوانسیون]] [[روابط]] دیپلماتیک وین به صورت اصول موضوعه [[حقوق بینالملل]] درآمده است. | ||
دیپلماسی به مفهوم کلی و وسیع آن شامل روابط میان [[دولتها]] و [[ادارۀ امور]] در بین آنها با وسایل [[مسالمتآمیز]] است. امروز دیپلماسی به شیوههایی گفته میشود که به وسیلۀ آن، سیاستهای خارجی [[اعمال]] و دولتها [[قادر]] میشوند به نتایج و هدفهای مشخص خود در [[روابط خارجی]] برسند. بنابراین تعریف، [[سیاست خارجی]]، [[خط مشی]] و برنامه رسیدن به هدفهای داخلی و خارجی دولت را در عرصۀ بینالمللی مشخص میکند و دیپلماسی و راهه و شیوۀ اعمال آن خط مشیها و برنامههای خارجی، در کیفیت شیوههای دیپلماسی نقش عمده را بر عهده دارد<ref>فقه سیاسی (حقوق تعهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام)، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۷۳.</ref> | |||
==[[دیپلماسی اسلام]]== | |||
منظور از دیپلماسی اسلام همان دیپلماسی [[پیامبر]]{{صل}} و آن عبارت است از فعالیتهایی است که آن حضرت به عنوان [[رییس]] [[حکومت]]، و [[نمایندگان]] و سفرای منتخب او در راه نیل به مقاصد و ادای [[وظایف]] [[سیاسی]] [[دولت اسلامی]] و تحقق بخشیدن به خطمشیهای کلی [[اسلام]] در زمینۀ [[سیاست خارجی]] و همچنین [[پاسداری]] از [[حقوق]] و [[منافع]] دولت اسلامی، در میان [[قبایل]] و گروههای [[دینی]] و دولتهای غیرمسلمان در خارج از قلمروی [[حکومت اسلامی]]، انجام میدادهاند. در [[حقیقت]]، اهداف عالی و خطوط کلی [[سیاست]] اسلام و منافع [[امت اسلامی]] بود که دیپلماسی پیامبر{{صل}} را معین میکرد. | |||
[[رهبری]] کلی دیپلماسی در [[عصر پیامبر اسلام]]، توسط شخص پیامبر{{صل}} براساس [[ضوابط اسلامی]] انجام میپذیرفت و متناسب با شرایط زمانی و خصوصیات طرف مقابل و مقتضیات خاص و عامی بود که اغلب بر آن [[روابط]] [[حاکم]] بود. [[امتیاز]] دیپلماسی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در این است که شیوههای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر [[قوانین اجتماعی]] و [[جهانبینی]] واقعبینانه و اصول و [[ارزشهای انسانی]] متکی بود و اساس آن را اصول و ضوابطی تشکیل میداد که از [[وحی]] و [[موازین]] شناخته شده [[عقلی]] نشأت میگرفت. پیامبر اسلام{{صل}} در روابط خود با قبایل، [[اقوام]]، [[ملتها]] و سران کشورها، [[مردم]] را صاحبان اصلی [[حق]] برقراری روابط دیپلماتیک میشمرد و این روابط را نه به مفهوم [[سازش]]، بلکه وسیلۀ رسیدن به توافقهای سازنده تلقی میکند و به طور مطلق، هیچ کدام از دیپلماسی و [[جنگ]] را [[جانشین]] هم نمیکند و هر دو را به صورت دو روش در مناسبات [[انسانی]] با [[حفظ]] همۀ ارزشهای والای بشری و در راه مسیر تکاملی [[انسان]]، ضرورتی اجتنابناپذیر میشمارد. | |||
به دلیل انسانی بودن مناسبات در روابط دیپلماتیک، اصل [[آزادی]]، [[اختیار]]، [[احترام متقابل]]، حسن [[نیّت]] و [[صداقت]] از جمله اصولی است که پیامبر اسلام{{صل}} در برخورد با قبایل، نمایندگان اقوام و زمامدارانی که به نحوی در رابطه دیپلماتیک با آنان بود، آنها را پایه و اساس مذاکرات و مناسبات قرار میداد. ولی در همین حال، بدون [[توسل]] و [[تظاهر]] به [[قدرت]]، از موضع قدرت و با [[کنجکاوی]]، دقت، [[قاطعیت]] تمام، [[خویشتنداری]] و [[استقامت]] [[رفتار]] میکرد و با وجود انعطاف در مورد مسائل فرعی و عدم پافشاری بر مسائل جزیی که احیاناً طرف مقابل نسبت به آن حساسیت فوقالعاده داشت، نسبت به اصول، سازشناپذیر و [[مقاوم]] بود و در برابر پیامدهای احتمالی برخوردها همچون در مکاتبه با سران چند [[امپراتوری]] [[مقتدر]] [[زمان]] خویش، [[دلیر]] و [[شجاع]] بود. | |||
[[پیامبر اسلام]] در [[روابط]] دیپلماتیک نه [[فریب]] وعدههای دیگران را میخورد و نه خود وعدههایی میداد که [[اطمینان]] بر اجرای آن نبود. پیامبر اسلام برای ایجاد [[انگیزه]] در [[مخالفان]] برای [[مذاکره]] و توافقهای اصولی و کشاندن آنان به صورت منطقی و معقول به پای مذاکرات صلحآمیز، از توافقهای جزیی در مورد قدر مشترکها هرگز صرف نظر نمیکرد و با توافق و [[قرارداد]] و [[معاهده]] در زمینۀ مسائل فرعی، راه را برای رسیدن به توافقهای اصولیتر و بیشتر هموار میکرد. پیامبر اسلام [[نمایندگان]] خود را از شخصیتهای بارز [[اصحاب]] خویش [[انتخاب]] میکرد و [[آگاهی]]، [[فراست]]، [[ذکاوت]]، [[علم]] و [[تقوا]]، عمدهترین [[خصلتها]] و صفات مورد نظر آن حضرت در انتخاب نمایندگان بود. برخی از این نمایندگان برای مدتی کوتاه و گاه برای مدتهایی طولانی، میان [[قبایل]] و [[اقوام]] فرستاده میشدند. از شیوههای پیامبر اسلام{{صل}} در برخوردهای [[سیاسی]]، [[تألیف قلوب]] مخالفان و ایجاد انگیزه و [[تمایل]] [[قلبی]] در آنان برای [[حمایت]] از [[اسلام]] و حوزۀ [[مسلمانان]] بود. | |||
دیپلماسی [[پیامبر]]{{صل}} بر اساس خط مشیها و برنامههای اصولی [[سیاست خارجی اسلام]] و در جهت تحقق بخشیدن به هدفهای اصلی [[مکتب]] بوده است. گروههایی که پیامبر{{صل}} در رابطه دیپلماتیک با آنان بوده است، عبارت بودند از: | |||
#قبایل شبه [[جزیره عربستان]] که دارای [[نظام سیاسی]] خاص و نوعی [[کشور]] بودهاند و ما از آن به کشور و [[دولت]] قبیلهای تعبیر میکنیم؛ | |||
#گروههای [[دینی]] که اغلب [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] بودند. یهودیان در [[خیبر]] و یثرب و [[مسیحیان]] در [[نجران]] و حاشیۀ [[جزیرةالعرب]]؛ | |||
#دولتهای مقتدری که در دو سوی شبه [[جزیره عربستان]] قرار داشتند. مانند [[امپراتوری]] [[ایران]] و [[روم]] و همچنین [[حبشه]]؛ | |||
#دولتهای کوچک و تحت الحمایهای که زیر [[سلطه]] و [[نفوذ]] دولتهای [[مقتدر]] بودند و با گرویدن به [[اسلام]] و یا [[پیمان]] بستن با [[پیامبر اسلام]] توانستند از [[اسارت]] آن [[دولتها]] [[رهایی]] یابند. | |||
شیوههای اصلی دیپلماسی پیامبر اسلام{{صل}} عبارت بودند از: | |||
#[[دعوت]] مستقیم؛ | |||
#اعزام [[مبلّغ]] و مربی به مناطق دور و نزدیک برای دعوت [[مردم]] به اسلام و [[ابلاغ پیام]] [[وحی]] و [[مکتب]] به آنان؛ | |||
#اعزام [[سفرا]] و [[نمایندگان]] به سوی [[قبایل عرب]]، گروههای [[دینی]] و دولتهای مجاور؛ | |||
#[[مذاکره]] با سفرا و نمایندگان [[قبایل]]، گروهها و دولتها؛ | |||
#ارسال [[پیام]] کتبی و شفاهی به سران دولتها؛ | |||
#مذاکره و انعقاد [[قرارداد]] و پیمان [[اتحاد]] و [[دوستی]] و عدم تعرض و نیز قرارداد [[دفاعی]] و نظامی؛ | |||
#تشکیل کنگرههای دینی برای بحث و گفت و گو و سئوال و مناقشه برای یافتن [[حقیقت]]؛ | |||
#برخورد فعال با [[توطئهها]]، [[عهدشکنیها]] و خیانتها که با واکنش سریع [[پیامبر]]{{صل}} حل و فصل میشد؛ | |||
#[[کسب اطلاعات]] از راه اعزام افراد مجرب و نفوذی؛ | |||
#اعطای امتیازات برای رسیدن به توافقهای اساسی؛ | |||
#[[جهاد]]؛ | |||
#[[حکمیت]]. | |||
[[دعوت پیامبر]] زیربنای [[دیپلماسی اسلام]] بود. نتیجه نهایی پیام و [[رسالت پیامبر]]، رساندن [[انسانها]] به کمال [[واقعی]] و ایجاد [[حکومت واحد جهانی]] بر اساس [[عدل و قسط]] بوده است. همۀ خطوط و [[برنامهریزیها]] در [[سیاست خارجی]] و همۀ تلاشها در دیپلماسی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به سمت این [[هدف]] نهایی و در جهت تحقق این [[آرمان]] بشری بوده است و طرح کلی مکتب نیز متناسب با چنین هدفی عالی تنظیم شده و [[راهبرد]] آن هم بر این اصل [[استوار]] شده است. | |||
اعزام مبلّغ و دعوت کننده در [[زندگانی پیامبر]]{{صل}}، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و در هر موقعیتی استفاده میشده است، اعزام [[دعات]] یا دعوتکنندگان را در شکلهای مختلف زیر میتوان در دیپلماسی پیامبر{{صل}} مطالعه کرد: | |||
#تماس مستقیم با افراد و سران و هیأتهایی که به مناسب ایام [[حج]]، برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] به [[مکه]] میآمدند و [[پیامبر]]{{صل}} با وجود [[تنهایی]] و [[کارشکنی]] و [[آزار مشرکان]]، از این شیوه [[سود]] میجست و در این تماسها [[پیام]] و [[رسالت]] خود را مطرح میکرد و از این راه، پیام خود را به گوش [[مردم]] و [[قبایل]] ساکن در دورترین نقاط میرساند؛ زیرا [[اخبار]] جدید مکه مهمترین موضوع و انگیزۀ این سفرهای [[عبادی]] - [[سیاسی]] بود و اخبار مکه در شعاع وسیعی منتشر میشد؛ | |||
#[[هجرت]] [[مسلمانان]] در دو نوبت به [[حبشه]]، [[انگیزه]] و ماهیت دعوتی داشت و از این راه، پیامبر{{صل}} توانست ضمن رسیدن به اهداف [[دعوت]]، از فشار [[دشمن داخلی]]، یعنی [[قریش]] بکاهد؛ | |||
#اعزام شخصیتهایی مانند علی{{ع}} و معاذبن [[جبل]]؛ | |||
#اعزام هیأتهای [[تبلیغی]] مانند هیأتهایی که به [[یمن]] و نجد و [[رجیع]] فرستاده شدند. | |||
دعوت به عنوان اساسیترین [[راهبرد]] پیامبر در [[روابط خارجی]]، عنصر ثابت و [[روح]] تمامی فعالیتهای دیپلماتیک پیامبر{{صل}} به شمار میرفت و به همین دلیل، در همۀ مذاکرات و اعزام [[سفرا]] و ارسال [[نامهها]] و پیامها، اساس کار مبتنی بر دعوت بوده است. در [[دیپلماسی اسلام]]، موضوع اعزام سفرا و [[نمایندگان]] سیاسی باید با دقت بیشتری مورد مطالعه قرار گیرد؛ زیرا مشکل بزرگ در انتشار [[دعوت پیامبر]]{{صل}} و گسترش [[پیام الهی]]، همان [[حکام]] و [[زمامداران]] سرزمینهای اطراف و سران قبایل و صاحبان [[نفوذ]] بودند که بین مردم و [[پیام اسلام]] فاصله ایجاد کرده بودند. پیامبر{{صل}} ترجیح میداد این موانع را از راههای دیپلماتیک و با استفاده از شیوههای منطقی آن حل کند. یکی از مهمترین نکات در دیپلماسی پیامبر{{صل}} پیامها و نامههایی است که از طرف وی به سران قبایل و رؤسای [[مذاهب]] و [[رهبران]] سیاسی فرستاده شده است. برخی از [[مورخان]] تعداد این نامهها را [[متجاوز]] از سیصد مورد ذکر کردهاند<ref>مقدمه مکاتب الرسول، ص۵. </ref>. بیشک، ارسال پیام در ایجاد مناسبات [[انسانی]] و صلحآمیز و [[روابط حسنه]] و دیپلماسی [[پایدار]] و ثابت، نقش بسیار مهمی داشته است. از جمله ابعاد قابل مطالعۀ دیپلماسی [[پیامبر]]{{صل}} شیوۀ برخورد آن حضرت با [[توطئهها]] و جریانهای [[سیاسی]] از پیش تعیین شده و کیفیت خنثیسازی آنهاست، که پیامبر با برخوردی فعال و حساب شده، بحرانها را فرو مینشانید و توطئهها را خنثی میکرد و [[مردم]] را از ریشۀ [[بحران]] و [[توطئه]] [[آگاه]] میکرد. | |||
موارد کاربرد [[حکمیت]] در [[نظام قضایی]] [[اسلام]] تا [[روابط بینالمللی]] گسترش دارد و پیامبر{{صل}} خود در [[حل مشکلات]] و بنبستهای ناشی از [[رفتار]] [[دشمن]] از این [[قاعده حقوقی]] به صورت یک ابزار دیپلماتیک استفاده میکرد. [[پیامبر اسلام]] نیز از [[جهاد]] به معنای [[جنگ در راه خدا]] و با [[انگیزه]] [[الهی]] و انسانی، به عنوان ابزاری در جهت دیپلماسی، برای وادار کردن [[متجاوز]] زورگو به استفاده از شیوههای منطقی و معقول، بهره گرفته است. | |||
جهاد از دیدگاه پیامبر{{صل}} در شرایطی آخرین راهحل دیپلماسی است که همۀ راههای [[صلح]] شرافتمندانه و [[مسالمتآمیز]] عاقلانه بسته شده باشد و این شیوه در دیپلماسی منطبق با قاعدة [[عقلانی]] [[دفع افسد به فاسد]] است<ref>فقه سیاسی، ج۱۱ (حقوق تعهدات و دیپلماسی)، ص۲۷۸ - ۲۷۲، ۲۸۲، ۲۹۶، ۳۰۲، ۳۰۵ - ۳۰۴، ۳۴۱ - ۳۴۰، ۳۴۴، ۳۵۳، ۳۶۵ - ۳۶۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۷۴.</ref> | |||
==[[دیپلماسی خاص]]== | |||
این نوع دیپلماسی در برابر [[دیپلماسی عام]] قرار میگیرد. [[روابط]] [[دولتها]] چند نوع است: برخی از روابط بعد از توافق صورت میگیرد که این نوع روابط را دیپلماسی خاص میشمارند و گاه به مفهوم خاصتر که در مورد [[اعمال]] [[سفرا]] به کار میرود<ref>فقه سیاسی (حقوق تعهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام)، ص۲۶۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۷۷.</ref> | |||
==دیپلماسی عام== | |||
به روابط بین دولتها قبل از توافق دیپلماسی عام گفته میشود<ref>فقه سیاسی (حقوق تعهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام)، ص۲۶۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۷۷.</ref> | |||
==[[دیپلماسی در عرف سیاسی]]== | |||
در [[تاریخ]] دیپلماسی، یونان جایگاه خاصی دارد و کلمات «دیپلماسی»، «دیپلماتیک» و «دیپلمات» از ریشۀ [[یونانی]] «پلوما» ساخته شده که در اصل، به معنای «صفحه یا هر برگ لوله یا تا شده» است و اغلب به سندی گفته میشد که به موجب آن، عنوان یا امتیازی به شخصی داده میشد. آن سند را به دلیل اینکه لوله یا تا میکردند، دیپلوما میگفتند. | |||
برخی دیپلماسی را به فن [[سازش]] و نیز به عمل دستگاه اداره کنندۀ [[روابط بینالمللی]] و [[هنر]] [[نمایندگی]] یک [[دولت]] در قالب [[منافع]] [[کشور]] خود تعریف کردهاند. | |||
از آنجا که در اصطلاح جدید دیپلماسی [[روابط]] دیپلماتیک تنها در میان [[دولتها]] برقرار میشود و این امر مسلتزم آن است که قبل از آن دولتها رابطه [[شناسایی]] برقرار کنند، بعضی از صاحبنظران در [[علوم سیاسی]] ترجیح دادهاند دیپلماسی را چنین تعریف کنند: روابطی که بین دو دولت پس از شناسایی یکدیگر و توافق در برقراری روابط، با [[اعزام نماینده]]، ایجاد میشود. به این ترتیب در بررسی مفهوم دیپلماسی به نکات زیر میرسیم: | |||
#دو طرف رابطۀ دیپلماتیک باید دولت باشد؛ | |||
#دو دولت یکدیگر را شناسایی کرده باشند؛ | |||
#در برقراری روابط دیپلماتیک، توافق برقرار باشد؛ | |||
#یکی نزد دیگری [[مأمور]] دیپلماتیک اعزام کند و دیپلماسی توسط دیپلماتهایی که به دولتهای دیگر معرفی میشوند، [[اعمال]] شود؛ | |||
#روابط بین دولتها چند نوع است: روابط قبل از توافق و بعد از توافق که اغلب نوع اول را دیپلماسی به معنای اعم و نوع دوم را دیپلماسی به مفهوم خاص میشمارند، و گاه به مفهوم خاصتر که در مورد اعمال [[سفرا]] به کار میرود؛ | |||
#دیپلماسی روشی است که [[جانشین]] [[جنگ]] میشود و آغاز جنگ، [[شکست]] دیپلماسی است؛ | |||
#دیپلماسی گرچه به معلومات احتیاج دارد، [[علم]] نیست، بلکه یک فن و هنر و شیوهای است که بیشتر متکی به [[تجربه]] است؛ | |||
#در عمل، محتوا و ماهیت دیپلماسی را خطمشی و [[سیاست خارجی]] و برنامههای دولتها مشخص میکند. | |||
دیپلماسی که به مفهوم کلی و وسیع آن شامل روابط میان دولتها و [[ادارۀ امور]] در بین آنها با وسایل [[مسالمتآمیز]] است، امروز بیشتر به شیوههایی گفته میشود که به وسیلۀ آن، سیاستهای خارجی [[اعمال]] و [[دولتها]] [[قادر]] میشوند، به نتایج و هدفهای مشخص خود در [[روابط خارجی]] برسند. امروز دیپلماسی بلوک غرب عبارت است از عمدۀ شیوههای زیرکانه و شیطنتآمیز [[کارشکنی]]، [[دسیسه]]، [[فریب]]، توطئههای گوناگون، مداخلات سرّی، سوءاستفاده از [[ضعفها]]، اتکا به [[قدرت]]، [[تطمیع]] و حمایتهای موسمی و صوری، وعدۀ کمکهای به اصطلاح [[اقتصادی]]، [[تحمیق]] و ایجاد [[خوشبینی]]، [[دفاع]] از [[حقوق بشر]]، ایجاد [[وحشت]] از هیولای خالی [[کمونیسم]]، بهرهگیری از [[نفوذ]] و امکانات وسیع، به ویژه امکانات به ظاهر قانونی وسیع به دست آمده از چندین سده دیپلماسی [[استعماری]] که همه و همه در [[پوشش]] مذاکرات و [[ارتباطات]] [[مسالمتآمیز]] اعمال میشود. دیپلماسی بلوک شرق را نیز میتوان در شیوههای زیر خلاصه کرد: | |||
#[[تزویر]] و [[ریا]]، چنانکه استالین گفت: «دیپلماسی بیتزویر و ریا چیزی است شبیه آب خشک و آهن چوبی»؛ | |||
#[[تهدید]] و اظهارات بیمعنا و غیرجدی، چنانکه خروشچف گفت که تهدیدش در ۱۹۵۶ در مورد [[انگلیس]]، فرانسه و [[فلسطین]] اشغالی در جریان کانال سوئز، و نیز در مورد ایالات متحدۀ [[آمریکا]] در [[بحران]] کوبا، جدی نبوده است؛ | |||
#[[تحمیل]] خود بر طرف مقابل و اتخاذ [[رفتار]] حاکمانه که استالین آن را یک نوع [[تسلط]] و [[برتری]] [[اخلاقی]] مینامد؛ | |||
#[[انعطافپذیری]] در برابر موقعیتهای اجتنابناپذیر، تا آنجا که [[همزیستی مسالمتآمیز]] جزء جدایی ناپذیر [[ایدئولوژی]] سازشناپذیر میشود؛ | |||
#[[هنر]] بهرهوری از فرصتهای مناسب که شامل همۀ عرصههای [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، اقتصادی، نظامی و [[روانی]] میشود؛ | |||
#آمیزهای از [[قدرت سیاسی]] و نظامی که به صورت دو عنصر برابر یا ترکیبی از دو بخش رقیق و غلیظ، در [[روابط]] دیپلماتیک به کار گرفته میشود. | |||
بسیاری از متفکران و صاحبنظران در [[علوم سیاسی]]، نظریۀ دیپلماسی را به [[دلایل]] قابل قبولی پذیرفته و آن را به عنوان یک شیوۀ منطقی در روابط خارجی ضروری دانستهاند. برخی نیز، [[آرمان]] بشری نیل به [[حکومت واحد جهانی]] را که همواره یکی از قویترین عوامل [[گرایش]] [[ملتها]] به [[اتحاد]] و اتفاق و تشکیل [[سازمانهای بینالمللی]] بوده است، دلیلی منطقی بر گسترش شیوههای دیپلماسی و بهرهگیری از آنها در [[حل مشکلات]] و اختلافهای موجود میدانند. | |||
دیپلماسی در موارد زیادی زمینهها و مقدمات [[سیاست خارجی]] و شیوۀ برخورد [[رئیس]] [[کشور]] و [[دولت]] را مشخص میکند و بسیاری از صاحبنظران از دیپلماسی به مغز دولت تعبیر کردهاند. اختصاص دادن دیپلماسی به مفهومی که امروز در [[سیاست]] بینالمللی، به ویژه در [[روابط]] کشورهای [[مقتدر]] و [[امپریالیسم]] با کشورهای [[ضعیف]] و [[جهان]] سوم [[شاهد]] آن هستیم، به غرب، نه تنها امتیاز و افتخاری را ثابت نمیکند، بلکه خود یکی از صدها نقاط تاریک و خصیصههای منفی و [[ضد ارزش]] [[نظام]] و [[فرهنگ]] غرب به شمار میرود. | |||
فن و [[هنر]] بودن دیپلماسی نباید آنگونه که در عمل دیده میشود، با حرفۀ فاقد چارچوب و بدون قاعده و ضابطه و تنها یک وسیلۀ مطلق و قابل انعطاف به هر شکل و هر سو، [[اشتباه]] شود. دیپلماسی به معنای توافق در برقراری روابط با [[اعزام نماینده]] و به مفهوم فن اجرای برنامههای سیاست خارجی یک کشور در [[روابط خارجی]]، در بسیاری از موارد، نتایج آن با [[جنگ]] یکسان است، بلکه گاه برای رسیدن به اهداف و نتایج جنگ، راهی نزدیکتر و سهلتر است. اگر جنگ را به دلیل اهداف و نتایج زیانبار و خسارتهای ناشی از آن محکوم بدانیم، دیپلماسی با چنین تعریف گستردهای، از جنگ نیز زیانبارتر و خسارتزاتر است. وگرنه، اصل خرابی و ویرانی، فی حد نفسه، ارزشی منفی محسوب نمیشود؛ زیرا هر نوع عمرانی از [[تخریب]] آغاز میشود. | |||
مفهوم دیپلماسی اختصاص به شرایط [[صلح]] دارد و جنگ در [[حقیقت]]، آغاز [[شکست]] دیپلماسی است. این [[تصور]] از آنجا ناشی شده که از ۱۹۵۰ به بعد بسیاری از [[سیاستمداران]] و صاحبنظران در [[علوم سیاسی]] [[معتقد]] شدند که هیچ ملتی نمیتواند با جنگ به اهداف خود برسد؛ زیرا جنگ موجب انهدام هر دو طرف [[متخاصم]] است، تا آنجا که امروز نظریۀ واکنش سریع و [[راهبرد]] فرود آوردن ضربۀ اول مطرح است که [[حاکم]] بر همۀ نظریات دیپلماسی است و در همه جا، دیدگاه استفاده از جنگهای محدود به عنوان یک وسیله [[سیاسی]] مطرح است که [[جانشینی]] دیپلماسی را به جای [[جنگ]] مخدوش میکند. | |||
اصولاً دیپلماسی نیز در عمل در عصر حاضر، نتیجه و محصول یک جنگ خانمانسوز بوده که توسط [[قدرتهای بزرگ]] بر [[مردم]] [[جهان]] [[تحمیل]] شده است. بدون سرجای خود نشاندن دولتهایی که با تکیه بر [[قدرت نظامی]] خود، [[سیاست]] [[تجاوز]] و [[توسعه]] و تحمیل را در پیش گرفتهاند و بدون شکستن دست [[متجاوز]]، چگونه میتوان به [[مذاکره]] و راهحلهای دیپلماتیک [[دل]] بست؟ توصیۀ دیپلماسی به جای جنگ در [[حقیقت]] وسیلهای است برای به زنجیر کشاندن ملتهای [[ضعیف]] و تحمیل مقاصد و [[مطامع]] دولتهای استکباری بر آنها. | |||
در [[روابط خارجی]]، به طور معمول اشخاص [[حقیقی]]، به نام [[دولتها]] که [[شخصیت حقوقی]] دارند، عهدهدار [[مسئولیت]] دیپلماسی میشوند و رؤسای کشورها معرف و نمایندۀ دولتها محسوب میشوند و مأموران دپلماتیک از طرف دولتها و [[نمایندگان]] حقیقی کشورها ادای [[وظیفه]] میکنند. از اینرو، [[سفرا]] و نمایندگان اعزامی (دیپلماتها) نقش عمدهای در اجرای مسئولیتهای خطیر خارجی [[دولت]] در روابط خارجی ایفا میکنند. عمدهترین [[رسالت]] دیپلماسی آن است که از توافقهای نسبی راهی برای رسیدن به توافقهای کلی و اصولی باز کند. در هر مذاکرۀ دیپلماتیک همواره امتیازی داده و امتیازی گرفته میشود. این امتیازها از نظر طرفین یکسان نیستند و دو طرف بسته به [[منافع ملی]] یا اصول [[ایدئولوژیک]] یا اهداف خود، به همۀ امتیازات نگرش واحدی ندارند<ref>فقه سیاسی، ج۱۱ (حقوق تعهدات و دیپلماسی)، ص۲۵۷، ۲۶۳ – ۲۶۰، ۲۶۷ – ۲۶۶، ۲۷۱ – ۲۷۰، ۳۰۵ و ۳۶۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۷۷.</ref> | |||
==[[دیپلماسی در رفتار پیامبر]]== | |||
از بررسی مجموع برخوردها و [[رفتار سیاسی پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} چنین استفاده میشود که [[توسل]] به مذاکره و سایر شیوههای دیپلماتیک در عین اینکه میتواند بسیاری از [[مشکلات]] و [[اختلافها]] را در روابط خارجی [[ملتها]] حل و به [[روابط حسنه]] و همکاریهای دوجانبه و تبادل نظر تبدیل کند، اصولاً خود راهی در جهت اجتناب از [[جنگ]] ویرانگر و شیوههای دیگر [[مخاصمات]] است. | |||
در [[رفتار سیاسی پیامبر]]{{صل}} دیپلماسی را باید روشی برای جایگزین جنگ دانست. منظور از دیپلماسی [[پیامبر]]{{صل}}، عبارت از فعالیتهایی است که آن حضرت به عنوان [[رییس]] [[حکومت]] و [[نمایندگان]] و سفراء منتخب او در راه انجام مقاصد و [[وظایف]] [[سیاسی]] [[دولت اسلامی]] و تحقق بخشیدن به خط مشیهای کلی [[اسلام]] در زمینه [[سیاست خارجی]] و همچنین [[پاسداری]] از [[حقوق]] و [[منافع]] دولت اسلامی در میان [[قبایل]] و گروههای [[دینی]] و دولتهای غیرمسلمان در خارج از قلمروی [[حکومت اسلامی]]، انجام میدادهاند. | |||
اگر دیپلماسی را [[هنر]] [[مذاکره]] بدانیم و یا یک وسیلۀ کاربردی برای رسیدن به [[هدفها]] توصیف کنیم، این تعریف در مورد دیپلماسی به مفهوم [[اسلامی]] به صورت بارزی صادق است. | |||
ولی امتیاز دیپلماسی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در این است که شیوههایی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کار میبست، بر [[قوانین اجتماعی]]، [[جهانبینی]] واقع بینانه، اصول و [[ارزشهای انسانی]] متکی بود و اساس آن را اصول و ضوابطی تشکیل میداد که بر [[وحی]] [[مبین]] و [[واقعیت]] صددرصد و [[موازین]] شناخته شده [[عقلی]] متکی بود. | |||
مذاکرات و استفاده از راهحلهای سیاسی و دیپلماتیک، میتواند در اثنای جنگ و با [[دشمن]] در حال [[مخاصمه]] باشد. در اینجا به مواردی از این نوع مذاکرات [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} با [[دشمنان]] در حال مخاصمه اشاره میکنیم: | |||
#مذاکره با نمایندگان [[قریش]]<ref>کافی، به نقل از مکاتیب الرسول، ج۱، ص۲۸۰.</ref> که در این مورد، پیامبر{{صل}} برای اینکه مذاکرات به [[شکست]] نینجامد، کلمۀ [[رسول الله]] را از متن [[قرارداد]] [[پاک]] کرد<ref>اعلام الوری، ص۱۰۶؛ ارشاد شیخ مفید، ص۶۱؛ سیره حلبی، ج۳، ص۲۳؛ طبری، ج۲، ص۲۸۲.</ref> و در سایۀ این [[اقدام]] انساندوستانه، راه [[پیشرفت]] اسلام هموار و سایر اهداف اسلام نیز تحقق پذیرفت<ref>آیات اول سوره فتح؛ کامل ابن اثیر، ج۱، ص۷۸؛ طبری، ج۳، ص۲۸.</ref> و دیپلماسی جایگزین [[عملیات نظامی]] شد و [[مکه]] بدون [[خونریزی]] فتح شد<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۴۰۰.</ref>؛ | |||
#[[مذاکره]] با [[نمایندگان]] [[ثقیف]]<ref>تاریخ سیاسی اسلام، ج۱، ص۱۴۴ و ۱۴۳.</ref>؛ | |||
#مذاکره [[پیامبر]]{{صل}} به منظور [[حل اختلاف]] با [[یهودیان]] [[بنی النضیر]]<ref>مغازی، ج۱، ص۳۶۴، ۴۴۴ و ۴۴۵.</ref> و اعزام [[محمد بن مسلمه انصاری]] از قبیلۀ [[اوس]] از طرف پیامبر{{صل}} برای انجام [[مأموریت]] مذاکره با سران [[بنی نضیر]]<ref>مغازی، ج۱، ص۳۶۴، ۴۴۴ و ۴۴۵.</ref> و [[موفقیت]] وی در این مأموریت<ref>مغازی، ج۱، ص۳۶۴، ۴۴۴ و ۴۴۵.</ref>؛ | |||
#مذاکره پیامبر{{صل}} در عکس العمل به [[خیانت]] یهودیان بنی النضیر<ref>فروغ ابدیت، ج۲، ص۵۵۶.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۵، ص۱۹۰ – ۱۸۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۷۹.</ref> | |||
==[[دیپلماسی نو]]== | |||
این اصطلاح برای توصیف روشها و هواداری از دیپلماسی باز و شفاف در مقابل دیپلماسی سری یا در پشت درهای بسته در سالهای [[جنگ]] اول جهانی و پس از آن، به کار میرفت. این دیپلماسی طرفدار بحثهای علنی دربارۀ مسائل [[سیاست خارجی]] و مخالف هرگونه توافق سری بود<ref>فرهنگ سیاسی، ص۳۰۳؛ فقه سیاسی، ج۱۱، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۸۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |