فساد سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
فساد در ذات تمامی سیستم‌‎های [[اجتماعی]] – [[فئودالیسم]]، [[کاپیتالیسم]] و [[سوسیالیسم]] - وجود دارد و تمامی [[طبقات جامعه]]، تمامی [[سازمان‌های دولتی]]، پادشاهی‌‎ها، و جمهوری‌‎ها، تمامی وضعیت‌ها چه در [[جنگ]] چه در [[صلح]]، تمامی گروه‌‎های [[سنی]]، [[مذکر]] و مؤنث و همه زمان‌‎ها از باستان و قرون وسطی تا معاصر را تحت تأثیر قرار می‌دهد<ref>هیوود، پل، فساد سیاسی، ترجمه محمد طاهری و میرقاسم بنی‎ هاشمی، ص۱۹.</ref>.
فساد در ذات تمامی سیستم‌‎های [[اجتماعی]] – [[فئودالیسم]]، [[کاپیتالیسم]] و [[سوسیالیسم]] - وجود دارد و تمامی [[طبقات جامعه]]، تمامی [[سازمان‌های دولتی]]، پادشاهی‌‎ها، و جمهوری‌‎ها، تمامی وضعیت‌ها چه در [[جنگ]] چه در [[صلح]]، تمامی گروه‌‎های [[سنی]]، [[مذکر]] و مؤنث و همه زمان‌‎ها از باستان و قرون وسطی تا معاصر را تحت تأثیر قرار می‌دهد<ref>هیوود، پل، فساد سیاسی، ترجمه محمد طاهری و میرقاسم بنی‎ هاشمی، ص۱۹.</ref>.


به نظر می‌رسد، این اظهار نظر دور از [[واقعیت]] نیست که «[[فساد سیاسی]] نزد ما سرطانی است که [[تمدن]] و [[آرمان]] ما را در طی قرن‌‎های گذشته به نابودی کشانده است... [[حاکمان]] ما از زمان‌های دور در موجودیت ما، گروهی [[فاسد]] بوده‌اند<ref>غزالی، ابوحامد، الفساد السیاسی فی المجتمعات العربیه و الاسلامیه، ص۲۱.</ref>. هر چند ممکن است [[سوءاستفاده از قدرت]]، برای اهدافی غیر از رسیدن به [[ثروت]] به وقوع پیوسته باشد، ولی [[هدف]] نهایی سوءاستفاده از قدرت، در اکثر موارد به چنگ آوردن ثروت و بهره‌مندی‌های مادی است که سایر اهداف آن را تحت شعاع خود قرار می‌دهد، به گونه‌ای که بی‌تردید ثروت، برجسته‌ترین، مهمترین و فراگیرترین هدف سوءاستفاده از قدرت است. در بیشتر موارد، فساد سیاسی و سوءاستفاده از قدرت در جهت دستیابی به ثروت رخ داده است. علاوه بر این، اهداف دیگر سوءاستفاده از قدرت، در نهایت به ثروت و انباشت آن منتهی می‌شود. چنان که به‌کارگیری [[قدرت]] برای دستیابی به [[مدرک]]، [[مقام]]، عنوان [[اجتماعی]] یا [[سیاسی]] و هرگونه [[ستم]] و [[استبدادی]]، سرانجام به ثروت و بهره‌مندی مادی منجر می‌شود. این امر، به آسانی در [[جامعه]] قابل [[مشاهده]] و [[شناسایی]] است و موارد بسیاری از آن در هر جایی رخ داده است. به طور قطع، «بیشترین انگیزه سوءاستفاده از قدرت مقاصد مادی و [[اقتصادی]] است»<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، کلیات حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۹۸.</ref>. علاوه بر این، [[گرایش]] به ثروت و مال‎اندوزی، به ویژه در حاکمان از عوامل اصلی ویرانی جامعه به حساب می‌آید. چنان که «در مدت نیم [[قرن]] عامل‎‌های چندی در [[سقوط]] [[جامعه اسلامی]] مؤثر بود، اما هیچ یک از آنها در شدت اثر به پایه این عامل ([[رغبت]] به مال‎اندوزی) نمی‎رسد»<ref>شهیدی، سید جعفر، قیام امام حسین{{ع}}، ص۶۱.</ref>.
به نظر می‌رسد، این اظهار نظر دور از [[واقعیت]] نیست که «[[فساد سیاسی]] نزد ما سرطانی است که [[تمدن]] و [[آرمان]] ما را در طی قرن‌‎های گذشته به نابودی کشانده است... [[حاکمان]] ما از زمان‌های دور در موجودیت ما، گروهی [[فاسد]] بوده‌اند<ref>غزالی، ابوحامد، الفساد السیاسی فی المجتمعات العربیه و الاسلامیه، ص۲۱.</ref>. هر چند ممکن است [[سوءاستفاده از قدرت]]، برای اهدافی غیر از رسیدن به [[ثروت]] به وقوع پیوسته باشد، ولی [[هدف]] نهایی سوءاستفاده از قدرت، در اکثر موارد به چنگ آوردن ثروت و بهره‌مندی‌های مادی است که سایر اهداف آن را تحت شعاع خود قرار می‌دهد، به گونه‌ای که بی‌تردید ثروت، برجسته‌ترین، مهمترین و فراگیرترین هدف سوءاستفاده از قدرت است. در بیشتر موارد، فساد سیاسی و سوءاستفاده از قدرت در جهت دستیابی به ثروت رخ داده است. علاوه بر این، اهداف دیگر سوءاستفاده از قدرت، در نهایت به ثروت و انباشت آن منتهی می‌شود. چنان که به‌کارگیری [[قدرت]] برای دستیابی به [[مدرک]]، [[مقام]]، عنوان [[اجتماعی]] یا [[سیاسی]] و هرگونه [[ستم]] و [[استبدادی]]، سرانجام به ثروت و بهره‌مندی مادی منجر می‌شود. این امر، به آسانی در [[جامعه]] قابل [[مشاهده]] و [[شناسایی]] است و موارد بسیاری از آن در هر جایی رخ داده است. به طور قطع، «بیشترین انگیزه سوءاستفاده از قدرت مقاصد مادی و [[اقتصادی]] است»<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، کلیات حقوق اساسی جمهوری اسلامی، ص۹۸.</ref>. علاوه بر این، [[گرایش]] به ثروت و مال ‎اندوزی، به ویژه در حاکمان از عوامل اصلی ویرانی جامعه به حساب می‌آید. چنان که «در مدت نیم [[قرن]] عامل‎‌های چندی در [[سقوط]] [[جامعه اسلامی]] مؤثر بود، اما هیچ یک از آنها در شدت اثر به پایه این عامل ([[رغبت]] به مال‎ اندوزی) نمی‎‌رسد»<ref>شهیدی، سید جعفر، قیام امام حسین{{ع}}، ص۶۱.</ref>.


این شیوه بهره‌برداری از [[قدرت سیاسی]] و به‌کارگیری آن، در جهت [[منافع شخصی]] و انباشت [[ثروت]] و [[سوءاستفاده]] از آن، برخلاف [[سود]] جمعی، با توجه به اینکه نفع عمومی و [[خدمت به مردم]] [[فلسفه وجودی]] قدرت سیاسی است، موجب ویرانی [[جامعه]] و [[فقر]] و [[بدبختی]] [[اکثریت]] [[مردم]] است و [[فساد]] شمرده می‌شود. [[وظیفه]] [[حقوق]] به عنوان فن [[سازمان]] دهنده [[روابط انسانی]]، به طور عام و [[حقوق عمومی]]، به ویژه [[حقوق اساسی]] به عنوان ابزار قالب ‎بندی قدرت سیاسی به طور خاص، مقابله با این فساد است، به گونه‌ای که راهکارهایی مناسب و مؤثر باید در برابر این فساد ویرانگر به کار گرفته شود تا جلوی آن گرفته شود و بدین‎سان جامعه از [[شر]] آن در [[امان]] باشد تا [[قدرت]] به کارکرد مناسب خود در جهت [[رفاه عمومی]]، سود جمعی و [[خوشبختی]] مردم گام [[نهد]]؛ زیرا با وجود [[سیطره]] جریان فساد ناشی از رابطه قدرت سیاسی و ثروت، دستیابی به هر [[آرمان]] [[اجتماعی]]، [[خیر]] عام، عمل در جهت [[منافع عمومی]] و خوشبختی مردم ناممکن خواهد بود. به ویژه اینکه «فساد از چندین مسیر، [[رشد اقتصادی]] را کند می‎سازد؛ زیرا به صورت نوعی [[مالیات]] عمل می‌کند و سطح [[سرمایه‌گذاری]] را کاهش داده، به [[سوء]] تخصیص استعدادها میانجامد؛ زیرا انگیزه‌‎ها را [[منحرف]] ساخته، [[منابع مالی]] را از پروژه‎‌های کمک‎رسانی... دور می‌‎سازد. درآمدهای مالیاتی [[حکومت]] مرکزی را کاهش داده، عواقب [[ناگواری]] برای [[بودجه]] به همراه دارد. همچنین کیفیت خدمات زیربنایی و عمومی را [[تضعیف]] و بالاخره، ترکیب هزینه‎‌های دولتی را برهم می‎زند<ref>ر.ک: هیوود، پل، فساد سیاسی، ترجمه محمد طاهری و میرقاسم بنی‎ هاشمی، ص۴۲.</ref>.
این شیوه بهره‌برداری از [[قدرت سیاسی]] و به‌کارگیری آن، در جهت [[منافع شخصی]] و انباشت [[ثروت]] و [[سوءاستفاده]] از آن، برخلاف [[سود]] جمعی، با توجه به اینکه نفع عمومی و [[خدمت به مردم]] [[فلسفه وجودی]] قدرت سیاسی است، موجب ویرانی [[جامعه]] و [[فقر]] و [[بدبختی]] [[اکثریت]] [[مردم]] است و [[فساد]] شمرده می‌شود. [[وظیفه]] [[حقوق]] به عنوان فن [[سازمان]] دهنده [[روابط انسانی]]، به طور عام و [[حقوق عمومی]]، به ویژه [[حقوق اساسی]] به عنوان ابزار قالب ‎بندی قدرت سیاسی به طور خاص، مقابله با این فساد است، به گونه‌ای که راهکارهایی مناسب و مؤثر باید در برابر این فساد ویرانگر به کار گرفته شود تا جلوی آن گرفته شود و بدین‎سان جامعه از [[شر]] آن در [[امان]] باشد تا [[قدرت]] به کارکرد مناسب خود در جهت [[رفاه عمومی]]، سود جمعی و [[خوشبختی]] مردم گام [[نهد]]؛ زیرا با وجود [[سیطره]] جریان فساد ناشی از رابطه قدرت سیاسی و ثروت، دستیابی به هر [[آرمان]] [[اجتماعی]]، [[خیر]] عام، عمل در جهت [[منافع عمومی]] و خوشبختی مردم ناممکن خواهد بود. به ویژه اینکه «فساد از چندین مسیر، [[رشد اقتصادی]] را کند می‎سازد؛ زیرا به صورت نوعی [[مالیات]] عمل می‌کند و سطح [[سرمایه‌گذاری]] را کاهش داده، به [[سوء]] تخصیص استعدادها میانجامد؛ زیرا انگیزه‌‎ها را [[منحرف]] ساخته، [[منابع مالی]] را از پروژه‎‌های کمک‎رسانی... دور می‌‎سازد. درآمدهای مالیاتی [[حکومت]] مرکزی را کاهش داده، عواقب [[ناگواری]] برای [[بودجه]] به همراه دارد. همچنین کیفیت خدمات زیربنایی و عمومی را [[تضعیف]] و بالاخره، ترکیب هزینه‎‌های دولتی را برهم می‎زند<ref>ر.ک: هیوود، پل، فساد سیاسی، ترجمه محمد طاهری و میرقاسم بنی‎ هاشمی، ص۴۲.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش