امت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
*'''امّت:''' گروهی همسان در دین، آیین، زمان، مکان و ...
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[امت در لغت]] - [[امت در قرآن]] - [[امت در فقه سیاسی]] - [[امت در معارف دعا و زیارات]] - [[امت در معارف و سیره سجادی]] - [[امت در معارف و سیره رضوی]] - [[امت در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط = }}
*امّت بر وزن فُعْلَه، از ریشه "أ ـ م ـ م" که به معنای قصد مخصوص است اشتقاق یافته و به گروهی گفته می‌شود که مورد قصد و توجّه مخصوص دیگران واقع شده<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۵، «امم».</ref> و در یک ویژگی چون [[دین]]، زمان، مکان، نوع یا صنف مشترک و همسان باشند. این ویژگی می‌تواند اختیاری یا غیر اختیاری باشد، بر این اساس به پیروان یک دین و آیین بر اثر همسانی در دین امّت می‌گویند و به مردمی که همزمان با یکدیگر در یک قرن یا در منطقه‌ای از  زمین زندگی می‌کنند یا گروهی از مردم که دارای عملکرد یکسان‌اند، امّت اطلاق می‌شود<ref>مفردات، ص ۸۶ ؛ مجمع‌البحرین، ج ۱، ص ۱۰۸؛ ترتیب‌العین، ص ۵۴ ، «امم».</ref> برخی امت را به معنای قرن و نسل انسانی دانسته‌اند<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۵، «امم».</ref>. این واژه ۶۵ بار در [[قرآن]] آمده است که ۵۲ مورد آن به صورت مفرد "امّت" و ۱۳ مورد به صورت جمع  "اُمَم" است. واژه امّت در [[قرآن]] بیشتر به معنای همسانی در دین و آیین و همسانی زمانی و مکانی آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }}﴾}}<ref> پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref> آن، امّتی بود که از میان برخاست؛ آنان راست آنچه کرده‌اند و شما راست آنچه کرده‌اید و بر آنچه آنان می‌کرده‌اند از شما پرسشی نخواهد شد؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}﴾}}<ref> و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند؛ سوره اعراف، آیه:۳۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}﴾}}<ref> و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.</ref> امّت به این معنا را می‌توان بر آنچه در اصطلاح به آن "جامعه" گفته می‌شود حمل کرد. جامعه در اصطلاح جامعه‌شناسی جماعتی سازمان یافته از اشخاص است که با هم در سرزمین مشترک  سکونت دارند و با همکاری در گروهها نیازهای اجتماعی ابتدایی و اصلی خود را تأمین می‌کنند و با مشارکت در فرهنگی مشترک به عنوان یک واحد اجتماعی متمایز شناخته می‌شوند<ref>مبانی جامعه‌شناسی، ص ۱۴۲.</ref>. [[قرآن]] همچنین به گروهی خاص از پیروان یک دین یا یک عصر به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد یا رویکرد فکری، امّت اطلاق کرده است، چنان که از گروهی میانه رو در امر [[دین]] و تسلیم دستورات الهی به امّت مقتصده تعبیر کرده است<ref>المیزان، ج ۶ ، ص ۳۹؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۳۰۲.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است؛ سوره مائده، آیه: ۶۶.</ref> و نیز درباره گروهی از مسلمانان که می‌بایست به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه‌ای ورزند امّت آمِر به معروف و ناهی از منکر به‌کار برده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}}<ref> و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۴.</ref> از سوی دیگر در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}﴾}}<ref> و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نیز هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود می‌پرد، جز اینکه گروه‌هایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده می‌شوند؛ سوره انعام، آیه:۳۸.</ref> مقصود از امّت، همسانی قهری پرندگان است<ref>مفردات، ص ۸۶ ، «امم».</ref>.
*در این بین در آیه{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ}}﴾}}<ref> و از آن دو (زندانی) کسی که رهایی یافته و پس از مدّتی (یوسف را) به یاد آورده بود گفت: من شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم، مرا (به زندان یوسف) بفرستید!؛ سوره یوسف، آیه: ۴۵.</ref> و نیز آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ}}﴾}}<ref> و اگر عذاب را از آنان چندگاهی پس افکنیم به یقین می‌گویند: چه آن را باز داشت؟ آگاه باشید روزی که به آنان برسد از ایشان بازگردانده نمی‌شود و آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها را فرا می‌گیرد؛ سوره هود، آیه: ۸.</ref> امّت به معنای پاره‌ای از زمان (سالها) آمده است. راغب معتقد است گرچه در این آیه به خود زمان امّت اطلاق شده؛ اما در حقیقت گذار گروهی از مردم در یک دوره زمانی یا گذار گروهی از اهل یک [[دین]] اراده شده است، بر این اساس امّت به همان معنای حقیقی خود "گروهِ همسانی از مردم در زمان و مکان یا [[دین]]" به‌کار رفته است<ref>مفردات، ص ۸۶ ، «امم».</ref>؛ همچنین باید دانست که در [[قرآن]] از امت به معنای همسانی زمانی یا مکانی گاه با واژه "قرن" یا "قریه" یاد شده است؛ نظیر آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}﴾}}<ref> و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم؛ سوره انبیاء، آیه:۱۱.</ref> و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى}}﴾}}<ref> آیا برای آنان راهگشا نبوده است که پیش از آنها چه بسیار نسل‌ها را از میان بردیم که (اینان اکنون) در خانه‌های آنان راه می‌روند؟ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای (پندگیری) خردمندان است؛ سوره طه، آیه:۱۲۸.</ref> در آیه نخست قریه ناظر به مکانی است که گروهی از مردم را در خود جای داده است و خداوند به اقتضای اسم قاصم ـ یا قاصم الجبابرة<ref>بحارالانوار، ج ۸۲ ، ص ۲۲۲.</ref>، یا قاصم کل جبار عنید<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۲۰؛ ج ۸۳ ، ص ۳۲۴.</ref> و براساس سنت خود هر امّت ستمگر را از بین برده و گروهی دیگر را پدید می‌آورد. در آیه بعدی قرن حکایتگر عصر و زمانی است که جماعتی از مردم را دربرگرفته است.
==هویت امت==
*بی‌تردید امت "جامعه" از افرادی با هویت و عینیت خارجی ترکیب یافته است. حال جای این پرسش است که ترکیب یاد شده چه نوع ترکیبی است؟ در این‌باره چندگونه نظریه می‌توان ابراز کرد:
#ترکیب جامعه از افراد ترکیب اعتباری است؛ یعنی واقعاً ترکیبی صورت نگرفته است. ترکیب واقعی آنگاه صورت می‌گیرد که یک سلسله امور در یکدیگر تأثیر کند و از یکدیگر متأثر گردد و بر اثر آن تأثیر و تأثرها پدیده‌ای نو با آثاری ویژه پدید آید، آن‌گونه که در ترکیبهای شیمیایی می‌بینیم.
#جامعه مرکب حقیقی صناعی است؛ مانند یک ماشین که دستگاهی است که اجزای آن با یکدیگر ارتباط دارد، بدون آنکه اجزا هویت خود را از دست بدهد.
#جامعه مرکب حقیقی طبیعی است؛ ولی ترکیب روحها، اندیشه‌ها، عاطفه‌ها، خواستها و اراده‌هاست؛ نه ترکیب تنها و اندامها. افراد انسان که هر کدام با سرمایه‌ای فطری و سرمایه‌ای اکتسابی وارد زندگی اجتماعی می‌شوند روحاً در یکدیگر ادغام می‌شوند و هویت روحی جدیدی، موسوم به روح جمعی می‌یابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعی ویژه است که برای آن نظیری نمی‌توان یافت. ترکیب مذکور از آن جهت که اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر عینی دارند و موجب تغییر عینی یکدیگر می‌گردند و هویت جدیدی می‌یابند ترکیب طبیعی و عینی است؛ اما از آن جهت که کل و مرکب به عنوان یک واحد واقعی که کثرتها در آن حل شده باشد وجود ندارد، با سایر مرکبات طبیعی فرق دارد، زیرا انسان الکل همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد؛ ولی در سایر مرکبات طبیعی افزون بر آنکه ترکیب حقیقی است و اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر واقعی دارند و هویت افراد هویت دیگر می‌گردد مرکب هم یک واحد واقعی است؛ یعنی صرفاً هویتی یگانه وجود دارد و کثرت اجزا به وحدت کل تبدیل شده است.
#جامعه مرکب حقیقی‌ای است بالاتر از مرکبات طبیعی. در مرکبات طبیعی اجزا قبل از ترکیب از خود هویت و آثاری دارند و بر اثر تأثیر و تأثر در یکدیگر و از یکدیگر زمینه پدیده‌ای جدید پیدا می‌شود؛ اما افراد انسان در مرحله قبل از وجود اجتماعی هیچ هویت انسانی ندارند، بلکه ظروفی تهی هستند که فقط استعداد پذیرش روح جمعی را دارند. انسانها با قطع نظر از وجود اجتماعی، حیوان محض‌اند که تنها استعداد انسانیت دارند و انسانیت انسان، تفکر و اندیشه وی، عواطف انسانی و بالأخره آنچه از احساسها، تمایلات، گرایشها و اندیشه‌ها که به انسانیت مربوط می‌شود در پرتو روح جمعی پیدا می‌شود و روح جمعی است که این ظروف خالی را پر می‌کند و "شخص" را به صورت "شخصیت" درمی‌آورد.
*آیات کریمه [[قرآن]] نظریه سوم را تأیید می‌کند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۳۳ـ۳۴۳، «جامعه وتاریخ».</ref>، زیرا مسائل مربوط به جامعه و فرد را به‌گونه‌ای بیان می‌کند که نه استقلال و مسئولیت فرد زیر سؤال می‌رود و نه وجود جامعه به عنوان یک امر عینی که خود دارای احکامی است مورد غفلت واقع می‌شود.
*به عنوان مثال آیه ۳۴ سوره اعراف برای امت حیات و زندگی قائل است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است؛ نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}﴾}}<ref> و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند؛ سوره اعراف، آیه: ۳۴.</ref> براساس برخی از آیات افزون بر افراد که هر یک کتاب و نوشته و دفتری مخصوص به خود دارند جامعه‌ها نیز از آن جهت که در شمار موجودات زنده، شاعر، مکلف و قابل تخاطب‌اند و اراده و اختیار دارند نامه عمل دارند و به سوی عمل خود خوانده می‌شوند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref> و هر گروهی را می‌بینی که به زانو درآمده است، هر گروهی  به سوی کارنامه‌اش فرا خوانده می‌شود، امروز برابر با آنچه می‌کرده‌اید پاداش می‌بینید؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۸.</ref> یا هر امتی دارای فهم و شعور و ادراک ویژه است، ازاین‌رو بسا کارها که در دیده امتی زیبا و در دیده امتی دیگر نازیباست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}﴾}}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراسته‌ایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام می‌داده‌اند آگاه می‌گرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> [[قرآن]] کیفر یک تصمیم و اراده ناشایست اجتماعی را که برای معارضه بیهوده با حق است عذاب عمومی و اجتماعی بیان می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}﴾}}<ref> پیش از آنان (نیز) قوم نوح و گروه‌هایی که پس از ایشان آمدند (پیامبرانشان را) دروغگو شمردند و هر امتی آهنگ پیامبر خویش کردند تا او را فرو گیرند و به نادرستی به چالش برخاستند تا حق را از میان بردارند و من آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود؛ سوره غافر، آیه: ۵.</ref>.
*در برخی از آیات تصریح شده که حکم امّت و گروه گاه چنان فراگیر است که همه افراد را در بر می‌گیرد؛ نظیر فتنه‌ها و آشوبهای اجتماعی که در عین اختصاص به ستمکاران از مؤمنین، خطاب متوجه همه مؤمنان شده است، زیرا آثار سوء آن گریبانگیر همه می‌شود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}﴾}}<ref> و از فتنه‌ای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمی‌رسد (بلکه دامنگیر همه می‌شود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است؛ سوره انفال، آیه: ۲۵.</ref><ref>التبیان، ج۵ ، ص۱۰۲؛ المیزان، ج۹، ص ۵۰ ـ ۵۱ .</ref> و نیز مانند عذابهای الهی که به هنگام نزول در برخی از موارد حتی اشخاص فاقد نقش را نیز  در بر گرفت و تنها ناهیان از منکر نجات یافتند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ }}﴾}}<ref> آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز می‌داشتند رهایی بخشیدیم و ستم‌ورزان را برای آنکه نافرمانی می‌کردند به عذابی سخت فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۵.</ref><ref>الکافی، ج۸ ، ص۱۵۸؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص ۷۵۸.</ref>
*حتی در برخی آیات گاهی کار یک فردبه همه افراد جامعه نسبت داده می‌شود؛ مانند داستان قوم ثمود که شتر صالح را تنها یک نفر از آنان پی کرد؛ اما قرآن آن را به همه قوم نسبت می‌دهد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا }}﴾}}<ref> اما آنان او را دروغزن شمردند و آن (شتر) را پی کردند؛ خداوند هم آنان را به گناهشان یکسره نابود ساخت و (با خاک) یکسان کرد؛ سوره شمس، آیه: ۱۴.</ref>، زیرا اگر حمایت جمعی نبود یا اگر همگان به وظیفه خویش چنان‌که باید، عمل می‌کردند هیچ‌گاه چنان حادثه‌ای رخ نمی‌داد.
*در [[قرآن]] گاهی کار یک نسل به نسلهای بعدی نسبت داده شده است، چنان‌که اعمال گذشته قوم بنی‌اسرائیل را به مردمان زمان [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} نسبت می‌دهد و می‌گوید: چرا هرگاه پیامبری چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید و گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید؟ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ}}﴾}}<ref> و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟؛ سوره بقره، آیه: ۸۷.</ref> این بدان جهت است که اینها از نظر [[قرآن]] ادامه و امتداد همان نسلهای پیشین، بلکه از نظر روح جمعی عین آنها هستند که هنوز هم ادامه دارند؛ ولی با وجود همه آنچه گفته شد فرد در جامعه به‌طور مطلق ذوب نمی‌شود، بلکه بر سرپیچی از فرمان جمع تواناست و ازاین‌رو [[قرآن]] بر وجود فطرت الهی در افراد تکیه کرده و تعلیماتش یکسره براساس مسئولیت هر یک از فرد و جامعه است. توصیه به امر به معروف و نهی از منکر نیز فرمان طغیان فرد علیه فساد و تبهکاری جامعه است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۴۷ـ۳۴۸، «جامعه وتاریخ».</ref>.
==وحدت یا تکثر امت==
*از نگاه [[قرآن]] انسانها در آغاز امت واحد بوده‌اند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}﴾}}<ref> مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده  خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.</ref> بسیاری از مفسران معتقدند که مقصود از وحدت در این آیه همسانی در دین و عقیده است<ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۴۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۶ ، ص ۱۲.</ref> برخی دیگر از مفسران مراد از وحدت را همرنگی و همزیستی مسالمت‌آمیز اجتماعی مردم بر اثر سادگی زندگی اولیه انسانها دانسته‌اند<ref>نمونه، ج ۲، ص ۹۵.</ref>. بیشتر مفسران در این جهت هم عقیده‌اند که در آیه مَجاز حذف رخ داده و در واقع آیه چنین  بوده است: {{عربی|اندازه=150%|" کان الناس امّة واحدة واختلفوا فبعث الله‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>التبیان، ج ۲، ص ۱۹۷؛ الصافی، ج ۱، ص ۲۴۵.</ref>؛ یعنی پس از وحدت و همزیستی مسالمت‌آمیز دچار اختلاف و تفرقه شدند و خداوند برای رفع این اختلاف [[پیامبران]]{{عم}} را گسیل داشت. آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ وَلَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ }}﴾}}<ref> و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌شد؛ سوره یونس، آیه: ۱۹.</ref> این تقدیر را تأیید می‌کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶ ، ص ۱۲.</ref> در این صورت از آیه می‌توان برداشت کرد که خواست اولیه فطرت و طبع انسانی که بنیان  آفرینش بر آن متکی است، وحدت و همسانی امتهاست، و اختلاف و چندگانگی به عنوان پدیده‌ای عارضی و غیر الهی این وحدت را از هم می‌گسلد. از سوی دیگر به‌رغم مطلب مزبور، از مفهوم برخی آیات استفاده می‌شود که مشیت الهی به سبب علل و مصالحی چند از جمله اصل  اختیار و آزادی انسانها و گزینش راهها و مرامها، بر وحدت امّت انسانی تعلق نگرفته است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}}﴾}}<ref> و اگر پروردگارت می‌خواست مردم را امّتی یگانه می‌کرد؛ و آنان هماره اختلاف می‌ورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.</ref> مصلحت مذکور در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> ابتلا و آزمایش مردم دانسته شده است. مقصود از این مشیت، مشیت تکوینی خداست که در صورت  تحقق آن، متعلق مشیت یعنی یکپارچگی امتها ضرورتاً تحقق خواهد یافت؛ ولی در عین حال خدا در اراده تشریعی خود همچنان بر پرهیز از هرگونه اختلاف و تفرقه در میان پیروان ادیان یا گردآمدن همه انسانها زیر پرچم اسلام پای فشرده است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ  }}﴾}}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت  که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد؛ سوره شوری، آیه: ۱۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ }}﴾}}<ref> و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنی و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۳.</ref>، چنان‌که در حکومت جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با برچیده شدن همه مرزهای جغرافیایی، نژادی و سیاسی و برپایی یک نظام سیاسی همسان، حاکمیت و غلبه یک دین و آیین یعنی اسلام بر همه ادیان آسمانی و غیر آسمانی خواسته یا ناخواسته تحقق خواهد یافت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref> اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره توبه، آیه: ۳۳.</ref> شایان ذکر است که وحدت یاد شده با تشکیل انسانها از گروهها، نژادها، رنگها، زبانهای گوناگون منافاتی ندارد، بلکه این تکثر و اختلاف امری ضروری، کاملا طبیعی و برخاسته از مقتضیات زندگی اجتماعی انسانهاست، چنان‌که قرآن شعبه شعبه کردن انسانها را برای شناسایی یکدیگر، به خداوند منسوب می‌داند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}﴾}}<ref> ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۳.</ref> و اختلاف رنگ و زبان را از جمله نشانه‌های تدبیر الهی می‌شمارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ}}﴾}}<ref> و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست؛ به راستی در این نشانه‌هایی برای دانشوران است؛ سوره روم، آیه: ۲۲.</ref> و در جای دیگر تقسیم  کردن بنی‌اسرائیل را به ۱۲ امت و تیره، به عدد ۱۲ فرزند یعقوب به خدا نسبت می‌دهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}﴾}}<ref> و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم و چون قوم موسی از وی آب خواستند به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به (آن) سنگ بزن! و دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت، و ابر را بر آنان سایه‌بان کردیم  و بر آنها ترانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم (و گفتیم:) از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و آنان به ما ستم نورزیدند که بر خویشتن ستم می‌کردند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۰.</ref>.
==تشابه امت‌ها==
*از منظر [[قرآن]] میان امتهای پیشین نوعی همسانی در خواسته‌ها، امیال، فطریات و ... به چشم می‌خورد و بر اثر چنین مشابهتی [[قرآن]] از یکسانی سنتهای خداوند درباره همه امتها سخن به میان آورده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا}}﴾}}<ref> پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشته‌اند و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است؛ سوره احزاب، آیه: ۳۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلا }}﴾}}<ref> بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت؛ سوره احزاب، آیه: ۶۲.</ref> خداوند به مردم زمان [[پیامبر اسلام]] می‌فرماید: گویا شما از پیامبرتان همان درخواستی "رؤیت خدا" را دارید که بنی‌اسرائیل از موسی داشتند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ}}﴾}}<ref> بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۸.</ref> و در جای دیگر درخواست نادانانی را که از [[پیامبر]]{{صل}} می‌پرسیدند:  چرا خداوند با آنان سخن نمی‌گوید یا نشانه‌ای روشن از سوی خداوند به سوی آنان نمی‌آید، به‌سان پرسش پیشینیان دانسته و در تحلیل این مشابهت دلهای آنان را همسانِ هم معرفی کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِيَنَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}﴾}}<ref> و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید یا برای ما نشانه  ای نمی‌آید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دل‌هاشان همگون است؛ ما نشانه‌های (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گردانده‌ایم؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۸.</ref>.
*در سوره توبه پس از اعلام وعده عذاب، خطاب به منافقان و کافران، از منافقان و کافران امتهای پیشین چنین یاد می‌کند: آنان دارای اموال و فرزندان فزون‌تری بودند و مانند شما از لذات دنیا بهره‌مند شده و در غفلت و شهوات غرق گردیدند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُواْ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلادًا فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}﴾}}<ref> حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند؛ سوره توبه، آیه: ۶۹.</ref><ref>التبیان، ج ۵ ، ص ۲۵۵؛ المیزان، ج ۹، ص ۳۳۷.</ref> در روایات نیز بر مشابهت رفتارهای امّت اسلامی با امّتهای پیشین به ویژه یهود و نصارا تأکید شده است. [[عبدالله بن عباس]] در ذیل آیه فوق چنین گفته است: چقدر امشب با شب پیشین همسان است؟ شما چقدر به امّتهای پیشین شباهت دارید؟ اینان بنی‌اسرائیل‌اند که ما به آنان شباهت رسانده‌ایم. بیشتر از این نمی‌دانم، جز آنکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: سوگند به آنکه جانم به دست اوست شما از پیشینیان پیروی می‌کنید، به‌گونه‌ای که اگر یک تن از آنان در سوراخ سوسماری وارد شده باشد شما نیز چنین خواهید کرد<ref>مجمع‌البیان، ج۶، ص۷۴؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۷.</ref>. در بخشی از روایت پیشین پیروی امّت اسلامی از امّتهای پیشین در حدّ ذِراع "حدود نیم متر" و شِبْر "وجب به وجب" دانسته شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۶ ، ج ۱۰، ص ۲۲۵؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۲، ص ۳۸۲؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۷.</ref>.
==[[دین]] و شریعت امّتها==
*در برخی از آیات از همسانی [[دین]] و آیین امت اسلامی با [[دین]] و آیین [[حضرت نوح]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]]{{عم}} سخن به میان آورده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ}}﴾}}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت  که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران  است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.</ref> با توجه به اینکه از این پیامبران به عنوان [[اولوا العزم]] و صاحبان کتاب و شریعت یاد شده می‌توان نتیجه گرفت که اسلام همان [[دین]] سایر امتهای پیشین است، چنان‌که در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ}}}} <ref>سوره آل‌عمران، آیه:۱۹.</ref> به این امر تصریح شده است. در جای دیگر نیز پس از یادکرد اسامی پیامبران پیشین و اعلام اینکه خداوند به آنان کتاب، حکم و [[نبوت]] بخشید و آنان بر هدایت الهی‌اند، از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خواسته شده که به هدایتشان اقتدا کند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست؛ سوره انعام، آیه:۹۰.</ref> و پیروی از هدایت آنان به معنای امضای دین و همسانی آیین اسلام با آیین پیامبران پیشین است.
*از سوی دیگر در برخی از آیات بر جدایی راه و شریعت* امّتهای مختلف تأکید شده است: «لِکلِّ اُمَّة جَعَلنا مَنسَکـًا» (حجّ/۲۲، ۳۴)، «لِکلِّ اُمَّة جَعَلنا مَنسَکـًا هُم ناسِکوهُ» (حجّ/۲۲، ۶۷) لِکلّ جَعَلنا مِنکم شِرعَةً و مِنهاجـًا»  (مائده/۵ ، ۴۸) همسان دانستن ادیان آسمانی و چندگانه شمردن شریعت هر امّت نوعی ناهماهنگی را در بدو امر متبادر می‌سازد. مفسران در تبیین ارتباط این دو دسته از آیات می‌گویند که هر دین الهی از دو دسته آموزه‌های بنیادین شامل عقاید و احکام تشکیل یافته است.[۲۱] عقاید مجموعه‌ای از آموزه‌هاست که تفسیر آن دین درباره واقعیات هستی همچون خدا، عالم ملکوت، انسان، دین، پیامبران، جهان آخرت و ... را منعکس می‌سازد و احکام که از آن  به «شریعت» یا «فقه» یاد می‌شود تفسیرگر چند و چون رفتارهای فردی و روابط اجتماعی و قوانین کیفری و جزایی است.
آنچه به عنوان «دین» معرفی می‌شود ناظر به آموزه‌های دسته نخست است که با گذشت زمان و با تغییر امتها دگرگون نمی‌شود، هرچند بر اثر تفاوت سطح استعدادهای فکری امّتهای پیشین و همگام با رشد این استعدادها با گذر زمان آموزه‌های اعتقادی از نقصان به کمال گراییده است و گویا با روشن شدن بیشتر جوانب آن از عمق بیشتری نیز برخوردار شده است، و آنچه به عنوان «شریعت» یاد می‌شود ناظر به آموزه‌های دسته دوم است که با گذشت زمان و بسته به نیازها و مقتضیات هر عصر و هر امتی می‌تواند تغییر و تحول یابد، بدین جهت قرآن دین همه امتها را یکسان، و شریعتها را متفاوت دانسته است. اختلاف بر سر نوع و چگونگی ادای فرایضی همچون نماز، روزه، حجّ، زکات از نمونه‌های اختلاف شرایع است و پدیده نسخ ادیان ناظر به این دست از اختلافات بوده و از پایان یافتن شرایط و مقتضیات عصر پیشین و رویکرد شرایط و مقتضیاتی که به جعل شریعت نو پدید انجامیده، حکایت دارد.[۲۲]


مکنت و قدرت در امّتهای پیشین:
'''امّت''' گروهی همسان در [[دین]]، [[آیین]]، [[زمان]]، مکان و... است که در اصطلاح امروزی به آن [[جامعه]] یا [[ملت]] گفته می‌شود.
قرآن در آیاتی چند از برتری امتهای پیشین از نظر قوای جسمانی، فراوانی اموال و اولاد و بهره‌مندی از نعمتهای زمین و بر جای گذاشتن آثار یاد کرده است: «کالَّذینَ مِن قَبلِکم کانوا اَشَدَّ مِنکم قُوَّةً واَکثَرَ اَمولاً واَولـدًا» (توبه/۹،۶۹)، «اَو لَم یعلَم اَنَّ‌اللّهَ قَداَهلَک مِن قَبلِهِ مِنَ‌القُرونِ مَن هُوَ اَشَدُّ مِنهُ قُوَّةًو اَکثَرُ جَمعـًا» (قصص/۲۸،۷۸)، «اَوَلَم یسیروا فِی‌الاَرضِ فَینظُروا کیفَ کانَ عـقِبَةُ الَّذینَ مِن قَبلِهِم کانوا اَشَدَّ مِنهُم قُوَّةً و اَثارُواالاَرضَ و عَمَروها اَکثَرَ مِمّا عَمَروها» (روم/۳۰،۹۹) در موارد دیگر نیز مانند آیات ۴۴ فاطر/۳۵؛ ۲۱ و ۸۲ غافر/۴۰؛ ۱۵ فصّلت/۴۱؛ ۸ زخرف/۴۳؛ ۱۳ محمد/۴۷ و ۳۶ ق/۵۰ بر این امر تأکید شده است.
در برخی از روایات اسرائیلی (اسرائیلیات) از وجود انسانهای عظیم‌الخلقه همچون عوج‌بن‌عنق یاد شده که گفته شده قد او چنان بود که با کمانش ماهی را از دریا صید می‌کرد و آن را با نزدیک‌کردن به خورشید کباب می‌کرد![۲۳] و نیز در ضمن روایاتی که در تبیین ماجرای نبرد بنی‌اسرائیل با عمالقه در کنار رود اردن وارد شده از جثّه عظیم عمالقه سخن به میان آمده است. براساس یکی ازاین روایات ۱۲۲ تن برگزیده شده از سوی موسی(علیه السلام) که برای کسب اطلاعات از سپاه دشمن از آب عبور کرده بودند به چنگ یکی از عمالقه گرفتار می‌شوند و به‌سان کوتوله‌ها در آستین یا زیر کمربند او اسیر می‌گردند و یک تن از آنان برای هشدار و عبرت سایر سپاه موسی(علیه السلام) باز گردانده می‌شود. با شایع شدن خبر عظیم‌الجثه بودن عمالقه همه سربازان موسی(علیه السلام) به استثنای دو نفر به وحشت افتاده و می‌گریزند. مدعیان چنین داستانهایی به آیه ۲۲ مائده/۵ استناد کرده و گفته‌اند: مقصود از جبّار بودن عمالقه عظیم بودن جثّه و اندام آنهاست[۲۴]: «قالوا یـموسی اِنَّ فیها قَومـًا جَبّارینَ واِنّا لَن نَدخُلَها حَتّی یخرُجوا مِنها» (مائده/۵ ،۲۲)؛ نیز در برخی از روایات فریقین از بزرگ بودن قد و اندام حضرت آدم(علیه  السلام)به‌گونه‌ای که آسمانیان از گریه او نزد خداوند شکایت بردند یاد شده است. گفته شده که پس از شکایت آسمانیان، از قد او تا ۷ ذراع (حدود سه متر و نیم) کاسته شد.[۲۵] برخی از قرآن‌پژوهان معاصر درباره برتری و فزونی قدرت جسمانی قوم عاد که به اذعان قرآن به تراشیدن کوه می‌پرداختند، به برخی نتایج باستانشناسی و استخوانهای بزرگ کشف شده استناد کرده و مدعی شده براساس نظریه برتری جسمانی پیشینیان و بزرگ‌تر بودن اندام آنان می‌توان از پدید آوردن پدیده شگرف اهرام مصر تفسیری قابل پذیرش ارائه کرد.[۲۶]
گرچه برتری پیشینیان از نظر اموال و فرزندان یا آبادانی زمین با محذوری روبه‌رو نیست؛ اما قضاوت درباره برتری جسمانی و قوت آنان به این معنا که آنان از اندامی به مراتب بزرگ‌تر و قوی‌تر از اندام انسانهای امروزین بوده‌اند، به‌رغم شواهد ادعا شده به بررسی و تأمّل بیشتر نیاز دارد. برخی از صاحب نظران روایت پیشگفته درباره حضرت آدم(علیه السلام) را نقد کرده و آن را مخالف نظام احسن دانسته است، زیرا اگر قرآن آفرینش انسان با ویژگیهای امروزین را احسن تقویم (برترین اعتدال) می‌شناسد، دیگر نمی‌توان همزمان اندام عظیم و بزرگ ادعایی انسانهای پیشین را نیز منطبق با نظام أحسن دانست.[۲۷]


سنتهای الهی درباره امّتها:
== واژه‌شناسی لغوی ==
قرآن ضمن اذعان بر هویت و شخصیت امّتها و تأکید بر همسانی آنان در امیال و فطریات به برخی سنتها*ی الهی که به طور یکسان درباره همه امّتها اجرا شده اشاره فرموده است تا صاحبان عقل و بصیرت در آنها تأمّل کرده و درسها و عبرتهای لازم را بگیرند: «لَقَد کانَ فی قَصَصِهِم عِبرَةٌ لاُِولِی الاَلبـب» (یوسف/۱۲،۱۱۱) عمده سنتهای مزبور عبارت است از:
[[امّت]] به‌معنای قصد مخصوص است و به گروهی گفته می‌شود که مورد قصد و توجّه مخصوص دیگران واقع شده<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۵، «امم».</ref> و در یک ویژگی مانند [[دین]]، زمان، مکان، نوع یا صنف مشترک و همسان باشند. این ویژگی می‌تواند اختیاری یا غیر اختیاری باشد، بر این اساس به [[پیروان]] یک [[دین]] و [[آیین]] بر اثر همسانی در [[دین]]، [[امّت]] می‌گویند و به مردمی که همزمان با یکدیگر در یک قرن یا در منطقه‌ای از [[زمین]] [[زندگی]] می‌کنند یا گروهی از [[مردم]] که دارای عملکرد یکسان‌اند، [[امّت]] اطلاق می‌شود<ref>مفردات، ص ۸۶؛ مجمع‌البحرین، ج ۱، ص ۱۰۸؛ ترتیب‌العین، ص ۵۴، «امم».</ref> برخی [[امت]] را به معنای قرن و [[نسل]] [[انسانی]] دانسته‌اند<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۵، «امم».</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.


۱. ارسال پیامبران:
کلمه امت، مساوی است با آنچه امروز [[جامعه]] و یا [[ملت]] گفته می‌شود<ref>[[مرتضی مطهری]]، اسلام و مقتضیات زمان، جلد دوم، ص۲۱۴.</ref> به عبارت دیگر اُمّت، یعنی جامعه که مرکّب است از گروه‌ها و یا از طبقات مختلف<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۲، ص۴۵۴.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۱۷.</ref>
خداوند اتمام حجت را یکی از اهداف إرسال پیامبران(علیهم السلام) دانسته است: «اَو لَم تَأتِهِم بَینَةُ ما فِی الصُّحُفِ الاولی * ولَو اَنّا اَهلَکنـهُم بِعَذاب مِن قَبلِهِ لَقالوا رَبَّنا لَولا اَرسَلتَ اِلَینا رَسولاً فَنَتَّبِعَ ءایـتِک مِن قَبلِ اَن نَذِلَّ ونَخزی»(طه/۲۰،۱۳۳ ـ ۱۳۴) و در این باره بین امتها فرقی قائل نشده، بلکه ارسال پیامبر را برای هر امتی از سنتهای جاری خود دانسته است[۲۸]: «و لِکلِّ اُمَّة رَسولٌ» (یونس/۱۰،۴۷)، «و لَقَد بَعَثنا فی کلِّ اُمَّة رَسولاً اَنِ اعبُدُوا اللّهَ»(نحل/۱۶،۳۶«و اِن مِن اُمَّة اِلاّ خَلا فیها نَذیر»  (فاطر/۳۵،۲۴)


۲. تعذیب و هلاک ساختن امّتها پس از اتمام حجت الهی:
== امت در قرآن ==
یکی از سنتهای مورد تأکید قرآن درباره امتهای پیشین آن است که پس از ارسال پیامبران و ابلاغ حجت خداوند در صورتی که آنان بر کفر و عناد خود اصرار ورزیده باشند، عذاب الهی که گاه باعث ریشه‌کنی و نابودی کامل شده بر آنان فرود آمده است.[۲۹] این سنت در آیات فراوانی منعکس شده است: «و ما کنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبعَثَ رَسولا» (اسراء/۱۷،۱۵«و کم اَهلَکنا مِنَ القُرونِ مِن بَعدِ نوح» (اسراء/۱۷،۱۷«کلَّ ما جاءَ اُمَّةً رَسولُها کذَّبوهُ فَاَتبَعنا بَعضَهُم بَعضـًا و جَعَلنـهُم اَحادیثَ»  (مؤمنون/۲۳،۴۴)
واژه امت ۶۵ بار در [[قرآن]] آمده است که ۵۲ مورد آن به صورت مفرد "[[امّت]]" و ۱۳ مورد به صورت جمع "اُمَم" است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.


۳. هلاکت امّتها بر اثر ستم و ناسپاسی:
==[[مفهوم امت]]==
برخی از آیات از نابودی امتها بر اثر ستم و کفران نعمت* سخن به‌میان آورده است: «و تِلک القُری اَهلَکنـهُم لَمّا ظَـلَموا»  (کهف/۱۸،۵۹) و نیز انبیاء/۲۱،۱۱) برخی از مفسران در ذیل آیه«و ما کانَ رَبُّک لِیهلِک القُری بِظُـلم واَهلُها مُصلِحون» (هود/۱۱،۱۱۷) گفته‌اند که صرف شرک باعث هلاک امتها نشده، بلکه ستم* آنان به یکدیگر زمینه‌ساز نابودیشان شده است.[۳۰] در سوره نحل از کفران نعمت به عنوان سرّ نزول عذاب یاد شده است: «و ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَریةً کانَت ءامِنَةً مُطمَئنَّةً یأتیها رِزقُها رَغَدًا مِن کلِّ مَکان فَکفَرَت بِاَنعُمِ اللّهِ فَاَذقَهَا اللّهُ لِباسَ الجوعِ والخَوفِ بِما کانوا یصنَعون» (نحل/۱۶،۱۱۲)
#'''معنای لغوی:''' در لغت [[عربی]] است به معنای جماعتی با مقصد واحد و [[قوم]] به مفهوم جمعیتی با رابطه نسبی واحد و [[ملت]] به معنی مردمی با مسیر واحد و بالاخره [[وطن]] به مفهوم سرزمینی که مردمی را در بر می‌گیرد آمده است و در [[حقیقت]] همه این الفاظ حاکی از [[جمعیت]] متشکلی است که یک پیوند خاص آنها را به یکدیگر مرتبط کرده است و عامل ربط و عنصر پیوند را می‌توان از مضاف‌الیه این کلمات به دست آورد، مانند [[امت اسلام]]، قوم [[پیامبر]]{{صل}}، [[ملت یهود]] و [[وطن اسلامی]] و از آنجا که عنصر اصلی پیوند و [[ارتباط]] [[انسان‌ها]] در دیدگاه [[اسلام]] این است، بنابراین از نظر [[تفسیر]] لغوی [[آیات]] مربوط به این واژه‌ها می‌توان گفت که استفاده از این کلمات در مورد اسلام، [[مسیحیت]] و [[یهود]] یکسان است و [[آیه]] {{متن قرآن|تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ}}<ref>«آن، امّتی بود که از میان برخاست» سوره بقره، آیه ۱۳۴.</ref> می‌تواند هر امتی را با [[عقیده]] خاصش شامل شود؛
#'''مفهوم اصطلاحی:''' تفسیر الفاظ [[قرآن]] و [[حدیث]] به معنای اصطلاحی در صورتی ممکن است که معنای اصطلاحی در [[زمان]] صدور آن دو وجود داشته، باشد و بی‌شک اگر چنین معنی اصطلاحی برای کلماتی چون [[امت]]، قوم، ملت و وطن وجود داشته، آن مفهومی نیست که در سده نوزدهم به بعد در [[علوم سیاسی]] و مباحث [[جامعه‌شناسی]] مطرح شده است؛
#'''معنای [[عرفی]]:''' تفاوت معانی لغوی با مفاهیم عرفی قابل [[انکار]] نیست و در واژه‌هایی چون [[عقد]]، [[میزان]] و [[وکیل]] کاملاً صادق است و مفاهیم عرفی این کلمات با معانی لغوی آنها متفاوت بوده، اما در [[صدق]] مفهوم عرفی، نیز باید داشتن معنای عرفی، متعلق به زمان صدور، احراز شود<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۸۲-۸۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۰۲.</ref>


۴. تغییر سرنوشت امّتها بر اثر عملکرد خود:
== [[هویت امت]] ==
گرچه دربرخی از مکاتب فلسفی همچون مارکسیسم از جبر تاریخ و سنتهای قهری حاکم بر امتها با گذار زمان سخن به میان آمده یا از نگرش متکلمان جبرگرا همچون گروهی از اشاعره حاکمیت نوعی سرنوشت محتوم و قهری بر امتها و گروههای اجتماعی برداشت می‌شود[۳۱]؛ اما قرآن بر این نکته پای فشرده که استمرار نعمتهای خداوند یا قطع این نعمتها یا فرود آمدن عذاب الهی همگی پیامد رفتارهای امتهاست و تا آنان در اندیشه یا رفتار خود تغییری پدید نیاورند در نوع برخورد خداوند با آنان تغییری ایجاد نمی‌گردد، این امر به صورت صریح در دو آیه منعکس شده است: «ذلِک بِاَنَّ اللّهَ لَم یک مُغَیرًا نِعمَةً اَنعَمَها عَلی قَوم حَتّی یغَیروا ما بِاَنفُسِهِم» (انفال/۸ ،۵۳)، «اِنَّ اللّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوم حَتّی یغَیروا ما بِاَنفُسِهِم» (رعد/۱۳،۱۱)[۳۲]
در شماری دیگر از آیات از سنت تزیین عمل (انعام/۶ ،۱۰۸) و سنت امتحان* و ابتلای امّتها (انعام/۶ ،۴۲) سخن به میان آمده است. ( =>  سنتهای خدا)


امّت برتر:
== [[وحدت]] یا تکثر امت ==
قرآن امّت‌اسلامی را بهترین امّتی دانسته که برای مردم پدید آمده است: «کنتُم خَیرَ اُمَّة اُخرِجَت لِلنّاسِ» (آل‌عمران/۳،۱۱۰) در برخی از روایات امّت در این آیه به ائمه(علیهم السلام)تأویل شده است.[۳۳] به نظر برخی از قرآن پژوهان مقصود ازاین روایت آن است که ائمه(علیهم السلام) مسئولیت پیشوایی امّت را برعهده دارند[۳۴]؛ همچنین قرآن امّت اسلامی را امّت* وسط و میانه رو معرفی کرده که در راستای سنت الهی به عنوان شاهد بر امّتها نقش‌آفرینی خواهند داشت: «و کذلِک جَعَلنـکم اُمَّةً وسَطـًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَی النّاس» (بقره/۲،۱۴۳) در روایتی نبوی پس از اشاره به برتری امّت اسلامی تأکید شده عمده اهل بهشت را افراد این امّت تشکیل می‌دهند[۳۵] و  براساس حدیث رفع به برکت وجود پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)۹ چیز از امت اسلامی برداشته شده است: خطا، نسیان، آنچه بر آن اکراه شوند، آنچه نمی‌دانند، آنچه توان ندارند و ... .[۳۶]
نیز در برخی از روایات آمده است که به برکت پیامبر(صلی الله علیه وآله)زمین به عنوان سجده‌گاه و وسیله تطهیر تشریع شده[۳۷] و عذاب استیصال (ریشه کنی) و مسخ (تغییر ماهیت دادن به حیوانات) از این امّت برداشته شده[۳۸]و بر اثر این برتریها به امّت اسلامی «امت مرحومه» اطلاق شده است.


فرجام امّتها در قیامت:
== تشابه [[امت‌ها]] ==
از مجموع آیات درباره امّتها برمی‌آید که انسانها افزون بر حشر و محاسبه فردی دارای حشر و محاسبه جمعی و گروهی و در قالب امّتهای خود خواهند بود. در سوره مبارکه جاثیه تصریح شده که همه امتها به صورت زانو زده که حکایت از زبونی و خواری آنان هنگام محاسبه الهی دارد ـ محشور می‌گردند و کتاب و نامه عمل به آنان عرضه می‌شود:«و تَری کلَّ اُمَّة جاثِیةً کلُّ اُمَّة تُدعی اِلی کتـبِهَا الیومَ تُجزَونَ ما کنتُم تَعمَلون» (جاثیه/۴۵،۲۸)
 
قرآن در جایی دیگر بر حشر انسانها با پیشوای خود که تداعی کننده حشر* جمعی است تأکید کرده است: «یومَ نَدعوا کلَّ اُناس بِاِمـمِهِم» (اسراء/۱۷،۷۱) از جمله رخدادهای روز  قیامت برانگیختن شاهد از میان هر امّت است که از آنان به عنوان گواهان بر اعمال بد هر امّت استفاده می‌شود[۳۹]: «و نَزَعنا مِن کلِّ اُمَّة شَهیدًا» (قصص/۲۸،۷۵)، «یومَ نَبعَثُ مِن کلِّ اُمَّة شَهیدًا» (نحل/۱۶،۸۴) براساس  برخی از روایات پیامبران و اولیای الهی به عنوان گواهان بر هر امّت برانگیخته خواهند شد[۴۰]: «و جِئنا بِک عَلی هـؤُلاءِ شَهیدا» (نساء/۴،۴۱) از سوی دیگر به اذعان قرآن، خداوند در قیامت سردمداران کفر و فسق را که باعث گمراهی امّت خود شده‌اند برای محاجّه و نشان دادن  ذلت و شدت عذاب آنان برمی‌انگیزاند:«و یومَ نَحشُرُ مِن کلِّ اُمَّة فَوجـًا مِمَّن یکذِّبُ بِـایـتِنا»  (نمل/۲۷، ۸۳) در جایی دیگر از امّت به شیعه و گروه تعبیر و تصریح شده که از میان هر گروه آنکه از همه بیشتر در برابر خدا کبر و گردنکشی داشته برانگیخته خواهد شد:«ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن کلِّ شیعَة اَیهُم اَشَدُّ عَلَی الرَّحمـنِ عِتیـّا» (مریم/۱۹،۶۹) و سرانجام قرآن از فرجام بد و جهنمی شدن بسیاری  از امّتهای پیشین خبر، می‌دهد در حالی که به‌سان رفتار دنیایی خود حتی در جهنم* یکدیگر را لعن می‌کنند و ناسزا می‌گویند. به آنان به هنگام مرگ خطاب می‌شود که به جمع دوستان دوزخی خود اعم از جن و انس وارد شوید: «قالَ ادخُلوا فی اُمَم قَد خَلَت مِن قَبلِکم مِنَ الجِنِّ والاِنسِ فِی النّارِ کلَّما دَخَلَت اُمَّةٌ لَعَنَت اُختَها» (اعراف/۷،۳۸) در برابر، امتهایی که به فوز و سعادت اخروی نایل آمده‌اند کینه از دلهایشان زدوده و با کمال دوستی و برادری نسبت به یکدیگر در بهشت از نعمتهای خداوند بهره‌مند می‌شوند: «اُولـئک اَصحـبُ الجَنَّةِ هُم فیها خــلِدون * و نَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلّ تَجری مِن تَحتِهِمُ الاَنهـرُ» (اعراف/۷، ۴۲ ـ ۴۳)
== [[هدایت امت]] ==
 
== [[دین]] و [[شریعت]] [[امت‌ها]] ==
 
== [[مکنت]] و [[قدرت]] در امّت‌های پیشین ==
 
== [[سنت‌های الهی]] درباره [[امت‌ها]] ==
 
=== ارسال [[پیامبران]] {{عم}} ===
 
=== [[تعذیب]] و [[هلاک ساختن]] [[امّت‌ها]] پس از [[اتمام حجت الهی]] ===
 
=== [[هلاکت]] [[امّت‌ها]] بر اثر [[ستم]] و [[ناسپاسی]] ===
 
=== [[تغییر]] [[سرنوشت]] [[امّت‌ها]] بر اثر عملکرد خود ===
 
== امت [[برتر]] ==
==[[امت قائمه]]==
==[[امت مسلمه]]==
==[[امت مقتصده]]==
 
== فرجام [[امّت‌ها]] در [[قیامت]] ==
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:امت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۲

امّت گروهی همسان در دین، آیین، زمان، مکان و... است که در اصطلاح امروزی به آن جامعه یا ملت گفته می‌شود.

واژه‌شناسی لغوی

امّت به‌معنای قصد مخصوص است و به گروهی گفته می‌شود که مورد قصد و توجّه مخصوص دیگران واقع شده[۱] و در یک ویژگی مانند دین، زمان، مکان، نوع یا صنف مشترک و همسان باشند. این ویژگی می‌تواند اختیاری یا غیر اختیاری باشد، بر این اساس به پیروان یک دین و آیین بر اثر همسانی در دین، امّت می‌گویند و به مردمی که همزمان با یکدیگر در یک قرن یا در منطقه‌ای از زمین زندگی می‌کنند یا گروهی از مردم که دارای عملکرد یکسان‌اند، امّت اطلاق می‌شود[۲] برخی امت را به معنای قرن و نسل انسانی دانسته‌اند[۳][۴].

کلمه امت، مساوی است با آنچه امروز جامعه و یا ملت گفته می‌شود[۵] به عبارت دیگر اُمّت، یعنی جامعه که مرکّب است از گروه‌ها و یا از طبقات مختلف[۶][۷]

امت در قرآن

واژه امت ۶۵ بار در قرآن آمده است که ۵۲ مورد آن به صورت مفرد "امّت" و ۱۳ مورد به صورت جمع "اُمَم" است[۸].

مفهوم امت

  1. معنای لغوی: در لغت عربی است به معنای جماعتی با مقصد واحد و قوم به مفهوم جمعیتی با رابطه نسبی واحد و ملت به معنی مردمی با مسیر واحد و بالاخره وطن به مفهوم سرزمینی که مردمی را در بر می‌گیرد آمده است و در حقیقت همه این الفاظ حاکی از جمعیت متشکلی است که یک پیوند خاص آنها را به یکدیگر مرتبط کرده است و عامل ربط و عنصر پیوند را می‌توان از مضاف‌الیه این کلمات به دست آورد، مانند امت اسلام، قوم پیامبر(ص)، ملت یهود و وطن اسلامی و از آنجا که عنصر اصلی پیوند و ارتباط انسان‌ها در دیدگاه اسلام این است، بنابراین از نظر تفسیر لغوی آیات مربوط به این واژه‌ها می‌توان گفت که استفاده از این کلمات در مورد اسلام، مسیحیت و یهود یکسان است و آیه ﴿تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ[۹] می‌تواند هر امتی را با عقیده خاصش شامل شود؛
  2. مفهوم اصطلاحی: تفسیر الفاظ قرآن و حدیث به معنای اصطلاحی در صورتی ممکن است که معنای اصطلاحی در زمان صدور آن دو وجود داشته، باشد و بی‌شک اگر چنین معنی اصطلاحی برای کلماتی چون امت، قوم، ملت و وطن وجود داشته، آن مفهومی نیست که در سده نوزدهم به بعد در علوم سیاسی و مباحث جامعه‌شناسی مطرح شده است؛
  3. معنای عرفی: تفاوت معانی لغوی با مفاهیم عرفی قابل انکار نیست و در واژه‌هایی چون عقد، میزان و وکیل کاملاً صادق است و مفاهیم عرفی این کلمات با معانی لغوی آنها متفاوت بوده، اما در صدق مفهوم عرفی، نیز باید داشتن معنای عرفی، متعلق به زمان صدور، احراز شود[۱۰].[۱۱]

هویت امت

وحدت یا تکثر امت

تشابه امت‌ها

هدایت امت

دین و شریعت امت‌ها

مکنت و قدرت در امّت‌های پیشین

سنت‌های الهی درباره امت‌ها

ارسال پیامبران (ع)

تعذیب و هلاک ساختن امّت‌ها پس از اتمام حجت الهی

هلاکت امّت‌ها بر اثر ستم و ناسپاسی

تغییر سرنوشت امّت‌ها بر اثر عملکرد خود

امت برتر

امت قائمه

امت مسلمه

امت مقتصده

فرجام امّت‌ها در قیامت

منابع

پانویس

  1. التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۵، «امم».
  2. مفردات، ص ۸۶؛ مجمع‌البحرین، ج ۱، ص ۱۰۸؛ ترتیب‌العین، ص ۵۴، «امم».
  3. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۵، «امم».
  4. نصیری، علی، امت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.
  5. مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، جلد دوم، ص۲۱۴.
  6. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۴۵۴.
  7. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۱۷.
  8. نصیری، علی، امت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.
  9. «آن، امّتی بود که از میان برخاست» سوره بقره، آیه ۱۳۴.
  10. فقه سیاسی، ج۱۰، ص۸۲-۸۳.
  11. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۳۰۲.