خسران در معارف و سیره سجادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
خط ۲۶: خط ۲۶:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


[[رده:خسران در معارف و سیره سجادی]]
[[رده:خسران در معارف و سیره سجادی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۵۴


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث خسران است. "خسران" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خسران (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

خسران به معنای مغبون شدن[۱]، نقصان، هلاکت، گمراهی و از دست رفتن تمام یا بخشی از سرمایه است[۲]. شدیدترین خسران انسان کفر است[۳] به بیان قرآن انسان با استمداد از ایمان، عمل صالح، توصیه به حق، استقامت و بردباری از خسران رهایی می‌یابد[۴]. امام زین‌العابدین(ع)، برخورداری از لطف و امداد الهی را موجب نجات از زیان‌کاری و خسران خوانده است: "خداوندا! کسی را که تو یاری کنی، به خذلان هیچ کس زیان نبیند و آن کس را که تو بر او ببخشایی به منع هیچ کس نقصان نگیرد"[۵].

همچنین محبت ورزیدن رسول خدا(ص) را تجارتی بی‌زیان و خوش‌فرجام خوانده و عرضه می‌دارد: «بارخدایا! کسانی را که محبت پیامبر(ص) را در دل داشتند، مورد آمرزش و خشنودی خود قرار ده. آنان در بازار مودت او به تجارتی امید بستند که در آن زیان و کسادی راه نیابد»[۶]. از منظر امام زین‌العابدین(ع)، انسان در جلب نفع و دفع ضرر از خویشتن، استقلال ندارد[۷] از این رو باید به آن‌چه [سود یا زیان] که از طرف خداوند به او می‌رسد، رضایت دهد: «ای خداوند، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا توفیق ده که هرچه بر من مقدر نموده‌ای، خواه برایم سودمند یا زیانمند باشد، به آسانی بپذیرم و به هرچه به من داده‌ای یا از من گرفته‌ای خرسند باشم»[۸].

امام چهارم(ع)، روی آوردن انسان به درگاه غیر خداوند را عامل خسران و زیان‌کاری غیرقابل جبران شمرده است: «وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ، وَ ضَاعَ‏ الْمُلِمُّونَ‏ إِلَّا بِكَ»[۹]؛ «و آنان که جز به درگاه تو روی نهادند، زیانمند گردیدند و آنان که جز به تو پرداختند تباه گشتند». همچنین پیروی از هوای نفس و رها کردن شهوات و زیاده‌خواهی را موجب محرومیت از عنایت خداوند و تباهی او خوانده است: «خداوندا! میان من و دشمنی که گمراهم سازد و هوای نفسی که هلاکم گرداند و زیانی که مرا فرو گیرد، حایل شو»[۱۰]. از آنجا که سود و زیان اصلی در آخرت معلوم می‌شود، امام از خدا می‌خواهد که در کوشش دنیا به مقصد آبادسازی آخرت تجارتی سودمند داشته باشد و بازگشتش در آخرت بدون زیان و خسران باشد[۱۱].[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

  1. شایسته‌نژاد، علی اکبر، مقاله «خسران»، دانشنامه صحیفه سجادیه

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا.
  2. لسان العرب.
  3. ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا * ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا «بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند * آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم * بدین‌گونه کیفر آنان برای کفری که ورزیدند و نشانه‌ها و پیامبران مرا به ریشخند گرفتند دوزخ است» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۶.
  4. ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ «که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۲-۳.
  5. نیایش پنجم.
  6. نیایش چهارم.
  7. نیایش بیست‌و‌یکم.
  8. نیایش چهاردهم.
  9. دعای چهل و ششم
  10. نیایش چهل‌و‌هفتم.
  11. همان
  12. الصحیفة السجادیة، امام زین‌العابدین(ع)، ۱۴۱۸، قم، نشر الهادی؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، ۱۳۷۳، قم، دارالقرآن کریم، لسان‌العرب، ابن‌منظور، ۱۴۱۴، بیروت، دار صادر، لغت‌نامه، علی‌اکبر دهخدا، ۱۳۷۴، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مفردات، راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، بیروت، دارالعلم.
  13. شایسته‌نژاد، علی اکبر، مقاله «خسران»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۰۰.