شیوه ارتباط شیعیان با نائبان خاص چگونه بود؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«به دلیل دشمنی حاکمان عباسی با امام زمان(ع) جریان نیابت آن حضرت، امری آشکار و علنی نبود؛ به ویژه در اوائل غیبت صغرا و نیابتِ نایب اول، شیعیان از طریق وکلا که نمایندگانِ نایبان بودند با آنها ارتباط داشتند؛ یعنی مردم، خواستهها یا سؤالات خود را با وکیلان مطرح میکردند یا وجوهات شرعی خود را به ایشان میسپردند و وکیلان، آنها را به سفیر و نایب امام (ع) منتقل میکردند و پاسخ درخواستها نیز با واسطه به دست مردم میرسید. محمد بن عثمان در بغداد، ده وکیل داشت که حسین بن روح از جمله آنها بود. اینها به ظاهر وکلای نائب دوم در امور تجاری بودند؛ ولی در واقع برای سازمان وکالت شیعه فعالیت میکردند.
گفتنی است در کنار رابطه غیرمستقیم، عدهای از افراد مورد اعتماد، امکان ارتباط مستقیم با شخص نائب را نیز پید میکردند و خواستههای خود را بیواسطه با او در میان گذاشته، پاسخ را نیز از نایب دریافت میکردند که مواردی آنها را شیخ طوسی بیان کرده است[۱] اینگونه ارتباط بیشتر از زمان نیابتِ دومین نایب امام، به وجود آمد»[۲].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
ارتباط با واسطه و غیر مستقیم: ارتباط با واسطه یک اصل در سازمان سفارت بود، چرا که این سازمان به جهت ظلم عباسیان نمیتوانست آشکارا و آزادانه فعالیت کند. بنابراین باید در ارتباط با مردم از راههای استتاری بهره میگرفت.
ارتباط مستقیم و بی واسطه: این ارتباط در آغاز فعّالیت نواب اربعه، در دوره غیبت صغرا وجود نداشت، زیرا بنا بود که مسأله نیابت خاصه مخفی بماند، تا حاکمان جور بازتاب و واکنشی از خود نشان ندهند. ولی کم کم شیعیان به صورت پنهانی نام و نشانی سفیر را از وکلا و خواص گرفتند و توانستند با آنان مستقیماً تماس بگیرند. این کار عمدتاً از زمان سفارت دومین سفیر شروع شد و ادامه یافت. شیخ طوسی درباره این نوع ارتباط می نویسد: عدهای از افراد مورد اعتماد نزد سفرای امام مهدی (ع) میرفتند و با دادن نامه و یا بیان داشتن خواستههای خود، پاسخ آن را از ناحیه مقدسه و توسط سفرا دریافت میکردند[۳]»[۴].
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«به دلیل دشمنی حاکم عباسی با امام زمان(ع) جریان نیابت آن حضرت، امری آشکار و علنی نبود؛ به ویژه در اوائل غیبت صغرا و نیابتِ نایب اوّل، شیعیان از طریق وکلا که نمایندگانِ نایبان بودند با آنها ارتباط داشتند؛ یعنی مردم، خواستهها یا سؤالات خود را با وکیلان مطرح میکردند یا وجوهات شرعی خود را به ایشان میسپردند و وکیلان، آنها را به سفیر و نایب امام(ع) منتقل میکردند و پاسخ درخواستها نیز با واسطه به دست مردم میرسید. محمد بن عثمان در بغداد، ده وکیل داشت که حسین بن روح از جمله آنها بود. اینها به ظاهر وکلای نائب دوم در امور تجاری بودند؛ ولی در واقع برای سازمان وکالت شیعه فعالیت میکردند. گفتنی است در کنار رابطه غیر مستقیم عدهای از افراد مورد اعتماد امکان ارتباط مستقیم با شخص نائب را نیز پیدا میکردند و خواستههای خود را بیواسطه با او در میان گذاشته، پاسخ را نیز از نایب دریافت میکردند که مواردی از آنها را شیخ طوسی بیان کرده است.[۵] اینگونه ارتباط بیشتر از زمان نیابتِ دوم نایب امام، به وجود آمد»[۶].
«به طور کلی میتوان گفت که شیعیان از دو طریق میتوانستند با نواب اربعه ارتباط برقرار کنند و مشکلات و مسائل خودشان را به آنها برسانند:
ارتباط مستقیم و بدون واسطه: شیعیان مستقیماً به نواب اربعه مراجعه میکردند و مشکلات خودشان را میگفتند تا از این طریق با امام رابطه برقرار کنند.
ارتباط غیرمستقیم و باواسطه: در این روش، به خاطر ترس از حاکمان وقت و عمال آنها، به صورت مستقیم به نواب مراجعه نمیکردند، بلکه به کسانی که نماینده و وکیل نواب بودند مراجعه میکردند و از این طریق خواسته خود را به نواب منتقل میکردند. برای نمونه محمد قطان، دومین وکیل سفیر در بغداد بود؛ وکلا وجوهات و نامهها را در پارچه پیچیده نزد او میآوردند تا برای سفیر ببرد[۷]»[۸].