گستره خرافه چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'پرسش)|بانک جمع پرسش' به 'پرسش)|بانک جامع پرسش') |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[سیره اجتماعی معصومان (پرسش)|بانک | | موضوع اصلی = [[سیره اجتماعی معصومان (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان]] | ||
| موضوع فرعی = گستره خرافه چیست؟ | | موضوع فرعی = گستره خرافه چیست؟ | ||
| تصویر = 110066.jpg | | تصویر = 110066.jpg |
نسخهٔ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۰
گستره خرافه چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان |
مدخل اصلی | خرافه |
گستره خرافه چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.
پاسخ نخست
خانم دکتر فتحیه فتاحیزاده در کتاب «پیامبر اعظم و خرافهزدایی» در اینباره گفته است:
«امروزه در کشورهای پیشرفته، با وجود رشد دانش و فنآوری، نشانههایی از خرافات دیده میشود و بسیاری از مجهولات حل نشده و عقل رشدیافته که بتواند مسائل را درست تحلیل کند، همگانی نگشته است. بر این اساس، چون رشد عقلی همراه با رشد علمی صورت نگرفته است، خرافات وجود دارد.
افزون بر این، فیلمهای تخیلی و رمانها، مخاطب را با تخیلات درگیر میکنند و آثاری با هدف ایجاد هیجان در افراد خلق میشوند که در گسترش خرافات نقش دارند. در عصر حاضر، خرافات رایج است و بازار شغلهایی چون رمالی، جادوگری، طالعبینی و کفبینی، حتی در کشورهای پیشرفته رونق بسیاری دارد. حذف طبقه سیزدهم از برخی هتلهای معروف جهان، نمونهای از این خرافه هاست. دکتر لوتر کینگ در این باره چنین مینویسد: من در آسانسور هتل بزرگی در نیویورک، برای اولین بار متوجه شدم که طبقه سیزدهم وجود ندارد؛ یعنی پس از طبقه دوازدهم، طبقه چهاردهم قرار گرفته است. حتی وقتی علت را از متصدی آسانسور پرسیدم، پاسخ داد: این رویّه و عادت، در اغلب هتلهای این شهر رعایت میشود؛ زیرا عده زیادی از به سر بردن در طبقه سیزدهم وحشت دارند. حتی بعضی از مسافران با حساب اینکه طبقه چهاردهم جای گزین طبقه سیزدهم شده است، از سکونت در طبقه چهاردهم هم خودداری میکنند و بدیهی است که این گونه ترسهای واهی، وقتی روح اشخاص ناتوانی چون مسافران مذکور را به هنگام روز وحشت زده کند، طبعاً در شب به کلی تسخیر میکند و موجب بروز وحشتی جان کاه در ایشان میشود[۱].
خرید و فروش اشیای خوش یمن، طلسمها و رونق چشمگیر فالگیری و طالعبینی نشانه آن است که «زیر نقاب به ظاهر خِردگرای جوامع نوین، اشتیاقی گسترده و فوقالعاده نسبت به پدیدههای اسرارآمیز موهوم موج میزند که ظاهراً باید مدتها پیش آنها را پشت سر گذاشته و فراموششان کرده باشیم....
اینک در عصر کامپیوتر و موشکهای کیهانپیما شاهد رونق چشمگیر طالعبینی و فالگیری هستیم. به عنوان مثال، امروزه در بریتانیا حدود دوهزار فالگیر حرفهای وجود دارد که با روشهای متنوع از فال ورق، فال فنجان، فال چای گرفته تا محاسبه طالع فردی با کارتهای چاپی، بخت و اقبال افراد را میسنجند.
اینان که درآمدهای کلان دارند و شمار مشتریهای دایمی شان را حدود یک میلیون نفر تخمین زدهاند، گاه بر صفحات تلویزیون و مطبوعات نیز ظاهر میشوند. اطلاعات دقیقتری در مورد نشریههایی در دست است که در چند دهه اخیر مثل قارچ همه جا روییدهاند و بسیاری از آنها ستونهای طالعبینی دارند. تخمین زدهاند که در امریکا، در اوایل دهه هزار و نهصد و هفتاد، بیش از ده هزار نشریه با نزدیک به بیست میلیون خواننده، ستونهای طالعبینی داشتهاند. در انگلستان - در حال حاضر - چندین مجله، پاسخگوی سلیقههای مختلف در حوزه پیشگویی و غیبدانی هستند. به طور کلی، در اینگونه کشورها، بخشی از تجارت خرافات مربوط میشود به فروش افسونها، اشیای خوشیمن و طلسمها که خریداران فراوانی دارند. به علاوه متخصصانی هم هستند که طلسمهای سفارشی را برای مقاصدی ویژه از نظر عشق، تندرستی و ثروت میسازند... اعتقاد به افسونگری و جادوگری در کشورهای آلمان، فرانسه و ایتالیا به خصوص در جنوب آن، همچنین روستاهای بریتانیا و رواج بعضی عملیاتها که جنبه پزشکی و گیاه درمانی دارد... در انگلستان از هر شش نفر، یک تن به اشباح اعتقاد دارد و هر یک تن از میان چهار نفر معتقد است که عملاً شبحی را دیده و برخی بیش از یک بار یا از هر ده نفر، یک نفر احساس میکند که برای خود، روزها یا عددهای سعد و نحس دارد و به اشیایی خوشیمن نیازمند است و با در نظر گرفتن اینکه ارقام مذکور در کشورهایی نظیر آلمان نه تنها در میان طبقات کم سواد، بلکه بین دانشجویان و افراد تحصیل کرده رو به فزونی است»[۲].
همه کشورها، حتی کشورهای متمدن، به نوعی گرفتار خرافات هستند. نکته قابل توجه این است که خرافات مربوط به گروه خاصی نیست. «مردمان جهان را نمیتوان به دو گروه خرافاتی و روشنفکر تقسیم کرد، بلکه میتوان گفت که آنها بیشتر یا کمتر خرافاتی هستند. نظری به تاریخ گذشته نیز مؤید همین نکته است»[۳]»[۴].
منبعشناسی جامع سیره اجتماعی معصومان
پانویس
- ↑ لوتر کینگ، ندای سیاه، ترجمه: منوچهر کیا، ص۷و۸.
- ↑ گوستاو جاهودا، روانشناسی خرافات، مترجم: محمدتقی براهنی، ص۳۳ و ۳۷- ۴۸.
- ↑ گوستاو جاهودا، روانشناسی خرافات، مترجم: محمدتقی براهنی، ص۶۰.
- ↑ فتاحیزاده، فتحیه، پیامبر اعظم و خرافهزدایی ص ۱۷.