شایسته‌سالاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱: خط ۱۱:
البته [[آموزش]] و [[تربیت]] افراد شایسته تنها یک بخش از فرآیند تمدن‌سازی و اجتماع سالم را تشکیل می‌دهد؛ زیرا بخش دیگر که بسیار مهم‌تر و اساسی‌تر است، احراز شایستگی برای هر مسئولیتی و [[نصب]] شایستگان در جایگاه خاص خودشان است؛ زیرا حتی اگر شایستگان و افراد دارای صلاحیت با [[تعلیم و تربیت]]، پرورش یافته باشند، اما در جایگاه خودشان قرار نگیرند، بلکه افرادی دیگر در جایگاه ایشان قرار گیرند که شایستگی آن منصب و مسئولیت را ندارند، در عمل این [[جامعه]] نه تنها به [[پیشرفت]] نمی‌رسد، بلکه یکی از علل و عوامل [[سقوط]] را فراهم می‌آورد؛ زیرا [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|يُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ الدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ: تَضْيِيعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّكِ بِالْفُرُوعِ وَ تَقْدِيمُ الْأَرَاذِلِ وَ تَأْخِيرُ الْأَفَاضِلِ}}<ref>غررالحکم، ص۳۴۲، ح۷۸۳۵.</ref>؛ چهار عامل باعث [[شکست]] [[دولت‌ها]] می‌شود: ضایع کردن اصول و مسائل راهبردی، سرگرم شدن به فروع و مسائل غیراولویت‌دار و بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت، بکار گماردن آدم‌های [[پست]] و ناشایسته‌سالاری، کنار گذاردن انسان‌های [[فاضل]] و ترک [[شایسته‌سالاری]].
البته [[آموزش]] و [[تربیت]] افراد شایسته تنها یک بخش از فرآیند تمدن‌سازی و اجتماع سالم را تشکیل می‌دهد؛ زیرا بخش دیگر که بسیار مهم‌تر و اساسی‌تر است، احراز شایستگی برای هر مسئولیتی و [[نصب]] شایستگان در جایگاه خاص خودشان است؛ زیرا حتی اگر شایستگان و افراد دارای صلاحیت با [[تعلیم و تربیت]]، پرورش یافته باشند، اما در جایگاه خودشان قرار نگیرند، بلکه افرادی دیگر در جایگاه ایشان قرار گیرند که شایستگی آن منصب و مسئولیت را ندارند، در عمل این [[جامعه]] نه تنها به [[پیشرفت]] نمی‌رسد، بلکه یکی از علل و عوامل [[سقوط]] را فراهم می‌آورد؛ زیرا [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|يُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ الدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ: تَضْيِيعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّكِ بِالْفُرُوعِ وَ تَقْدِيمُ الْأَرَاذِلِ وَ تَأْخِيرُ الْأَفَاضِلِ}}<ref>غررالحکم، ص۳۴۲، ح۷۸۳۵.</ref>؛ چهار عامل باعث [[شکست]] [[دولت‌ها]] می‌شود: ضایع کردن اصول و مسائل راهبردی، سرگرم شدن به فروع و مسائل غیراولویت‌دار و بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت، بکار گماردن آدم‌های [[پست]] و ناشایسته‌سالاری، کنار گذاردن انسان‌های [[فاضل]] و ترک [[شایسته‌سالاری]].


از نظر [[آموزه‌های قرآن]]، شایستگان و [[صالحان]] کسانی هستند که از ویژگی‌های خاصی برخوردار باشند؛ زیرا در یک [[نظام اسلامی]] بدون وجود این صلاحیت‌ها که [[صالحان]] از آن برخوردار هستند نمی‌توان [[امید]] داشت که [[نظام سیاسی]] موفق و [[کارآمدی]] وجود داشته باشد. [[خدا]] در [[قرآن]] به‌صراحت [[حکومت]] مصلح جهانی و آخر زمانی را متصف به [[حکومت صالحان]] می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. باید یادآور شد که مراد از ذکر در [[آیه]] همان کتاب [[تورات]] است؛ پس خدا اول در کتاب تورات و سپس در کتاب [[زبور]] و در نهایت در قرآن به این نکته توجه می‌دهد که [[وراثت زمین]] و حکومت و [[حاکمیت]] آن متعلق به صالحان است که چنین شاخص‌هایی را دارند که در بخش بعدی بدان‌ها اشاره می‌شود<ref>مجمع البیان، ج۷ – ۸، ص۱۰۶؛ الکشّاف، ج۳، ص۱۳۸.</ref>.
از نظر [[آموزه‌های قرآن]]، شایستگان و [[صالحان]] کسانی هستند که از ویژگی‌های خاصی برخوردار باشند؛ زیرا در یک [[نظام اسلامی]] بدون وجود این صلاحیت‌ها که [[صالحان]] از آن برخوردار هستند نمی‌توان [[امید]] داشت که [[نظام سیاسی]] موفق و [[کارآمدی]] وجود داشته باشد. [[خدا]] در [[قرآن]] به‌صراحت [[حکومت]] مصلح جهانی و آخر زمانی را متصف به [[حکومت صالحان]] می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. باید یادآور شد که مراد از ذکر در [[آیه]] همان کتاب [[تورات]] است؛ پس خدا اول در کتاب تورات و سپس در کتاب [[زبور]] و در نهایت در قرآن به این نکته توجه می‌دهد که وراثت زمین و حکومت و [[حاکمیت]] آن متعلق به صالحان است که چنین شاخص‌هایی را دارند که در بخش بعدی بدان‌ها اشاره می‌شود<ref>مجمع البیان، ج۷ – ۸، ص۱۰۶؛ الکشّاف، ج۳، ص۱۳۸.</ref>.


[[صالح]] از ریشه [[صلح]] و [[صلاح]]، ضد [[فساد]] و [[جنگ]]، به کسی گفته می‌شود که همواره در [[کار نیک]] و [[نیکی]] است و از فساد و جنگ [[پرهیز]] می‌کند.
[[صالح]] از ریشه [[صلح]] و [[صلاح]]، ضد [[فساد]] و [[جنگ]]، به کسی گفته می‌شود که همواره در [[کار نیک]] و [[نیکی]] است و از فساد و جنگ پرهیز می‌کند.


از نظر قرآن، صالحان کسانی‌اند که در [[علم]] و ایمانشان به خدا و آنچه از نزد خدا آمده و نیز در [[صداقت]]، [[شهادت]] و [[توبه]] آنان خللی وارد نشده باشد و تمام [[عمر]] خود را در [[طاعت خدا]] بگذرانند و اموالشان را در راه رضای او صرف کنند<ref>روح‌المعانی، ج۴، جزء ۵، ص۱۱۴.</ref>. صالحان در بالاترین مرتبه [[ایمان]] قرار دارند؛ زیرا اینان با آزمون‌های بسیار ایمان خویش را در عمل به [[اثبات]] رسانده‌اند و جزو [[صالحین]] قرار گرفته‌اند که مقامی [[برتر]] در میان [[اهل]] ایمان است{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ}} «و آنان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند بی‌گمان در زمره شایستگان درمی‌آوریم» سوره عنکبوت، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ}}<ref> «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۲؛ {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}} «و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود» سوره انبیاء، آیه ۷۵.</ref>.
از نظر قرآن، صالحان کسانی‌اند که در [[علم]] و ایمانشان به خدا و آنچه از نزد خدا آمده و نیز در [[صداقت]]، [[شهادت]] و [[توبه]] آنان خللی وارد نشده باشد و تمام [[عمر]] خود را در [[طاعت خدا]] بگذرانند و اموالشان را در راه رضای او صرف کنند<ref>روح‌المعانی، ج۴، جزء ۵، ص۱۱۴.</ref>. صالحان در بالاترین مرتبه [[ایمان]] قرار دارند؛ زیرا اینان با آزمون‌های بسیار ایمان خویش را در عمل به [[اثبات]] رسانده‌اند و جزو [[صالحین]] قرار گرفته‌اند که مقامی [[برتر]] در میان [[اهل]] ایمان است{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ}} «و آنان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند بی‌گمان در زمره شایستگان درمی‌آوریم» سوره عنکبوت، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ}}<ref> «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۲؛ {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}} «و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود» سوره انبیاء، آیه ۷۵.</ref>.
۱۱۱٬۷۷۹

ویرایش