مرجعیت علمی امام: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | ==مرجعیت علمی امام و پاسخ به دو شبهه== | ||
در اینجا چند مسئله در خور [[تأمل]] است: | |||
#نخست: [[خداوند]] به [[انسان]] [[حس]] و [[عقل]] داده و او را بر یافتن اینگونه [[علوم]] [[توانمند]] ساخته است، اما [[علوم دینی]] که یافتن آنها خارج از توان [[عقل]] و [[حس]] است، باید با [[وحی]] به [[مردم]] رسانده شود؛ بنابراین نیازی نیست [[علوم]] غیردینی به وسیله [[وحی]] به [[مردم]] گفته شود. در پاسخ به این دیدگاه میتوان گفت اولاً دادههای [[عقل]] و [[حس]] که بیشتر از راه [[آزمون]] و [[خطا]] به دست میآیند، قابل [[اعتماد]] نیستند تا بتوان با تکیه بر آنها [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] را تأمین کرد؛ ثانياً بسیاری یا برخی از [[آموزههای دینی]] ـ مانند [[حسن عدل]] و [[قبح ظلم]] و... ـ نیز از بدیهیات عقلیاند که [[پیامبران]] آنها را برای [[مردم]] گفتهاند تا ایشان به [[درستی]] آنها [[یقین]] یابند. | |||
#دوم: [[سیره پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} بیانگر آن است که ایشان موارد نادری از [[علوم]] غیردینی را بیان کردهاند. به دیگر سخن، تعداد [[علوم]] غیردینی از [[علوم دینی]] بسیار بیشتر است. این در حالی است که سخنان [[امامان]]{{عم}} درباره [[علوم]] غیردینی درصد ناچیزی از مجموع سخنان ایشان را دربرمیگیرد. این امر نشان میدهد که یا [[علوم]] غیردینی که در [[سعادت انسان]] تأثیرگذار است، بسیار اندکاند، یا آنکه اساساً طرح این مسائل [[وظیفه]] آنها نبوده است. | |||
در پاسخ به این دیدگاه نیز میتوان گفت [[علوم]] مطرح شده در سخنان [[امامان]]{{عم}} نشان از سودمندی این [[علوم]] دارد، اما طرح نکردن دیگر [[علوم]] را نمیتوان به منزلۀ سودمند نبودن آنها دانست یا آنکه [[معتقد]] شد طرح دیگر [[علوم]] [[وظیفه]] ایشان نبوده است. افزون بر آن، [[سیره]] [[امامان]]{{عم}} بیانگر آن است که ایشان همه [[علوم دینی]] را نیز به همگان [[آموزش]] نمیدادند و گاه یک [[پرسش]] را برای دو نفر، دو گونه پاسخ میدادند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 4، ص 549.</ref>. این واقعیتِ [[تاریخی]] نشان میدهد بیان [[علوم]] غیردینی که گاه [[نیازمند]] هوش و ذکاوتی ویژه در مخاطب است، به [[دلیل]] نبود مقتضی، [[آموزش]] داده نمیشود. با وجود این، به نظر میرسد این دیدگاه که بیان [[علوم]] غیردینیِ سودمند بر [[امام]] لازم است، خالی از [[تأمل]] نیست؛ چراکه اولاً [[علوم]] غیردینی سودمند گسترهای بسیار دارد، هرکدام از این [[علوم]] نیز خود دارای فروعاتی فراوان و هرکدام از آنها نیز دارای مسائل بسیاریاند. [[اثبات]] اینکه تمام آنها در [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] [[انسان]] تأثیرگذارند، بسیار دشوار است؛ ثانیاً گفتن بسیاری از [[علوم]] غیردینی [[نیازمند]] وجود شرایط لازم نیست و [[فهم]] آنها برای [[عامه]] [[مردم]] نیز آسان است. دستکم [[فهم]] بسیاری از آنها از [[فهم]] [[معارف]] عمیق ماورایی دشوارتر نیست، اما [[معارف]] و [[علوم]] غیردینی در سخنان [[امامان]]{{عم}} بسیار کمتر از [[معارف دینی]] است. در نتیجه نمیتوان [[مرجعیت امام]] در [[علوم]] غیردینی را از راه [[هدف]] [[نصب امام]] ثابت کرد<ref>ر.ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۳۰۶ الی ۳۰۹.</ref>. | |||
[[ | |||
[[ | |||
[[ |
نسخهٔ ۱۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۶
مرجعیت علمی امام و پاسخ به دو شبهه
در اینجا چند مسئله در خور تأمل است:
- نخست: خداوند به انسان حس و عقل داده و او را بر یافتن اینگونه علوم توانمند ساخته است، اما علوم دینی که یافتن آنها خارج از توان عقل و حس است، باید با وحی به مردم رسانده شود؛ بنابراین نیازی نیست علوم غیردینی به وسیله وحی به مردم گفته شود. در پاسخ به این دیدگاه میتوان گفت اولاً دادههای عقل و حس که بیشتر از راه آزمون و خطا به دست میآیند، قابل اعتماد نیستند تا بتوان با تکیه بر آنها سعادت دنیا و آخرت را تأمین کرد؛ ثانياً بسیاری یا برخی از آموزههای دینی ـ مانند حسن عدل و قبح ظلم و... ـ نیز از بدیهیات عقلیاند که پیامبران آنها را برای مردم گفتهاند تا ایشان به درستی آنها یقین یابند.
- دوم: سیره پیامبران و امامان(ع) بیانگر آن است که ایشان موارد نادری از علوم غیردینی را بیان کردهاند. به دیگر سخن، تعداد علوم غیردینی از علوم دینی بسیار بیشتر است. این در حالی است که سخنان امامان(ع) درباره علوم غیردینی درصد ناچیزی از مجموع سخنان ایشان را دربرمیگیرد. این امر نشان میدهد که یا علوم غیردینی که در سعادت انسان تأثیرگذار است، بسیار اندکاند، یا آنکه اساساً طرح این مسائل وظیفه آنها نبوده است.
در پاسخ به این دیدگاه نیز میتوان گفت علوم مطرح شده در سخنان امامان(ع) نشان از سودمندی این علوم دارد، اما طرح نکردن دیگر علوم را نمیتوان به منزلۀ سودمند نبودن آنها دانست یا آنکه معتقد شد طرح دیگر علوم وظیفه ایشان نبوده است. افزون بر آن، سیره امامان(ع) بیانگر آن است که ایشان همه علوم دینی را نیز به همگان آموزش نمیدادند و گاه یک پرسش را برای دو نفر، دو گونه پاسخ میدادند[۱]. این واقعیتِ تاریخی نشان میدهد بیان علوم غیردینی که گاه نیازمند هوش و ذکاوتی ویژه در مخاطب است، به دلیل نبود مقتضی، آموزش داده نمیشود. با وجود این، به نظر میرسد این دیدگاه که بیان علوم غیردینیِ سودمند بر امام لازم است، خالی از تأمل نیست؛ چراکه اولاً علوم غیردینی سودمند گسترهای بسیار دارد، هرکدام از این علوم نیز خود دارای فروعاتی فراوان و هرکدام از آنها نیز دارای مسائل بسیاریاند. اثبات اینکه تمام آنها در سعادت دنیا و آخرت انسان تأثیرگذارند، بسیار دشوار است؛ ثانیاً گفتن بسیاری از علوم غیردینی نیازمند وجود شرایط لازم نیست و فهم آنها برای عامه مردم نیز آسان است. دستکم فهم بسیاری از آنها از فهم معارف عمیق ماورایی دشوارتر نیست، اما معارف و علوم غیردینی در سخنان امامان(ع) بسیار کمتر از معارف دینی است. در نتیجه نمیتوان مرجعیت امام در علوم غیردینی را از راه هدف نصب امام ثابت کرد[۲].
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 4، ص 549.
- ↑ ر.ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۳۰۶ الی ۳۰۹.