امت وسط در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - 'لام' به 'لام')
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
خط ۴۰: خط ۴۰:
ملت مسلمان، ملت وسطی است با تمام معانیی که وسط دارد، چه وساطت به معنی [[حُسن]] و [[فضل]] باشد، یا به معنی [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]]، یا به معنی وسط مادی و [[حسی]]: {{متن قرآن|أُمَّةً وَسَطًا}}؛ یعنی ملت وسط و میانه‌رویی است که در [[جهان‌بینی]] و [[اعتقاد]]، نه در جنبه‌های [[معنوی]] صرف، [[غلو]] و [[افراط]] می‌کند و نه در [[مادیات]] صرف؛ بلکه از [[فطرت]] [[پیروی]] می‌کند. چنین ملتی می‌کوشد تا به وجود دو بُعدی مادی و معنوی خود، [[حق]] کاملی از هر نوع توشه‌ای که لازم دارد عطا کند و به تکاپو می‌پردازد تا [[زندگی]] را [[رفعت]] بخشد و بدون هیچ‌گونه [[افراط]] و [[تفریط]] [[حیات طیبه]] داشته باشد.
ملت مسلمان، ملت وسطی است با تمام معانیی که وسط دارد، چه وساطت به معنی [[حُسن]] و [[فضل]] باشد، یا به معنی [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]]، یا به معنی وسط مادی و [[حسی]]: {{متن قرآن|أُمَّةً وَسَطًا}}؛ یعنی ملت وسط و میانه‌رویی است که در [[جهان‌بینی]] و [[اعتقاد]]، نه در جنبه‌های [[معنوی]] صرف، [[غلو]] و [[افراط]] می‌کند و نه در [[مادیات]] صرف؛ بلکه از [[فطرت]] [[پیروی]] می‌کند. چنین ملتی می‌کوشد تا به وجود دو بُعدی مادی و معنوی خود، [[حق]] کاملی از هر نوع توشه‌ای که لازم دارد عطا کند و به تکاپو می‌پردازد تا [[زندگی]] را [[رفعت]] بخشد و بدون هیچ‌گونه [[افراط]] و [[تفریط]] [[حیات طیبه]] داشته باشد.


"[[امت وسط]]" ملت میانه‌رویی است در [[اندیشه]] و [[احساس]]، بر دانسته‌های راکد و ایستا نمی‌ماند و درهای تجربه و [[معرفت]] و [[آزمایش]] و [[دانش]] را بر روی خود نمی‌بندد و به دنبال هر صدا و ندایی رهسپار نمی‌شود و [[کورکورانه]] [[دست]] به [[تقلید]] نمی‌زند؛ بلکه به [[اندیشه‌ها]] و برنامه‌ها و اصولی که خودش دارد چنگ می‌زند، سپس به محصول و فراورده‌های [[فکر]] و تجربه می‌نگرد و از روی ثبوت و [[یقین]] به گلچینی و استفاده بخردانه می‌پردازد و [[شعار]] همیشگی او این است که [[حقیقت]]، گمشده [[مؤمن]] است، هر کجا بیابدش، آن را بر می‌دارد.
"[[امت وسط]]" ملت میانه‌رویی است در [[اندیشه]] و [[احساس]]، بر دانسته‌های راکد و ایستا نمی‌ماند و درهای تجربه و [[معرفت]] و [[آزمایش]] و [[دانش]] را بر روی خود نمی‌بندد و به دنبال هر صدا و ندایی رهسپار نمی‌شود و [[کورکورانه]] دست به [[تقلید]] نمی‌زند؛ بلکه به [[اندیشه‌ها]] و برنامه‌ها و اصولی که خودش دارد چنگ می‌زند، سپس به محصول و فراورده‌های [[فکر]] و تجربه می‌نگرد و از روی ثبوت و [[یقین]] به گلچینی و استفاده بخردانه می‌پردازد و [[شعار]] همیشگی او این است که [[حقیقت]]، گمشده [[مؤمن]] است، هر کجا بیابدش، آن را بر می‌دارد.


[[امت وسط]] [[ملت]] میانه‌رویی است در سر و سامان بخشیدن و هماهنگ و همنوا کردن همه چیز، [[زندگی]] را تنها به دست [[احساسات]] و نفسانیات نمی‌سپارد و آن را هم تنها در دست [[قانون‌گذاری]] و تنبیه‌سازی رها نمی‌کند. به تعبیر دیگر، نه [[مردم]] را به دست تازیانه [[سلطان]] می‌سپارد و نه ایشان را به [[الهام]] [[وجدان]] وا می‌گذارد بلکه آمیزه‌ای از این و آن، بر آنان [[فرمان]] می‌راند.
[[امت وسط]] [[ملت]] میانه‌رویی است در سر و سامان بخشیدن و هماهنگ و همنوا کردن همه چیز، [[زندگی]] را تنها به دست [[احساسات]] و نفسانیات نمی‌سپارد و آن را هم تنها در دست [[قانون‌گذاری]] و تنبیه‌سازی رها نمی‌کند. به تعبیر دیگر، نه [[مردم]] را به دست تازیانه [[سلطان]] می‌سپارد و نه ایشان را به [[الهام]] [[وجدان]] وا می‌گذارد بلکه آمیزه‌ای از این و آن، بر آنان [[فرمان]] می‌راند.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش