عزت نفس در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عزت نفس]]''' است. "'''[[عزت نفس]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = عزت نفس
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عزت نفس در قرآن]] - [[عزت نفس در حدیث]] - [[عزت نفس در اخلاق اسلامی]] - [[عزت نفس در معارف دعا و زیارات]] - [[عزت نفس در معارف مهدویت]] - [[عزت نفس در معارف و سیره نبوی]] - [[عزت نفس در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل  = عزت نفس
 
| مداخل مرتبط = [[عزت نفس در معارف دعا و زیارات]] - [[عزت نفس در معارف و سیره نبوی]] - [[عزت نفس در معارف مهدویت]]
==مقدمه==
| پرسش مرتبط  =
}}
== مقدمه ==
[[پیشوایان حق]] به [[پیروان]] خود آموختند که [[عزت]] [[مؤمن]] در [[بی‌نیازی از مردم]] است. [[نبی مکرم اسلام]] می‌فرماید:
[[پیشوایان حق]] به [[پیروان]] خود آموختند که [[عزت]] [[مؤمن]] در [[بی‌نیازی از مردم]] است. [[نبی مکرم اسلام]] می‌فرماید:
{{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}<ref>«عزت مؤمن در بی‌نیازی او از مردم است». شیخ عباس قمی، انوار البهیه، ص۲۲۱.</ref>.
{{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}<ref>«عزت مؤمن در بی‌نیازی او از مردم است». شیخ عباس قمی، انوار البهیه، ص۲۲۱.</ref>.
خط ۱۰: خط ۱۲:
{{متن حدیث|اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ بِعِزَّةِ النَّفْسِ}}<ref>«خواسته‌های خود را با حفظ عزت نفس بخواهید». نهج السعاده، ج۸، ص۲۷۶.</ref>.
{{متن حدیث|اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ بِعِزَّةِ النَّفْسِ}}<ref>«خواسته‌های خود را با حفظ عزت نفس بخواهید». نهج السعاده، ج۸، ص۲۷۶.</ref>.


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[برخورد با مردم]] چنین [[رفتار]] می‌کرد تا جلوه بی‌نیازی از دیگران در آنها شکوفا شود. در این زمینه، از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که مردی از [[اصحاب پیامبر]] اعظم{{صل}} دچار تنگ دستی و [[سختی]] شد. روزی همسرش به وی گفت: کاش [[خدمت]] پیامبر می‌رسیدی و از او چیزی می‌خواستی. مرد خدمت پیامبر آمد و چون [[حضرت]]، او را دید، فرمود: هرکس از ما درخواستی داشته باشد، به او عطا کنیم و هرکس بی‌نیازی جوید، [[خداوند]] بی‌نیازش کند. مرد با خود گفت: منظور پیامبر جز من نیست. پس به سوی همسرش بازگشت و او را از این ماجرا [[آگاه]] کرد. [[زن]] گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} نیز [[بشر]] است و از حال تو آگاه نیست. او را آگاه ساز. مرد دوباره نزد پیامبر آمد و چون حضرت، او را دید، همان جمله را فرمود و این کار سه بار تکرار شد. در نتیجه، مرد رفت و کلنگی عاریه گرفت و راهی صحرا شد. قدری هیزم [[برید]] و آورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به [[خانه]] برد و خوردند. فردای آن [[روز]] هیزم بیشتری آورد و فروخت. او پیوسته کار می‌کرد و می‌اندوخت تا کلنگی خرید. او هر روز بر اندوخته‌های خود می‌افزود تا دو شتر و غلامی خرید و توانگر شد و حال او [[نیکو]] گشت. روزی [[خدمت]] [[پیامبر اعظم]]{{صل}} آمد و گزارش داد که چگونه برای درخواست آمده بود و از [[پیامبر]] چه شنید. [[حضرت]] فرمود: من که گفتم: «هر کس از ما چیزی درخواست کند، به او عطا کنیم و هر کس [[بی‌نیازی]] جوید، [[خداوند]] بی‌نیازش کند»<ref>مشکاة الانوار، ص۱۸۴ و۱۸۵.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[برخورد با مردم]] چنین [[رفتار]] می‌کرد تا جلوه بی‌نیازی از دیگران در آنها شکوفا شود. در این زمینه، از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که مردی از [[اصحاب پیامبر]] اعظم {{صل}} دچار تنگ دستی و [[سختی]] شد. روزی همسرش به وی گفت: کاش [[خدمت]] پیامبر می‌رسیدی و از او چیزی می‌خواستی. مرد خدمت پیامبر آمد و چون [[حضرت]]، او را دید، فرمود: هرکس از ما درخواستی داشته باشد، به او عطا کنیم و هرکس بی‌نیازی جوید، [[خداوند]] بی‌نیازش کند. مرد با خود گفت: منظور پیامبر جز من نیست. پس به سوی همسرش بازگشت و او را از این ماجرا [[آگاه]] کرد. [[زن]] گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[بشر]] است و از حال تو آگاه نیست. او را آگاه ساز. مرد دوباره نزد پیامبر آمد و چون حضرت، او را دید، همان جمله را فرمود و این کار سه بار تکرار شد. در نتیجه، مرد رفت و کلنگی عاریه گرفت و راهی صحرا شد. قدری هیزم [[برید]] و آورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به [[خانه]] برد و خوردند. فردای آن [[روز]] هیزم بیشتری آورد و فروخت. او پیوسته کار می‌کرد و می‌اندوخت تا کلنگی خرید. او هر روز بر اندوخته‌های خود می‌افزود تا دو شتر و غلامی خرید و توانگر شد و حال او [[نیکو]] گشت. روزی [[خدمت]] [[پیامبر اعظم]] {{صل}} آمد و گزارش داد که چگونه برای درخواست آمده بود و از [[پیامبر]] چه شنید. [[حضرت]] فرمود: من که گفتم: «هر کس از ما چیزی درخواست کند، به او عطا کنیم و هر کس [[بی‌نیازی]] جوید، [[خداوند]] بی‌نیازش کند»<ref>مشکاة الانوار، ص۱۸۴ و۱۸۵.</ref>.
[[عزت]] و [[کرامت انسان]] چنان [[ارزشمند]] است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید:
{{متن حدیث|اسْتَغْنُوا عَنِ النَّاسِ وَ لَوْ بِشَوْصِ السِّوَاكِ}}<ref>«از مردم بی‌نیاز باشید، هر چند با ترکِ خواستن چوب مسواک». من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷۱.</ref>.


پیامبر [[کرامت]] و عزت در همین باره برای [[پرهیز]] از درخواست کردن می‌فرماید:
[[عزت]] و [[کرامت انسان]] چنان [[ارزشمند]] است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|اسْتَغْنُوا عَنِ النَّاسِ وَ لَوْ بِشَوْصِ السِّوَاكِ}}<ref>«از مردم بی‌نیاز باشید، هر چند با ترکِ خواستن چوب مسواک». من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷۱.</ref>.
{{متن حدیث|لَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا مَشَى أَحَدٌ يَسْأَلُهُ شَيْئاً}}<ref>«اگر مردم می‌دانستند در درخواست کردن چه (زشتی‌ها و آبروریزی‌هایی) نهفته است، هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمی‌کرد». الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۱.</ref>.


[[پیامبران]]، الگوی [[مناعت طبع]] و [[بی‌نیازی از مردم]] بودند و می‌کوشیدند تا دیگران را به [[نیازمندی]] همراه با عزت [[دعوت]] کنند. پیامبر اعظم{{صل}} در یکی از سفارش‌های خود به [[ابوذر غفاری]] می‌فرماید:
پیامبر [[کرامت]] و عزت در همین باره برای [[پرهیز]] از درخواست کردن می‌فرماید: {{متن حدیث|لَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا مَشَى أَحَدٌ يَسْأَلُهُ شَيْئاً}}<ref>«اگر مردم می‌دانستند در درخواست کردن چه (زشتی‌ها و آبروریزی‌هایی) نهفته است، هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمی‌کرد». الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۱.</ref>.
{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ! إِيَّاكَ وَ السُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌّ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِيهِ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«ای ابوذر! از درخواست کردن (اظهار نیاز و نداری) بپرهیز؛ چون این کار، ذلت نقد است و فقری است که خود به استقبال آن رفته‌ای و این کار در روز قیامت، حساب طولانی خواهد داشت». وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۰۸.</ref>.


[[حضرت علی]]{{ع}} نیز می‌فرماید:
[[پیامبران]]، الگوی [[مناعت طبع]] و [[بی‌نیازی از مردم]] بودند و می‌کوشیدند تا دیگران را به [[نیازمندی]] همراه با عزت [[دعوت]] کنند. پیامبر اعظم {{صل}} در یکی از سفارش‌های خود به [[ابوذر غفاری]] می‌فرماید: {{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ! إِيَّاكَ وَ السُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌّ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِيهِ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«ای ابوذر! از درخواست کردن (اظهار نیاز و نداری) بپرهیز؛ چون این کار، ذلت نقد است و فقری است که خود به استقبال آن رفته‌ای و این کار در روز قیامت، حساب طولانی خواهد داشت». وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۰۸.</ref>.
این [[سخن پیامبر]] را بپذیرید که فرمود: هر کس درِ درخواست بر خود بگشاید، خداوند درِ نیاز بر او باز کند<ref>کافی، ج۴، ص۱۹.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص ۱۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
[[حضرت علی]] {{ع}} نیز می‌فرماید: این [[سخن پیامبر]] را بپذیرید که فرمود: هر کس درِ درخواست بر خود بگشاید، خداوند درِ نیاز بر او باز کند<ref>کافی، ج۴، ص۱۹.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص ۱۷.</ref>


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379753.jpg|22px]] سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|'''کانون محبت''']]
# [[پرونده:1379753.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|'''کانون محبت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:عزت نفس]]
[[رده:عزت نفس]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۰

مقدمه

پیشوایان حق به پیروان خود آموختند که عزت مؤمن در بی‌نیازی از مردم است. نبی مکرم اسلام می‌فرماید: «عِزُّ الْمُؤْمِنِ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ»[۱].

البته این سخن به معنای بی‌نیازی انسان‌ها از یکدیگر در روابط اجتماعی نیست، بلکه به این معنا است که آدمی در روابط اجتماعی و رفع نیازها، همواره باید حفظ عزت نفس خود را در نظر داشته باشد. پیامبر عزتمند اسلام در سخنی دیگر می‌فرماید: «اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ بِعِزَّةِ النَّفْسِ»[۲].

پیامبر اکرم (ص) در برخورد با مردم چنین رفتار می‌کرد تا جلوه بی‌نیازی از دیگران در آنها شکوفا شود. در این زمینه، از امام صادق (ع) روایت شده است که مردی از اصحاب پیامبر اعظم (ص) دچار تنگ دستی و سختی شد. روزی همسرش به وی گفت: کاش خدمت پیامبر می‌رسیدی و از او چیزی می‌خواستی. مرد خدمت پیامبر آمد و چون حضرت، او را دید، فرمود: هرکس از ما درخواستی داشته باشد، به او عطا کنیم و هرکس بی‌نیازی جوید، خداوند بی‌نیازش کند. مرد با خود گفت: منظور پیامبر جز من نیست. پس به سوی همسرش بازگشت و او را از این ماجرا آگاه کرد. زن گفت: رسول خدا (ص) نیز بشر است و از حال تو آگاه نیست. او را آگاه ساز. مرد دوباره نزد پیامبر آمد و چون حضرت، او را دید، همان جمله را فرمود و این کار سه بار تکرار شد. در نتیجه، مرد رفت و کلنگی عاریه گرفت و راهی صحرا شد. قدری هیزم برید و آورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به خانه برد و خوردند. فردای آن روز هیزم بیشتری آورد و فروخت. او پیوسته کار می‌کرد و می‌اندوخت تا کلنگی خرید. او هر روز بر اندوخته‌های خود می‌افزود تا دو شتر و غلامی خرید و توانگر شد و حال او نیکو گشت. روزی خدمت پیامبر اعظم (ص) آمد و گزارش داد که چگونه برای درخواست آمده بود و از پیامبر چه شنید. حضرت فرمود: من که گفتم: «هر کس از ما چیزی درخواست کند، به او عطا کنیم و هر کس بی‌نیازی جوید، خداوند بی‌نیازش کند»[۳].

عزت و کرامت انسان چنان ارزشمند است که پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «اسْتَغْنُوا عَنِ النَّاسِ وَ لَوْ بِشَوْصِ السِّوَاكِ»[۴].

پیامبر کرامت و عزت در همین باره برای پرهیز از درخواست کردن می‌فرماید: «لَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا مَشَى أَحَدٌ يَسْأَلُهُ شَيْئاً»[۵].

پیامبران، الگوی مناعت طبع و بی‌نیازی از مردم بودند و می‌کوشیدند تا دیگران را به نیازمندی همراه با عزت دعوت کنند. پیامبر اعظم (ص) در یکی از سفارش‌های خود به ابوذر غفاری می‌فرماید: «يَا أَبَا ذَرٍّ! إِيَّاكَ وَ السُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌّ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِيهِ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[۶].

حضرت علی (ع) نیز می‌فرماید: این سخن پیامبر را بپذیرید که فرمود: هر کس درِ درخواست بر خود بگشاید، خداوند درِ نیاز بر او باز کند[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. «عزت مؤمن در بی‌نیازی او از مردم است». شیخ عباس قمی، انوار البهیه، ص۲۲۱.
  2. «خواسته‌های خود را با حفظ عزت نفس بخواهید». نهج السعاده، ج۸، ص۲۷۶.
  3. مشکاة الانوار، ص۱۸۴ و۱۸۵.
  4. «از مردم بی‌نیاز باشید، هر چند با ترکِ خواستن چوب مسواک». من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷۱.
  5. «اگر مردم می‌دانستند در درخواست کردن چه (زشتی‌ها و آبروریزی‌هایی) نهفته است، هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمی‌کرد». الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۱.
  6. «ای ابوذر! از درخواست کردن (اظهار نیاز و نداری) بپرهیز؛ چون این کار، ذلت نقد است و فقری است که خود به استقبال آن رفته‌ای و این کار در روز قیامت، حساب طولانی خواهد داشت». وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۰۸.
  7. کافی، ج۴، ص۱۹.
  8. اسحاقی، سید حسین، کانون محبت ص ۱۷.