امورقه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امورقه در تراجم و رجال]] | [[امورقه در تاریخ اسلامی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امورقه در تراجم و رجال]] | [[امورقه در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
او دختر [[عبدالله بن حارث]](الحرث)<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.</ref> بن عویمر (عویم)<ref>.الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.</ref> بن نوفل [[انصاری]] است<ref>.اسد الغابه، ابن اثیر ۴۰۸۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۳.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} با او به [[احترام]] [[رفتار]] میکرد و هر [[جمعه]]<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.</ref> برای [[دیدار]] با او به منزلش میرفت<ref>.الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳.</ref>. [[ام ورقه]] از [[پیامبر]]{{صل}} درخواست کرد تا برای خود مؤذنی قرار دهد و با [[اهل]] خانهاش به [[جماعت]] [[نماز]] بخواند. [[پیامبر]]{{صل}} هم اجازه فرمود<ref>.المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸.</ref>. | او دختر [[عبدالله بن حارث]](الحرث)<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.</ref> بن عویمر (عویم)<ref>. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.</ref> بن نوفل [[انصاری]] است<ref>.اسد الغابه، ابن اثیر ۴۰۸۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۳.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} با او به [[احترام]] [[رفتار]] میکرد و هر [[جمعه]]<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.</ref> برای [[دیدار]] با او به منزلش میرفت<ref>.الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳.</ref>. [[ام ورقه]] از [[پیامبر]]{{صل}} درخواست کرد تا برای خود مؤذنی قرار دهد و با [[اهل]] خانهاش به [[جماعت]] [[نماز]] بخواند. [[پیامبر]]{{صل}} هم اجازه فرمود<ref>.المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸.</ref>. | ||
[[ام ورقه]] [[قرآن]] را جمع آوری کرده بود و همواره [[قرآن]] میخواند<ref>.الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> و [[پیامبر]]{{صل}} به او [[لقب]] شهیده داده بود و هرگاه میخواست او را [[ملاقات]] کند به اصحابش میفرمود: "ما را به دیدن شهیده ببرید"<ref>.الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۰۵.</ref>. | |||
[[لقب]] شهیده به این خاطر به او داده شد که او در [[جنگ بدر]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و گفت: "اجازه بدهید من هم در [[جنگ]] همراه شما باشم تا از [[بیماران]] [[پرستاری]] و مجروحان را مداوا کنم<ref>.الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴.</ref> شاید [[خداوند]] [[شهادت]] را به من [[هدیه]] فرماید. [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "در خانهات بمان، همانا [[خداوند]] [[شهادت]] را به تو [[هدیه]] میفرماید و تو شهیده هستی" و همینگونه هم شد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.</ref>. | |||
[[ام ورقه]] [[غلام]] و کنیزی داشت و ایشان را [[تدبیر]] کرده بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و (تدبیر یعنی اینکه شخصی به غلام یا کنیز خود بگوید پس از مردن من آزاد هستی و شرط آزادی غلام و کنیز، مردن صاحب آنها باشد.) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۶۶۹.</ref>. چون [[آزادی]] آنها به [[مرگ]] [[ام ورقه]] مشروط بود؛ برای آنکه زودتر [[آزاد]] شوند، در زمان [[خلافت عمر]] شبی [[ام ورقه]] را در گلیمی پیچیده و او را کشتند و سپس فرار کردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹.</ref>. | [[ام ورقه]] [[غلام]] و کنیزی داشت و ایشان را [[تدبیر]] کرده بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و (تدبیر یعنی اینکه شخصی به غلام یا کنیز خود بگوید پس از مردن من آزاد هستی و شرط آزادی غلام و کنیز، مردن صاحب آنها باشد.) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۶۶۹.</ref>. چون [[آزادی]] آنها به [[مرگ]] [[ام ورقه]] مشروط بود؛ برای آنکه زودتر [[آزاد]] شوند، در زمان [[خلافت عمر]] شبی [[ام ورقه]] را در گلیمی پیچیده و او را کشتند و سپس فرار کردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹.</ref>. | ||
صبح، همسایههای [[ام ورقه]] صدای [[قرآن]] خواندن او را نشنیدند، پس از جستجو او را در حالی که کشته شده بود، یافتند. خبر کشته شدن [[ام ورقه]] به دست [[غلام]] و کنیزش به [[عمر]] رسید. [[عمر]] گفت: "پیامبر{{صل}} به [[دیدار]] [[ام ورقه]] میرفت و میفرمود:"برویم شهیده را ببینیم"، اکنون کسی به آن دو [[پناه]] ندهد و هر کس آن دو را یافت، تحویل دهد". سپس آن دو را پس از [[دستگیری]] و [[محاکمه]] به دار آویختند و این دو نفر اولین کسانی بودند که در [[شهر مدینه]] به دار آویخته شدند<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref>.<ref>[[عبدالرضا رضایی|رضایی، عبدالرضا]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۴.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۹ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۹
مقدمه
او دختر عبدالله بن حارث(الحرث)[۱] بن عویمر (عویم)[۲] بن نوفل انصاری است[۳]. پیامبر اسلام(ص) با او به احترام رفتار میکرد و هر جمعه[۴] برای دیدار با او به منزلش میرفت[۵]. ام ورقه از پیامبر(ص) درخواست کرد تا برای خود مؤذنی قرار دهد و با اهل خانهاش به جماعت نماز بخواند. پیامبر(ص) هم اجازه فرمود[۶].
ام ورقه قرآن را جمع آوری کرده بود و همواره قرآن میخواند[۷] و پیامبر(ص) به او لقب شهیده داده بود و هرگاه میخواست او را ملاقات کند به اصحابش میفرمود: "ما را به دیدن شهیده ببرید"[۸].
لقب شهیده به این خاطر به او داده شد که او در جنگ بدر نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: "اجازه بدهید من هم در جنگ همراه شما باشم تا از بیماران پرستاری و مجروحان را مداوا کنم[۹] شاید خداوند شهادت را به من هدیه فرماید. پیامبر(ص) به او فرمود: "در خانهات بمان، همانا خداوند شهادت را به تو هدیه میفرماید و تو شهیده هستی" و همینگونه هم شد[۱۰].
ام ورقه غلام و کنیزی داشت و ایشان را تدبیر کرده بود[۱۱]. چون آزادی آنها به مرگ ام ورقه مشروط بود؛ برای آنکه زودتر آزاد شوند، در زمان خلافت عمر شبی ام ورقه را در گلیمی پیچیده و او را کشتند و سپس فرار کردند[۱۲].
صبح، همسایههای ام ورقه صدای قرآن خواندن او را نشنیدند، پس از جستجو او را در حالی که کشته شده بود، یافتند. خبر کشته شدن ام ورقه به دست غلام و کنیزش به عمر رسید. عمر گفت: "پیامبر(ص) به دیدار ام ورقه میرفت و میفرمود:"برویم شهیده را ببینیم"، اکنون کسی به آن دو پناه ندهد و هر کس آن دو را یافت، تحویل دهد". سپس آن دو را پس از دستگیری و محاکمه به دار آویختند و این دو نفر اولین کسانی بودند که در شهر مدینه به دار آویخته شدند[۱۳].[۱۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.
- ↑ . الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.
- ↑ .اسد الغابه، ابن اثیر ۴۰۸۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۳.
- ↑ .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.
- ↑ .الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳.
- ↑ .المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸.
- ↑ .الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۴۲.
- ↑ .الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۰۵.
- ↑ .الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و (تدبیر یعنی اینکه شخصی به غلام یا کنیز خود بگوید پس از مردن من آزاد هستی و شرط آزادی غلام و کنیز، مردن صاحب آنها باشد.) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۶۶۹.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹.
- ↑ .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴-۱۳۵.
- ↑ رضایی، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۴۵۴.