ضرورت عصمت امام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
}}
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
آیاتی در [[قرآن کریم]] به روشنی بر [[وجوب عصمت امام]] دلالت دارند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید [[خداوند]]، [[مقام امامت]] را به [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} اعطا، و او آن را برای ذریه‌اش درخواست کرد، خداوند فرمود: مقام امامت به [[ستمکاران]] از [[ذریه]] او نخواهد رسید<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
آیاتی در [[قرآن کریم]] به روشنی بر [[وجوب عصمت امام]] دلالت دارند:
==آیه ابتلاء==
{{اصلی|آیه ابتلاء}}
[[قرآن کریم]] می‌فرماید [[خداوند]]، [[مقام امامت]] را به [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} اعطا، و او آن را برای ذریه‌اش درخواست کرد، خداوند فرمود: مقام امامت به [[ستمکاران]] از [[ذریه]] او نخواهد رسید<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.


از آنجا که مقام امامت آن‌گاه به [[ابراهیم]] اعطا شد که او مورد امتحان‌های [[سختی]] قرار گرفت و از آن آزمون‌ها موفق بیرون آمد، به دست می‌آید که مقصود از [[امامت]]، [[نبوت]] نبوده است، زیرا امتحان‌های بزرگ ابراهیم مانند افکنده شدن در [[آتش]] به دست نمرودیان، [[مبارزه]] با [[بت‌پرستان]] و [[مأموریت]] یافتن [[ذبح]] فرزندش، همگی در دوران نبوت او رخ داده است.
از آنجا که مقام امامت آن‌گاه به [[ابراهیم]] اعطا شد که او مورد امتحان‌های [[سختی]] قرار گرفت و از آن آزمون‌ها موفق بیرون آمد، به دست می‌آید که مقصود از [[امامت]]، [[نبوت]] نبوده است، زیرا امتحان‌های بزرگ ابراهیم مانند افکنده شدن در [[آتش]] به دست نمرودیان، [[مبارزه]] با [[بت‌پرستان]] و [[مأموریت]] یافتن [[ذبح]] فرزندش، همگی در دوران نبوت او رخ داده است.


از سوی دیگر، قرآن کریم هر گونه کوتاهی [[انسان]] را [[ظلم]] دانسته و فرموده است: «کسی که از [[حدود الهی]] [[تجاوز]] کند [[ستمکار]] است»<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. روشن است که انسان‌های غیر [[معصوم]] از [[خطا]] و [[گناه]] - کوچک یا بزرگ - مصون و معصوم نیستند. بنابراین از مقام امامت بهره‌ای نخواهند داشت.
از سوی دیگر، قرآن کریم هر گونه کوتاهی [[انسان]] را [[ظلم]] دانسته و فرموده است: «کسی که از [[حدود الهی]] [[تجاوز]] کند [[ستمکار]] است»<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. روشن است که انسان‌های غیر [[معصوم]] از [[خطا]] و [[گناه]] - کوچک یا بزرگ - مصون و معصوم نیستند. بنابراین از مقام امامت بهره‌ای نخواهند داشت.
==آیه اولی‌الامر==
{{اصلی|آیه اولی‌الامر}}
این آیه<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> نیز بر عصمت امام دلالت می‌کند، زیرا در این آیه [[مؤمنان]] به [[اطاعت]] بی‌قید و شرط از «[[اولی الامر]]» همانند اطاعت بی‌قید و شرط از [[خدا]] و [[رسول خدا]] [[مکلف]] شده‌اند. اطاعت بی‌قید و شرط از کسی آن‌گاه [[مشروع]] است که از [[خطا]] و [[گناه]] مصون و [[معصوم]] باشد، زیرا اگر چنین نباشد چه بسا [[اطاعت]] از او به [[نافرمانی خداوند]] بینجامد، که قطعاً مردود است.


[[آیه اولی الامر]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> نیز بر عصمت امام دلالت می‌کند، زیرا در این آیه [[مؤمنان]] به [[اطاعت]] بی‌قید و شرط از «[[اولی الامر]]» همانند اطاعت بی‌قید و شرط از [[خدا]] و [[رسول خدا]] [[مکلف]] شده‌اند. اطاعت بی‌قید و شرط از کسی آن‌گاه [[مشروع]] است که از [[خطا]] و [[گناه]] مصون و [[معصوم]] باشد، زیرا اگر چنین نباشد چه بسا [[اطاعت]] از او به [[نافرمانی خداوند]] بینجامد، که قطعاً مردود است.
برخی [[مفسران اهل سنّت]]، مانند [[فخرالدین رازی]]، [[نظام‌الدین نیشابوری]] و [[شیخ محمد عبده]] نیز پذیرفته‌اند که [[آیه]] «اولی الامر» بر معصوم بودن «اولی الامر» دلالت دارد<ref>ر.ک: مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۲.</ref>، ولی آنان «اولی الامر» را بر [[اهل حل و عقد]] منطبق کرده و نتیجه گرفته‌اند که [[اجماع]] آنان معصوم است.
 
برخی [[مفسران]] [[اهل]] [[سنّت]]، مانند [[فخرالدین رازی]]، [[نظام‌الدین نیشابوری]] و [[شیخ محمد عبده]] نیز پذیرفته‌اند که [[آیه]] «اولی الامر» بر معصوم بودن «اولی الامر» دلالت دارد<ref>ر.ک: مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۲.</ref>، ولی آنان «اولی الامر» را بر [[اهل حل و عقد]] منطبق کرده و نتیجه گرفته‌اند که [[اجماع]] آنان معصوم است.


روشن است که اجماع افراد غیر معصوم از خطا و گناه، معصوم نخواهد بود. آری، از نظر [[عقل]]، احتمال خطا و [[لغزش]] در اجماع کمتر از احتمال خطا و لغزش در غیر اجماع است، ولی این‌گونه نیست که به کلی از بین برود و باعث [[یقین]] شود، مضافاً بر اینکه اگر مقصود از «اولی الامر» اهل حل و عقد باشد، و [[مسلمانان]] [[مکلف]] باشند از اجماع آنها بر هر امری اطاعت کنند، [[تکلیف]] مسلمانان در مواردی که اهل و حل [[عقد]] به اجماع نمی‌رسند چه خواهد بود؟
روشن است که اجماع افراد غیر معصوم از خطا و گناه، معصوم نخواهد بود. آری، از نظر [[عقل]]، احتمال خطا و [[لغزش]] در اجماع کمتر از احتمال خطا و لغزش در غیر اجماع است، ولی این‌گونه نیست که به کلی از بین برود و باعث [[یقین]] شود، مضافاً بر اینکه اگر مقصود از «اولی الامر» اهل حل و عقد باشد، و [[مسلمانان]] [[مکلف]] باشند از اجماع آنها بر هر امری اطاعت کنند، [[تکلیف]] مسلمانان در مواردی که اهل و حل [[عقد]] به اجماع نمی‌رسند چه خواهد بود؟


بنابراین مقصود از «اولی الامر» کسانی است که پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عهده‌دار [[رهبری جامعه اسلامی]] اند، و مسلمانان باید از دستورهای آنان بی‌چون و چرا اطاعت کنند، بدین سبب، آنان از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند. درست است که در هر زمانی یکی از آنان [[رهبری امت اسلامی]] را برعهده دارد، و او مصداق «[[ولی الامر]]» است؛ نه [[مصداق اولی الامر]]، اما به لحاظ زمان‌های مختلف، [[رهبران]] [[امت اسلامی]] متعدد خواهند بود، بدین رو در [[آیه شریفه]] تعبیر «اولی الامر» - که جمع است - به کار رفته است، همان‌گونه که بر مسلمانان در هر یک از اوقات پنج‌گانه، یک [[نماز واجب]] است، در وقت [[نماز صبح]] و در وقت ظهر، [[نماز ظهر]]، و همچنین در سایر [[نمازها]]، اما در مجموع اوقات پنج‌گانه، نمازهای پنج‌گانه بر آنان [[واجب]] است، بدین علت، [[خداوند]] به آنان فرموده است: {{متن قرآن|حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ}}<ref>«بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید» سوره بقره، آیه ۲۳۸.</ref>.
بنابراین مقصود از «اولی الامر» کسانی است که پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عهده‌دار [[رهبری جامعه اسلامی]] اند، و مسلمانان باید از دستورهای آنان بی‌چون و چرا اطاعت کنند، بدین سبب، آنان از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند. درست است که در هر زمانی یکی از آنان [[رهبری امت اسلامی]] را برعهده دارد، و او مصداق «[[ولی الامر]]» است؛ نه [[مصداق اولی الامر]]، اما به لحاظ زمان‌های مختلف، [[رهبران]] [[امت اسلامی]] متعدد خواهند بود، بدین رو در [[آیه شریفه]] تعبیر «اولی الامر» - که جمع است - به کار رفته است، همان‌گونه که بر مسلمانان در هر یک از اوقات پنج‌گانه، یک [[نماز واجب]] است، در وقت [[نماز صبح]] و در وقت ظهر، [[نماز ظهر]]، و همچنین در سایر [[نمازها]]، اما در مجموع اوقات پنج‌گانه، نمازهای پنج‌گانه بر آنان [[واجب]] است، بدین علت، [[خداوند]] به آنان فرموده است: {{متن قرآن|حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ}}<ref>«بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید» سوره بقره، آیه ۲۳۸.</ref>.
 
===مصداق اولی‌الامر===
شایان ذکر است که مصداق «اولی الامر» در [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} آن [[حضرت]] بوده است، زیرا [[پیامبر]]{{صل}} دارای سه [[شأن]] و [[مقام]] حذف [[نبوت]]، [[رسالت]] و [[امامت]] بوده است. مقتضای شأن نبوت، [[ارتباط با عالم غیب]] و دریافت پیام‌های [[الهی]] بوده است، و مقتضای شأن رسالت، [[ابلاغ]] پیام‌های الهی به [[مردم]] بوده است، و مقتضای [[شأن امامت]]، [[رهبری]] [[مسلمانان]] در [[امور دینی]] و [[دنیوی]] آنان بوده و اینکه در ادامه [[آیه]] فرموده است: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقصود این است که [[حکم]] [[دینی]] هر چیزی را باید از [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جویا شوید، چنان که در [[آیات]] دیگر به این مطلب تصریح و تأکید شده است<ref>در آیات بسیاری مسلمانان به پیروی از قرآن کریم مکلف شده‌اند، چنان‌که در آیاتی نیز به پیروی از پیامبر مکلف گردیده‌اند. مانند: {{متن قرآن|اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ}} «از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید» سوره اعراف، آیه ۳؛ {{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>.
{{اصلی|مصداق‌شناسی اولوالامر}}
مصداق «اولی الامر» در [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} آن [[حضرت]] بوده است، زیرا [[پیامبر]]{{صل}} دارای سه [[شأن]] و [[مقام]] حذف [[نبوت]]، [[رسالت]] و [[امامت]] بوده است. مقتضای شأن نبوت، [[ارتباط با عالم غیب]] و دریافت پیام‌های [[الهی]] بوده است، و مقتضای شأن رسالت، [[ابلاغ]] پیام‌های الهی به [[مردم]] بوده است، و مقتضای [[شأن امامت]]، [[رهبری]] [[مسلمانان]] در [[امور دینی]] و [[دنیوی]] آنان بوده و اینکه در ادامه [[آیه]] فرموده است: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقصود این است که [[حکم]] [[دینی]] هر چیزی را باید از [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جویا شوید، چنان که در [[آیات]] دیگر به این مطلب تصریح و تأکید شده است<ref>در آیات بسیاری مسلمانان به پیروی از قرآن کریم مکلف شده‌اند، چنان‌که در آیاتی نیز به پیروی از پیامبر مکلف گردیده‌اند. مانند: {{متن قرآن|اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ}} «از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید» سوره اعراف، آیه ۳؛ {{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>.


[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با استناد به آیه «اولی الامر» در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]] فرموده است: «مشکلاتی که هنگام [[رهبری جامعه]] برای تو پیش می‌آید و اموری را که بر تو مشتبه می‌شود به [[محکمات]] [[قرآن]] و [[سنّت]] [[قطعی]] [[رسول خدا]] ارجاع بده و [[حکم]] آن را از این دو منبع [[وحیانی]] به دست آور»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. آن [[حضرت]] در بیان اینکه چرا پیشنهاد [[حکمیت]] را از سوی [[معاویه]] و دستیاران او پذیرفت، فرموده است: چون [[خداوند]] [[دستور]] داده است که مسائل اختلافی را به [[خدا]] و رسولش ارجاع دهید، یعنی حکم آن را از [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] جویا شوید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با استناد به آیه «اولی الامر» در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]] فرموده است: «مشکلاتی که هنگام [[رهبری جامعه]] برای تو پیش می‌آید و اموری را که بر تو مشتبه می‌شود به [[محکمات]] [[قرآن]] و [[سنّت]] [[قطعی]] [[رسول خدا]] ارجاع بده و [[حکم]] آن را از این دو منبع [[وحیانی]] به دست آور»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. آن [[حضرت]] در بیان اینکه چرا پیشنهاد [[حکمیت]] را از سوی [[معاویه]] و دستیاران او پذیرفت، فرموده است: چون [[خداوند]] [[دستور]] داده است که مسائل اختلافی را به [[خدا]] و رسولش ارجاع دهید، یعنی حکم آن را از [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] جویا شوید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۳۷

مقدمه

آیاتی در قرآن کریم به روشنی بر وجوب عصمت امام دلالت دارند:

آیه ابتلاء

قرآن کریم می‌فرماید خداوند، مقام امامت را به ابراهیم خلیل(ع) اعطا، و او آن را برای ذریه‌اش درخواست کرد، خداوند فرمود: مقام امامت به ستمکاران از ذریه او نخواهد رسید[۱].

از آنجا که مقام امامت آن‌گاه به ابراهیم اعطا شد که او مورد امتحان‌های سختی قرار گرفت و از آن آزمون‌ها موفق بیرون آمد، به دست می‌آید که مقصود از امامت، نبوت نبوده است، زیرا امتحان‌های بزرگ ابراهیم مانند افکنده شدن در آتش به دست نمرودیان، مبارزه با بت‌پرستان و مأموریت یافتن ذبح فرزندش، همگی در دوران نبوت او رخ داده است.

از سوی دیگر، قرآن کریم هر گونه کوتاهی انسان را ظلم دانسته و فرموده است: «کسی که از حدود الهی تجاوز کند ستمکار است»[۲]. روشن است که انسان‌های غیر معصوم از خطا و گناه - کوچک یا بزرگ - مصون و معصوم نیستند. بنابراین از مقام امامت بهره‌ای نخواهند داشت.

آیه اولی‌الامر

این آیه[۳] نیز بر عصمت امام دلالت می‌کند، زیرا در این آیه مؤمنان به اطاعت بی‌قید و شرط از «اولی الامر» همانند اطاعت بی‌قید و شرط از خدا و رسول خدا مکلف شده‌اند. اطاعت بی‌قید و شرط از کسی آن‌گاه مشروع است که از خطا و گناه مصون و معصوم باشد، زیرا اگر چنین نباشد چه بسا اطاعت از او به نافرمانی خداوند بینجامد، که قطعاً مردود است.

برخی مفسران اهل سنّت، مانند فخرالدین رازی، نظام‌الدین نیشابوری و شیخ محمد عبده نیز پذیرفته‌اند که آیه «اولی الامر» بر معصوم بودن «اولی الامر» دلالت دارد[۴]، ولی آنان «اولی الامر» را بر اهل حل و عقد منطبق کرده و نتیجه گرفته‌اند که اجماع آنان معصوم است.

روشن است که اجماع افراد غیر معصوم از خطا و گناه، معصوم نخواهد بود. آری، از نظر عقل، احتمال خطا و لغزش در اجماع کمتر از احتمال خطا و لغزش در غیر اجماع است، ولی این‌گونه نیست که به کلی از بین برود و باعث یقین شود، مضافاً بر اینکه اگر مقصود از «اولی الامر» اهل حل و عقد باشد، و مسلمانان مکلف باشند از اجماع آنها بر هر امری اطاعت کنند، تکلیف مسلمانان در مواردی که اهل و حل عقد به اجماع نمی‌رسند چه خواهد بود؟

بنابراین مقصود از «اولی الامر» کسانی است که پس از پیامبر اکرم(ص) عهده‌دار رهبری جامعه اسلامی اند، و مسلمانان باید از دستورهای آنان بی‌چون و چرا اطاعت کنند، بدین سبب، آنان از ویژگی عصمت برخوردارند. درست است که در هر زمانی یکی از آنان رهبری امت اسلامی را برعهده دارد، و او مصداق «ولی الامر» است؛ نه مصداق اولی الامر، اما به لحاظ زمان‌های مختلف، رهبران امت اسلامی متعدد خواهند بود، بدین رو در آیه شریفه تعبیر «اولی الامر» - که جمع است - به کار رفته است، همان‌گونه که بر مسلمانان در هر یک از اوقات پنج‌گانه، یک نماز واجب است، در وقت نماز صبح و در وقت ظهر، نماز ظهر، و همچنین در سایر نمازها، اما در مجموع اوقات پنج‌گانه، نمازهای پنج‌گانه بر آنان واجب است، بدین علت، خداوند به آنان فرموده است: ﴿حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ[۵].

مصداق اولی‌الامر

مصداق «اولی الامر» در زمان پیامبر اکرم(ص) آن حضرت بوده است، زیرا پیامبر(ص) دارای سه شأن و مقام حذف نبوت، رسالت و امامت بوده است. مقتضای شأن نبوت، ارتباط با عالم غیب و دریافت پیام‌های الهی بوده است، و مقتضای شأن رسالت، ابلاغ پیام‌های الهی به مردم بوده است، و مقتضای شأن امامت، رهبری مسلمانان در امور دینی و دنیوی آنان بوده و اینکه در ادامه آیه فرموده است: ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ[۶]، مقصود این است که حکم دینی هر چیزی را باید از کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم(ص) جویا شوید، چنان که در آیات دیگر به این مطلب تصریح و تأکید شده است[۷].

امیرالمؤمنین(ع) با استناد به آیه «اولی الامر» در نامه خود به مالک اشتر فرموده است: «مشکلاتی که هنگام رهبری جامعه برای تو پیش می‌آید و اموری را که بر تو مشتبه می‌شود به محکمات قرآن و سنّت قطعی رسول خدا ارجاع بده و حکم آن را از این دو منبع وحیانی به دست آور»[۸]. آن حضرت در بیان اینکه چرا پیشنهاد حکمیت را از سوی معاویه و دستیاران او پذیرفت، فرموده است: چون خداوند دستور داده است که مسائل اختلافی را به خدا و رسولش ارجاع دهید، یعنی حکم آن را از کتاب خدا و سنت پیامبر جویا شوید[۹].

حاصل آنکه پیامبر اکرم(ص) از آن لحاظ که ولی امر مسلمانان بود، در حل منازعات می‌بایست مطابق کتاب خدا و سنّت خود- که وحی الهی و مبیّن کتاب خدا بود- عمل کند، چنان که خداوند فرموده است: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ[۱۰] و نیز می‌فرماید: ﴿اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ[۱۱]. متولیان امر رهبری امت اسلام پس از پیامبر اکرم(ص) نیز همین وظیفه را داشتند، و جمله ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ[۱۲] در ادامه آیه بیانگر مطلب یاد شده است[۱۳].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  2. ﴿وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  3. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  4. ر.ک: مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۲.
  5. «بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید» سوره بقره، آیه ۲۳۸.
  6. «و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  7. در آیات بسیاری مسلمانان به پیروی از قرآن کریم مکلف شده‌اند، چنان‌که در آیاتی نیز به پیروی از پیامبر مکلف گردیده‌اند. مانند: ﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ «از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید» سوره اعراف، آیه ۳؛ ﴿فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  8. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  9. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵.
  10. «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
  11. «از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی می‌شود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان» سوره انعام، آیه ۱۰۶.
  12. «چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  13. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۵۴.