←رکن سوم انتظار: اعتقاد و امید به تحقق وضع مطلوب
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
#احساس [[نیاز به امام]] حاضر: ممکن است در عصر [[پنهانزیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} کسی به [[غیبت]] آن [[حضرت]] [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] [[نیازمند]] چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس [[نیاز]] پیدا نکرده است. او بر این [[باور]] است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که [[زندگی]] خود را سپری میکنند. چنین کسی هرگز نمیتواند [[انتظار ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref>. | #احساس [[نیاز به امام]] حاضر: ممکن است در عصر [[پنهانزیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} کسی به [[غیبت]] آن [[حضرت]] [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] [[نیازمند]] چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس [[نیاز]] پیدا نکرده است. او بر این [[باور]] است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که [[زندگی]] خود را سپری میکنند. چنین کسی هرگز نمیتواند [[انتظار ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref>. | ||
#[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام غایب]]: شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام غایب]] [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آنها بیمعنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور امام]]{{ع}} بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد، یا اعتقادش به آن [[سست]] و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه [[سست]] خواهد بود. [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان [[نورانی]] خود، [[باور]] قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز میدادند. [[رسول اکرم]](علیه و آله [[السلام]]) فرمود: « [[قیامت]] برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref>{{متن حدیث|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُ مِنَّا وَ ذَلِکَ حِینَ یَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَکَ اللَّهَ اللَّهَ /عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَی الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِیفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتِی"}} شیخ صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۵۹.</ref>».<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref> | #[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام غایب]]: شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام غایب]] [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آنها بیمعنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور امام]]{{ع}} بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد، یا اعتقادش به آن [[سست]] و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه [[سست]] خواهد بود. [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان [[نورانی]] خود، [[باور]] قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز میدادند. [[رسول اکرم]](علیه و آله [[السلام]]) فرمود: « [[قیامت]] برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref>{{متن حدیث|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُ مِنَّا وَ ذَلِکَ حِینَ یَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَکَ اللَّهَ اللَّهَ /عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَی الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِیفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتِی"}} شیخ صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۵۹.</ref>».<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref> | ||
#[[نزدیک دانستن ظهور]]: اگرچه [[انتظار]] با مؤلفههای یاد شده تحقق مییابد، [[نزدیک دانستن ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} میتواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. [[نزدیک دانستن ظهور]] باعث میشود توجه به [[حضرت مهدی]]{{ع}} بیش از پیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای [[خشنودی]] آن [[حضرت]] انجام شود<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref>. | |||
==رکن چهارم [[انتظار]]: [[اشتیاق]] به وضع مطلوب== | ==رکن چهارم [[انتظار]]: [[اشتیاق]] به وضع مطلوب== | ||
*[[اشتیاق]] به وضع مطلوب: عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه داشتن به تحقق جامعۀ [[مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به میآید. این علاقه، هرچند میتواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که عقیدۀ [[انسان]] را لذتبخش و سرمستکننده میسازد. وقتی یک [[عقیده]]، به عرصۀ علاقه راه پیدا میکند، مانند خونی که از [[قلب]] در همه رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد بود و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۷۶-۸۴.</ref>. کسی که به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و [[سست]] میشود<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref>. حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمۀ [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل میشود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راههای [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علیرغم [[بیاعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، به همین خاطر اگر کسی بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمرۀ [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب میشوند و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]]{{ع}} میفرمایند: «کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است.<ref>{{متن حدیث|"مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی وَ لَمْ یَشْتَقْ إِلَی لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}} ورام، مسعود، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰.</ref>» یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم میشود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است<ref>ر.ک. پناهیان،علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. | *[[اشتیاق]] به وضع مطلوب: عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه داشتن به تحقق جامعۀ [[مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به میآید. این علاقه، هرچند میتواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که عقیدۀ [[انسان]] را لذتبخش و سرمستکننده میسازد. وقتی یک [[عقیده]]، به عرصۀ علاقه راه پیدا میکند، مانند خونی که از [[قلب]] در همه رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد بود و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۷۶-۸۴.</ref>. کسی که به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و [[سست]] میشود<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref>. حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمۀ [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل میشود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راههای [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علیرغم [[بیاعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، به همین خاطر اگر کسی بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمرۀ [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب میشوند و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]]{{ع}} میفرمایند: «کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است.<ref>{{متن حدیث|"مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی وَ لَمْ یَشْتَقْ إِلَی لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}} ورام، مسعود، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰.</ref>» یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم میشود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است<ref>ر.ک. پناهیان،علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. |