|
|
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}}
| | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = سرگذشت زندگی امام حسین | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[امام حسین در زمان پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} |
| {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[امام حسین در زمان پیامبر خاتم در حدیث]] - [[امام حسین در زمان پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی]] - [[امام حسین در زمان پیامبر خاتم در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط = }} | |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==مقدمه== |
| [[خانواده علی]] و [[فاطمه]] و فرزندانش{{عم}} در [[زمان]] حیات [[نبی اکرم]]{{صل}} و در [[رسالت]] [[اسلامی]]، بسیار گسترده و از معانی و مفاهیم ژرفی برخوردار بود؛ زیرا این [[خانه]] در [[آینده]] [[رسالت الهی]] را در خود جای میداد و سنگینی بار [[خلافت]] و [[مسئولیت]] [[حراست]] از [[دین]] و [[امت]] را به دوش میکشید.
| | {{همچنین|سرگذشت زندگی امام حسین}} |
| | [[امام حسین]]{{ع}} در میان [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] در همان [[زمان]]، دارای شخصیت خاصی بود؛ چراکه [[فرزند فاطمه زهرا]]{{س}} بود و از اینرو فرزند [[رسول خدا]]{{صل}} نیز نامیده میشد. این دو بزرگوار (حسن و حسین{{عم}}) به سبب [[محبت]] ویژه رسول خدا{{صل}} و کلمات ارزشمندی که حضرت درباره آنان فرموده بود، مورد توجه ویژه همه [[مسلمین]] قرار داشتند. در اینجا به نمونههایی از کلمات و برخوردهای محبتآمیز رسول خدا{{صل}} با آن حضرت توجه میکنیم: |
|
| |
|
| طبیعی بود که این خانه از [[باران]] مهر و [[محبّت]] و [[مراقبت]] و [[الطاف]] پدرانه نبی اکرم{{صل}} از سهمی بهسزا و بهرهای فوقالعاده برخوردار باشد. [[رسول خدا]] همه توش و توان خود را به کار برد تا درخت [[خجسته]] و [[مبارک]] خویش را در [[خانه علی]] آبیاری و [[صبح و شام]] از آن مراقبت نماید و در تبیین این امر که [[سرنوشت]] امت در گرو [[سلامت]] این خانواده و [[اطاعت]] از اعضای آن است بکوشد، چنان که این معنا در این فرمودهاش به خوبی جلوهگر است:
| | ۱. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} درباره [[امام حسن]] و امام حسین{{عم}} این جمله معروف را فرمود: {{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}؛ «حسن و حسین [[سرور]] [[جوانان]] بهشتند»<ref>این حدیث با تعبیرات مختلف در منابع سنی و شیعه نقل شده است از جمله: مسند احمد، ج۳، ص۳، ۶۲، ۶۴ و ۸۲؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۳۲۱؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱، ۲۵، ۱۲۴، ۱۹۱- ۱۹۲.</ref>. |
| {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً رَايَةُ الْهُدَى بَعْدِي وَ إِمَامُ أَوْلِيَائِي وَ نُورُ مَنْ أَطَاعَنِي}}<ref>«علی، پس از من پرچم هدایت، پیشوای دوستدارانم و نور پیروان من است» حلیة الأولیاء، ص۶۷؛ نظم درر السمطین، ص۱۱۴؛ تاریخ ابن عساکر، ج۲، ص۱۸۹، ح۶۸۰؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۴۳؛ جامع الجوامع سیوطی، ج۶، ص۳۹۶؛ منتخب الکنز، ج۶، ص۹۵۳، ح۲۵۳۹؛ فصول المهمه ابن صباغ، ص۱۰۷؛ تاریخ الخلفای سیوطی، ص۱۷۳؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۵؛ کنز العمال، ج۵، ص۱۵۳؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸، ح۳۸۷۴؛ أسد الغابه، ج۲، ص۱۲.</ref>.
| |
| از همان زمان که [[گیتی]] به [[نور]] ولادت [[حسین]]{{ع}} منوّر گشت، در [[دل]] نبی اکرم [[مقام]] و منزلتی والا و در دوران رسالت الهی جایگاه برجستهای یافت.
| |
|
| |
|
| [[پیامبر عظیم الشأن اسلام]]{{صل}} این نوزاد جدید را، در آینده، [[وارث]] رسالت یافت که امت را پس از [[کژی]] و در جا زدن، به تحرک واداشته و دین و [[آیین الهی]] را پس از [[انحراف]] و محو شدن، به [[اصلاح]] خواهد آورد و [[سنّت]] را پس از [[تباهی]] و [[تغییر]] و تبدیل، زنده میسازد. وی در آیندهای نه چندان دور به [[فرمان]] [[خدای متعال]] به [[مسئولیتهای امامت]] و رسالتی که خاتم [[رسالتها]] به شمار میآمد، کاملاً [[آگاهی]] مییافت و خود در این زمینه میفرماید: | | ۲. در [[حدیث]] دیگری آمده است که: گروهی با رسول خدا{{صل}} به مهمانی میرفتند، آن حضرت پیشاپیش آن جمع حرکت میکرد. در اثنای راه، حسین{{ع}} را دید. رسول خدا{{صل}} خواست او را در آغوش بگیرد، ولی حسین{{ع}} به این سو و آن سو میدوید؛ [[پیامبر]]{{صل}} از مشاهده این حالت [[تبسم]] کرد، تا آنکه او را در آغوش گرفته، یک دست خود را به پشت سر او و دست دیگر را به زیر چانه او نهاد و لبهای مبارکش را بر لبهای حسین{{ع}} قرار داد، بوسه زد و فرمود: {{متن حدیث|حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً}}؛ «حسین از من است و من از حسینم. هر کس حسین را [[دوست]] دارد، [[خداوند]] وی را دوست میدارد»<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۷۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۱؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۲۶.</ref>. |
| [[حسن]] و [[حسین]] [[فرزندان]] منند، کسی که [[دوستدار]] آنان باشد مرا [[دوست]] داشته است و هر کس دوستدار من باشد [[خدا]] او را دوست دارد، و هرکس دوستدارش خدا باشد، او را وارد [[بهشت]] میگرداند و آنکس که با آندو [[دشمنی]] کند، با من دشمنی کرده و هرکس با من دشمنی نماید، خدا با او دشمنی میکند و کسی که خدا با او دشمنی کند، او را وارد [[آتش دوزخ]] میکند<ref>مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۶؛ تاریخ ابن عساکر، بیان حالات امام حسین{{ع}}؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۳۲.</ref>.
| |
| آیا [[دوستی]] و [[محبّت]]، چیزی جز مقدمه [[اطاعت]] و [[پذیرش ولایت]] است؟ بلکه هر دو ثمره دوستی و محبتاند.
| |
|
| |
|
| [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای [[گریه]] [[امام حسین]]{{ع}} متأثّر میشد و او را در [[بیداری]] و [[خواب]] نوازش میکرد و به [[مادر]] پاکدامنش [[فاطمه]]{{س}} سفارش میفرمود که فرزند [[خجسته]] و دلبندش را [[غرق]] مهر و [[عشق]] و [[محبت]] سازد<ref>مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۹۳؛ ذخائر العقبی، ص۱۴۳.</ref>.
| | ۳. رسول خدا{{صل}} حسن و حسین{{عم}} را بر روی شانه خود سوار میکرد و با خواندن اشعاری به آنان محبت مینمود<ref>کنز العمال، ج۱۳، ص۶۶۴، ۶۶۶ و ۶۶۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۵- ۲۸۶.</ref> و گاه [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[منبر]] [[خطبه]] میخواند و با دیدن حسن و حسین{{عم}} از منبر فرود میآمد و در برابر چشم همگان آنها را در آغوش میگرفت و به آنان [[محبت]] میکرد (تا جایگاه آن دو را به همگان بفهماند)<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۴.</ref>؛ و گاه در پاسخ این سؤال که کدام یک از افراد [[خانواده]]، نزد شما محبوبتر است؟ میفرمود: «حسن و حسین{{عم}}» و همواره آن دو را میبویید و به (سینه) خویش میچسبانید<ref>{{متن حدیث|سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ أَيُّ أَهْلِ بَيْتِكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ؟ قَالَ: الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ کَانَ يَشُمُّهُمَا وَ يَضُمُّهُمَا إِلَيْهِ}}؛ (سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۸۲).</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]]، ص ۴۲.</ref> |
| | |
| آنگاه که حسین{{ع}} [[راه رفتن]] آموخت و به آمدوشد پرداخت، [[نبی اکرم]] کوشید با توجه دادن [[مردم]] به او فضای لازم را مهیّا کند تا [[امت]]، [[جانشینی]] [[فرزند پیامبر]] را بر خود پذیرا شوند. بارها اتفاق میافتاد که [[رسول اکرم]]{{صل}} [[سجده]] [[نماز]] خود را بدان سبب که حسین بر پشت او سوار بود، طولانی میساخت، تا بدین وسیله مراتب علاقه و محبت و نیز [[مقام]] و [[منزلت]] وی را به [[مسلمانان]] بنمایاند و چه بسیار اتفاق میافتاد که [[پیامبر خدا]]{{صل}} شتابان سخنان خویش را قطع میکرد و فرزند دلبندش را که به سمت او میآمد و گاهی میلغزید و به [[زمین]] میخورد، دربر میگرفت و او را با خود بر فراز [[منبر]] میبرد<ref>مسند احمد، ج۵، ص۳۵۴؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۳۱؛ کنز العمال، ج۷، ص۱۶۷؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۶۱۶، ح۳۷۷۴.</ref>. امور یاد شده همه، دلیل بر جایگاه برجسته و نقش ارزنده آن بزرگوار در [[آینده]] [[امت]]، تلقی میشد.
| |
| | |
| زمانی که [[مسیحیان نجران]] حضور [[پیامبر اکرم]] شرفیاب شدند و در مورد [[دعوت]] آن [[حضرت]] به [[اسلام]] و [[اعتقاد]] به [[یکتاپرستی]] [[خالص]] با وی به بحث و مناقشه پرداختند و با اینکه [[حق]] بر ایشان روشن گشت، از [[پذیرفتن]] آن سر باز زدند و [[خداوند]] [[فرمان]] [[مباهله]] داد، [[رسول اکرم]]{{صل}} به اتفاق افرادی که در [[تقوا]] و [[شایستگی]] برجستهترین انسانهای روی [[زمین]] و در [[مقام]] و جایگاه محبوبترین آنان در پیشگاه [[خدا]] به شمار میآمدند، یعنی [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} به سوی مسیحیان نجران رفت تا به همراه این جمع با [[کفر]] پیشگان و [[مشرکان]] و [[کجاندیشان]]، مباهله کند. و در همان [[زمان]]- با این کار نشان داد که آنان [[خاندان]] [[نبوت]] به شمار آمده و [[رسالت]] اسلام به وجود آنها برپاست و گذشت و [[بخشش]] آنان به خاطر [[آرمان]] و اعتقاد، پایانی ندارد<ref>مسند احمد، ج۱، ص۱۸۵؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل، فضائل علی، ج۲، ص۳۶۰؛ صحیح ترمذی، ج۴، ص۲۹۳، ح۲۰۸۵.</ref>.
| |
| [[مسیحیان]] با [[مشاهده]] چهرههایی درخشان و [[نورانی]] از پرتو [[توحید]] و [[عصمت]]، از انجام مباهله منصرف شدند و پذیرا گشتند با [[پستی]] و [[ذلّت]] [[جزیه]] بپردازند.
| |
| | |
| برهه کوتاهی را که [[امام حسین]]{{ع}} در کنار جدّ بزرگوارش رسول اکرم{{صل}} سپری کرد از مهمترین و [[زیباترین]] مقاطع کل [[تاریخ اسلام]]، به شمار میآید. [[نبی]] [[پیشوایان]] اکرم{{صل}} در این برهه پایه و اساس [[دولت]] [[مبارک]] خویش را [[تحکیم]] بخشید و ساختارش را براساس [[علم]] و [[دانش]] و [[ایمان]] بنا نهاد، [[سپاهیان]] [[شرک]] را به [[شکست]] وا داشت پایگاهها و مراکز کفر و [[الحاد]] را [[درهم]] کوبید و پیروزیهای شگفتانگیزی پیاپی بر [[رسول خدا]]{{صل}} و [[یاران]] وفادارش، رو آورد و [[مردم]] دستهدسته به [[دین]] و [[آیین الهی]] میگرویدند.
| |
| در اوج این پیروزیها، [[مسلمانان]] با [[مصیبت]] جانسوز [[رحلت نبی اکرم]] روبرو شدند، [[غم]] و [[اندوه]] بر [[مسلمانان]] به ویژه [[خاندان]] آن بزرگوار که فاجعه دردناک و [[مصیبت]] بزرگ از دست دادن [[رسول خدا]]{{صل}} آنان را از پای در آورده بود، سایهافکن شد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۷۷.</ref>
| |
| | |
| ==[[میراث پیامبر]] به [[حسنین]]{{عم}}==
| |
| هنگامی که بانوی [[بانوان]] [[جهان]] به نزدیک بودن [[رحلت]] جانسوز [[پدر]] بزرگوارش پی برد، فرزندانش [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} را نزد آن بزرگوار آورد و عرضه داشت:
| |
| ای رسول خدا! این عزیزان [[فرزندان]] تواند، چیزی برای آنان به [[میراث]] بگذار، رسول خدا{{صل}} فرمود: [[عظمت]] و شوکتم را به حسن و [[شجاعت]] و بخششم را به حسین برای میراث نهادم<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۳؛ مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۴۵۶؛ نظم درر السمطین، ص۲۱۲.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۸۰.</ref>
| |
| | |
| ==سفارش [[پیامبر]] درباره نوادگانش==
| |
| [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سه [[روز]] قبل از رحلت خود، [[امام علی]]{{ع}} را به توجه و [[مراقبت]] از حسنین{{عم}} سفارش کرد و به او فرمود:
| |
| [[درود]] بر تو ای پدر دو دسته گل خوشبو! تو را به مراقبت و توجه به دو دسته گل دنیاییام سفارش میکنم، به زودی دو ارکان زندگیات [[درهم]] میشکند و [[خداوند]] [[جانشین]] من بر تو خواهد بود.
| |
| | |
| و با [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} فرمود: این حادثه یکی از دو رکنی است که پیامبر به من خبر داد.
| |
| آنگاه که [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[دنیا]] را [[وداع]] گفت علی{{ع}} فرمود: مصیبت زهرا، دومین رکنی است که رسول خدا از درهم شکستن آن مرا [[آگاه]] ساخت<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۲.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۸۱.</ref>
| |
| | |
| ==سوز و گداز پیامبر در مورد حسین{{ع}}==
| |
| زمانی که [[رسول اکرم]]{{صل}} از [[بیماری]] [[رنج]] میبرد و در آستانه [[احتضار]] قرار گرفته بود، [[امام حسین]]{{ع}} حضورش شرفیاب شد، وقتی چشم پیامبر به حسین افتاد، او را در آغوش کشید و فرمود: مرا با [[یزید]] چه کار؟! روز خوش نبیند. پس از گفتن این سخن مدتی طولانی از هوش رفت، هنگامی که به هوش آمد، [[حسین]] را [[غرق]] بوسه ساخت و از چشمانش [[باران]] [[اشک]] جاری بود و میفرمود: {{متن حدیث|أَمَا إِنَّ لِي وَ لِقَاتِلِكَ مُقَاماً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>«من در پیشگاه خدای عز و جل با قاتل تو مخاصمه خواهم کرد» حیاة الامام الحسن باقر شریف قرشی، ج۱، ص۲۱۸، به نقل از مثیر الاحزان.</ref>.
| |
| | |
| در آخرین لحظات [[عمر]] [[شریف]] [[نبی اکرم]]{{صل}} [[امام حسن]] و [[امام حسین]] با چشمانی اشکبار خود را روی [[بدن]] [[مبارک]] [[رسول خدا]] افکندند و [[پیامبر]] آندو را غرق بوسه نمود، [[پدر]] بزرگوارشان [[امیر مؤمنان]]{{ع}} خواست آندو را از بدن [[مطهّر]] رسول خدا{{صل}} دور سازد، که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[راضی]] نشد و فرمود: آندو را به خود واگذار از من توشه برگیرند و من نیز از آنان توشه برگیرم زیرا دیری نمیپاید پس از من برایشان حوادث [[ناگواری]] رخ خواهد داد<ref>مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۱۴.</ref>.
| |
| | |
| سپس رو به عیادتکنندگان خود کرد و فرمود: {{متن حدیث|قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي، فَالْمُضَيِّعُ لِكِتَابِ اللَّهِ كَالْمُضَيِّعِ لِسُنَّتِي، وَ الْمُضَيِّعُ لِسُنَّتِي كَالْمُضَيِّعِ لِعِتْرَتِي، أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>«کتاب الهی و عترت و اهل بیت خویش را میانتان به ودیعه نهادم، آنکس که از قرآن دست بردارد، از سنّتم دست برداشته و آنکه از سنّتم دست بردارد عترتم را رها ساخته است، این دو از یکدیگر جداییناپذیرند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۱۴.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۸۱.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| # [[پرونده:151919.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۵''']] | | # [[پرونده:1100843.jpg|22px]] [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|'''عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها''']] |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
خط ۴۹: |
خط ۱۹: |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:امام حسین در زمان پیامبر خاتم]] | | [[رده:امام حسین]] |
| [[رده:مدخل]]
| |
مقدمه
امام حسین(ع) در میان جامعه اسلامی و مسلمانان در همان زمان، دارای شخصیت خاصی بود؛ چراکه فرزند فاطمه زهرا(س) بود و از اینرو فرزند رسول خدا(ص) نیز نامیده میشد. این دو بزرگوار (حسن و حسین(ع)) به سبب محبت ویژه رسول خدا(ص) و کلمات ارزشمندی که حضرت درباره آنان فرموده بود، مورد توجه ویژه همه مسلمین قرار داشتند. در اینجا به نمونههایی از کلمات و برخوردهای محبتآمیز رسول خدا(ص) با آن حضرت توجه میکنیم:
۱. رسول گرامی اسلام(ص) درباره امام حسن و امام حسین(ع) این جمله معروف را فرمود: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ «حسن و حسین سرور جوانان بهشتند»[۱].
۲. در حدیث دیگری آمده است که: گروهی با رسول خدا(ص) به مهمانی میرفتند، آن حضرت پیشاپیش آن جمع حرکت میکرد. در اثنای راه، حسین(ع) را دید. رسول خدا(ص) خواست او را در آغوش بگیرد، ولی حسین(ع) به این سو و آن سو میدوید؛ پیامبر(ص) از مشاهده این حالت تبسم کرد، تا آنکه او را در آغوش گرفته، یک دست خود را به پشت سر او و دست دیگر را به زیر چانه او نهاد و لبهای مبارکش را بر لبهای حسین(ع) قرار داد، بوسه زد و فرمود: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً»؛ «حسین از من است و من از حسینم. هر کس حسین را دوست دارد، خداوند وی را دوست میدارد»[۲].
۳. رسول خدا(ص) حسن و حسین(ع) را بر روی شانه خود سوار میکرد و با خواندن اشعاری به آنان محبت مینمود[۳] و گاه رسول خدا(ص) بر منبر خطبه میخواند و با دیدن حسن و حسین(ع) از منبر فرود میآمد و در برابر چشم همگان آنها را در آغوش میگرفت و به آنان محبت میکرد (تا جایگاه آن دو را به همگان بفهماند)[۴]؛ و گاه در پاسخ این سؤال که کدام یک از افراد خانواده، نزد شما محبوبتر است؟ میفرمود: «حسن و حسین(ع)» و همواره آن دو را میبویید و به (سینه) خویش میچسبانید[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ این حدیث با تعبیرات مختلف در منابع سنی و شیعه نقل شده است از جمله: مسند احمد، ج۳، ص۳، ۶۲، ۶۴ و ۸۲؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۳۲۱؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱، ۲۵، ۱۲۴، ۱۹۱- ۱۹۲.
- ↑ مسند احمد، ج۴، ص۱۷۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۱؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۲۶.
- ↑ کنز العمال، ج۱۳، ص۶۶۴، ۶۶۶ و ۶۶۷؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۵- ۲۸۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۴.
- ↑ «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ أَيُّ أَهْلِ بَيْتِكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ؟ قَالَ: الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ کَانَ يَشُمُّهُمَا وَ يَضُمُّهُمَا إِلَيْهِ»؛ (سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۸۲).
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها، ص ۴۲.