خذلان حق: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = حق
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط =  
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خذلان حق در قرآن]] | [[خذلان حق در حدیث]] | [[خذلان حق در کلام اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[خذلان حق (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''خذلان حق''': خذلان نقطۀ مقابل نصر است، یعنی ترک یاری و کمک، آنجا که نیاز به یاری است، یعنی واگذاشتن. در جبهۀ درگیری حق و باطل، وظیفۀ مسلمان یاری حقّ و ستیز با باطل است و بی‌تفاوت ماندن و تماشاچی بودن گناه است. افراد بی‌طرف، گرچه در صف باطل و یاور ظالم نیستند، امّا همین‌که در جبهۀ حق حضور نمی‌یابند و پشت مدافعان حق را خالی می‌کنند، نتیجۀ کارشان تضعیف حق است.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۴۲.</ref>
'''[[خذلان حق]]''' [[خذلان]] نقطۀ مقابل نصر است، یعنی ترک [[یاری]] و کمک، آنجا که نیاز به یاری است، یعنی واگذاشتن. در جبهۀ درگیری [[حق و باطل]]، وظیفۀ [[مسلمان]] یاری [[حقّ]] و [[ستیز با باطل]] است و بی‌تفاوت ماندن و تماشاچی بودن [[گناه]] است. افراد بی‌طرف، گرچه در صف [[باطل]] و [[یاور]] [[ظالم]] نیستند، امّا همین‌که در جبهۀ [[حق]] حضور نمی‌یابند و پشت مدافعان حق را خالی می‌کنند، نتیجۀ کارشان تضعیف [[حق]] است.


==مقدمه==
== مقدمه ==
*دربارۀ [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و صحنه‌های درگیری او با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]]، مردم سه گروه بودند: یک دسته مخالفان او که بر ضدّ [[امام]] صف‌آرایی و جنگ کردند. عدّه‌ای [[شیعه]] و هوادار امام بودند که در رکابش مبارزه کردند. عدّه‌ای هم بی‌طرف بودند و خود را از صحنه کنار کشیدند، با این بهانه که فتنه است و برادرکشی و ما در فتنه بی‌طرف می‌مانیم، درصورتی‌که وقتی یک‌سو، حق مجسّم [[امام علی|علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است، جبهۀ مقابلش قطعا باطل است و جای ابهام و تردید نیست. امام دربارۀ اینگونه افراد، می‌فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل"}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸</ref>، حق را یاری نکردند (و خوار ساختند) هرچند باطل را هم کمک نکردند. در مورد سستی یارانش در مقابله با دشمن، تعبیر "تخاذل" به کار برده و می‌فرماید: آن‌قدر امروز و فردا کردید و سستی در یاری حق نشان دادید که شبیخون‌ها بر ضدّ شما انجام گرفت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref> و در سخنی دیگر می‌فرماید: ای مردم! اگر در یاری حق کوتاهی نمی‌کردید و در سست‌کردن باطل سستی نشان نمی‌دادید، دیگران به شما طمع نمی‌بستند.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶</ref> و در گلایه از یاران ناهمدل و ناهمراه و جنگ‌گریزان عافیت‌طلب که آنان را "اشباه الرجال" می‌خواند، فرمود: {{عربی|اندازه=155%|أفسدتم علیّ رأیی بالعصیان و الخذلان}}<ref>«رأی و نظر مرا تباه ساختید، با نافرمانی و ترک یاری.» نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref>، خذلان حق، گاهی هم به صورت [[بیعت]] نکردن با [[خلافت]] آن حضرت بود. عبد اللّه بن عمر، سعد بن ابی وقّاص، محمّد بن مسلمه، اسامة بن زید، حسّان بن ثابت از کسانی بودند که با [[امام]] [[بیعت]] نکردند و برخی هم به دشمن پیوستند. این نوعی خذلان حق بود و نتیجۀ ترک بیعت، ترک یاری است! عبد اللّه بن عمر در آخر عمر بشدّت افسوس می‌خورد که چرا همراه [[امام علی|علی]]{{ع}} با "فئۀ باغیه" و گروه تجاوزگر پیکار نکرد.<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۹۲</ref> منطق او این بود که هرکس به نماز فرابخواند به او اقتدا می‌کنم، از هرفرقه که باشد، و هرکس مرا به جنگ فراخواند پیروی نمی‌کنم.<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۹۳</ref> در قیام مردم مدینه بر ضدّ یزید و والی دست‌نشاندۀ او، نه خود شرکت کرد و نه اجازه داد خانواده‌اش با انقلابیون همراهی کنند و می‌گفت: این بیعت‌شکنی است! موضع و عمل اینگونه بی‌طرفان، به تضعیف جبهۀ حق و به شک و تردید افتادن برخی مبارزان می‌انجامد. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} ازاین‌رو در خطبۀ غدیریۀ خویش، ضمن دعا به دوستان و حامیان و یاوران [[امام علی|علی]]{{ع}} به دشمنان و خاذلان او نفرین کرد: {{عربی|اندازه=155%|و انصر من نصره و اخذل من خذله}}<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۴۳</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۴۲.</ref>
دربارۀ [[حضرت علی]]{{ع}} و صحنه‌های درگیری او با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]]، [[مردم]] سه گروه بودند: یک دسته مخالفان او که بر ضدّ [[امام]] [[صف‌آرایی]] و [[جنگ]] کردند. عدّه‌ای [[شیعه]] و [[هوادار]] امام بودند که در رکابش [[مبارزه]] کردند. عدّه‌ای هم بی‌طرف بودند و خود را از صحنه کنار کشیدند، با این بهانه که [[فتنه]] است و برادرکشی و ما در فتنه بی‌طرف می‌مانیم، درصورتی‌که وقتی یک‌سو، حق مجسّم [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است، جبهۀ مقابلش قطعا باطل است و جای ابهام و تردید نیست. امام دربارۀ اینگونه افراد، می‌فرمود: {{متن حدیث|خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸.</ref>، حق را یاری نکردند (و [[خوار]] ساختند) هرچند باطل را هم کمک نکردند. در مورد [[سستی]] یارانش در [[مقابله با دشمن]]، تعبیر "تخاذل" به کار برده و می‌فرماید: آن‌قدر امروز و فردا کردید و سستی در یاری حق نشان دادید که [[شبیخون‌ها]] بر ضدّ شما انجام گرفت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref> و در سخنی دیگر می‌فرماید: ای مردم! اگر در یاری حق کوتاهی نمی‌کردید و در سست‌کردن باطل سستی نشان نمی‌دادید، دیگران به شما [[طمع]] نمی‌بستند.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶.</ref> و در [[گلایه]] از [[یاران]] ناهمدل و ناهمراه و جنگ‌گریزان [[عافیت‌طلب]] که آنان را "اشباه الرجال" می‌خواند، فرمود: {{متن حدیث|أفسدتم علیّ رأیی بالعصیان و الخذلان}}<ref>«رأی و نظر مرا تباه ساختید، با نافرمانی و ترک یاری». نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>، خذلان حق، گاهی هم به صورت [[بیعت نکردن]] با [[خلافت]] آن حضرت بود. [[عبد اللّه بن عمر]]، [[سعد بن ابی وقّاص]]، [[محمّد]] بن [[مسلمه]]، [[اسامة بن زید]]، [[حسّان بن ثابت]] از کسانی بودند که با [[امام]] [[بیعت]] نکردند و برخی هم به [[دشمن]] پیوستند. این نوعی [[خذلان حق]] بود و نتیجۀ ترک بیعت، ترک [[یاری]] است! عبد اللّه بن عمر در آخر [[عمر]] بشدّت [[افسوس]] می‌خورد که چرا همراه علی{{ع}} با "[[فئۀ باغیه]]" و گروه [[تجاوزگر]] [[پیکار]] نکرد.<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص۹۲.</ref> [[منطق]] او این بود که هرکس به [[نماز]] فرابخواند به او [[اقتدا]] می‌کنم، از هرفرقه که باشد، و هرکس مرا به [[جنگ]] فراخواند [[پیروی]] نمی‌کنم.<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص۹۳.</ref> در [[قیام مردم مدینه]] بر ضدّ یزید و [[والی]] دست‌نشاندۀ او، نه خود شرکت کرد و نه [[اجازه]] داد خانواده‌اش با [[انقلابیون]] [[همراهی]] کنند و می‌گفت: این [[بیعت‌شکنی]] است! موضع و عمل اینگونه بی‌طرفان، به [[تضعیف]] جبهۀ [[حق]] و به [[شک و تردید]] افتادن برخی مبارزان می‌انجامد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ازاین‌رو در خطبۀ غدیریۀ خویش، ضمن [[دعا]] به [[دوستان]] و حامیان و [[یاوران]] علی{{ع}} به [[دشمنان]] و خاذلان او [[نفرین]] کرد: {{متن حدیث|و انصر من نصره و اخذل من خذله}}<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص۴۳.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۴۲..</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[حق]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']].
{{منابع}}
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


 
[[رده:حق]]
[[رده:خذلان حق]]
[[رده:خذلان حق]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰

خذلان حق خذلان نقطۀ مقابل نصر است، یعنی ترک یاری و کمک، آنجا که نیاز به یاری است، یعنی واگذاشتن. در جبهۀ درگیری حق و باطل، وظیفۀ مسلمان یاری حقّ و ستیز با باطل است و بی‌تفاوت ماندن و تماشاچی بودن گناه است. افراد بی‌طرف، گرچه در صف باطل و یاور ظالم نیستند، امّا همین‌که در جبهۀ حق حضور نمی‌یابند و پشت مدافعان حق را خالی می‌کنند، نتیجۀ کارشان تضعیف حق است.

مقدمه

دربارۀ حضرت علی(ع) و صحنه‌های درگیری او با ناکثین و قاسطین و مارقین، مردم سه گروه بودند: یک دسته مخالفان او که بر ضدّ امام صف‌آرایی و جنگ کردند. عدّه‌ای شیعه و هوادار امام بودند که در رکابش مبارزه کردند. عدّه‌ای هم بی‌طرف بودند و خود را از صحنه کنار کشیدند، با این بهانه که فتنه است و برادرکشی و ما در فتنه بی‌طرف می‌مانیم، درصورتی‌که وقتی یک‌سو، حق مجسّم علی بن ابی طالب(ع) است، جبهۀ مقابلش قطعا باطل است و جای ابهام و تردید نیست. امام دربارۀ اینگونه افراد، می‌فرمود: «خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل»[۱]، حق را یاری نکردند (و خوار ساختند) هرچند باطل را هم کمک نکردند. در مورد سستی یارانش در مقابله با دشمن، تعبیر "تخاذل" به کار برده و می‌فرماید: آن‌قدر امروز و فردا کردید و سستی در یاری حق نشان دادید که شبیخون‌ها بر ضدّ شما انجام گرفت[۲] و در سخنی دیگر می‌فرماید: ای مردم! اگر در یاری حق کوتاهی نمی‌کردید و در سست‌کردن باطل سستی نشان نمی‌دادید، دیگران به شما طمع نمی‌بستند.[۳] و در گلایه از یاران ناهمدل و ناهمراه و جنگ‌گریزان عافیت‌طلب که آنان را "اشباه الرجال" می‌خواند، فرمود: «أفسدتم علیّ رأیی بالعصیان و الخذلان»[۴]، خذلان حق، گاهی هم به صورت بیعت نکردن با خلافت آن حضرت بود. عبد اللّه بن عمر، سعد بن ابی وقّاص، محمّد بن مسلمه، اسامة بن زید، حسّان بن ثابت از کسانی بودند که با امام بیعت نکردند و برخی هم به دشمن پیوستند. این نوعی خذلان حق بود و نتیجۀ ترک بیعت، ترک یاری است! عبد اللّه بن عمر در آخر عمر بشدّت افسوس می‌خورد که چرا همراه علی(ع) با "فئۀ باغیه" و گروه تجاوزگر پیکار نکرد.[۵] منطق او این بود که هرکس به نماز فرابخواند به او اقتدا می‌کنم، از هرفرقه که باشد، و هرکس مرا به جنگ فراخواند پیروی نمی‌کنم.[۶] در قیام مردم مدینه بر ضدّ یزید و والی دست‌نشاندۀ او، نه خود شرکت کرد و نه اجازه داد خانواده‌اش با انقلابیون همراهی کنند و می‌گفت: این بیعت‌شکنی است! موضع و عمل اینگونه بی‌طرفان، به تضعیف جبهۀ حق و به شک و تردید افتادن برخی مبارزان می‌انجامد. پیامبر اکرم(ص) ازاین‌رو در خطبۀ غدیریۀ خویش، ضمن دعا به دوستان و حامیان و یاوران علی(ع) به دشمنان و خاذلان او نفرین کرد: «و انصر من نصره و اخذل من خذله»[۷].[۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، حکمت ۱۸.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶.
  4. «رأی و نظر مرا تباه ساختید، با نافرمانی و ترک یاری». نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  5. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص۹۲.
  6. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص۹۳.
  7. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص۴۳.
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۴۲..