اصحاب رده: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[اصحاب ردّه]]، گروهی [[مسلمان]] که پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} مرتدّ شدند. آنها جمعی از طوایف "[[بنی طی]]"، "[[عطفان]]" و "[[بنی اسد]]" بودند که از پرداخت [[زکات]] به مأموران [[حکومت اسلامی]] [[امتناع]] کرده و دست به [[مخالفت]] زدند. علت [[امتناع]] آن بوده است که آنها، دادن [[زکات]] را منحصر به [[پیامبر]]{{صل}} می‌دانستند و از پرداخت آن به [[حاکم اسلامی]] سرباز زدند. از شعارهای [[اصحاب ردّه]] این بود که می‌گفتند: "[[نماز]] می‌خوانیم، اما [[زکات]] نمی‌دهیم؛ اجازه نخواهیم داد [[اموال]] ما [[غصب]] گردد"<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۷؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۷۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۰؛ المغنی و الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۳۴، شماره ۱۶۹۰.</ref>. و این در حالی بود که [[پیامبر]]{{صل}} دربارۀ [[زکات]] فرمود: {{متن حدیث|الزَّكَاةُ قَنْطَرَةُ الْإِسْلَامِ مَن عَبِرَهَا نَجا}}<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵ و ۲۳.</ref> -[[زکات]] پل [[مسلمانی]] است، هر که برو بگذرد [[نجات]] یابد - این گروه، به [[فرمان]] [[ابوبکر]] - [[خلیفه اول]] - [[درهم]] شکستند. گفتنی است برخی از [[فقها]] نظیر [[شیخ مفید]]، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] [[اصحاب ردّه]] را [[مرتد]] نمی‌دانند، بلکه معتقدند آنها صرفاً با [[خلیفه اول]] معارضه داشته و از [[دین]] خارج نشده بودند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۲۱ و ۷۹؛ الناشی الاکبر، مسایل الامامة و مقتطفات من الکتاب الاوسط، ص۱۴.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۳۳.</ref>.
[[اصحاب ردّه]]، گروهی [[مسلمان]] که پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} مرتدّ شدند. آنها جمعی از طوایف "[[بنی طی]]"، "[[عطفان]]" و "[[بنی اسد]]" بودند که از پرداخت [[زکات]] به مأموران [[حکومت اسلامی]] [[امتناع]] کرده و دست به [[مخالفت]] زدند. علت [[امتناع]] آن بوده است که آنها، دادن [[زکات]] را منحصر به [[پیامبر]]{{صل}} می‌دانستند و از پرداخت آن به [[حاکم اسلامی]] سرباز زدند. از شعارهای [[اصحاب ردّه]] این بود که می‌گفتند: "[[نماز]] می‌خوانیم، اما [[زکات]] نمی‌دهیم؛ اجازه نخواهیم داد [[اموال]] ما [[غصب]] گردد"<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۷؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۷۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۰؛ المغنی و الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۳۴، شماره ۱۶۹۰.</ref>. و این در حالی بود که [[پیامبر]]{{صل}} دربارۀ [[زکات]] فرمود: {{متن حدیث|الزَّكَاةُ قَنْطَرَةُ الْإِسْلَامِ مَن عَبِرَهَا نَجا}}<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵ و ۲۳.</ref> -[[زکات]] پل [[مسلمانی]] است، هر که برو بگذرد [[نجات]] یابد - این گروه، به [[فرمان]] [[ابوبکر]] - [[خلیفه اول]] - [[درهم]] شکستند. گفتنی است برخی از [[فقها]] نظیر [[شیخ مفید]]، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] [[اصحاب ردّه]] را [[مرتد]] نمی‌دانند، بلکه معتقدند آنها صرفاً با [[خلیفه اول]] معارضه داشته و از [[دین]] خارج نشده بودند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۲۱ و ۷۹؛ الناشی الاکبر، مسایل الامامة و مقتطفات من الکتاب الاوسط، ص۱۴.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۳۳.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۹

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصحاب رده (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

اصحاب ردّه، گروهی مسلمان که پس از رحلت پیامبر(ص) مرتدّ شدند. آنها جمعی از طوایف "بنی طی"، "عطفان" و "بنی اسد" بودند که از پرداخت زکات به مأموران حکومت اسلامی امتناع کرده و دست به مخالفت زدند. علت امتناع آن بوده است که آنها، دادن زکات را منحصر به پیامبر(ص) می‌دانستند و از پرداخت آن به حاکم اسلامی سرباز زدند. از شعارهای اصحاب ردّه این بود که می‌گفتند: "نماز می‌خوانیم، اما زکات نمی‌دهیم؛ اجازه نخواهیم داد اموال ما غصب گردد"[۱]. و این در حالی بود که پیامبر(ص) دربارۀ زکات فرمود: «الزَّكَاةُ قَنْطَرَةُ الْإِسْلَامِ مَن عَبِرَهَا نَجا»[۲] -زکات پل مسلمانی است، هر که برو بگذرد نجات یابد - این گروه، به فرمان ابوبکر - خلیفه اول - درهم شکستند. گفتنی است برخی از فقها نظیر شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی اصحاب ردّه را مرتد نمی‌دانند، بلکه معتقدند آنها صرفاً با خلیفه اول معارضه داشته و از دین خارج نشده بودند[۳][۴].

منابع

پانویس

  1. روض الجنان، ج۱۰، ص۷؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۷۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۰؛ المغنی و الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۳۴، شماره ۱۶۹۰.
  2. بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵ و ۲۳.
  3. شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۲۱ و ۷۹؛ الناشی الاکبر، مسایل الامامة و مقتطفات من الکتاب الاوسط، ص۱۴.
  4. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۳۳.