تکفیر مسلمان: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشکده تحقیقات اسلامی، پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه'''' به 'پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه'''') برچسب: واگردانی دستی |
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۰
مقدمه
- بدین معنا است که به شخص مسلمان نسبت کفر دهند. قرآن، سنت، اجماع و عقل تکفیر مسلمانان را منع کردهاند[۱].
- قرآن کریم، مسلمانان را به یگانگی فرا میخواند و به آنان فرمان میدهد که به ریسمان الهی دست آویزند و از تفرقه و دشمنی دوری کنند[۲].
- روایت بزرگان معصوم (ع) مسلمانان را از تکفیر هر کس که شهادتین به زبان آوَرَد، منع کردهاند و از پیامبر اسلام (ص) نقل است: "همکیش خود را کافر مخوانید هر چند اهل گناه کبیره باشد"[۳]. امام صادق (ع) تکفیر مسلمانان را مایه لعنت و دوری از رحمت خدا و همسنگ ریختن خون او دانسته است[۴]. در روایتی از امام باقر (ع) آمده است: "اگر کسی مسلمانی را تکفیر کند، چنانچه راست گفته باشد که همان است و گر نه خود کافر است"[۵]. امام علی (ع) نیز حتی نسبت زبانی کفر به مسلمان را موجب تعزیر دانسته و فرموده است: "هر کس به مسلمانی بگوید: ای کافر ... حاکم را روا است که به رأی خویش او را تعزیز کنند"[۶] در منابع فقهی و کلامی نیز تکفیر به سختی منع شده است[۷][۸].
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 195.
- ↑ ﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۳ و ﴿وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾؛ آیه ۱۰۵؛ ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾؛ سوره حجرات، آیه ۱۰.
- ↑ الایمان و الکفر فی الکتاب و السنة، ۶۳.
- ↑ ثواب الاعمال، ۶۱۸؛ بحارالانوار، ۶۹/ ۲۰۸.
- ↑ بحارالانوار، ۶۹/ ۲۰۸.
- ↑ الایمان و الکفر، ۶۴.
- ↑ المواقف، ۳۹۲؛ الفصل، ۳/ ۲۴۷؛ الیواقیت و الجواهر، ۵۸؛ شرح المقاصد، ۵/ ۲۲۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 196.