تولی در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = تولی
| موضوع مرتبط = تولی
| عنوان مدخل  = تولی
| عنوان مدخل  = تولی
| مداخل مرتبط = [[تولی در لغت]] - [[تولی در فقه سیاسی]] - [[تولی در فقه اسلامی]] - [[تولی در کلام اسلامی]] - [[تولی در معارف و سیره فاطمی]]
| مداخل مرتبط = [[تولی در لغت]] - [[تولی در فقه سیاسی]] - [[تولی در فقه اسلامی]] - [[تولی در کلام اسلامی]] - [[تولی در معارف دعا و زیارات]] - [[تولی در معارف و سیره فاطمی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
“تولّی” با واژه‌های ولی، [[ولاء]]، [[ولایت]]، [[مولی]] و مشابه آنها هم‌ریشه می‌باشد. استاد [[شهید مرتضی مطهری]] بررسی نسبتاً جامعی از این کلمات دارد که نقل می‌شود: ولاء، ولایت (به [[فتح]] واو)، ولایت (به کسر واو)، ولی، مولی، اولی و امثال اینها همه از ماده “ولی” - و، ل، ی - اشتقاق یافته‌اند. این واژه، از پر استعمال‌ترین واژه‌های [[قرآن کریم]] است که به صورت‌های مختلفی به کار رفته است، می‌گویند در ۱۲۴ مورد به صورت “اسم” و ۱۱۲ مورد در قالب “فعل” در قرآن کریم آمده است.
[[تولی]] به معنای به کار کسی پرداختن، کاری را عهده‌‌دار شدن، قبول [[ولایت]]، کسی را [[دوست]] و [[سرپرست]] گرفتن و [[پیروی]] کردن است و در زبان عرب به معنای دوست، [[یاور]] و سرپرست و در زبان فارسی به معنای [[محبت]] و [[دوستی]] آمده است. چنانکه مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، [[یاوری]] و [[سرپرستی]] به کار می‌‌رود. بنابراین تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن است<ref>لسان العرب، ج ۱۵، مادۀ "ولی"؛ المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، ص۶۷۲ ـ۶۷۳؛ لغت‌‌نامۀ دهخدا، ج ۵، ص۶۲۷۲، مادۀ "تولی"؛ التحقیق، ج۱۳، ص۲۰۴؛ مفردات، ص۸۸۵؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۵۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۴.</ref>


معنای اصلی این کلمه، همچنان‌که راغب در مفردات‌القرآن گفته است این است که: دو چیز آن‌چنان در کنار هم قرار گیرند که فاصله‌ای در کار نباشد؛ یعنی اگر دو چیز آن‌چنان به هم متّصل باشند که هیچ چیز دیگر در میان آنها نباشد ماده “ولی” استعمال می‌شود؛ مثلاً اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند و ما بخواهیم وضع و ترتیب نشستن آنها را بیان کنیم می‌گوییم:[[زید]] در صدر مجلس نشسته است {{عربی|ویلیه عمرو}} و {{عربی|یلی عمرو و بکر}}، یعنی بلافاصله در کنار [[زید]] [[عمرو]] نشسته است و در کنار عمرو بدون هیچ فاصله‌ای بکر نشسته است. به همین مناسبت طبعاً این کلمه در مورد [[قرب]] و نزدیکی به کار رفته است، اعم از قرب مکانی و قرب [[معنوی]] و باز به همین مناسبت در مورد [[دوستی]] و [[یاری]]، تصدّی امر، [[تسلط]] و معانی دیگر از این قبیل، استعمال شده است، چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد. راغب راجع به خصوص کلمه “ولایت” از نظر موارد استعمال می‌گوید: ولایت (به کسر واو) به معنای [[نصرت]] است و اما ولایت (به فتح واو) به معنی تصدّی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنای هر دو یکی است و [[حقیقت]] آن همان تصدّی و صاحب اختیاری است.
“تولّی” با واژه‌های ولی، [[ولاء]]، [[ولایت]]، [[مولی]] و مشابه آنها هم‌ریشه است. معنای اصلی این کلمه، همچنان‌که راغب در مفردات‌القرآن گفته است این است که: دو چیز آن‌چنان در کنار هم قرار گیرند که فاصله‌ای در کار نباشد؛ یعنی اگر دو چیز آن‌چنان به هم متّصل باشند که هیچ چیز دیگر در میان آنها نباشد ماده “ولی” استعمال می‌شود؛ مثلاً اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند و ما بخواهیم وضع و ترتیب نشستن آنها را بیان کنیم می‌گوییم: [[زید]] در صدر مجلس نشسته است {{عربی|ویلیه عمرو}} و {{عربی|یلی عمرو و بکر}}، یعنی بلافاصله در کنار [[زید]] [[عمرو]] نشسته است و در کنار عمرو بدون هیچ فاصله‌ای بکر نشسته است. به همین مناسبت طبعاً این کلمه در مورد [[قرب]] و نزدیکی به کار رفته است، اعم از قرب مکانی و قرب [[معنوی]] و باز به همین مناسبت در مورد [[دوستی]] و [[یاری]]، تصدّی امر، [[تسلط]] و معانی دیگر از این قبیل، استعمال شده است، چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد.


راغب راجع به کلمه ولی و کلمه مولی می‌گوید: این دو کلمه نیز به همان معناست، چیزی که هست گاهی مفهوم اسم فاعلی دارند و گاهی مفهوم اسم مفعولی”<ref>خلافت و ولایت از نظر قرآن و سنت، ص۳۳۷ (مقاله ولاءها و ولایت‌ها).</ref>. مرحوم [[مطهری]] آن‌گاه [[ولایت]] را نخست به دو قسمت: “ولاء منفی” و “ولاء اثباتی تقسیم می‌کند و می‌گوید: “منظور از “ولاء منفی” عدم پذیرش [[دوستی]]، [[سرپرستی]] و [[حکومت]] و [[تسلط]] [[کفّار]] بر [[مسلمین]] است، و منظور از “ولاء اثباتی” نیز ولایت مورد قبول و مثبت [[جامعه اسلامی]] و [[ائمه]] آن [[جامعه]] می‌باشد”. و آن‌گاه می‌گوید: “ولایت به مفهوم دوم دارای چهار بعد از این قرار است:
راغب راجع به کلمه ولی و کلمه مولی می‌گوید: این دو کلمه نیز به همان معناست، چیزی که هست گاهی مفهوم اسم فاعلی دارند و گاهی مفهوم اسم مفعولی”<ref>خلافت و ولایت از نظر قرآن و سنت، ص۳۳۷ (مقاله ولاءها و ولایت‌ها).</ref>. “تولّی” از باب “تفعّل” و به مفهوم “پذیرش ولایت” است<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۴۳۰.</ref>.
# [[ولاء]] [[محبت]] یا ولاء [[قرابت]]؛
# ولاء [[امامت]] و [[پیشوایی]] به مفهوم [[مرجعیت دینی]]؛
# ولاء [[زعامت]] و [[رهبری اجتماعی]] و [[سیاسی]]؛
# ولاء [[تصرف]] یا [[ولایت معنوی]] و [[تکوینی]] که خود بالاترین مراحل ولایت است”.
 
اینها معانی “ولی” و ولایت است و کلمه “تولّی” نیز هم‌خانواده و هم‌ریشه ولایت می‌باشد و لذا قهراً دارای معنایی مثل و یا مشابه آن است.
 
“تولّی” از باب “تفعّل” و به مفهوم “پذیرش ولایت” می‌باشد. و در [[فرهنگ]] [[عقیدتی]] [[اسلام]] منظور از آن این است که [[انسان]] “ولایت خدا” و [[پیامبران]] او را بپذیرد و بعد از پیامبران، ولایت [[ائمه معصومین]] و [[اولیاء الله]] را قبول کند و در [[زمان غیبت]] نیز ولایت [[فقهای جامع‌الشرایط]] و [[عادل]] را بپذیرد و نیز با هر فرد، جریان و [[نظام]] سیستمی که [[دوست]] [[خدا]] و [[رسول]] و ائمه و [[مؤمنان]] باشند، دوست باشند. این مفهوم منفرد کلمه “تولّی” است و اما کلمه “تبرّی” چه معنایی دارد؟<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۴۳۰.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
خط ۲۶: خط ۱۸:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1100676.jpg|22px]] [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|'''فقه سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده:1100676.jpg|22px]] [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|'''فقه سیاسی اسلام''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۴

مقدمه

تولی به معنای به کار کسی پرداختن، کاری را عهده‌‌دار شدن، قبول ولایت، کسی را دوست و سرپرست گرفتن و پیروی کردن است و در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست و در زبان فارسی به معنای محبت و دوستی آمده است. چنانکه مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار می‌‌رود. بنابراین تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن است[۱].[۲]

“تولّی” با واژه‌های ولی، ولاء، ولایت، مولی و مشابه آنها هم‌ریشه است. معنای اصلی این کلمه، همچنان‌که راغب در مفردات‌القرآن گفته است این است که: دو چیز آن‌چنان در کنار هم قرار گیرند که فاصله‌ای در کار نباشد؛ یعنی اگر دو چیز آن‌چنان به هم متّصل باشند که هیچ چیز دیگر در میان آنها نباشد ماده “ولی” استعمال می‌شود؛ مثلاً اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند و ما بخواهیم وضع و ترتیب نشستن آنها را بیان کنیم می‌گوییم: زید در صدر مجلس نشسته است ویلیه عمرو و یلی عمرو و بکر، یعنی بلافاصله در کنار زید عمرو نشسته است و در کنار عمرو بدون هیچ فاصله‌ای بکر نشسته است. به همین مناسبت طبعاً این کلمه در مورد قرب و نزدیکی به کار رفته است، اعم از قرب مکانی و قرب معنوی و باز به همین مناسبت در مورد دوستی و یاری، تصدّی امر، تسلط و معانی دیگر از این قبیل، استعمال شده است، چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد.

راغب راجع به کلمه ولی و کلمه مولی می‌گوید: این دو کلمه نیز به همان معناست، چیزی که هست گاهی مفهوم اسم فاعلی دارند و گاهی مفهوم اسم مفعولی”[۳]. “تولّی” از باب “تفعّل” و به مفهوم “پذیرش ولایت” است[۴].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۱۵، مادۀ "ولی"؛ المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، ص۶۷۲ ـ۶۷۳؛ لغت‌‌نامۀ دهخدا، ج ۵، ص۶۲۷۲، مادۀ "تولی"؛ التحقیق، ج۱۳، ص۲۰۴؛ مفردات، ص۸۸۵؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۵۸.
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
  3. خلافت و ولایت از نظر قرآن و سنت، ص۳۳۷ (مقاله ولاءها و ولایت‌ها).
  4. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۴۳۰.