اثبات ولایت خاصه پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '*[' به '* [') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
*باز آیه زیر بیانگر ولایت پیامبر اعظم{{صل}} است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>[[ابوالحسن حسنی|حسنی، ابوالحسن]]، [[ولایت سیاسی پیامبر اعظم (مقاله)|مقاله «ولایت سیاسی پیامبر اعظم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۳۱۹.</ref> | *باز آیه زیر بیانگر ولایت پیامبر اعظم{{صل}} است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>[[ابوالحسن حسنی|حسنی، ابوالحسن]]، [[ولایت سیاسی پیامبر اعظم (مقاله)|مقاله «ولایت سیاسی پیامبر اعظم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۳۱۹.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۵۰
مقدمه
دلایل بسیاری برای ولایت خاصه ایشان میتوان اقامه کرد که به برخی از آنها میپردازیم.
- در آیات متعددی عبارت ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ آمده است که به روشنی بیانگر ولایت پیامبر اعظم(ص) است. برای نمونه در آیه زیر میفرماید: ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۱]. این اطاعت از پیامبر اعظم(ص) اطاعت در مقام ابلاغ و رسالت ایشان نیست؛ زیرا پیامبر در این مقام اساساً امر و نهیای ندارد تا اطاعت شود، اوامر و نواهی جاری شده بر زبان او اوامر و نواهی خود حق تعالی است و پیامبر فقط واسطه در ابلاغ آن است، در حالی که تکرار ﴿أَطِيعُوا﴾ نشان میدهد اطاعتی از خود رسول مدّنظر است. در جمله دوم آیه شریفه تصریح میشود که پیامبر اعظم(ص) حتی در ابلاغ ولایت خویش تنها ابلاغ آشکار را بر گردن دارد. این نکته بدین معنا است که اگر مردم ولایت پیامبر اعظم(ص) را نپذیرند، نه در برابر او، بلکه در برابر خداوند مسئولند.
- حق تعالی اطاعت از پیامبر اعظم(ص) را در حکم اطاعت از خود اعتبار فرموده است؛ زیرا میفرماید: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا﴾[۲]. یکسان اعتبار کردن این دو اطاعت نشان میدهد پیامبر اعظم(ص) دارای ولایت الهیه بودهاند.
- خدای متعال میفرماید: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾[۳]. این دقیقاً معنای ولایت است، یعنی سزاوارتر بودن نسبت به دیگری در تصمیمگیری برای او. مهدی حایری یزدی در نقد دلالت این آیه بر حاکمیت سیاسی پیامبر اعظم(ص) مینویسد: ﴿أَوْلَى﴾ صیغه افعل تفضیل است و در صورت تزاحم میان اولویت خود مردم بر صغار و مجانین مسلماً پیامبر اکرم(ص) اولویت دارد. بعلاوه ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ نه عَلَى أَنْفُسِهِمْ مگر هنگام جهاد[۴].
وی همچنین مینویسد: بعلاوه ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ معنای صریح آن است که نبی اکرم(ص) اولویت بر دیگر اولیا دارد. چون ﴿أَوْلَى﴾ صیغه افعل التفضیل است و خود معنای اولویت پیامبر اکرم(ص) این است که بر دیگر مؤمنان نیز ولایت دارند، منتها در هنگام تزاحم بین ولایت پیامبر و سایرین، نبی اکرم(ص) اولی بر دیگران است و جایی که محل تزاحم میان ولایت نبی اکرم(ص) و دیگران است، جز ولایت بر صغار و مجانین نیست[۵].
حائری در این بیان دچار اشکالاتی است، از جمله:
- کلمه ﴿أَوْلَى﴾ گرچه به صیغه تفضیل است، به معنای تعیین نیز آمده است. در آیه شریفه: ﴿وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۶]، بعضی از خویشان نسبت به بعضی دیگر سزاوارترند[۷]. کلمه ﴿أَوْلَى﴾ برای تعیین در ارث ذکر شده است، نه ترجیح.
- هر کسی با توجه به ساختار تکوین و به دلیل عقلی بر خود و قوای خود ولایت دارد. این آیه درصدد ترجیح و تفضیل ولایت پیامبر اعظم(ص) بر این ولایت است و عبارت ﴿أَوْلَى... مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ بیان ارجحیت ولایت ایشان از ولایت آنان بر خودشان است. بنابراین لازم نیست أولی را به معنای تعیین بگیریم.
- از کجا معلوم شد که محل تزاحم ولایت پیامبر اعظم(ص) و دیگران فقط ولایت بر صغار و مجانین است؟
- در هنگام تزاحم بین ولایت مؤمنان تکلیف چیست؟ امری که جامعه بشری از آن ناگزیر است؛ زیرا جامعه بشری بر خلاف جامعه زنبورها و مورچهها از نظم پیشینی برخوردار نیست و اشخاص با حفظ هویت فردی خود جامعه انسانی را تشکیل میدهند و این امر تزاحم و تعارض ولایت افراد بر منافع شخصیشان را گریزناپذیر میگرداند.
- آیه ولایت بر ولایت پیامبر اعظم(ص) دلالت آشکار دارد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۸].
این آیه در دلالت بر ولایت پیامبر اعظم(ص) روشن است. اما برخی از مفسران غیر شیعه و نیز برخی از روشنفکران مانند مهدی حایری یزدی در دلالت این آیه بر ولایت تردید کردهاند. حایری در این باره مینویسد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾ که شامل همه مسلمانان از اول تا آخر میشود، نمیتواند به معنای ولایت کشورداری باشد، چون در این صورت، همه بر همه ولایت خواهند داشت و اجتماع ولی و مولّیعلیه پیش میآید[۹] و معنای ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ﴾ غیر دوستی چیز دیگری نیست[۱۰].
در کتابهای تفسیری شیعه به تفصیل به این اشکال پاسخ داده شده است. در اینجا به اختصار به پاسخ آن اشاره میشود:
- عبارت ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ بنابر روایات فراوان عنوان مشیر است و عنوان مشیر عمومیت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ را تخصیص میزند[۱۱].
- اگرچه برای بزرگداشت و تفخیم از واژههای جمع برای مفرد استفاده میشود و همین نکته در پاسخ حایری کفایت میکند، اما آیه اشاره به سنخ دارد و با توجه به آیاتی چون آیه أولی الأمر و روایات فراوانی که امامان دیگر را در فضایل همسنخ امیرالمؤمنین(ع) قرار میدهد متعلق آیه جمع است، ولی جمعی محدود و معین.
- علاوه بر روایات فراوان از طریق فریقین، تحلیل خود آیه نیز نشان میدهد که معنی ولی «صاحب ولایت تصرف» است، نه «دوست»[۱۲].
- از آیات دیگری که دلالت آشکار بر ولایت پیامبر اعظم(ص) دارند، این آیه است: ﴿مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾[۱۳]. فرمان حق تعالی در این آیه تلازم آشکار با جعل ولایت دارد.
- باز آیه زیر بیانگر ولایت پیامبر اعظم(ص) است: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا﴾[۱۴].[۱۵]
پرسش مستقیم
دلایل اثبات ولایت خاصه پیامبر خاتم چیست؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ «و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیامرسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.
- ↑ «هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستادهایم» سوره نساء، آیه ۸۰.
- ↑ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ مهدی حایری یزدی، «نقدی بر سیری در مبانی ولایت فقیه»، مجله حکومت اسلامی، ش۲، ص۲۲۵.
- ↑ مهدی حایری یزدی، «نقدی بر سیری در مبانی ولایت فقیه»، مجله حکومت اسلامی، ش۲، ص۲۳۱.
- ↑ «و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند از مؤمنان و مهاجران (به ارث) سزاوارترند» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ «و کسانی که پس از آن ایمان آورده و هجرت گزیده و همراه شما جهاد کردهاند از شمایند و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارثبری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند؛ بیگمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره انفال، آیه ۷۵.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ مهدی حایری یزدی، «نقدی بر سیری در مبانی ولایت فقیه»، مجله حکومت اسلامی، ش۲، ص۲۳۰.
- ↑ مهدی حایری یزدی، «نقدی بر سیری در مبانی ولایت فقیه»، مجله حکومت اسلامی، ش۲، ص۲۳۱.
- ↑ برای نمونه ر.ک: عبد علی بن عروسی هویزی، تفسیر نورالثقلین (قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق)، ج۱، ص۶۴۳ - ۶۴۸. و نیز سید محمد حسین طباطبایی، المیزان (قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق)، ج۶، ص۱۱ - ۲۸.
- ↑ عبد علی بن عروسی هویزی، تفسیر نورالثقلین (قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق)، ج۱، ص۶۴۳ - ۶۴۸. و نیز سید محمد حسین طباطبایی، المیزان (قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق)، ج۶، ص۱۱ - ۲۸.
- ↑ «و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «ولایت سیاسی پیامبر اعظم»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۳۱۹.