حسن بن خرزاد قمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == الحسن بن خرزاد<ref>ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال) (مع تعلیقات میرداماد الأسترآبادی)، ج۱، ص۳۲؛ رجال النجاشی، ص۴۴، ش۸۷؛ رجال ا...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(جایگزینی صفحه با '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام هادی| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = حسن بن خرزاد قمی در تراجم و رجال| پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == شیخ طوسی حسن بن خُرّزاذ قمی را اهل کشّ، روستایی در گرگان قدیم<ref>تنقیح المقال ۱/۲۷۶.</ref> معرفی کرده و می‌‌گوی...')
برچسب‌ها: جایگزین شد پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  =  | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام هادی| عنوان مدخل  =  | مداخل مرتبط = [[حسن بن خرزاد قمی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}


== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
[[الحسن بن خرزاد]]<ref>ر.ک: أ. منابع [[شیعی]]: [[رجال الکشی]] (إختیار معرفة الرجال) (مع تعلیقات [[میرداماد]] الأسترآبادی)، ج۱، ص۳۲؛ [[رجال النجاشی]]، ص۴۴، ش۸۷؛ رجال الطوسی، ص۳۸۶، (ش ۵۶۸۳) و ۴۲۱، (ش ۶۰۷۵)؛ [[خلاصة الأقوال]] ([[رجال العلامة الحلی]])، ص۲۱۴، ش١١؛ إیضاح الإشتباه، ص۱۴۹، ش۱۸۳؛ [[الرجال]] ([[ابن داود]])، ص۴۳۹، (ش ۱۱۶) و ۵۳۹، منهج المقال، ج۴، ص۴۰، ش۱۳۷۳؛ [[نقد الرجال]]، ج۲، ص۱۸، ش۱۲۶۱؛ [[منتهی المقال]]، ج۲، ص۳۷۵، ش۷۲۰؛ [[مجمع الرجال]]، ج۲، ص۱۰۶؛ [[جامع الرواه]]، ج۱، ص۱۹۶، ش۱۵۹۵ و ۱۵۹۶؛ الرجال ([[حر عاملی]])، ص۸۸، ش۳۶۰؛ التحریر الطاووسی، ص۳۳۲، ذیل ش۲۲۷؛ الوجیزة فی الرجال، ص۵۴، ش۴۷۹؛ هدایة المحدثین، ص۳۹؛ [[معراج]] [[أهل]] الکمال، ج۱، ص۳۴۵؛ أضبط المقال، ص۶۸؛ [[حاوی الأقوال]]، ج۳، ص۳۷۲، ش۲۰۱۱؛ بهجة الآمال، ج۲، ص۱۵۳؛ ج۳، ص۹۵؛ [[تنقیح المقال]]، ج۱۹، ص۱۶۱، ش۵۱۳۹ و ۵۱۴۰؛ طرائف المقال، ج۱، ص۱۶۴، (ش ۸۴۳) و ۲۹۲، (ش ۲۰۲۳)؛ أعیان الشیعه، ج۵، ص۶۳، ش۱۸۴؛ معجم [[رجال الحدیث]]، ج۵، ص۳۰۷، ش۲۸۱۰ و ۲۸۱۱؛ مستدرکات [[علم رجال الحدیث]]، ج۲، ص۳۸۲، (ش ۳۵۰۱) و ۳۸۳، (ش ۳۵۰۲)؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۲۲۸، ش۱۸۸۲؛ [[تهذیب المقال]]، ج۲، ص۵۹، ش۸۶.
[[شیخ طوسی]] حسن بن خُرّزاذ قمی را [[اهل]] [[کشّ]]، روستایی در [[گرگان]] قدیم<ref>تنقیح المقال ۱/۲۷۶.</ref> معرفی کرده و می‌‌گوید که از [[اصحاب امام هادی]]{{ع}} به شمار می‌‌رفت، ولی روایتی از [[ائمه]]{{ع}} نقل نکرده است.<ref>رجال الطوسی ۴۱۳ و ۴۶۳.</ref> او از [[علی بن اسباط]]، [[حسن بن علی بن فضال]]، [[موسی بن قاسم بجلی]]، [[اسماعیل بن مهران]]، [[محمد بن حماد ساسی]] و [[حسن بن علی بن نعمان]] [[روایت]] دارد. [[جبریل بن احمد]]، [[محمد بن حسن]]، [[حسین بن اشکیب]] و [[احمد بن علی قمی سلولی]] از او روایت نقل کرده‌اند.<ref>اختیار معرفة الرجال ۱۲، ۱۳، ۲۰، ۱۸۵ و ۵۸۵.</ref> او [[محدث]] امامی و فردی [[موثق]] بود که هم [[مدح]] و هم ذمّ در [[حق]] او گفته شده است.<ref>تنقیح المقال ۱/۲۷۶.</ref> حسن بن خُرّزاذ راویِ [[روایات]] زیادی بود، ولی گفته شده که در اواخر [[عمر]] [[غلوّ]] کرد، به همین جهت [[علامه]] و [[ابن داوود]] نام او را در قسم دوم کتاب، [[راویان]] [[غیرموثق]] آورده‌اند.<ref>خلاصة الاقوال ۲۱۴ رجال ابن داوود ۴۳۹.</ref> کتاب‌های اسماء رسول الله{{صل}} و المتعه آثار اوست که [[حسن بن علی قمی]] آنها را روایت کرده است.<ref>رجال النجاشی ۱/۱۴۶.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱، ص۲۶۴.</ref>
ب. منابع [[سنی]]: لسان [[المیزان]]، ج۲، ص۲۸۲، ش۱۱۷۱.</ref>، در یکی از [[اسناد]] [[تفسیر کنز الدقائق]] و به گزارش از [[تفسیر العیاشی]] ذکر شده است:
 
{{متن حدیث|فی تفسیر العیاشی: قَالَ الْحَسَنُ بْنُ خُرَّزَادَ وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِذَا أَمَّ الرَّجُلُ الْقَوْمَ جَاءَ شَيْطَانٌ إِلَى الشَّيْطَانِ الَّذِي هُوَ قَرِينُ الْإِمَامِ فَيَقُولُ هَلْ ذَكَرَ اللَّهَ يَعْنِي هَلْ قَرَأَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- فَإِنْ قَالَ نَعَمْ هَرَبَ مِنْهُ وَ إِنْ قَالَ لَا رَكِبَ عُنُقَ الْإِمَامِ وَ دَلَّى رِجْلَيْهِ فِي صَدْرِهِ فَلَمْ يَزَلِ الشَّيْطَانُ إِمَامَ الْقَوْمِ حَتَّى يَفْرُغُوا مِنْ صَلَاتِهِمْ}}<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۱، ص۱۹ به گزارش از تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۰، ح۷.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۶، ص 472-473.</ref>
 
==شرح حال [[راوی]]==
نام راوی در [[رجال النجاشی]] و [[رجال الطوسی]] ذکر، و در اسناد شماری از [[روایات]] نیز واقع گردیده است؛ برای نمونه، در سند چند [[روایت]] [[رجال الکشی]]<ref>رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۶، (ح ۱۳)، ۱۲، (ح ۲۶ و ۲۷)، ۱۳، (ح ۲۹ و ۳۰ و ۳۱)،۲۰، (ح ۴۷) و....</ref>، [[تفسیر العیاشی]]<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۰، (ح ۷) و ۲۱، (ح ۱۵)؛ و....</ref>، [[شواهد التنزیل]]<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۷۹، (ح ۹۴) و ۱۸۸، (ح ۲۰۱)؛ ج۲، ص۴۵۲، ح۱۱۸۸؛ و....</ref>، یک [[روایت]] [[علل الشرائع]] و [[معانی الأخبار]]<ref>معانی الأخبار، ص۶۳، ح۱۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۴۰، ح۳.</ref>، یک روایت [[تهذیب الأحکام]] و [[الاستبصار]]<ref>تهذیب الأحکام، ج۱، ص۳۴۲، ح۱۰۰۱؛ الإستبصار، ج۱، ص۲۰۴، ح۷۲۱.</ref>، و یک روایت فتح الأبواب [[ابن طاووس]]<ref>فتح الأبواب، ص۲۳۹.</ref>.
 
یادآوری می‌شود که در [[اسناد روایات]] در نام [[راوی]] تصحیف رخ داده، از این رو با عناوین مختلفی مانند [[الحسن بن خرزاد]]، [[الحسین بن خرزاد]] و [[الحسن بن خرزاد]] روایت کرده است و ضبط صحیح نام وی الحسن بن خرزاد است<ref>خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۱۴، ش۱۱: {{عربی|بالخاء المعجمة المضمومة و الراء المشددة و الزای و الذال المعجمة بعد الألف}}؛ إیضاح الاشتباه، ص۱۴۹، ش۱۸۳: {{عربی|بالخاء المعجمة المضمومة و الراء المشددة و الزای و الذال المعجمة بعد الألف}}.</ref>.
 
[[نجاشی]] وی را [[قمی]] که دارای [[روایات]] بسیار بوده، معرفی و افزوده که دو اثر [[علمی]] نیز داشته است؛ یکی با نام «أسماء» [[رسول الله]]{{صل}} و دیگری با نام «المتعة»<ref>رجال النجاشی، ص۴۴، ش۸۷: {{عربی|قمی؛ کثیر الحدیث له کتاب أسماء رسول الله{{صل}}، و کتاب المتعة... أخبرنا محمد بن محمد قال: حدثنا جعفر بن محمد قال: حدثنا محمد بن الوارث السمرقندی قال: حدثنا أبو علی الحسن بن علی القمی، قال: حدثنا الحسن بن خرزاد بکتابه}}.</ref>.
 
در [[رجال الطوسی]] در دو موضع از ایشان یاد شده؛ یکی در باب {{عربی|"من روی عنهم{{عم}}"}} در [[اصحاب امام هادی]]{{ع}} با عنوان [[الحسن بن خرزاذ]]، قمی<ref>رجال الطوسی، ص۳۸۶، ش۵۶۸۳.</ref> و دیگری در باب {{عربی|"من لم یرو عنهم{{عم}}"}} با عنوان {{عربی|"الحسن بن خرزاذ، من أهل کش"}}<ref>رجال الطوسی، ص۴۲۱، ش۶۰۷۵.</ref>.
 
معرفی راوی به قمی؛ من أهل کش از سوی [[شیخ طوسی]] سبب این سؤال شده که آیا اینها دو راوی مستقل هستند؛ یا یک راوی‌اند و در این صورت، چگونه می‌‌توان بین [[قمی]] و [[أهل]] کش بودن جمع کرد.
 
بعضی، [[اتحاد]] آن دو را [[قطعی]]؛ ولی برخی محتمل دانسته و شماری هم به تغایر آن دو [[عقیده]] پیدا کرده‌اند<ref>ر.ک: منهج المقال، ج۴، ص۴۰، ش۱۳۷۳؛ نقد الرجال، ج۲، ص۱۸، ش۱۲۶۱؛ منتهی المقال، ج۲، ص۳۷۵، ش۷۲۰؛ بهجة الآمال، ج۲، ص۱۵۳، ج۳، ص۹۵-۹۶؛ تنقیح المقال، ج۱۹، ص۱۶۱، ش۵۱۳۹ و ۵۱۴۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۸۲-۳۸۳، ش۳۵۰۱ و ۳۵۰۲؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۲۲۸، ش۱۸۸۲؛ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال) (مع تعلیقات میرداماد الأسترآبادی)، ج۱، ص۳۲-۳۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۰۷، ش۲۸۱۰ و ۲۸۱۱؛ تهذیب المقال، ج۲، ص۵۹، ش۸۶.</ref>.
 
[[ابن داوود]] اتحاد را قطعی دانسته؛ زیرا به ذکر یک عنوان بسنده کرده و نوشته است: {{عربی|"قمي، من أهل كش}}<ref>الرجال (ابن داود)، ص۴۳۹، ش۱۱۶.</ref>.
 
صاحب [[جامع الرواة]] به تعدد و تغایر نظر داده و هرکدام را در عنوان مستقل آورده؛ یکی را با عنوان {{عربی|"الحسن بن خرزاد قمی؛ كثير الحديث روی عنه أبو علي الحسن بن علي القمي"}} و دیگری را با عنوان {{عربی|"الحسن بن خرزاد من أهل كش روى عنه محمد بن أحمد بن يحيى"}}<ref>جامع الرواه، ج۱، ص۱۹۶، ش۱۵۹۵ و ۱۵۹۶.</ref>.
 
[[مامقانی]] در ابتدا [[اتحاد]] آن دو را تقویت کرده و نوشته است: {{عربی|و أنت خبیر بأن الرجلین واحد، و أن القمی کان أصله من أهل کش}} ولی در ادامه به جهت [[اختلاف]] [[راوی]]، تعدد آن دو را محتمل دانسته و نوشته است: {{عربی|و يحتمل التعدد، فيكون ما عنونه في الرجال غير ما عنونه النجاشي، و العلامة في الخلاصة. و يشهد به اختلاف الراوي عنهما؛ فإن الأول روي عنه الحسن بن علي القمي، و الثاني روي عنه محمد بن أحمد بن يحيي}}<ref>تنقیح المقال، ج۱۹، ص۱۶۵، ش۵۱۳۹.</ref>.
 
[[آیة الله خویی]] اتحاد دو راوی را محتمل دانسته و در عنوان {{عربی|"الحسن بن خرزاد من أهل کش"}} نوشته است: {{عربی|یحتمل اتحاده مع سابقه}}<ref>یعنی الحسن بن خرزاد؛ قمی؛ کثیر الحدیث. (معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۰۷-۳۰۸، ش۲۸۱۰-۲۸۱۱).</ref>.
 
منشأ توهم تعدد می‌تواند چند امر باشد:
#[[نجاشی]] [[راوی]] را [[قمی]] دانسته و [[شیخ طوسی]] از [[اهل]] کش.
# شیخ طوسی در دو باب از راوی یاد کرده؛ یک مرتبه در باب {{عربی|"من روی عنهم{{عم}}"}} و مرتبه‌ای دیگر در باب {{عربی|"من لم یرو عنهم{{عم}}"}}.
#[[اختلاف]] در راوی: در طریق نجاشی، [[الحسن بن علی القمی]] و در [[سند روایت]] [[تهذیب الأحکام]]، [[محمد بن احمد بن یحیی]] از [[حسن بن خرزاد]] [[روایت]] کرده‌اند، پس اینها دو نفر هستند.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۶، ص 473-476.</ref>
 
==نقد و بررسی==
اولاً میان قمی و اهل کش بودن تنافی نیست، بلکه قابل جمع است؛ زیرا مقصود نجاشی این است که راوی اصالتاً قمی است و مقصود شیخ طوسی این است که راوی، ساکن [[دیار]] کش است؛ یعنی از [[قم]] [[هجرت]] کرده و کش را محل زندگانی خود قرار داده<ref>بعضی نوشته‌اند که راوی در اصل از اهل کش بوده و سپس در قم اقامت نموده و ساکن گردیده است. (تنقیح المقال، ج۱۹، ص۱۶۵: {{عربی|و أن القمی کان أصله من أهل کش}}؛ أعیان الشیعه، ج۵، ص۶۳، ش۱۸۴: {{عربی|و ذلک بأن یکون أصله من کش و سکن قما}}؛ ولی احتمال نخست به صواب نزدیک‌تر است، چنانکه محقق شوشتری نوشته است. (قاموس الرجال، ج۳، ص۲۲۹، ش۱۸۸۲: {{عربی|کما أنه (مامقانی) أخطأ فی جعل أصله من الکش مع قول النجاشی فیه قمی و قول رجال الشیخ: من أهل کش یصدق مع سکناه}}).</ref>، چنان که افرادی دیگر نیز از جمله [[علی بن محمد بن فیروزان قمی]] در اصل قمی بوده؛ ولی مقیم کش شده است. افزون بر این، سه تن از شاگردان و [[راویان]] حسن بن خرزاد هم قمی بودند؛ هم کشی: [[ابوعلی احمد بن علی سلولی قمی]]<ref>رجال الطوسی، ص۴۰۷، ش۵۹۲۹: {{عربی|القمی،...المقیم بکش}}؛ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۵۱۲، ش۹۹۰.</ref>؛ [[جبریل بن احمد فاریابی]] (قمی)<ref>رجال الطوسی، ص۴۱۸، ش۶۰۴۲: {{عربی|و کان مقیما بکش}}.</ref>؛ [[حسین بن اشکیب قمی]]<ref>رجال النجاشی، ص۴۵، ش۸۸: {{عربی|المقیم بسمرقند و کش}}؛ رجال الطوسی، ص۳۸۶، ش۵۶۸۱.</ref>.
 
ثانیاً ذکر نام راوی در دو باب به جهت روایت و عدم روایت از [[معصوم]]{{عم}} یا به جهت معاصرت و عدم معاصرت با معصوم{{عم}} است.
 
از آنجا که [[راوی]] با [[امام هادی]]{{ع}} معاصر بوده، [[شیخ طوسی]] نام او را در باب من روی عنهم{{عم}} ذکر کرده است و چون از آن حضرت [[روایت]] نداشته، وی را در باب {{عربی|"من لم یرو عنهم{{عم}}"}} عنوان کرده است.
 
ثالثاً [[اختلاف]] راوی نمی‌تواند قرینه‌ای بر تعدد باشد؛ زیرا هر دو راوی [[الحسن بن علی القمی]] و [[محمد بن احمد بن یحیی]] در یک طبقه قرار دارند و هر دو هم از [[الحسن بن خرزاد]] با همین عنوان مطلق و بی‌هیچ قید و پسوندی روایت کرده‌اند. بر این اساس، محذوری ندارد که هر دو از یک شخص روایت کرده باشند.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۶، ص 476-477.</ref>
 
==[[طبقه راوی]]==
سال ولادت و [[وفات]] راوی مشخص نیست؛ لیکن [[شیخ طوسی]] وی را از [[اصحاب امام هادی]]{{ع}} برشمرده است <ref>رجال الطوسی، ص۳۸۶، ش۵۶۸۳.</ref> و [[آیة الله بروجردی]] ایشان را از طبقه هفتم دانسته و نوشته است: {{عربی|کأنه من السابعة}}<ref>الموسوعة الرجالیه، ج۷، ص۲۳۳.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۶، ص 477.</ref>
 
==نکته==
در [[تفسیر العیاشی]] مکاتبه‌ای از [[حسن بن خرزاد]] از [[امام صادق]]{{ع}} گزارش شده است: {{عربی|عن الحسن بن خرزاد قال: كتبت إلى الصادق أسأل عن معنى الله فقال: استولى على ما دق و جل}}<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص٢١.</ref> ولی در [[المحاسن]]<ref>المحاسن، ج۱، ص۲۳۸، ح۲۱۲: {{متن حدیث|عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى{{ع}} وَ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}} فَقَالَ اسْتَوْلَى عَلَى مَا دَقَّ وَ جَلَّ}}.</ref>، [[الکافی]]<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۱-۱۱۵، ح۳: {{متن حدیث|عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: سُئِلَ عَنْ مَعْنَى اللَّهِ فَقَالَ اسْتَوْلَى عَلَى مَا دَقَّ وَ جَلَّ}}.</ref>، [[معانی الأخبار]]<ref>معانی الأخبار، ص۴، ح۱: {{متن حدیث|أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: سُئِلَ عَنْ مَعْنَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ اسْتَوْلَى عَلَى مَا دَقَّ وَ جَلَّ}}.</ref> و [[التوحید]]<ref>التوحید، ص۲۳۰، ح۴: {{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعْنَى اللَّهِ قَالَ اسْتَوْلَى عَلَى مَا دَقَّ وَ جَلَّ}}.</ref> به گونه [[مسند]] از [[حسن بن راشد]] از [[امام هفتم]]{{ع}} نقل گردیده است.
 
بر این اساس، احتمال داده می‌شود که [[حسن بن خرزاد]] در [[تفسیر العیاشی]] مصحف [[حسن بن راشد]] باشد و مراد از صادق{{ع}} هم امام هفتم باشد که به جهت [[تقیه]] نام [[مبارک]] آن حضرت ذکر نشده، چنان‌که محتمل است نقل [[عیاشی]] صحیح باشد و مراد از [[الصادق]]{{ع}} [[امام هادی]]{{ع}} باشد.
 
براین‌پایه، حسن بن خرزاد از امام هادی{{ع}} و حسن بن راشد از امام هفتم{{ع}} از [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد سوره طه، آیه ۵.</ref> سؤال کردند؛ اگر کسی [[عقیده]] پیدا کند که مراد از الصادق{{ع}} در تفسیر العیاشی [[امام ششم]]{{ع}} است، نقل حسن بن خرزاد از آن حضرت مرسل خواهد بود؛ زیرا وی با چهار واسطه از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده است<ref>رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۲۰، ش۴۷: {{متن حدیث|... قَالَ أَخْبَرَنِي الْحَسَنُ بْنُ خُرَّزَاذَ الْقُمِّيُّ، قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَمَّادٍ السَّاسِيُّ، عَنْ صَالِحِ بْنِ فَرَجٍ، عَنْ زَيْدِ بْنِ الْمُعَدِّلِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}...}}.</ref>.
 
[[ابن حجر عسقلانی]] از [[راوی]] با عنوان الحسین بن خرزاد یاد کرده و او را به گزارش از [[شیخ طوسی]] از [[راویان امام صادق]]{{ع}} برشمرده و نوشته است: {{عربی|الحسين بن خرزاذ و الحسين بن أبي الخضر؛ ذكرهما الطوسي في رجال الشيعة ممن روي عن الصادق{{ع}} -تعالی- و غيره}}<ref>لسان المیزان، ج۲، ص۲۸۲، ش۱۱۷۱.</ref> حال آنکه شیخ طوسی از راوی با عنوان [[الحسن بن خرزاد]] یاد کرده و ثانیاً او را از [[اصحاب امام هادی]]{{ع}} دانسته است.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۶، ص477-479.</ref>
 
==[[استادان]] و [[شاگردان راوی]]==
[[حسن بن خرزاد]] (خرزاذ) در [[اسناد روایات]] از افرادی مانند [[برقی]]، [[محمد بن موسی بن الفرات]]، [[الحسین بن راشد]]، [[الحسن بن علی بن فضال]]، [[محمد بن علی]]، [[علی بن اسباط]]، [[اسماعیل بن مهران]]، [[محمد بن حماد الساسی]] (الشاشی)، [[موسی بن قاسم بجلی]]، [[حسن بن علی بن نعمان]]<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۷۹، ح۹۴؛ معانی الأخبار، ص۶۳، ح۱۳؛ تهذیب الأحکام، ج۱، ص۳۴۲، ح۱۰۰۱؛ رجال الکشی، ص۶، (ح ۱۳)، ۱۲، (ح ۲۶)، ۱۳، (ح ۲۹)، ۲۰، (ح ۴۷)، ۱۸۵، (ح ۳۲۷) و ۵۸۵، (ح ۱۰۹۵)؛ رجال النجاشی، ص۴۴، ش۸۷.</ref> [[روایت]] کرده است که از استادانش شمرده میشوند و راویانی همچون [[محمد بن حسن]]، [[جبرئیل بن احمد فاریابی قمی]]، [[محمد بن احمد بن یحیی]]، [[أبو عبدالله حسین بن اشکیب]]، [[ابو علی احمد بن علی سلولی قمی]] و [[ابو علی حسن بن علی قمی]]<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۷۹، ح۹۴؛ معانی الأخبار، ص۶۳، ح۱۳؛ تهذیب الأحکام، ج۱، ص۳۴۲، ح۱۰۰۱؛ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۲۰، (ح ۴۷) و ۵۸۵، (ح ۱۰۹۵)؛ رجال النجاشی، ص۴۴، ش۸۷.</ref> از او [[حدیث]] گزارش کرده‌اند که از شاگردانش به شمار می‌آیند.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۶، ص479-480.</ref>
 
==[[مذهب]] [[راوی]]==
حسن بن خرزاد از [[راویان]] امامی است، به دلیل ذکر نام وی در [[رجال النجاشی]] که به یادکرد راویان امامی صاحب اثر اختصاص دارد؛ نیز به جهت نسبت دادن [[غلو]] به ایشان که درباره راوی غیر امامی به کار نمی‌رود؛ همچنین به سبب مضامین روایاتش؛ از جمله:
#{{متن حدیث|أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ خُرَّزَادَ، عَنِ الْبَرْقِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ، عَنْ سَعْدٍ: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ، قَالَ: آلُ مُحَمَّدٍ الصِّرَاطُ الَّذِي دَلَّ اللَّهُ عَلَيْهِ}}<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۷۹، ح۹۴.</ref>.
#{{متن حدیث|حَدَّثَنَا جَبْرَئِيلُ بْنُ أَحْمَدَ، قَالَ: حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ خُرَّزَادَ، قَالَ: حَدَّثَنِي غَيْرُ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى:] {{متن قرآن|فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ}}<ref>پس چون (از کار) آسودی (به دعا) بکوش، سوره انشراح، آیه ۷.</ref> قَالَ: [يَعْنِي] فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ عَلِيّاً لِلنَّاسِ}}<ref>شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۵۲، ح۱۱۱۸.</ref>.
#{{متن حدیث|حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ خُرَّزَاذَ، عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِيِّ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ، عَنْ عَمَّارٍ السِّجِسْتَانِيِّ، قَالَ: زَامَلْتُ أَبَا بُحَيْرٍ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ النَّجَاشِيِّ مِنْ سِجِسْتَانَ إِلَى مَكَّةَ، وَ كَانَ يَرَى رَأْيَ الزَّيْدِيَّةِ، فَلَمَّا صِرْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ مَضَيْتُ أَنَا إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} وَ مَضَى هُوَ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ رَأَيْتُهُ مُنْكَسِراً يَتَقَلَّبُ عَلَى فِرَاشِهِ وَ يَتَأَوَّهُ، قُلْتُ مَا لَكَ أَبَا بُحَيْرٍ فَقَالَ اسْتَأْذِنْ لِي عَلَى صَاحِبِكَ إِذَا أَصْبَحْتَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ، فَلَمَّا أَصْبَحْنَا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فَقُلْتُ هَذَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ النَّجَاشِيِّ سَأَلَنِي أَنْ أَسْتَأْذِنَ لَهُ عَلَيْكَ وَ هُوَ يَرَى رَأْيَ الزَّيْدِيَّةِ، فَقَالَ ائْذَنْ لَهُ! فَلَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ قَرَّبَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}، فَقَالَ لَهُ أَبُو بُحَيْرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي لَمْ أَزَلْ مُقِرّاً بِفَضْلِكُمْ أَرَى الْحَقَّ فِيكُمْ لَا فِي غَيْرِكُمْ، وَ إِنِّي قَتَلْتُ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنَ الْخَوَارِجِ كُلُّهُمْ سَمِعْتُهُمْ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} سَأَلْتَ عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ أَحَداً غَيْرِي فَقَالَ نَعَمْ سَأَلْتُ عَنْهَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْحَسَنِ فَلَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ فِيهَا جَوَابٌ وَ عَظُمَ عَلَيْهِ، وَ قَالَ لِي أَنْتَ مَأْخُوذٌ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَعَلَى مَا ذَا عَادَيْنَا النَّاسَ فِي عَلِيٍّ{{ع}}! فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} وَ كَيْفَ قَتَلْتَهُمْ يَا أَبَا بُحَيْرٍ فَقَالَ مِنْهُمْ مَنْ كُنْتُ أَصْعَدُ سَطْحَهُ بِسُلَّمٍ حَتَّى أَقْتُلَهُ، وَ مِنْهُمْ مَنْ دَعَوْتُهُ بِاللَّيْلِ عَلَى بَابِهِ فَإِذَا خَرَجَ عَلَيَّ قَتَلْتُهُ، وَ مِنْهُمْ مَنْ كُنْتُ أَصْحَبُهُ فِي الطَّرِيقِ فَإِذَا خَلَا لِي قَتَلْتُهُ، وَ قَدِ اسْتَتَرَ ذَلِكَ كُلُّهُ عَلَيَّ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَا أَبَا بُحَيْرٍ لَوْ كُنْتَ قَتَلْتَهُمْ بِأَمْرِ الْإِمَامِ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ فِي قَتْلِهِمْ شَيْءٌ وَ لَكِنَّكَ سَبَقْتَ الْإِمَامَ، فَعَلَيْكَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ شَاةً تَذْبَحُهَا بِمِنًى وَ لْتُصَدِّقْ بِلَحْمِهَا لِسَبْقِكَ الْإِمَامَ، وَ لَيْسَ عَلَيْكَ غَيْرُ ذَلِكَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَا أَبَا بُحَيْرٍ أَخْبِرْنِي حِينَ أَصَابَكَ الْمِيزَابُ وَ عَلَيْكَ الصُّدْرَةُ<ref>(۲)- الصدرة بالضم: ثوب يغطى الصدر. و عيّط تعييطا: صاح.</ref> مِنْ فِرَاءٍ فَدَخَلْتَ النَّهَرَ فَخَرَجْتَ وَ تَبِعَكَ الصِّبْيَانُ يُعَيِّطُونَ بِكَ، أَيُّ شَيْءٍ صَيَّرَك عَلَى هَذَا! فَقَالَ عَمَّارٌ، فَالْتَفَتَ إِلَيَّ أَبُو بُحَيْرٍ فَقَالَ أَيُّ شَيْءٍ كَانَ هَذَا مِنَ الْحَدِيثِ حَتَّى تُحَدِّثَهُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}! فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ مَا ذَكَرْتُ لَهُ وَ لَا لِغَيْرِهِ وَ هَذَا هُوَ يَسْمَعُ كَلَامِي، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} لَمْ يُخْبِرْنِي بِشَيْءٍ يَا أَبَا بُحَيْرٍ، فَلَمَّا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ، قَالَ لِي أَبُو بُحَيْرٍ يَا عَمَّارُ أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنَّ الَّذِي كُنْتُ عَلَيْهِ بَاطِلٌ، وَ أَنَّ هَذَا صَاحِبُ الْأَمْرِ}}<ref>رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۳۴۲-۳۴۳، ح۶۳۴.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۶، ص480-482.</ref>
 
==جایگاه [[حدیثی]] [[راوی]]==
نظر [[رجالیان]] درباره جایگاه حدیثی راوی یکسان نیست؛ بعضی [[تضعیف]]، برخی [[توثیق]]، شماری [[مدح]] و بعضی هم توقف کردند:
#[[کشی]]: {{عربی|...و ما روی أحمد قط عن عبدالله بن المغیرة و لا عن حسن بن خرزاذ}}<ref>رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۵۱۲، ش۹۸۹.</ref>.
# [[نجاشی]]: {{عربی|و قیل إنه غلا فی آخر عمره}}<ref>رجال النجاشی، ص۴۴، ش۸۷.</ref>؛ {{عربی|و قال ابن نوح: و ما روی أحمد<ref>احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی.</ref> عن ابن المغیرة و لا عن الحسن بن خرزاذ}}<ref>رجال النجاشی، ص۸۲، ش۱۹۸.</ref>.
#[[علامه حلی]] و [[ابن داوود]] از ایشان در قسم دوم کتاب [[رجال]] خود که به [[راویان ضعیف]] اختصاص دارد، یاد کردند<ref>خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۱۴، ش۱۱؛ الرجال (ابن داود)، ص۴۳۹، (ش ۱۱۶) و ۵۳۹.</ref>.
#[[صاحب الحاوی]] نیز او را از راویان ضعیف قلمداد کرده است<ref>حاوی الأقوال، ج۳، ص۳۷۲، ش۲۰۱۱.</ref>.
#شیخ حسن فرزند[[شهید ثانی]]: {{عربی|حسن بن خرزاذ مطعون فیه}}<ref>تحریر الطاووسی، ص۳۳۲-۳۳۳، ش۲۲۷.</ref>.
#[[علامه مجلسی]]: {{عربی|فیه مدح و ذم}}<ref>الوجیزة فی الرجال، ص۵۴، ش۴۷۹.</ref>.
#[[وحید بهبهانی]]: {{عربی|و مر فی أحمد بن محمد بن عیسی ما یظهر منه قدحه، لکن روی عنه محمد بن أحمد بن یحیی و لم یستثن من رجاله، ففیه شهادة علی الإعتماد به بل علی وثاقته... و الظاهر أن عدم روایة أحمد عنه من حکایة غلوه، و فیه ما فیه، فتأمل}}<ref>منهج المقال، ج۴، ص۴۰، ش۴۴۲.</ref>.
#[[علامه مامقانی]]: {{عربی|عدم روایة أحمد عنه ففعل مجمل لم یعلم أن وجهه ضعفه، بل لعله لجهة أخری}}<ref>تنقیح المقال، ج۱۹، ص۱۶۳، ش۵۱۳۹.</ref>.
#[[علامه شوشتری]]: {{عربی|بل یمکن القول بأن المراد أن أحمد لم یلقهما، لا الذم، لأن ابن المغیرة الذی ذکر معه هو عبدالله ظاهرا و لم یقل أحد بذم فیه}}<ref>قاموس الرجال، ج۳، ص۲۲۹، ش۱۸۸۲.</ref>.
#رجالی محقق، شیخ [[موسی]] زنجانی: {{عربی|الأقوی عندی قبول ما رواه الرجل و عده فی الحسان تبعا لمشاهیر المحدثین و...و الحاصل الرجل من أجلاء الرواة روایاته فی غایة الإستقامة}}<ref>الجامع فی الرجال، ج۱، ص۴۹۰.</ref>.
#[[آیة الله خویی]]: {{عربی|و لأجل ذلک قد یقال: إن عدم استثناء ابن الولید من روایات محمد بن أحمد بن یحیی روایته عن الحسن بن خرزاذ، یدل علی اعتماد ابن الولید علیه. و لکن قد تقدم فی المدخل أن اعتماد ابن الولید، إن ثبت، فهو لا یدل علی التوثیق}}<ref>معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۰۷، ش۲۸۱۰.</ref>.
 
اقوال [[رجالیان]] می‌نمایاند که بعضی قرائن بر [[مدح]] یا [[وثاقت]] [[راوی]] دلالت دارند و برخی بر [[ذم راوی]]، از این رو [[علامه مجلسی]] نوشته است: {{عربی|"فيه مدح و ذم"}}.
#قرائن مدح:
##[[روایت]] [[محمد بن احمد بن یحیی]] صاحب نوادر الحکمه از ایشان و عدم استثنای روایت وی از سوی [[ابن ولید]]. ##روایت باواسطه [[جعفر بن محمد بن قولویه]] از ایشان در طریق [[نجاشی]].
#قرائن [[ذم]]:
##[[اتهام]] [[غلو]] (غلا فی آخر [[عمره]]).
##عدم روایت [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی]] از ایشان.
 
بر پایه تحقیق، [[حسن بن خرزاد]] را باید از [[راویان ثقه]] دانست؛ اما قرائن آن:
#[[نجاشی]] از ایشان با عبارت [[کثیر الحدیث]]<ref>رجال النجاشی، ص۴۴، ش۸۷.</ref> یاد کرده است که از امارات وثاقت یا مدح به شمار می‌آید.
#[[وحید بهبهانی]]: {{عربی|و منها: كونه كثير الرواية، و هو موجب للعمل بروايته مع عدم الطعن عند الشهيد... و عن جدي في ترجمة علي بن الحسين السعد آبادي أن الظاهر أنه لكثرة الرواية عد جماعة حديثه من الحسان،...، و عن خالي في ترجمة إبراهيم بن هاشم أنه من شواهد الوثاقة. و عن العلامة فيها أنه من أسباب قبول الرواية. و يظهر من كثير من التراجم كونه من أسباب المدح و القوة، مثل عباس بن عامر،... و جبرئيل بن أحمد، و الحسن بن خرزاذ، و الحسن بن متيل،...}}<ref>منهج المقال، ج۱، ص۱۴۳.</ref>.
#[[شیخ طوسی]] درباره [[جبریل بن احمد الفاریابی]] نوشته است: {{عربی|کثیر الروایة عن العلماء بالعراق و قم و خراسان}}<ref>رجال الطوسی، ص۴۱۸، ش۶۰۴۲.</ref> و یکی از کسانی که [[جبرئیل بن احمد الفاریابی]] از وی [[روایت]] کرده، [[حسن بن خرزاد]] است<ref>معانی الأخبار، ص۶۳، ح۱۳.</ref>، درنتیجه، یکی از افراد العلماء در عبارت شیخ طوسی، حسن بن خرزاد است.
#حسن بن خرزاد از کسانی است که [[محمد بن احمد بن یحیی الأشعری]] در التهذیب و الإستبصار از وی روایت کرده <ref>تهذیب الأحکام، ج۱، ص۳۴۲، ح۱۶۹؛ الإستبصار، ج۱، ص۲۰۴، ح۷۲۱.</ref>؛ ولی [[ابن ولید]] روایت او را استثناء نکرده که [[نشانه]] [[اعتماد]] ابن ولید به [[احادیث]] حسن بن خرزاد است.
#[[اتهام]] [[غلو]] درباره حسن بن خرزاد [[ثابت]] نیست؛ زیرا اولاً [[نجاشی]] با تعبیر قیل غلا فی آخر [[عمره]] یاد کرده است و ثانیاً نشانه‌ای از غلو در [[روایات]] موجود از حسن بن خرزاد در [[کتب حدیثی]] [[مشاهده]] نمی‌شود:
#[[علامه شوشتری]]: {{عربی|ثم بعد روایة محمد بن أحمد بن یحیی عنه و عدم استثناء ابن الولید له من روایاته یجعل حدیثه معتبرا، و یفهم عدم غلوه}}<ref>قاموس الرجال، ج۳، ص۲۲۹.</ref>.
#[[علامه مامقانی]]: {{عربی|و أما نسبة الغلو إلیه؛ فقول مجهول لم یثبت اعتباره، و فی نقل النجاشی إیاه بکلمة (قیل) إیذانا بضعف القول مع أنا قد حققنا فی المقدمات و فی أثناء الکلام علی جملة من الرواه أن رمی القدماء شخصا بالغلو لا یعتمد علیه لأن جملة مما تعتقده الشیعة الیوم، و یعدونه من ضروریات المذهب؛ کان القدماء یعدونه غلوا و ارتفاعا، فلم یبق إلا استفادة کون الرجل إمامیا، من کلام النجاشی و الشیخ، منضما إلیه مدحه بکونه کثیر الروایة، و عدم استثنائه من رجال محمد بن أحمد بن یحیی، فیکون الرجل من الحسان، دون الضعفاء}}<ref>تنقیح المقال، ج۱۹، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref>.
#[[حسن بن خرزاد]] از [[اساتید]] باواسطه [[جعفر بن محمد بن قولویه]] است. [[نجاشی]] در طریق خودش به کتاب حسن بن خرزاد نوشته است: {{عربی|...أخبرنا محمد بن محمد قال: حدثنا جعفر بن محمد قال: حدثنا محمد بن الوارث السمرقندی قال: حدثنا أبو علی الحسن بن علی القمی، قال: حدثنا الحسن بن خرزاذ بکتابه}}<ref>رجال النجاشی، ص۴۴، ش۸۷.</ref>. مراد از [[جعفر بن محمد]] در طریق نجاشی، جعفر بن محمد بن قولویه است که استاد [[شیخ مفید]] بوده و شیخ مفید در این طریق (أخبرنا [[محمد بن محمد]]) از وی [[روایت]] کرده است.
#روایت [[محمد بن الحسن]] از حسن بن خرزاد در [[اسناد]] مختلف<ref>رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۳۴۲، ح۶۳۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۷۹، ح۹۴؛ و....</ref>.
 
[[ابو علی حائری]] درباره محمد بن الحسن که از حسن بن خرزاد روایت می‌کند، نوشته است: {{عربی|و یظهر من کثیر من التراجم اعتماد کش علیه و مقبولیة قوله لدیه، و ربما یظهر کونه من مشایخه}}<ref>منتهی المقال، ج۶، ص۱۱، ش۲۵۵۸.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۶، ص 482-487.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: IM009730.jpg|22px]] [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۶ (کتاب)|'''رجال تفسیری ج۶''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۰۵: خط ۱۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:رجال تفسیری]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:طبقه هفتم راویان]]
[[رده:اصحاب امام هادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸

آشنایی اجمالی

شیخ طوسی حسن بن خُرّزاذ قمی را اهل کشّ، روستایی در گرگان قدیم[۱] معرفی کرده و می‌‌گوید که از اصحاب امام هادی(ع) به شمار می‌‌رفت، ولی روایتی از ائمه(ع) نقل نکرده است.[۲] او از علی بن اسباط، حسن بن علی بن فضال، موسی بن قاسم بجلی، اسماعیل بن مهران، محمد بن حماد ساسی و حسن بن علی بن نعمان روایت دارد. جبریل بن احمد، محمد بن حسن، حسین بن اشکیب و احمد بن علی قمی سلولی از او روایت نقل کرده‌اند.[۳] او محدث امامی و فردی موثق بود که هم مدح و هم ذمّ در حق او گفته شده است.[۴] حسن بن خُرّزاذ راویِ روایات زیادی بود، ولی گفته شده که در اواخر عمر غلوّ کرد، به همین جهت علامه و ابن داوود نام او را در قسم دوم کتاب، راویان غیرموثق آورده‌اند.[۵] کتاب‌های اسماء رسول الله(ص) و المتعه آثار اوست که حسن بن علی قمی آنها را روایت کرده است.[۶].[۷]

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. تنقیح المقال ۱/۲۷۶.
  2. رجال الطوسی ۴۱۳ و ۴۶۳.
  3. اختیار معرفة الرجال ۱۲، ۱۳، ۲۰، ۱۸۵ و ۵۸۵.
  4. تنقیح المقال ۱/۲۷۶.
  5. خلاصة الاقوال ۲۱۴ رجال ابن داوود ۴۳۹.
  6. رجال النجاشی ۱/۱۴۶.
  7. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۲۶۴.