جز
جایگزینی متن - 'رقیب' به 'رقیب'
جز (جایگزینی متن - 'اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید' به 'اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید') |
جز (جایگزینی متن - 'رقیب' به 'رقیب') |
||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
*'''پاسخ دوم:''' از کسی سؤال و بازخواست میشود که خود مالک کار نیست و برای دیگری عمل میکند. از چنین فردی نسبت به [[حسن]] یا [[قبح]] عملش بازخواست میشود. در حالی که [[خداوند]] خود مالک علیالاطلاق خود و [[افعال]] خود است و عقلاً معنا ندارد که از چنین فردی بازخواست شود؛ چنانکه سیاق [[آیه]] قبل از [[آیه]] مورد بحث، مشیر به این معنا نیز هست که میفرماید: {{متن قرآن|فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.</ref>. | *'''پاسخ دوم:''' از کسی سؤال و بازخواست میشود که خود مالک کار نیست و برای دیگری عمل میکند. از چنین فردی نسبت به [[حسن]] یا [[قبح]] عملش بازخواست میشود. در حالی که [[خداوند]] خود مالک علیالاطلاق خود و [[افعال]] خود است و عقلاً معنا ندارد که از چنین فردی بازخواست شود؛ چنانکه سیاق [[آیه]] قبل از [[آیه]] مورد بحث، مشیر به این معنا نیز هست که میفرماید: {{متن قرآن|فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.</ref>. | ||
*خداوندی که مالک و مدیر و مدبّر [[عرش]] - یعنی مخلوقات - است، هرگز مورد بازخواست واقع نمیشود. و اساساً چه کسی میخواهد از [[خداوند]] بازخواست کند؟ مگر نه این است که همه مخلوقات، مملوکاتی [[ذلیل]] در درگاه او هستند که حتّی مالک خود و متعلّقاتشان هم نیستند؟ و چگونه ممکن است که چنین عبدی از مولای خود بازخواست نماید؟ در حالی که کاملاً منطقی است که [[خداوند]] از بندگانش درباره اموری که اختیاراً از ایشان سرزده بازخواست کند. [[آیات قرآن]] سراسر اشاره به همین معنا دارد؛ از جمله این [[آیات]]، [[نقل]] قول [[زیبایی]] از [[عیسی]]{{ع}} است:{{متن قرآن|إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«اگر عذابشان فرمایی آنان بندگان تو هستند و اگر آنها را ببخشایی، این تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره مائده، آیه ۱۱۸.</ref>. | *خداوندی که مالک و مدیر و مدبّر [[عرش]] - یعنی مخلوقات - است، هرگز مورد بازخواست واقع نمیشود. و اساساً چه کسی میخواهد از [[خداوند]] بازخواست کند؟ مگر نه این است که همه مخلوقات، مملوکاتی [[ذلیل]] در درگاه او هستند که حتّی مالک خود و متعلّقاتشان هم نیستند؟ و چگونه ممکن است که چنین عبدی از مولای خود بازخواست نماید؟ در حالی که کاملاً منطقی است که [[خداوند]] از بندگانش درباره اموری که اختیاراً از ایشان سرزده بازخواست کند. [[آیات قرآن]] سراسر اشاره به همین معنا دارد؛ از جمله این [[آیات]]، [[نقل]] قول [[زیبایی]] از [[عیسی]]{{ع}} است:{{متن قرآن|إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«اگر عذابشان فرمایی آنان بندگان تو هستند و اگر آنها را ببخشایی، این تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره مائده، آیه ۱۱۸.</ref>. | ||
*این [[آیه شریفه]]، [[عذاب]] [[بندگان]] را چنین توجیه میکند که همه مملوک او هستند و [[مغفرت الهی]] نیز به واسطه [[حکمت]] و [[عزّت]] [[خداوند]] است. در هر صورت، هرآنچه که مالک حکیمی که [[عزّت]] او | *این [[آیه شریفه]]، [[عذاب]] [[بندگان]] را چنین توجیه میکند که همه مملوک او هستند و [[مغفرت الهی]] نیز به واسطه [[حکمت]] و [[عزّت]] [[خداوند]] است. در هر صورت، هرآنچه که مالک حکیمی که [[عزّت]] او رقیب و همتایی ندارد و همه امور در ید [[قدرت]] و [[مالکیّت]] اوست انجام دهد، محلّ [[اعتراض]] نیست. | ||
*با توجه به پاسخ فوق، اشکال دیگر [[اشاعره]] نیز پاسخ داده میشود که معتقدند [[وجوب]] بر [[خداوند]] معنا ندارد، در حالی که در [[برهان لطف]] گفته میشود:{{عربی|اللطف واجب على الله}}. | *با توجه به پاسخ فوق، اشکال دیگر [[اشاعره]] نیز پاسخ داده میشود که معتقدند [[وجوب]] بر [[خداوند]] معنا ندارد، در حالی که در [[برهان لطف]] گفته میشود:{{عربی|اللطف واجب على الله}}. | ||
*جواب آنکه: چنین عبارتی بیان واقع است و از قبیل [[تکالیف]] عرفی نیست؛ بلکه از زمره [[احکام]] نفسالامری است که بیانگر [[سنن]] [[حاکم]] بر [[آفرینش]] میباشد؛ مثل آنکه گفته شود: [[صفات واجب الوجود]] بالذات باید عین ذات [[واجب]] باشد و یا [[خداوند]] باید منزّه از همه نواقص و ترکیبها باشد. چنین [[احکام]] ایجابی به معنای [[الزام]] عرفی و [[مولوی]] بر [[خداوند]] نیست<ref>ایضاح الروم المراد فی شرح کشف المراد، ص۲۵۱.</ref>؛ مضافاً آنکه [[خداوند]] در [[قرآن]] چنین الزاماتی را به خود نسبت داده است؛ از قبیل: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و بیگمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهانها (ی روشن) آوردند و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و یاری مؤمنان بر ما واجب است» سوره روم، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref><ref>القواعد الکلامیه (ط، مؤسسه الإمام الصادق{{ع}}، ۱۴۱۸ ه.ق.)، ص۸۰.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۲۳-۲۲۶.</ref>. | *جواب آنکه: چنین عبارتی بیان واقع است و از قبیل [[تکالیف]] عرفی نیست؛ بلکه از زمره [[احکام]] نفسالامری است که بیانگر [[سنن]] [[حاکم]] بر [[آفرینش]] میباشد؛ مثل آنکه گفته شود: [[صفات واجب الوجود]] بالذات باید عین ذات [[واجب]] باشد و یا [[خداوند]] باید منزّه از همه نواقص و ترکیبها باشد. چنین [[احکام]] ایجابی به معنای [[الزام]] عرفی و [[مولوی]] بر [[خداوند]] نیست<ref>ایضاح الروم المراد فی شرح کشف المراد، ص۲۵۱.</ref>؛ مضافاً آنکه [[خداوند]] در [[قرآن]] چنین الزاماتی را به خود نسبت داده است؛ از قبیل: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و بیگمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهانها (ی روشن) آوردند و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و یاری مؤمنان بر ما واجب است» سوره روم، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref><ref>القواعد الکلامیه (ط، مؤسسه الإمام الصادق{{ع}}، ۱۴۱۸ ه.ق.)، ص۸۰.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۲۲۳-۲۲۶.</ref>. |