ابوذر غفاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - 'چهل' به 'چهل')
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۷۲: خط ۷۲:
از سعید بن عطاء و از پسرش [[روایت]] شده است که گفت: [[ابوذر]] را دیدم که با [[لباس]] کهنه‌ای [[نماز]] می‌خواند، گفتم: [[ابوذر]]! مگر [[لباس]] بهتری نداری؟ گفت: "اگر داشتم می‌پوشیدم". گفتم: مدتی تو را با دو [[جامه]] می‌دیدم! گفت: "ای پسر [[برادر]]، آن را به محتاج‌تر از خودم دادم"، گفتم: به [[خدا]] تو خود محتاجی. او سر را به سوی [[آسمان]] بلند کرد و گفت: "آری، بارخدایا! به [[آمرزش]] تو محتاجم" و سپس گفت: "گویا [[دنیا]] را خیلی مهم گرفته‌ای؛ [[دارایی]] من این لباسی است که بر تنم می‌بینی و [[لباس]] دیگری که مخصوص [[مسجد]] است، چند بز برای دوشیدن و چارپایی که آذوقه را با آن حمل می‌کنم و زنی که مرا از زحمت تهیه [[غذا]] آسوده می‌کند؛ چه نعمتی [[برتر]] از آنچه من دارم؟"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>.
از سعید بن عطاء و از پسرش [[روایت]] شده است که گفت: [[ابوذر]] را دیدم که با [[لباس]] کهنه‌ای [[نماز]] می‌خواند، گفتم: [[ابوذر]]! مگر [[لباس]] بهتری نداری؟ گفت: "اگر داشتم می‌پوشیدم". گفتم: مدتی تو را با دو [[جامه]] می‌دیدم! گفت: "ای پسر [[برادر]]، آن را به محتاج‌تر از خودم دادم"، گفتم: به [[خدا]] تو خود محتاجی. او سر را به سوی [[آسمان]] بلند کرد و گفت: "آری، بارخدایا! به [[آمرزش]] تو محتاجم" و سپس گفت: "گویا [[دنیا]] را خیلی مهم گرفته‌ای؛ [[دارایی]] من این لباسی است که بر تنم می‌بینی و [[لباس]] دیگری که مخصوص [[مسجد]] است، چند بز برای دوشیدن و چارپایی که آذوقه را با آن حمل می‌کنم و زنی که مرا از زحمت تهیه [[غذا]] آسوده می‌کند؛ چه نعمتی [[برتر]] از آنچه من دارم؟"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>.


دو عدد [[جامه]] برای [[ابوذر]] آوردند، یکی را خود به جای پیراهن پوشید و [[لباس]] کهنه را بر روی آن به تن کرد و یکی از دو [[جامه]] را به [[غلام]] خود پوشاند. چون میان جمعیت آمد، به وی گفتند: اگر هر دو [[جامه]] را خود می‌پوشیدی زیباتر بود، [[ابوذر]] گفت: آری، چنین است، لیکن از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدم که فرمود: "از آنچه می‌خورید به بردگانتان هم بخورانید و از آنچه می‌پوشید به ایشان هم بپوشانید"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۷۹؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۲۹.</ref>.
دو عدد [[جامه]] برای [[ابوذر]] آوردند، یکی را خود به جای پیراهن پوشید و [[لباس]] کهنه را بر روی آن به تن کرد و یکی از دو [[جامه]] را به [[غلام]] خود پوشاند. چون میان جمعیت آمد، به وی گفتند: اگر هر دو [[جامه]] را خود می‌پوشیدی زیباتر بود، [[ابوذر]] گفت: آری، چنین است، لکن از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدم که فرمود: "از آنچه می‌خورید به بردگانتان هم بخورانید و از آنچه می‌پوشید به ایشان هم بپوشانید"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۷۹؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۲۹.</ref>.


[[عبدالله بن ابی خراش]] می‌گوید: [[ابوذر]] را در [[ربذه]] در [[خیمه]] کوچکی دیدم که [[زن]] سیاه‌رویی نیز در کنار او و بر روی پاره گلیمی نشسته بود. از او پرسیدند: چرا با زنی بهتر [[ازدواج]] نکردی؟ گفت: "زنی را که [[مقام]] مرا [[پست]] کند بیشتر دوست دارم تا آنکه به خاطر او مقامم بالا برود". به او گفتند: فرزندانت برایت نماندند! گفت: "خدا را [[حمد]] و [[ستایش]] می‌کنم که آنها را در این [[خانه]] ناپایدار گرفت و برای سرای جاودانه [[ذخیره]] کرد". از او پرسیدند: چرا فرش نرم‌تری تهیه نمی‌کنی؟ گفت: "خدایا! مرا بیامرز". سپس به [[طعنه]] گفت: "از اندوخته‌هایم هرچه بخواهم تهیه می‌کنم"<ref>اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۲۹، به نقل از حلیة الأولیاء.</ref>.
[[عبدالله بن ابی خراش]] می‌گوید: [[ابوذر]] را در [[ربذه]] در [[خیمه]] کوچکی دیدم که [[زن]] سیاه‌رویی نیز در کنار او و بر روی پاره گلیمی نشسته بود. از او پرسیدند: چرا با زنی بهتر [[ازدواج]] نکردی؟ گفت: "زنی را که [[مقام]] مرا [[پست]] کند بیشتر دوست دارم تا آنکه به خاطر او مقامم بالا برود". به او گفتند: فرزندانت برایت نماندند! گفت: "خدا را [[حمد]] و [[ستایش]] می‌کنم که آنها را در این [[خانه]] ناپایدار گرفت و برای سرای جاودانه [[ذخیره]] کرد". از او پرسیدند: چرا فرش نرم‌تری تهیه نمی‌کنی؟ گفت: "خدایا! مرا بیامرز". سپس به [[طعنه]] گفت: "از اندوخته‌هایم هرچه بخواهم تهیه می‌کنم"<ref>اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۲۹، به نقل از حلیة الأولیاء.</ref>.
۲۱۸٬۶۶۰

ویرایش