بحث:آیا علم غیب در شب قدر نازل می‌شود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:


==پاسخ دیگر==
==پاسخ دیگر==
فرشتگان موکل بر هر فردی اعمالش را در پرونده اش می نویسند و هر شب جمعه یا همیشه و بویژه شب قدر که تقدیر سال آینده اش را نیز می نگارند، بر امام نازل شده و با ارائه پرونده عمل تقدیر را به امضای حضرت می رسانند. (کلینی، اصول کافی، ج1، ص242)[11]  
فرشتگان موکل بر هر فردی اعمالش را در پرونده اش می نویسند و هر شب جمعه یا همیشه و بویژه شب قدر که تقدیر سال آینده اش را نیز می نگارند، بر امام نازل شده و با ارائه پرونده عمل تقدیر را به امضای حضرت می رسانند. (کلینی، اصول کافی، ج1، ص242)[11]
 
==پاسخ دیگر==
{{جمع شدن|۲. لیندا جی کلارک؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[لیندا جی کلارک]]]]
::::::خانم '''[[لیندا جی کلارک]]''' در مقاله ''«[[علم امامان علمی که شب و روز به امام می‌رسد (مقاله)|علم امامان علمی که شب و روز به امام می‌رسد]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«شیعیان استدلال می‌کنند شب قدر که خدا در آن، قرآن را بر نبی خویش نازل می‌کند، باید منبع علم امامان ایشان نیز باشد. از آنجا که لیلة القدر هر سال روی می‌دهد و از آنجا که «هر امری» در آن شب نازل می‌شود، باید پس از پیامبر کسانی باشند که این علم را دریافت کنند. [امام] جعفر صادق{{ع}} گفته است: "در شب قدر خدا آنچه را خواهد شد می‌نویسد و سپس فرو می‌فرستد". راوی از امام پرسید: "برای که فرو می‌فرستد؟". [امام پاسخ داد:] "برای آنکه در برابر تو است؛ ابله!".<ref>صفار، بصائر، ۲۲۱ و ۲۲۲.</ref>
کلینی احادیثی را جمع‌آوری کرده است که برهانی نسبتاً متفاوت و پیچیده‌تر برای استمرار لیلة القدر ارائه می‌کنند. گفته شده است که هر چند نزول قرآن کامل بوده است، اما فقط به طور کلی کامل بوده است. در شب قدر، جزئیات بیشتری که برای هدایت ضروری است، نازل می‌شود. این برهان به ویژه از آن روی جالب است که در کل به عنوان اثبات استمرار علم امامان به کار می‌رود؛ این همان نکته‌ای است که احادیث واقعاً به آن می‌پردازند؛ نه فقط پرسش در باب شب قدر.<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۵۰-۳۷۲. کافی در موضوع علم از بصائر صفار پیروی می‌کند و احادیث یکسان یا مشابهی را ثبت می‌نماید؛ اما در باب موضوع لیلة القدر، کلینی مجموعه‌ای مستقل از احادیث دارد که از خط فکری متفاوتی پیروی می‌کند. همه این احادیث را شخصی به نام [[حسن بن عباس بن حریش]] ـ که از همراهان امام نهم{{ع}} بوده و اثری مستقل در این مبحث به رشته تحریر درآورده ـ تأیید می‌کند (ر.ک: خویی، معجم، مدخل «حسن بن عباس بن حریش»).</ref>(...)
:::::: یقیناً از آن روی به ایشان عطا می‌شود که ایشان هر روز مخاطب (محدث) جبرئیل و دیگر فرشتگان هستند؛ زیرا خدا هرگاه ضروری بداند، علم را بر امامان مکشوف می‌سازد؛ اما هر سال در شب قدر نیز ـ هنگامی که اوامر خدا برای دوازده ماه آینده از ملکوت فروفرستاده می‌شود ـ عطا می‌گردد.<ref>همان</ref> در حدیثی دیگر، موضوع ظریف ارتباط لیلة القدر با قرآن با ابوجعفر ـ در این جا مراد ابوجعفر دوم، امام نهم{{ع}} است ـ فقط پس از آنکه قول داده بود پرسشگر را مورد غضب قرار ندهد، مطرح گردید. آن مرد جرأت کرد و پرسید:
::::::آیا در مورد لیلة القدر و نزول فرشتگان و روح بر اوصیا فکر میکنید که ... ممکن است ایشان اخباری را برای امامان بیاورند که پیامبر نمی‌دانست؟ زیرا من می‌دانم که آن گاه که پیامبر وفات کرد امری نبود که او بداند و علی نیز از آن آگاه نباشد [و بنابراین، هر علمی که علی پس از آن کسب کرده باشد، باید افزون بر علم پیامبر بوده باشد]. امام نمی‌توانست آزردگی خود را از گستاخی نهفته در این پرسش پنهان سازد؛ اما [چون] خود را مکلف به پاسخگویی کرده بود، [این گونه] پاسخ داد:
::::::"رسول خدا آنگاه که در شب معراج عروج کرد بار دیگر به زمین بازگردانده نشد تا این که خدا علم گذشته و آینده را به او عطا کرد. اما بخش بزرگی از این علم ماهیت کلی (جمل) داشت و در شب قدر برای او شرح داده تبیین شد. علم علی نیز، مانند پیامبر، کلی بود و این علم نیز در شب‌های قدر توضیح داده خواهد شد ـ مراد آن است که در طول زندگی امامان توضیح داده خواهد شد ـ."
::::::آن مرد ادامه داد: "آیا علم کلی شامل توضیح نمی‌شد؟". امام پاسخ داد: "یقیناً"؛ سپس ادامه داد:
::::::"اما در شب قدر خدا به نبی و اوصیای او امر کرد که این کار یا آن کار را کنند. به آنها گفته شد در مورد اموری که از آن آگاهند چه کار کنند... [بنابراین، آن چیزی که در شب قدر نازل می‌شود] امری است درباره آنچه از قبل می‌دانند و تسهیل "یسر" آن."
::::::پرسش‌های بیشتری مطرح گردید؛ اما امام هرچه تحت فشار قرار گرفت، فقط تأیید کرد که به رسول و امامان علمی برابر داده شده است و شب قدر موقعیتی است که در آن "حکمی" نازل می‌شود که بر اساس آن وصی، درباره بندگان خدا داوری خواهد کرد.<ref>همان، ۳۶۸-۳۷۹.</ref> این پاسخ ابوجعفر بود که هم به حفظ علم کامل رسول و امامان و هم ضرورت علم فزاینده توفیق یافت. حجت دیگری که سنت شیعی برای استمرار لیلة القدر در امامان مطرح می‌کند، تاریخ پیوسته آن قبل از اسلام است؛ یک بار دیگر می‌بینیم که سنت، به عقب ـ به زمان انبیای پیشین ـ باز می‌گردد تا ادعاهای خود را تأیید کند. امام نهم{{ع}} گفته است:
::::::"مطلقاً ضروری است که از روز نخستی که شب قدر آفریده شد تا پایان جهان، حجتی برای تمام کسانی که در زمین ساکن‌اند باشد تا این [علمی که در این موقعیت عطا می‌شود] در آن شب بر آن بندگانی فرود آید که خدا دوستشان دارد. خدا روح و فرشتگان را در شب قدر با امر بر آدم فروفرستاد و آدم بدون به جای گذاشتن وصی وفات نکرد؛ و خدا "امر" را در شب قدر به تمام انبیایی که پس از آدم آمدند عطا کرد و آن را در هر وصی بعدی قرار داد».<ref>همان، ۳۶۶.</ref>
::::::اما ظاهراً پذیرش سهم امام از نهاد لیلة القدر حتی برای برخی از شیعیان دشوار است؛ زیرا به طرزی خطرناک به ادعای نبوت نزدیک می‌شود. این امر را لعن شدید کسانی که مایل به رد آن هستند نشان می‌دهد. هر کسی انکار کند که لیلة القدر در امامان و فقط در ایشان استمرار دارد، بنابر فرموده امام پنجم{{ع}} "منکر" است.<ref>همان، ۳۷۲؛ صفار، بصائر، ۲۲۴. هدف حدیث در عین حال این نیز هست که اثبات کند شب قدر فقط به امامان و نه به کسی دیگر تعلق دارد. محدودسازی لیلة القدر به امامان در احادیث دیگر نیز مورد تأکید قرار گرفته است، مثلاً «... فقط ماییم که لیلة القدر متمایز کرده است و این شب به هیچ کس دیگری تعلق ندارد» (اشعری، بصائر، ص۷۰). روشن نیست که چه کس دیگری مدعی چنین تمایزی شده است.</ref> نقل شده است در حالی که [[عبدالله بن عباس]] ـ پسرعمو و صحابی علی{{ع}} ـ اصرار می‌کرد که این امر با محمد{{صل}} به پایان رسیده است، بال فرشته به او خورد و او را کور کرد.<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۵۷-۳۵۹.</ref>
::::::در شب قدر، از غروب آفتاب تا طلوع سپیده، امام از اموری ـ مانند: مرگ‌ها و تولدهایی که روی خواهد داد، روزیِ هر یک از مخلوقات خدا چه خواهد بود، چه کسی مطیع و چه کسی یاغی خواهد بود، چه کسی به حج خواهد رفت، آیا زمین بی‌حاصل و بی‌ثمر خواهد بود یا بارور و... ـ مطلع خواهد شد.<ref>صفار، بصائر، ص۲۲۰-۲۲۵.</ref> در این شب خدا چنین اموری را مقدر می‌سازد و فرشتگان آنچه را در باره این امور نوشته شده به امام وقت می‌رسانند.<ref>قمی، تفسیر، ج۲، ص۴۳۱.</ref>  یا بنا بر حدیث دیگری، موضوعاتی نظیر (رزق و طول عمر در نوزدهم ماه رمضان ماهی که لیلة القدر در آن واقع است) مقدر می‌شوند؛ اما رویدادها فقط در خود آن شب به طور نهایی مقدر می‌گردند؛ "اگر برای این نبود، امام [از آنچه باید در آن سال روی میداد] هیچ نمی‌دانست".<ref>صفار، بصائر، ۲۲۰-۲۲۲. روایتی از [امام] جعفر صادق{{ع}} معرفت‌شناسی خاصی را به لیلة القدر نسبت می‌دهد؛ بر اساس این تبیین، خدا قلب امامان را بیرون می‌آورد و بر آن با مدادی از نور، تمام علم را می‌نگارد. به این طریق، قلب او "مصحف دیدگان" و گوشش "مترجم زبان" می‌شود که اگر او بخواهد از امری علم کسب کند، با دیده و قلب می‌نگرد و آنچه را می‌خواهد می‌یابد؛ "گویی به کتابی نگاه می‌کرده است". [امام] جعفر{{ع}} می‌گوید: علم لیلةالقدر تنها علمی است که به این طریق ابلاغ می‌شود؛ در موارد دیگر، علم فقط در قلب نفوذ می‌کند و سپس به گوش تلقین می‌شود (همان، ۲۲۳ـ۲۲۴). این حدیث که تا حدی خیالی است، به نقل از ابن حریش روایت می‌شود که سند احادیث لیلة القدر در کافی است؛ گرچه این حدیث در مجموعه کلینی نیامده است.</ref>
::::::در اینجا تفاوت مهمی میان انکشافات لیلة القدر و مصادیق دیگر علم مستمر وجود دارد؛ علمی که شب و روز [به امام] می‌رسد، علم به رویدادهاست، در حالیکه پدیدار می‌شوند؛ اما در شب قدر به امام علم به شرایط و رویدادهای آینده عطا می‌شود. این امر، مسأله‌ای را مطرح می‌سازد ـ که در ادعای کلی توانایی امامان به آگاهی قبلی مستتر است؛ اما موضوع لیلة القدر آن را بیشتر کانون توجه می‌سازد ـ و آن اینکه اگر امام آینده را با یقین می‌داند، علم او چه تفاوتی با علم کامل خود خدا دارد؟ همچنین چگونه می‌توانیم از این نتیجه بگریزیم که علم پیشینی امام از افعال خدا، قدرت و اراده خدا را محدود ساخته است؟ در اینجا به پرسش‌هایی می‌رسیم که به [علم] کلام مربوط می‌شوند و بهتر است در همان بحث کلامی مطرح شوند.<ref>فصل هفتم رساله دكتراى نویسنده</ref>در اینجا فقط باید به سطح بالایی که نظریه شیعی بر علم ظاهراً بدون قید امامان قائل است اشاره کنیم».<ref>[http://emamat.ir/home/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87/item/1813-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D8%B3%D8%AF.html علم امامان علمی که شب و روز به امام می‌رسد].</ref>
{{پایان جمع شدن}}

نسخهٔ ‏۳۰ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۴۶

پاسخ ها:

آفاق علم امام در الکافی

خداوند مى‌فرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلَئِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ»؛[91] ملائکه و روح، در آن (شب قدر) به اذن پروردگارشان براى هر امرى نازل مى‌شوند. از آیه فوق استفاده مى‌شود که شب قدر استمرار داشته و هر سال تکرار مى‌شود. ذیلاً به بررسى این موضوع مى‌پردازیم:

استمرار شب قدر

تنزّل، فعل مضارع و به معناى تتنزّل است ؛ یعنى فرود مى‌آیند. و این حکایت از استمرار دارد. بنابراین، ظاهر آیه شریفه، برتکرار این شب در هر سال و نزول ملائکه و روح در هر شب قدر دلالت مى‌کند. یعنى امر الهى مربوط به هر سال، در شب قدر همان سال توسط ملائکه و روح فرود مى‌آید. امام باقر علیه السلام مى‌فرماید: إنّه لینزّل فى لیلة القدر إلى ولىّ الأمر، تفسیر الأمور سنة سنة. یومر فیها فى أمر نفسه بکذا و کذا و فى أمر الناس بکذا و کذا؛ [92] همانا، در شب قدر، به ولىّ امر، تفسیر امور، سال به سال نازل مى‌شود. و در این شب هم دستورهایى نسبت به خود او و هم دستورهایى نسبت به مردم، به او ابلاغ مى‌شود .

چه کسى محل نزول ملائکه است؟

جاى این سؤال است که اوامر الهى، هر سال بر چه کسى فرود مى‌آید؟ مسلم است که این اوامر در عصر خاتم الانبیا صلى الله علیه و آله، هر سال بر ایشان نازل مى‌شد، اما پس از رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز باید کسانى باشند که اوامر الهى در شب‌هاى قدر هر سال بر ایشان نازل گردد. اما بعد از رسول اللّه صلى الله علیه و آله هیچ کس جز ائمه اهل بیت علیهم السلام چنین ادعایى نکرده، بلکه فقط ایشان در روایات متعدد این موضوع را خبر داده اند. راوى مى‌گوید به ابن عبّاس گفتند: امیر المؤمنین علیه السلام به تو فرمود: إنّ لیلةَ القدر فى کلّ سنة و إنّه ینزّل فى تلک اللیلة أمر السنة. و إنّ لذلک الأمر ولاة بعد رسول اللّه صلى الله علیه و آله. فقلت: من هم؟ فقال: أنا و أحد عشر من صلبى أئمّة محدَّثون ... ؛[93] همانا، شب قدر در هر سال هست و امور هر سال، در آن شب نازل مى‌شد. و براى (نزول) این امر بعد از رسول اللّه صلى الله علیه و آله، والیانى هست. تو گفتى: ایشان چه کسانى هستند؟ فرمود: من و یازده نفر از صلب من، امامانى که محدَّث هستند. بنابراین، روشن است که هر سال، در شب قدر علم تقدیرات مربوط به آن سال، به صورت تفصیلى به امام هر عصر اعطا مى‌شود. و نیز مسلم است که نه هر سال، بلکه هر هفته و هر روز، بر علوم اهل بیت علیهم السلام افزوده مى‌شود. در ادامه حدیث فوق چنین آمده است: أنه لیحدث لولى الأمر سوى ذلک، کلّ یوم علم اللّه عز و جل الخاص المکنون العجیب المخزون، مثل ما ینزّل فى تلک اللیلة من الأمر. ثم قرأ: «و لو أنّ ما فى الأرض من شجرة أقلام و البحر یمده من بعد سبعة أبحر ما نفدت کلمات اللّه إنّ اللّه عزیز حکیم»؛[94] همانا، هر روزى غیر از آنچه در شب قدر به ولى امر مى‌رسد، علم خاص، پنهان، حیرت انگیز و مخزون الهى حادث مى‌شود، مانند آن امرى که در شب قدر نازل مى‌شود. سپس این آیه را تلاوت کرد که: «و اگر همه درختان زمین قلم شود و دریا براى آن مرکب گردد و هفت دریاى دیگر به آن افزوده شود، کلمات خدا پایان نمى‌گیرد. خداوند عزیز و حکیم است». بنابراین، ائمه علیهم السلام هر اندازه از علم بهره مند باشند، باز هم نیازمند به علم بى‌نهایت الهى هستند، در نتیجه اضافه شدن بر علم ایشان استبعادى ندارد. [95]

چه چیزهایى در شب قدر بر امام نازل مى‌شود؟

ممکن است این اشکال به ذهن برسد که در این صورت، امام بعد از رسول اللّه صلى الله علیه و آله علمى خواهد داشت که رسول خدا صلى الله علیه و آله فاقد آن بوده است و نیز امامان بعدى داراى علمى خواهند بود که امامان قبلى آن علم را نداشته‌اند. همین اشکال و پاسخ آن در روایتى از امام باقر علیه السلام بیان شده است: مردى به امام باقر علیه السلام گفت: ... آیا [ملائکه در شب قدر] چیزى را به اوصیا مى‌آورند که رسول خدا صلى الله علیه و آله نمى‌دانست؟ یا چیزى را مى‌آورند که رسول خدا صلى الله علیه و آله به آن آگاه بود؟ در حالى که شما مى‌دانید رسول خدا صلى الله علیه و آله به هنگام رحلتش هیچ چیزى را عالم نبود مگر این که على علیه السلام نیز آن را حفظ کرده بود؟ ... حضرت فرمود: آنچه مى‌گویم خوب به آن توجه کن. همانا، رسول خدا صلى الله علیه و آله آنگاه که به آسمان ها برده شد، وقتى فرود آمد خداوند متعال همه آنچه تحقق پیدا کرده بود و همه آنچه را در آینده تحقق پیدا مى‌کرد را به او آموخت. و مقدار زیادى از آن علم به صورت جمعى و جملى بود که تفسیر آنها در شب قدر مى‌آید. و على علیه السلام هم مانند رسول خدا صلى الله علیه و آله، علم جمعى و جملى را دارا بود و تفسیر آن هم در شب‌هاى قدر مى‌آید. راوى پرسید: آیا علم جمعى و جملى تفسیر نداشت؟ حضرت فرمود: چرا، ولى امر الهى در شب‌هاى قدر براى پیامبر و اوصیا مى‌آید که فلان کار و فلان کار را انجام بده و آنها این امر را مى‌دانستند و در شب قدر دستور مى‌رسد که آن چگونه باید انجام گیرد ... راوى پرسید: آیا اوصیا، علم دارند به آنچه انبیا علم ندارند؟ فرمود: خیر، چگونه وصى به آنچه به او وصیت نشده علم دارد؟ راوى پرسید: آیا مى‌توانیم بگوییم یکى از اوصیا چیزى مى‌داند که وصى دیگر بدان عالم نیست؟ فرمود: خیر، پیامبر نمى‌میرد مگر این که علم او در سینه وصى‌اش قرار گیرد و به درستى که ملائکه و روح در شب قدر نازل مى‌شوند با حکمى که (اوصیا) به وسیله آن بین مردم حکم مى‌کنند. راوى پرسید: آیا آن حکم را مى‌دانستند؟ فرمود: بله، قطعا مى‌دانستند. ولیکن نمى‌توانستند چیزى از آن را امضا کنند تا این که در شب‌هاى قدر به آنها دستور مى‌رسد در سال پیش رو چگونه عمل کنید. راوى پرسید: اى ابا جعفر! نمى‌توانم این کار را انکار کنم؟ امام باقر علیه السلام فرمود: کسى که این را انکار کند از ما نیست... [96] بنابراین، روشن شد که همه علم، به صورت جمعى و جملى در نزد ائمه علیهم السلام است اما تفصیل تقدیرات هر سال در شب‌هاى قدر به امام همان عصر و زمان مى‌رسد. و فقط امام هر عصر، مقدرات مربوط به همان سال را در دوره امامت ظاهرى خویش مى‌تواند امضا کند .


http://toraath.com/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=246&page=1

پاسخ دیگر

https://books.google.com/books?id=OHVxDQAAQBAJ&pg=PT337&lpg=PT337&dq=%22%D8%B9%D9%84%D9%85+%D8%BA%D9%8A%D8%A8%22+%D8%B4%D8%A8+%D9%82%D8%AF%D8%B1&source=bl&ots=RSO1rhXDtG&sig=dcocTKkJPnQ9avR_9OvZb7GBvrs&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwir9dPvpeLTAhUMKywKHWBzBesQ6AEIMDAF#v=onepage&q=%22%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%D9%8A%D8%A8%22%20%D8%B4%D8%A8%20%D9%82%D8%AF%D8%B1&f=false

پاسخ دیگر

فرشتگان موکل بر هر فردی اعمالش را در پرونده اش می نویسند و هر شب جمعه یا همیشه و بویژه شب قدر که تقدیر سال آینده اش را نیز می نگارند، بر امام نازل شده و با ارائه پرونده عمل تقدیر را به امضای حضرت می رسانند. (کلینی، اصول کافی، ج1، ص242)[11]