مالک بن انس مدنی اصبحی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۸: خط ۱۸:
در سال ۱۴۷هـ به سبب فتوایی که صادر کرد و ظاهراً خوشایند [[حاکم]] وقت مدینه، [[جعفر بن سلیمان]] نبود و از طرفی [[سعایت]] برخی دیگر مبنی بر اینکه مالک [[اعتقادی]] به [[بیعت با خلیفه]] و [[اطاعت]] از [[خلفا]] و [[حاکمان]] ندارد، به هفتاد ضربه شلاق محکوم شد.<ref>وفیات الاعیان ۴/۱۳۷ تاریخ الاسلام ۱۱/۳۲۳.</ref>
در سال ۱۴۷هـ به سبب فتوایی که صادر کرد و ظاهراً خوشایند [[حاکم]] وقت مدینه، [[جعفر بن سلیمان]] نبود و از طرفی [[سعایت]] برخی دیگر مبنی بر اینکه مالک [[اعتقادی]] به [[بیعت با خلیفه]] و [[اطاعت]] از [[خلفا]] و [[حاکمان]] ندارد، به هفتاد ضربه شلاق محکوم شد.<ref>وفیات الاعیان ۴/۱۳۷ تاریخ الاسلام ۱۱/۳۲۳.</ref>


مالک با برخی خلفا و حاکمان وقت از جمله [[هارون الرشید]] و منصور رابطه داشته و آنها را [[موعظه]] و در برخی امور [[امر و نهی]] می‌‌کرده است.<ref>ترتیب المدارک ۱/۲۰۷ و ۲۰۸.</ref> علاوه بر [[روایات]] بسیاری که بالغ بر حدود هزار [[حدیث]] می‌‌باشد،<ref> تاریخ الاسلام ۱۱/۳۱۹.</ref> تألیفات و آثاری نیز از او برجای مانده که عبارت‌اند از: «الموطأ»، «رسالة الی ابن وهب»، «فی القدر»، «الرد علی القدریه»، «کتاب فی النجوم»، «حساب مدار الزمان»، «منازل القمر»، «رساله فی الأقضیة»، «رسالة الی ابی غسان»، «رسالة الی هارون الرشید»، «کتاب التفسیر لغریب القرآن»، «کتاب السّر» و «رسالة الی اللیث فی اجماع اهل المدینه».<ref>ترتیب المدارک ۱/۲۰۴ ـ ۲۰۷ الدیباج المذهب ۷۵.</ref> سرانجام به سال ۱۷۹هـ در [[زمان]] [[خلافت هارون الرشید]] درگذشت و پس از آنکه [[والی مدینه]]، [[عبدالله بن محمد بن ابراهیم]] بر جنازه‌اش [[نماز]] گزارد، در [[قبرستان بقیع]] مدفون شد<ref>المنتظم ۹/۴۵ تهذیب الاسماء و اللغات ۱ / ۲ / ۷۹.</ref>.<ref> [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱ ص ۶۳۹.</ref>
مالک با برخی خلفا و حاکمان وقت از جمله [[هارون الرشید]] و منصور رابطه داشته و آنها را [[موعظه]] و در برخی امور [[امر و نهی]] می‌‌کرده است.<ref>ترتیب المدارک ۱/۲۰۷ و ۲۰۸.</ref> علاوه بر [[روایات]] بسیاری که بالغ بر حدود هزار [[حدیث]] می‌‌باشد،<ref> تاریخ الاسلام ۱۱/۳۱۹.</ref>
 
تألیفات و آثاری نیز از او برجای مانده که عبارت‌اند از: «الموطأ»، «رسالة الی ابن وهب»، «فی القدر»، «الرد علی القدریه»، «کتاب فی النجوم»، «حساب مدار الزمان»، «منازل القمر»، «رساله فی الأقضیة»، «رسالة الی ابی غسان»، «رسالة الی هارون الرشید»، «کتاب التفسیر لغریب القرآن»، «کتاب السّر» و «رسالة الی اللیث فی اجماع اهل المدینه».<ref>ترتیب المدارک ۱/۲۰۴ ـ ۲۰۷ الدیباج المذهب ۷۵.</ref> سرانجام به سال ۱۷۹هـ در [[زمان]] [[خلافت هارون الرشید]] درگذشت و پس از آنکه [[والی مدینه]]، [[عبدالله بن محمد بن ابراهیم]] بر جنازه‌اش [[نماز]] گزارد، در [[قبرستان بقیع]] مدفون شد<ref>المنتظم ۹/۴۵ تهذیب الاسماء و اللغات ۱ / ۲ / ۷۹.</ref>.<ref> [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱ ص ۶۳۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۹ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۶

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ابوعبدالله مالک بن انس بن مالک بن عامر بن حارث اصبحی مدنی حمیری فقیه و محدث نامدار مدینه که مذهب مالکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت به وی منسوب است. ایشان از هم پیمانان عثمان بن عبیدالله قرشی بود[۱] و به سال ۹۵هـ [۲] در مدینه زاده شد.[۳] در نسبش اختلاف است، ولی اتفاق منابع بر آن است که مالک منسوب به اصبح بن عوف بوده که سپس به عنوان قبیله‌ای از قبایل عرب شهرت یافت.[۴]

وی در محیطی امن و خانواده‌ای مرفه و ثروتمند نشأت یافت و دانش آموزی را از حدود ده سالگی شروع کرد.[۵] او از بسیاری از فقیهان و عالمان مدینه دانش آموخت. از جمله استادان ویژه وی نافع بن مالک[۶] و ربیعة الرأی[۷] بوده که ظاهراً مدت مدیدی در حلقه درس ایشان شرکت می‌‌جست و بهره‌گیری از ایشان را هیچ گاه ترک نگفت. از دیگر اساتید وی می‌‌توان کسانی چون ابن شهاب زهری و نافع مولای ابن عمر را برشمرد.[۸] بنا به گفته نووی، وی از محضر نُهصد استاد بهره گرفته که تنها سیصد تن از ایشان از تابعین بوده‌اند.[۹]

شیخ طوسی نام او را در زمره اصحاب امام صادق(ع) آورده است.[۱۰] البته باید در نظر داشت چون مالک در مدینه اقامت داشته و از محضر امام صادق(ع)بهره گرفته، نقل روایاتی از ایشان می‌‌تواند دلیل در صحت این مطلب باشد.[۱۱]

به استناد روایتی از صدوق، مالک مورد احترام امام صادق(ع) بوده و حتی امام(ع) در موردی دوستی خویش را با وی ابراز کرده و در یک نوبت نیز به همراه حضرت به حج مشرف شده است.[۱۲] وی مسافرتی به بحرین نیز داشته است.[۱۳]

مالک از شاگردان برجسته ربیعة بن ابی عبدالرحمان و نافع بن مالک بود و به زودی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار گشت. در حالی که هنوز سن وی از هفده سال فراتر نرفته بود و استادش نافع زنده بود، تدریس فقه را آغاز کرد و حلقه درس بر پا ساخت و به عنوان امام و پیشوای اهل مدینه برگزیده شد. گفته شده که حلقه تدریس وی از ازدحام و استقبال بیشتری نسبت به حلقه درس استادش برخوردار بود.[۱۴] در ۲۱ سالگی نیز پس از درگذشت استاد دیگرش ربیعه، مرجع صدور فتوا گردید و بسیاری از طالبان علم از اقصی نقاط سرزمین‌های اسلامی بر وی گرد آمدند[۱۵] که در این میان از شاگردان ممتاز و برجسته‌ای چون سفیان ثوری، شعبة بن حجاج، اوزاعی و لیث بن سعد را می‌‌توان یاد کرد.[۱۶]

محمد بن ادریس شافعی که مذهب شافعی منسوب به اوست، مالک را ستوده و او را در بسیاری از موارد برتر از ابوحنیفه دانسته[۱۷] و به اقوال، رفتار و احادیث وی استناد کرده است.[۱۸] وی همچنین مالک را استاد و معلم خویش خطاب کرده است.[۱۹]

در سال ۱۴۷هـ به سبب فتوایی که صادر کرد و ظاهراً خوشایند حاکم وقت مدینه، جعفر بن سلیمان نبود و از طرفی سعایت برخی دیگر مبنی بر اینکه مالک اعتقادی به بیعت با خلیفه و اطاعت از خلفا و حاکمان ندارد، به هفتاد ضربه شلاق محکوم شد.[۲۰]

مالک با برخی خلفا و حاکمان وقت از جمله هارون الرشید و منصور رابطه داشته و آنها را موعظه و در برخی امور امر و نهی می‌‌کرده است.[۲۱] علاوه بر روایات بسیاری که بالغ بر حدود هزار حدیث می‌‌باشد،[۲۲]

تألیفات و آثاری نیز از او برجای مانده که عبارت‌اند از: «الموطأ»، «رسالة الی ابن وهب»، «فی القدر»، «الرد علی القدریه»، «کتاب فی النجوم»، «حساب مدار الزمان»، «منازل القمر»، «رساله فی الأقضیة»، «رسالة الی ابی غسان»، «رسالة الی هارون الرشید»، «کتاب التفسیر لغریب القرآن»، «کتاب السّر» و «رسالة الی اللیث فی اجماع اهل المدینه».[۲۳] سرانجام به سال ۱۷۹هـ در زمان خلافت هارون الرشید درگذشت و پس از آنکه والی مدینه، عبدالله بن محمد بن ابراهیم بر جنازه‌اش نماز گزارد، در قبرستان بقیع مدفون شد[۲۴].[۲۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. التاریخ الکبیر ۷/۳۱۰ الجرح و التعدیل ۸/۲۰۴.
  2. وفیات الاعیان ۴/۱۳۷.
  3. الاعلام ۵/۲۵۷.
  4. سیر اعلام النبلاء ۸/۷۱ جمهرة انساب العرب ۴۳۵و۴۳۶.
  5. سیر اعلام النبلاء ۸/۴۹و۵۵.
  6. التاریخ الکبیر ۷/۳۱۰.
  7. ترتیب المدارک ۱/۱۲۱.
  8. تهذیب الکمال ۲۷/۱۰۳ و۱۰۴.
  9. تهذیب الاسماء و اللغات ۱ / ۲ / ۷۹.
  10. رجال الطوسی ۳۰۸.
  11. حلیة الاولیاء ۳/۱۹۳، ۱۹۹ و ۲۰۰ تهذیب الکمال ۲۷/۹۴.
  12. الامالی ۱۴۳ و۱۴۴.
  13. الطبقات الکبری ۷/۱۹۲.
  14. ترتیب المدارک ۱/۱۲۵ و۱۲۶ الدیباج المذهب ۶۴.
  15. سیر اعلام النبلاء ۸/۵۵.
  16. الانساب ۱/۱۷۴.
  17. طبقات الفقهاء ۶۸.
  18. الثقات ۷/۴۵۹.
  19. ترتیب المدارک ۱/۱۲۹و۱۳۰.
  20. وفیات الاعیان ۴/۱۳۷ تاریخ الاسلام ۱۱/۳۲۳.
  21. ترتیب المدارک ۱/۲۰۷ و ۲۰۸.
  22. تاریخ الاسلام ۱۱/۳۱۹.
  23. ترتیب المدارک ۱/۲۰۴ ـ ۲۰۷ الدیباج المذهب ۷۵.
  24. المنتظم ۹/۴۵ تهذیب الاسماء و اللغات ۱ / ۲ / ۷۹.
  25. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص ۶۳۹.