وحی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷٬۹۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۲۳: خط ۳۲۳:


'''وحی رحمانی''': در مقابل القائات شیطانی، وحی‌های [[الهی]] به غیرپیامبران قرار دارد که اگر چه [[وحی تشریعی]] و پیامبرانه نیستند، در کاربردهای [[قرآنی]] به آن وحی اطلاق شده است بسیاری از مفسران، این نوع از وحی را به [[الهام]] [[تفسیر]] کرده‌اند. همچنین در برخی آیات، از [[ملاقات]] و گفت و گوی [[فرشتگان]] با برخی از غیر [[پیامبران]] سخن گفته شده که ممکن است به شکل [[وحی الهی]] غیر پیامبرانه باشد.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۴۲.</ref>
'''وحی رحمانی''': در مقابل القائات شیطانی، وحی‌های [[الهی]] به غیرپیامبران قرار دارد که اگر چه [[وحی تشریعی]] و پیامبرانه نیستند، در کاربردهای [[قرآنی]] به آن وحی اطلاق شده است بسیاری از مفسران، این نوع از وحی را به [[الهام]] [[تفسیر]] کرده‌اند. همچنین در برخی آیات، از [[ملاقات]] و گفت و گوی [[فرشتگان]] با برخی از غیر [[پیامبران]] سخن گفته شده که ممکن است به شکل [[وحی الهی]] غیر پیامبرانه باشد.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۴۲.</ref>
==واژه وحی در قرآن==
کلمه [[وحی]] و مشتقات آن بیش از هفتاد بار در [[قرآن]] آمده که بیش‌تر درباره [[ارتباط]] ویژه [[خداوند]] با [[پیامبران]] در زمینه فرستادن [[پیام]] [[هدایت تشریعی]] است؛ اما نمونه‌هایی چند از کاربرد این عنوان، نشان می‌دهد که لغت یاد شده، چه از لحاظ گیرنده و مقصد آن و چه از لحاظ فرستنده و مبدأ آن، گستره‌ای وسیع دارد؛ گرچه در تمام نمونه‌ها کاربرد مفهوم کلی «تفهیم خصوصی و نهانی» به صورت مشترک [[معنوی]] و مقول به تشکیک در پدیده وحی، لحاظ شده است.
۱. '''رابطه بی‌واسطه [[خدا]] با [[پیامبر]]''': در [[آیه]] ۵۱ [[سوره شورا]]، که شیوه‌های گوناگون ارتباط خدا با پیامبران آمده است، واژه وحی در معنایی اخص به کار رفته که عبارت از ارتباط بدون واسطه خدا با پیامبر است:
{{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا}}<ref>«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.</ref>.
۲. '''[[وحی تشریعی]] و ارتباط ویژه خدا با پیامبران''': بیش‌تر موارد کاربرد واژه وحی و اشتقاقات آن در قرآن، در این معنا است و هرگاه به صورت مطلق و خالی از قرینه بیان شود، مقصود همان وحی مخصوص [[نبوی]] و پیام‌رسانی ویژه به [[انبیا]] است:
{{متن قرآن|كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«بدین‌گونه خداوند پیروزمند فرزانه به سوی تو و کسانی که پیش از تو بوده‌اند وحی می‌کند» سوره شوری، آیه ۳.</ref>.
۳. '''[[وحی تسدیدی]]''': در [[سوره انبیاء]] آیه ۷۳ درباره [[پیشوایان]] خدایی می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.
به بیان برخی [[مفسران]]، این [[وحی]]، [[توفیق]] [[افعال]] [[نیک]] و راه‌یابی به کمال مطلوب است که از آن به [[وحی تسدیدی]] و تأییدی تعبیر می‌شود، و [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز از آن [[موهبت الهی]] بهره‌مندند؛ اما [[وحی تشریعی]]، مخصوص [[پیامبران صاحب شریعت]] است<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۲۶۱؛ ج۱۴، ص۳۳۴؛ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، ج۷، ص۱۴۹.</ref>.
۴. '''اشاره''': [[سوره مریم]]، ماجرای [[بشارت]] یافتن [[زکریا]] را به فرزند یادآور می‌شود و [[وظیفه]] [[سکوت]] او را بیان می‌کند که باید مقصود خویش را با اشاره بفهماند، و از این اشاره، به وحی تعبیر کرده است:
{{متن قرآن|قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا * فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}<ref>«فرمود: نشانه تو آنکه سه شب با داشتن تندرستی با مردم سخن نمی‌توانی گفت * آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستأیید» سوره مریم، آیه ۱۰-۱۱.</ref>.
۵. '''[[الهام]] و در [[دل]] افکندن''': در [[سوره قصص]]، [[آیه]] هفتم درباره [[مادر حضرت موسی]]{{ع}} چنین آمده است:
{{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.</ref>.
با توجه به اینکه آن بانو [[پیامبر]] نبوده است، وحی در آیه، به معنای الهام و خطور در دل است که به صورت تفهیم نهانی [[القا]] شده است<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۰.</ref>. وحی به حواریان [[حضرت عیسی]]{{ع}} نیز به همین معنا است:
{{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي...}}<ref>«و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم» سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>.
از [[سیاق آیه]] استفاده می‌شود که آنان [[پیامبر]] نبودند؛ بلکه می‌بایست به [[رسالت]] [[عیسی]]{{ع}} [[رسول]] [[الهی]] عصر، [[ایمان راستین]] و [[حقیقی]] می‌آوردند. دلیل خارجی ویژه‌ای که [[نبوت]] آنان را [[اثبات]] کند نیز وجود ندارد؛ بنابراین [[وحی]] به آنان، [[الهام]] و [[القا]] در [[قلب]] است<ref>رشیدرضا، محمد، المنار، ج۷، ص۲۴۷.</ref>.
در برخی [[آیات]]، از خطورهای [[شیطانی]] بر [[دل]] [[انسان‌ها]] نیز به وحی تعبیر شده است: {{متن قرآن|إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ}}<ref>«و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>. در این [[آیه]] و آیه ۱۱۲ [[سوره انعام]]، مبدأ وحی، غیر از [[خدا]]، و علت کاربرد واژه وحی، پنهان بودن این‌گونه القا است<ref>رشیدرضا، محمد، المنار، ج۸، ص۳۴ و ۷.</ref>.
۶. '''[[تدبیر]] غریزی [[حیوان]]''': [[خداوند]] در [[سوره نحل]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا}}<ref>«و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین! * سپس از (گل) همه میوه‌ها بخور و راه‌های هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگ‌های گوناگون برمی‌آید که در آن برای مردم درمانی است، بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره نحل، آیه ۶۸-۶۹.</ref>.
غریزه‌ای که در وجود این حیوان کوچک و کم [[مصرف]]، ولی پرکار تعبیه شده است تا بدون هیچ [[آموزشی]] در جای مناسب، [[خانه]] شگفت انگیز خویش را بسازد و [[زندگی]] جمعی پر از [[نظم]] و [[وظیفه‌شناسی]] را به شیوه‌ای [[بدیع]] اداره کند و از شهد گل‌ها، عسل مصفا تحویل دهد، همه به تفهیم خاص [[الهی]] است که با ذات این [[حیوان]] سرشته شده است. از آنجا که این القای غریزی، نوعی [[پیام]] رسانی پنهانی از سوی [[خداوند]] است، عنوان [[وحی]] گرفته است.
۷. '''تقدیر [[نظام آفرینش]]''': در [[سوره فصلت]]، پس از اشاره به [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و [[توحید در خالقیت]] و [[ربوبیت]] و تفکیک ناپذیری آنها از همدیگر، می‌فرماید:
{{متن قرآن|وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.</ref>.
ایجاد [[قانونمندی]] در تمام [[جهان آفرینش]] که آسمان‌ها و زمین در [[قرآن]] به آن اشاره دارد که هر یک تا [[زمان]] معین و مقرر نقش ویژه‌ای را ایفا کند، از طریق [[آفریدگار جهان]] در [[سرشت]] هستی آنها نهاده شده است، و در استعاره لفظ و [[حی]] برای چنین تقدیر و تدبیری، همین مقدار مناسبت کافی است.
همان طور که ملاحظه شد، کلمه وحی، چه در معنای لغوی خود (تفهیم سریع و نهانی) و چه در کاربردهای [[قرآنی]]، به [[وحی تشریعی]] و [[ارتباط]] پیام‌رسانی ویژه خداوند به [[پیامبران]] اختصاص ندارد؛ گرچه معنای اصطلاحی رایج و غالب آن همین است. از آنجا که [[آموزش]] [[معارف الهی]] به پیامبران به صورت مفاهمه خصوصی و سری صورت یافته، این واژه در آن به کار رفته است. به عبارت دیگر می‌توان گفت: کاربرد قرآنی وحی، چیزی مساوی با [[هدایت]] است که [[هدایت عام]] و [[تکوینی]] الهی برای تمام موجودات، و [[هدایت خاص]] و [[تشریعی]] ویژه [[انسان]] را در بر می‌گیرد. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در پاسخ شخصی که معنای وحی را از وی پرسید، موارد کاربرد آن را در قرآن به طور گسترده شرح داد:
از امیرمؤمنان که [[درود خدا]] بر او باد درباره واژه [[وحی]] در [[کتاب خدا]] پرسیده شد. فرمود: [وحی اقسامی دارد] که از جمله آنها «[[نبوت]]»، «[[الهام]]»، «اشاره»، «امر» [الهام] [[دروغ]]، «تقدیر»، «خبر» و «[[رسالت]]» است.
وحی نبوت و رسالت: «ما به تو وحی کردیم چنان‌که به نوح و [[پیامبران]] پس از وی و به ابراهیم و اسماعیل و [[اسحاق]] و [[یعقوب]] وحی کردیم». وحی به مفهوم الهام [غریزی]: «و [[پروردگار]] تو به [[زنبور عسل]] وحی کرد که از [[دل]] [[کوه‌ها]] و درختان و داربست‌ها و مانند آن، [[خانه]] برگیر». نیز «و به [[مادر موسی]]{{ع}} وحی کردیم که آن [[کودک]] را شیر ده؛ پس هرگاه بر او بیمناک شدی، او را به دریا افکن». وحی به معنای اشاره: پس [[[زکریا]]] از [[محراب]] به سوی [[قوم]] خویش خارج شد؛ آن گاه بدیشان وحی کرد که خدای را [[صبح و شام]] [[پاک]] شمارید»؛ یعنی به سبب سخن [[خداوند متعال]] که فرمود: سه [[روز]] با [[مردم]] جز به اشاره سخن مگو، به آنان اشاره کرد. وحی به معنای تقدیر: «و به هر [[آسمان]]، کارش را وحی کردیم و آسمان [[دنیا]] را به چراغ‌ها [[[ستارگان]]] آراستیم». وحی به معنای امر: «و یادآر هنگامی که به حواریان [[[عیسی]]] وحی کردیم، به من و فرستاده‌ام [[ایمان]] [[[راستین]]] آورید». وحی به مفهوم دروغ: «شیطان‌های انسی و جنی، برخی بر برخی دیگر وحی می‌فرستند». وحی به معنای خبر «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما مردم را [[هدایت]] می‌کنند و کارهای خیر و [[اقامه نماز]] و [[پرداخت زکات]] را بدیشان وحی کردیم؛ در حالی که ما را می‌پرستیدند»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۶ – ۱۷.</ref>.
در [[وحی الهی]] به پیامبران، ویژگی اصلی، [[آگاهی بخشی]] رمزی و فوری است؛ یعنی [[رسولان الهی]]، [[پیام]] [[نبوی]] [[خدا]] را سریع، و پنهان از [[درک]] و دریافت دیگران می‌گیرند؛ بدین‌سان، معنای اصطلاحی وحی چنین است: «تفهیم یک سلسله [[حقایق]] و [[معارف]] (بینش‌های [[فکری]] و دستورهای [[رفتاری]] از جانب [[خداوند]] به [[انسان‌های برگزیده]] ([[پیامبران]])، از راه دیگری جز راه‌های عادی [[معرفت]] (همچون [[تجربه]]، [[عقل]] و [[شهود عرفانی]]) برای [[ابلاغ]] به [[مردم]] و [[راهنمایی]] ایشان»<ref>عبده، محمد، رسالة التوحید، ص۵۷؛ مصباح یزدی، راهنما‌شناسی، فصل اول.</ref>.
در نتیجه، واژه [[وحی]] در قلمرو [[ادیان توحیدی]]<ref>البته در مسیحیت رسمی فعلی، غیر از مفهوم زبانی و معرفتی وحی، معنای دیگری برای آن می‌شود که عبارت از شخص مسیح است. ر.ک: سعیدی روشن، محمد باقر، تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت، فصل ۱ و ۲.</ref>، اخص از مفهوم لغوی آن است و به آن نوع معرفت اختصاص دارد که به شیوه‌ای خاص، از سوی [[خدا]] بر انبیای [[حق]] [[القا]] می‌شود<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقاد، ص۱۲۰؛ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۲۹۲.</ref>. از مطالب پیشین آشکار شد که اطلاق واژه وحی بر الهام‌های درونی و [[مکاشفات]] قدیسان، بلکه هر نوع خطور [[قلبی]] نباید منشأ این مغالطه شود که بنابراین، وحی، امری همگانی است و راه آن برای همه و همیشه باز است؛ زیرا مراد از وحی در [[علم کلام]] و ادیان توحیدی، مفهوم اخص آن است که به افراد ویژه‌ای اختصاص دارد<ref>مفاد تقریر علامه طباطبایی در وحی یا شعور ناشناخته، و نیز دانشمند غربی، رودلف اتو، در امر قدمی این معنا را به خوبی تصریح می‌کند که وحی، نوعی شعور ویژه و ناشناخته و غیر همسنخ با مکاشفات قدسی و مینوی است.</ref>.<ref>[[محمد باقر سعیدی روشن|سعیدی روشن، محمد باقر]]، [[وحی و معرفت وحیانی (مقاله)|مقاله «وحی و معرفت وحیانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۱۲۳.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۷۳٬۱۸۵

ویرایش