←معانی دین
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
منابع [[دین اسلام]]، قرآن، سنت و [[عقل]] است.<ref>در اینجا منابع دین بنابر اندیشهٔ شیعه بیان شده است.</ref> [[قرآنی]] که امروز در دست ما قرار دارد، به دلیل [[تواتر]]، بهیقین همان قرآنی است که در مرحله دین ابلاغ شده واقعی، به وسیله [[پیامبراکرم]]{{صل}} خوانده شد؛ اما سنتی که دینشناس در مییابد به دو دلیل ممکن است با سنت در مرحله دین ابلاغ شده واقعی متفاوت باشد: نخست اینکه آنچه از [[سنت]] به او رسیده، ناقص یا جعلی باشد. دوم اینکه [[فهم]] دینشناس از سنت با مقصود [[واقعی]] حضرت فرق کند. احتمال دوم در [[فهم قرآن]] نیز وجود دارد؛ پس دینشناس در مراجعه به [[قرآن]] و سنت احتمال. میدهد [[دینی]] که او از این دو منبع به دست آورده، با دینِ [[ابلاغ]] شده واقعی مطابق نباشد؛ اما میداند از روشهایی به [[فهم دین]] [[اقدام]] کرده که به [[یقین]] مورد پذیرش [[خداوند]] است، و آفریدگارش که از ضعفهای ادراکی او و سرگذشت آیندهٔ منابع [[دین]] پس از [[پیامبر]] [[آگاهی]] دارد، صاحب دین واقعی نفسالامری است؛ پس به یقین خواهد دانست که [[اعتقاد]] و عمل به آنچه از دین میفهمد، مورد پسند خداوند است و میتواند در مجموع، او را به [[سعادت]] برساند؛ زیرا اولاً این روش بهترین شیوهای است که بیشترین احتمال [[صحت]] و کمترین احتمال [[خطا]] را دارد. ثانیاً در موارد خطا نیز نزد خداوند معذور است<ref>برخی از مخطئه، مانند شیخ انصاری، افزون بر معذریت روش مذکور، جبران مصالح فوت شده در صورت خطا به دلیل سلوک این روش را نیز مطرح کردهاند. (ر.ک انصاری، مرتضی، فرائدالاصول).</ref>. | منابع [[دین اسلام]]، قرآن، سنت و [[عقل]] است.<ref>در اینجا منابع دین بنابر اندیشهٔ شیعه بیان شده است.</ref> [[قرآنی]] که امروز در دست ما قرار دارد، به دلیل [[تواتر]]، بهیقین همان قرآنی است که در مرحله دین ابلاغ شده واقعی، به وسیله [[پیامبراکرم]]{{صل}} خوانده شد؛ اما سنتی که دینشناس در مییابد به دو دلیل ممکن است با سنت در مرحله دین ابلاغ شده واقعی متفاوت باشد: نخست اینکه آنچه از [[سنت]] به او رسیده، ناقص یا جعلی باشد. دوم اینکه [[فهم]] دینشناس از سنت با مقصود [[واقعی]] حضرت فرق کند. احتمال دوم در [[فهم قرآن]] نیز وجود دارد؛ پس دینشناس در مراجعه به [[قرآن]] و سنت احتمال. میدهد [[دینی]] که او از این دو منبع به دست آورده، با دینِ [[ابلاغ]] شده واقعی مطابق نباشد؛ اما میداند از روشهایی به [[فهم دین]] [[اقدام]] کرده که به [[یقین]] مورد پذیرش [[خداوند]] است، و آفریدگارش که از ضعفهای ادراکی او و سرگذشت آیندهٔ منابع [[دین]] پس از [[پیامبر]] [[آگاهی]] دارد، صاحب دین واقعی نفسالامری است؛ پس به یقین خواهد دانست که [[اعتقاد]] و عمل به آنچه از دین میفهمد، مورد پسند خداوند است و میتواند در مجموع، او را به [[سعادت]] برساند؛ زیرا اولاً این روش بهترین شیوهای است که بیشترین احتمال [[صحت]] و کمترین احتمال [[خطا]] را دارد. ثانیاً در موارد خطا نیز نزد خداوند معذور است<ref>برخی از مخطئه، مانند شیخ انصاری، افزون بر معذریت روش مذکور، جبران مصالح فوت شده در صورت خطا به دلیل سلوک این روش را نیز مطرح کردهاند. (ر.ک انصاری، مرتضی، فرائدالاصول).</ref>. | ||
[[عقل]] نیز هرگاه در [[شناخت دین]] واقعی به قطع رسید، [[حکم]] آن در مرحله دین [[واصل]] ظاهری است و از آنجا که دینشناس در این فرایند به قطع رسیده، از دیدگاه او، دینِ واصل ظاهری بهحتم با دین واقعی نفسالامری مطابق است؛ گرچه از دیدگاه دینشناس دیگری، احتمال عدم تطابق در این [[حکم عقل]] نیز وجود داشته باشد. دین واصلِ ظاهری نزد دینشناس ممکن است با دین واصل ظاهری دینشناس دیگر متفاوت باشد؛ اما هر دو معتقدند: دینی که پیامبر آورد، یک دین بوده است. این [[اندیشه]] که به آن «تخطئه»<ref>اندیشهٔ اهل سنت، در این زمینه «تصویب» نامیده میشود؛ یعنی همواره رأی دینشناس را مطابق واقع میدانند. اشاعره میگویند: خداوند احکام خود را بر اساس مفاد ادلهٔ موجود در منابع احکام، بر اساس رأی دینشناس جعل میکند. معتزله میگویند: خداوند و رای فتوای مجتهد، احکامی جعل کرده؛ اما اگر مفاد این ادله با آن احکام واقعی مطابق نباشد، آن احکام به فعلیت نمیرسد و خداوند آنها را مطابق مفاد این ادله تغییر میدهد. (برای مطالعه، ر.ک: غزالی، المستصفی، ج۲، ص۳۸۰ – ۳۶۲) رأی برخی از اصولیهای متأخر اهل سنت، تعدیلی از آرای مصوبه است که به رأی تخطئه نزدیک مینماید. (ر.ک: شوکانی، ارشادالفحول، ص۲۳۰) حضرت امیر{{ع}} در خطبه هجدهم نهج البلاغه اندیشه تصویب را ابطال کرده است.</ref> گفته میشود، در حوزه [[احکام]]، از ویژگیهای [[مذهب تشیع]]، و در حوزه [[اعتقادات]]، [[مورد اتفاق]] همه [[فرقههای اسلامی]] است<ref>ر.ک: غروی تبریزی، میرزاعلی، التنقیح فی شرحالعروةالوثقی، الاجتهاد والتقلید، ص۳۶.</ref>.<ref>[[حسنعلی علی اکبریان|اکبریان، حسنعلی | [[عقل]] نیز هرگاه در [[شناخت دین]] واقعی به قطع رسید، [[حکم]] آن در مرحله دین [[واصل]] ظاهری است و از آنجا که دینشناس در این فرایند به قطع رسیده، از دیدگاه او، دینِ واصل ظاهری بهحتم با دین واقعی نفسالامری مطابق است؛ گرچه از دیدگاه دینشناس دیگری، احتمال عدم تطابق در این [[حکم عقل]] نیز وجود داشته باشد. دین واصلِ ظاهری نزد دینشناس ممکن است با دین واصل ظاهری دینشناس دیگر متفاوت باشد؛ اما هر دو معتقدند: دینی که پیامبر آورد، یک دین بوده است. این [[اندیشه]] که به آن «تخطئه»<ref>اندیشهٔ اهل سنت، در این زمینه «تصویب» نامیده میشود؛ یعنی همواره رأی دینشناس را مطابق واقع میدانند. اشاعره میگویند: خداوند احکام خود را بر اساس مفاد ادلهٔ موجود در منابع احکام، بر اساس رأی دینشناس جعل میکند. معتزله میگویند: خداوند و رای فتوای مجتهد، احکامی جعل کرده؛ اما اگر مفاد این ادله با آن احکام واقعی مطابق نباشد، آن احکام به فعلیت نمیرسد و خداوند آنها را مطابق مفاد این ادله تغییر میدهد. (برای مطالعه، ر.ک: غزالی، المستصفی، ج۲، ص۳۸۰ – ۳۶۲) رأی برخی از اصولیهای متأخر اهل سنت، تعدیلی از آرای مصوبه است که به رأی تخطئه نزدیک مینماید. (ر.ک: شوکانی، ارشادالفحول، ص۲۳۰) حضرت امیر{{ع}} در خطبه هجدهم نهج البلاغه اندیشه تصویب را ابطال کرده است.</ref> گفته میشود، در حوزه [[احکام]]، از ویژگیهای [[مذهب تشیع]]، و در حوزه [[اعتقادات]]، [[مورد اتفاق]] همه [[فرقههای اسلامی]] است<ref>ر.ک: غروی تبریزی، میرزاعلی، التنقیح فی شرحالعروةالوثقی، الاجتهاد والتقلید، ص۳۶.</ref>.<ref>[[حسنعلی علی اکبریان|علی اکبریان، حسنعلی]]، [[دین و دنیا (مقاله)|مقاله «دین و دنیا»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۴۰۸.</ref> | ||
===[[دین]] به معنای تحقق خارجی آن=== | ===[[دین]] به معنای تحقق خارجی آن=== | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۹: | ||
شقیترین [[مردم]] کسی است که دین خودش را به دنیای دیگری بفروشد<ref>غرر الحکم، ج۲، ص۴۳۰، ج۳۱۵۶.</ref>. | شقیترین [[مردم]] کسی است که دین خودش را به دنیای دیگری بفروشد<ref>غرر الحکم، ج۲، ص۴۳۰، ج۳۱۵۶.</ref>. | ||
دوم این که تحقق دین در خارج، به لحاظ بروز خارجی آن در [[جامعه اسلامی]] یا جامعهٔ بشری و نه در مقایسه با فرد یا افراد لحاظ شود که از آن به (نهاد [[دین]]) نیز تعبیر میشود؛ مانند [[کلام]] [[حضرت امیر]]{{ع}} که فرمود: «[[خداوند]] [[ادیان]] و [[مذاهب]] را با [[عزت]] [[دین اسلام]]، [[خوار]] و با سربلند کردن آن، دیگر ملتها را بیمقدار کرد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸، ص۴۱۶. تعبیر قرآن از دین در توبه، آیه ۳۳ و فتح، آیهٔ ۲۸ و صف، آیه ۹ نیز ذکر شده است.</ref>. مفهوم مغلوب شدن دیگر ادیان در برابر [[رسول خدا]]، عزت دادن و سربلند کردن [[اسلام]] در برابر دیگر ادیان و [[ملل]]، با این معنا سازگار است.<ref>[[حسنعلی علی اکبریان|اکبریان، حسنعلی | دوم این که تحقق دین در خارج، به لحاظ بروز خارجی آن در [[جامعه اسلامی]] یا جامعهٔ بشری و نه در مقایسه با فرد یا افراد لحاظ شود که از آن به (نهاد [[دین]]) نیز تعبیر میشود؛ مانند [[کلام]] [[حضرت امیر]]{{ع}} که فرمود: «[[خداوند]] [[ادیان]] و [[مذاهب]] را با [[عزت]] [[دین اسلام]]، [[خوار]] و با سربلند کردن آن، دیگر ملتها را بیمقدار کرد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸، ص۴۱۶. تعبیر قرآن از دین در توبه، آیه ۳۳ و فتح، آیهٔ ۲۸ و صف، آیه ۹ نیز ذکر شده است.</ref>. مفهوم مغلوب شدن دیگر ادیان در برابر [[رسول خدا]]، عزت دادن و سربلند کردن [[اسلام]] در برابر دیگر ادیان و [[ملل]]، با این معنا سازگار است.<ref>[[حسنعلی علی اکبریان|علی اکبریان، حسنعلی]]، [[دین و دنیا (مقاله)|مقاله «دین و دنیا»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۴۱۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |