بحث:بت‌پرستی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قوم سبأ' به 'قوم سبأ'
جز (جایگزینی متن - 'شبه جزیره عربستان' به 'شبه جزیره عربستان')
جز (جایگزینی متن - 'قوم سبأ' به 'قوم سبأ')
 
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:
*[[قوم]] [[الیاس]] در [[سرزمین]] بعلبک لبنان می‌زیستند و [[بت]] طلایی<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۳.</ref> بعل را که بزرگ‌ترین [[بت]] آنان بود<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۱۶۶.</ref> و طول آن به ۲۰ زراع می‌رسید و ۴ صورت و بالغ بر ۴۰۰ نفر [[خادم]] داشت<ref>روح المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۲۰۴.</ref> و به گفته برخی آن را نماد [[خورشید]] دانسته‌اند<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۱۶۶.</ref>، [[پرستش]] می‌کردند. [[الیاس]] که از [[پیامبران بنی‌اسرائیل]] و از [[فرزندان]] [[هارون]] بن [[عمران]] است<ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۷۱۳؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۷.</ref> با جملات {{متن قرآن|أَتَدْعُونَ بَعْلًا}}<ref>«آیا (بت) بعل را (به پرستش) می‌خوانید» سوره صافات، آیه ۱۲۵.</ref> و {{متن قرآن|أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره صافات، آیه ۱۲۴.</ref> [[تعجب]] و [[اعتراض]] خویش را نسبت به [[بت‌پرستی]] اعلام کرد و آنان را از [[عذاب الهی]] و [[کیفر]] [[اخروی]] برحذر داشت <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۳.</ref> {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}}<ref>«پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر می‌گردانند» سوره صافات، آیه ۱۲۷.</ref>؛ امّا آنها برای توجیه [[اعمال]] خود می‌گفتند: این [[سنت]] [[پدران]] ماست و ما از [[سنت]] آنها دست برنمی‌داریم. [[حضرت الیاس]] تأکید کرد که [[شایسته]] [[پرستش]] کسی است که [[ربّ]] و [[نظام]] بخش [[جهان]] و پرورش دهنده شما و [[پدران]] و نیاکان شماست. اگر آنان در [[شناخت]] [[معبود]] [[حقیقی]] به [[خطا]] رفتند شما چرا راه [[خطا]] را می‌پویید: {{متن قرآن|اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«خداوند را که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست؟» سوره صافات، آیه ۱۲۶.</ref>؛ ولی آنان [[الیاس]] را [[تکذیب]] کرده، بر [[بت‌پرستی]] خویش پای فشردند. {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}}<ref>«پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر می‌گردانند» سوره صافات، آیه ۱۲۷.</ref><ref>[[علی رضایی بیرجندی|رضایی بیرجندی، علی]]، [[بت‌پرستی ۱ (مقاله)|بت‌پرستی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>.
*[[قوم]] [[الیاس]] در [[سرزمین]] بعلبک لبنان می‌زیستند و [[بت]] طلایی<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۳.</ref> بعل را که بزرگ‌ترین [[بت]] آنان بود<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۱۶۶.</ref> و طول آن به ۲۰ زراع می‌رسید و ۴ صورت و بالغ بر ۴۰۰ نفر [[خادم]] داشت<ref>روح المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۲۰۴.</ref> و به گفته برخی آن را نماد [[خورشید]] دانسته‌اند<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص ۱۶۶.</ref>، [[پرستش]] می‌کردند. [[الیاس]] که از [[پیامبران بنی‌اسرائیل]] و از [[فرزندان]] [[هارون]] بن [[عمران]] است<ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۷۱۳؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۷.</ref> با جملات {{متن قرآن|أَتَدْعُونَ بَعْلًا}}<ref>«آیا (بت) بعل را (به پرستش) می‌خوانید» سوره صافات، آیه ۱۲۵.</ref> و {{متن قرآن|أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره صافات، آیه ۱۲۴.</ref> [[تعجب]] و [[اعتراض]] خویش را نسبت به [[بت‌پرستی]] اعلام کرد و آنان را از [[عذاب الهی]] و [[کیفر]] [[اخروی]] برحذر داشت <ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۱۳.</ref> {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}}<ref>«پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر می‌گردانند» سوره صافات، آیه ۱۲۷.</ref>؛ امّا آنها برای توجیه [[اعمال]] خود می‌گفتند: این [[سنت]] [[پدران]] ماست و ما از [[سنت]] آنها دست برنمی‌داریم. [[حضرت الیاس]] تأکید کرد که [[شایسته]] [[پرستش]] کسی است که [[ربّ]] و [[نظام]] بخش [[جهان]] و پرورش دهنده شما و [[پدران]] و نیاکان شماست. اگر آنان در [[شناخت]] [[معبود]] [[حقیقی]] به [[خطا]] رفتند شما چرا راه [[خطا]] را می‌پویید: {{متن قرآن|اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«خداوند را که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست؟» سوره صافات، آیه ۱۲۶.</ref>؛ ولی آنان [[الیاس]] را [[تکذیب]] کرده، بر [[بت‌پرستی]] خویش پای فشردند. {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}}<ref>«پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر می‌گردانند» سوره صافات، آیه ۱۲۷.</ref><ref>[[علی رضایی بیرجندی|رضایی بیرجندی، علی]]، [[بت‌پرستی ۱ (مقاله)|بت‌پرستی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>.
===[[سلیمان]]{{ع}}===
===[[سلیمان]]{{ع}}===
*[[قوم]] [[سبأ]] که از نعمت‌های فراوانی برخوردار بودند و زنی به نام [[بلقیس]] بر آنان [[حکومت]] می‌کرد، در زمان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} می‌زیستند. آنها جمعیتی [[خورشید]] پرست بودند و [[شیطان]] این عمل [[زشت]] را برایشان آراسته بود که به [[دعوت]] [[سلیمان]] [[حق]] را پذیرا شده<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۳۵۹.</ref>، [[بت‌پرستی]] را ظلمی بر خویشتن معرفی کردند {{متن قرآن| وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ }}<ref> و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه می‌شود که هدهد را نمی‌بینم یا او از غایبان است؟او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد.آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام.من زنی یافته‌ام که بر آنان پادشاهی می‌کند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد.او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند.شیطان چنان کرد تا برای خداوند سجده نبرند، همان (خداوند) که نهان آسمان‌ها و زمین را آشکار می‌گرداند و آنچه پنهان می‌کنید یا آشکار می‌دارید، می‌داند.خداوند است که خدایی جز او نیست، پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان). )سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفته‌ای یا از دروغگویان بوده‌ای؟ این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشه‌ای کمین کن و) بنگر چه پاسخی می‌دهند. آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامه‌ای ارزشمند افکنده‌اند.آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده ...با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید.»(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبوده‌اید به پایان نبرده‌ام.گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد.گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند.و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند.پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد می‌رسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی می‌ورزید.نزد آنان باز گرد (و بگو) بی‌گمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری  بیرون خواهیم راند.سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من می‌آورد؟دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت می‌آورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم.آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است؛ سوره نمل، آیه: ۲۰-۴۳.</ref><ref>[[علی رضایی بیرجندی|رضایی بیرجندی، علی]]، [[بت‌پرستی ۱ (مقاله)|بت‌پرستی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>.
*[[قوم سبأ]] که از نعمت‌های فراوانی برخوردار بودند و زنی به نام [[بلقیس]] بر آنان [[حکومت]] می‌کرد، در زمان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} می‌زیستند. آنها جمعیتی [[خورشید]] پرست بودند و [[شیطان]] این عمل [[زشت]] را برایشان آراسته بود که به [[دعوت]] [[سلیمان]] [[حق]] را پذیرا شده<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۳۵۹.</ref>، [[بت‌پرستی]] را ظلمی بر خویشتن معرفی کردند {{متن قرآن| وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ }}<ref> و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه می‌شود که هدهد را نمی‌بینم یا او از غایبان است؟او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد.آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام.من زنی یافته‌ام که بر آنان پادشاهی می‌کند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد.او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند.شیطان چنان کرد تا برای خداوند سجده نبرند، همان (خداوند) که نهان آسمان‌ها و زمین را آشکار می‌گرداند و آنچه پنهان می‌کنید یا آشکار می‌دارید، می‌داند.خداوند است که خدایی جز او نیست، پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان). )سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفته‌ای یا از دروغگویان بوده‌ای؟ این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشه‌ای کمین کن و) بنگر چه پاسخی می‌دهند. آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامه‌ای ارزشمند افکنده‌اند.آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده ...با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید.»(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبوده‌اید به پایان نبرده‌ام.گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد.گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند.و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند.پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد می‌رسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی می‌ورزید.نزد آنان باز گرد (و بگو) بی‌گمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری  بیرون خواهیم راند.سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من می‌آورد؟دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت می‌آورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم.آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است؛ سوره نمل، آیه: ۲۰-۴۳.</ref><ref>[[علی رضایی بیرجندی|رضایی بیرجندی، علی]]، [[بت‌پرستی ۱ (مقاله)|بت‌پرستی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>.
===[[ابراهیم]]{{ع}}===
===[[ابراهیم]]{{ع}}===
*[[قوم ابراهیم]] بر اثر [[نادانی]] و [[ضعف]] [[فکری]] گرفتار انواع [[بت‌پرستی]] مانند [[پرستش]] [[ستاره]]، ماه و [[خورشید]]<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۷۳ ـ ۱۷۴، ۱۷۹.</ref> {{متن قرآن| فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ (76) فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ (77) فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ (78) إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref> و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم.آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود.هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم.من با درستی آیین  روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶-۷۹.</ref> شده بودند و با [[تعصب جاهلی]] به گونه‌ای بر آن [[اصرار]] و [[مداومت]] می‌ورزیدند که [[مردم]] حتی توان [[تصور]] [[مخالفت]] با آن را نداشتند، از همین رو پس از آنکه [[ابراهیم]] با آنان به مقابله برخاست ابتدا سخن او را نوعی [[بازی]] تلقی کردند: {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ}}<ref>«گفتند: آیا برای ما حقّ را آورده‌ای یا از بازیگرانی؟» سوره انبیاء، آیه ۵۵.</ref> [[رأی]] عمومی [[مردم]] به [[سوزاندن]] [[ابراهیم]] [[گواه]] [[تعصب]] شدید آنان به [[بت‌پرستی]] بوده و نیز پاسخ ابتهاج‌آمیز آنان به [[ابراهیم]]{{ع}}: {{متن قرآن|قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ}}<ref>«گفتند: بت‌هایی را می‌پرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم» سوره شعراء، آیه ۷۱.</ref> نشان می‌دهد که تا چه حدّ به [[بت‌پرستی]] خویش [[افتخار]] می‌کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۴۲.</ref>. [[رهبری]] [[بت پرستان]] را [[آزر]] ـ عمو یا جد [[مادری]] یا ناپدری [[ابراهیم]]<ref>اثبات الوصیه، ص ۲۹.</ref> - بر عهده داشت<ref>تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۶؛ المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.</ref>، از این رو [[ابراهیم]] [[قیام]] در برابر [[بت‌پرستی]] را از [[آزر]] آغاز کرد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.</ref>. او که همواره در برابر [[آزر]] برخوردی توأم با [[ادب]]<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۵۸.</ref>، [[مدارا]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۲۶.</ref>، [[دلسوزی]] و [[خویشتن‌داری]] داشت، در آغاز از علت [[گرایش]] [[آزر]] به [[بت‌پرستی]] به گونه‌ای که [[دلیل]] بطلان [[بت پرستی]] را همراه داشته باشد جویا شد:<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۵۷.</ref> {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا}}<ref>«هنگامی که به پدر  خویش گفت: ای پدر!  چرا چیزی را می‌پرستی که نه می‌شنود و نه می‌بیند و نه هیچ به کار تو می‌آید؟» سوره مریم، آیه ۴۲.</ref>، آنگاه [[گمراهی]] او و قومش را با صراحت به وی گوشزد کرد {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«و یاد کن که ابراهیم به پدرش  آزر گفت: آیا بت‌ها را به خدایی می‌گزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می‌یابم» سوره انعام، آیه ۷۴.</ref> و از [[آزر]] خواست تا از او [[پیروی]] کند و گر نه به [[عذاب الهی]] گرفتار خواهد شد. {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا}}<ref>«ای پدر! من می‌هراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی» سوره مریم، آیه ۴۵.</ref> [[ابراهیم]]{{ع}} [[مخالفت]] عملی خود با [[بت پرستی]] را قبل از [[نبوت]] با شکستن بتی که [[آزر]] با هنرمندی تمام تراشیده بود به وی نشان داد و هنگامی که [[آزر]] او را برای فروش بتها به بازار فرستاد، بتها را در لجنزار غوطه‌ور ساخته، در بین [[مردم]] فریاد زد: چه کسی چیزی را که سود و زیانی برایش ندارد می‌خرد؟! و پس از این [[اقدام]] به [[جرم]] توهین به بتها به [[فرمان]] [[آزر]] زندانی شد <ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۱.</ref> و آنگاه خود را برای هرگونه عکس‌العملی آماده کرد.
*[[قوم ابراهیم]] بر اثر [[نادانی]] و [[ضعف]] [[فکری]] گرفتار انواع [[بت‌پرستی]] مانند [[پرستش]] [[ستاره]]، ماه و [[خورشید]]<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۷۳ ـ ۱۷۴، ۱۷۹.</ref> {{متن قرآن| فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ (76) فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ (77) فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ (78) إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref> و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم.آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود.هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم.من با درستی آیین  روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶-۷۹.</ref> شده بودند و با [[تعصب جاهلی]] به گونه‌ای بر آن [[اصرار]] و [[مداومت]] می‌ورزیدند که [[مردم]] حتی توان [[تصور]] [[مخالفت]] با آن را نداشتند، از همین رو پس از آنکه [[ابراهیم]] با آنان به مقابله برخاست ابتدا سخن او را نوعی [[بازی]] تلقی کردند: {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ}}<ref>«گفتند: آیا برای ما حقّ را آورده‌ای یا از بازیگرانی؟» سوره انبیاء، آیه ۵۵.</ref> [[رأی]] عمومی [[مردم]] به [[سوزاندن]] [[ابراهیم]] [[گواه]] [[تعصب]] شدید آنان به [[بت‌پرستی]] بوده و نیز پاسخ ابتهاج‌آمیز آنان به [[ابراهیم]]{{ع}}: {{متن قرآن|قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ}}<ref>«گفتند: بت‌هایی را می‌پرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم» سوره شعراء، آیه ۷۱.</ref> نشان می‌دهد که تا چه حدّ به [[بت‌پرستی]] خویش [[افتخار]] می‌کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۴۲.</ref>. [[رهبری]] [[بت پرستان]] را [[آزر]] ـ عمو یا جد [[مادری]] یا ناپدری [[ابراهیم]]<ref>اثبات الوصیه، ص ۲۹.</ref> - بر عهده داشت<ref>تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۶؛ المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.</ref>، از این رو [[ابراهیم]] [[قیام]] در برابر [[بت‌پرستی]] را از [[آزر]] آغاز کرد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۶۹.</ref>. او که همواره در برابر [[آزر]] برخوردی توأم با [[ادب]]<ref>المیزان، ج ۷، ص ۱۵۸.</ref>، [[مدارا]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۲۶.</ref>، [[دلسوزی]] و [[خویشتن‌داری]] داشت، در آغاز از علت [[گرایش]] [[آزر]] به [[بت‌پرستی]] به گونه‌ای که [[دلیل]] بطلان [[بت پرستی]] را همراه داشته باشد جویا شد:<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۵۷.</ref> {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا}}<ref>«هنگامی که به پدر  خویش گفت: ای پدر!  چرا چیزی را می‌پرستی که نه می‌شنود و نه می‌بیند و نه هیچ به کار تو می‌آید؟» سوره مریم، آیه ۴۲.</ref>، آنگاه [[گمراهی]] او و قومش را با صراحت به وی گوشزد کرد {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«و یاد کن که ابراهیم به پدرش  آزر گفت: آیا بت‌ها را به خدایی می‌گزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می‌یابم» سوره انعام، آیه ۷۴.</ref> و از [[آزر]] خواست تا از او [[پیروی]] کند و گر نه به [[عذاب الهی]] گرفتار خواهد شد. {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا}}<ref>«ای پدر! من می‌هراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی» سوره مریم، آیه ۴۵.</ref> [[ابراهیم]]{{ع}} [[مخالفت]] عملی خود با [[بت پرستی]] را قبل از [[نبوت]] با شکستن بتی که [[آزر]] با هنرمندی تمام تراشیده بود به وی نشان داد و هنگامی که [[آزر]] او را برای فروش بتها به بازار فرستاد، بتها را در لجنزار غوطه‌ور ساخته، در بین [[مردم]] فریاد زد: چه کسی چیزی را که سود و زیانی برایش ندارد می‌خرد؟! و پس از این [[اقدام]] به [[جرم]] توهین به بتها به [[فرمان]] [[آزر]] زندانی شد <ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۱.</ref> و آنگاه خود را برای هرگونه عکس‌العملی آماده کرد.
۲۱۸٬۸۵۷

ویرایش