اسید بن ابی اناس بن زنیم دئلی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'اهل بدر' به 'اهل بدر')
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اسید بن ابی اناس بن زنیم دئلی در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اسید بن ابی اناس بن زنیم دئلی در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
«بنودئل» (دیل) تیره‌ای از «بنوکنانه» است<ref>ابن حزم، ص۱۸۴.</ref>. برخی منسوب به آن را دُؤَلِی - به [[فتح]] و کسر همزه - تلفظ کرده‌اند<ref>ابن صلاح، ص۱۹۳.</ref>. به گفته [[ابن ماکولا]]<ref>ابن ماکولا، ج۱، ص۷۲.</ref> برخی [[پدر]] او را به [[اشتباه]] «[[ابی اَسید بن ابی اُناس]]» آورده‌اند و در اینجا «بن ابی اَسید» زاید است. برخی دیگر نیز نام او را «اسید بن زنیم» گفته‌اند که از باب انتساب به جد بوده و امری شایع است، چنان که برادرش را نیز «انس بن زنیم» گفته‌اند<ref>عسکری، ص۲۲۴.</ref>.
«بنودئل» (دیل) تیره‌ای از «بنوکنانه» است<ref>ابن حزم، ص۱۸۴.</ref>. برخی منسوب به آن را دُؤَلِی - به [[فتح]] و کسر همزه - تلفظ کرده‌اند<ref>ابن صلاح، ص۱۹۳.</ref>. به گفته [[ابن ماکولا]]<ref>ابن ماکولا، ج۱، ص۷۲.</ref> برخی [[پدر]] او را به [[اشتباه]] «[[ابی اَسید بن ابی اُناس]]» آورده‌اند و در اینجا «بن ابی اَسید» زاید است. برخی دیگر نیز نام او را «اسید بن زنیم» گفته‌اند که از باب انتساب به جد بوده و امری شایع است، چنان که برادرش را نیز «انس بن زنیم» گفته‌اند<ref>عسکری، ص۲۲۴.</ref>.


اسید از [[شاعران]] مخضرم به شمار می‌رفت<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۸۹.</ref>. [[عسکری]]<ref>عسکری، ص۲۲۴.</ref> می‌گوید: اسید بن زنیم بر کشته‌های [[اهل]] [[بدر]] رثائی سرود و [[پیامبر]] خونش را هدر دانست. در [[غزوه احد]]، شعری در [[ذم]] [[امام علی]]{{ع}} سرود و [[مشرکان]] را بر [[ضد]] او تحریک می‌کرد؛
اسید از [[شاعران]] مخضرم به شمار می‌رفت<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۸۹.</ref>. [[عسکری]]<ref>عسکری، ص۲۲۴.</ref> می‌گوید: اسید بن زنیم بر کشته‌های [[اهل بدر]] رثائی سرود و [[پیامبر]] خونش را هدر دانست. در [[غزوه احد]]، شعری در [[ذم]] [[امام علی]] {{ع}} سرود و [[مشرکان]] را بر [[ضد]] او تحریک می‌کرد؛
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''فِي كُلِّ مَجْمَعِ غَايَةٍ أَخْزَاكُمْ''|2=''جَذَعٌ أَبَرَّ عَلَى اَلْمَذَاكِي اَلْقُرَّح''}}
{{ب|''فِي كُلِّ مَجْمَعِ غَايَةٍ أَخْزَاكُمْ''|2=''جَذَعٌ أَبَرَّ عَلَى اَلْمَذَاكِي اَلْقُرَّح''}}
خط ۱۰: خط ۱۰:
:او را در هر جمعی، [[پرچم]] و رایتی است که شما را به نهایت [[خواری]] کشاند و چون بچه شتر سه ساله‌ای بود که بر شتران ده ساله چیره می‌شد<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۲۰؛ ابن حزم، ص۱۸۴ و ۱۸۵، همچو جوانی کم سن و سال که بر بزرگان پیروز شد؛ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۱؛ همو، الارشاد، ج۱، ص۷۷.</ref>.
:او را در هر جمعی، [[پرچم]] و رایتی است که شما را به نهایت [[خواری]] کشاند و چون بچه شتر سه ساله‌ای بود که بر شتران ده ساله چیره می‌شد<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۲۰؛ ابن حزم، ص۱۸۴ و ۱۸۵، همچو جوانی کم سن و سال که بر بزرگان پیروز شد؛ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۱؛ همو، الارشاد، ج۱، ص۷۷.</ref>.


براساس [[روایت]] [[ابن عباس]] و دیگران، وفدی از تیره [[بنوعبد بن عدی]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[اعلان]] کردند قصد [[جنگ]] با پیامبر ندارند و همراه رسول خدا{{صل}} با همه دشمنانش جز [[قریش]] خواهند جنگید. آنان [[مسلمان]] شدند و برای تمام [[قبیله]] خویش، جز اسید بن ابی أناس که به [[فرمان]] [[رسول الله]]{{صل}} مهدورالدم شده بود، امان‌نامه گرفتند <ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۳۰.</ref>. اسید با شنیدن این خبر به [[طائف]] [[پناه]] برد و تا [[فتح مکه]] در آنجا بود. عمویش [[ساریة بن زنیم]] به طائف رفت و از او خواست نزد پیامبر برود و گفت [[رسول خدا]]{{صل}} هر که را با پای خویش نزدش برود، نخواهد کُشت. [[ساریه]] وی را نزد [[حضرت]] آورد. او نیز [[مسلمان]] شد، [[امان]] گرفت و حضرت بر صورت و سینه وی دست کشید. گویند هرگاه أسید داخل اتاق [[تاریکی]] می‌‌شد، آنجا را با [[نور]] خود روشن می‌کرد<ref>متقی هندی، ج۱۳، ص۲۸۲.</ref>. او حضرت را در اشعاری ستود:
براساس [[روایت]] [[ابن عباس]] و دیگران، وفدی از تیره [[بنوعبد بن عدی]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمدند و [[اعلان]] کردند قصد [[جنگ]] با پیامبر ندارند و همراه رسول خدا {{صل}} با همه دشمنانش جز [[قریش]] خواهند جنگید. آنان [[مسلمان]] شدند و برای تمام [[قبیله]] خویش، جز اسید بن ابی أناس که به [[فرمان]] [[رسول الله]] {{صل}} مهدورالدم شده بود، امان‌نامه گرفتند <ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۳۰.</ref>. اسید با شنیدن این خبر به [[طائف]] [[پناه]] برد و تا [[فتح مکه]] در آنجا بود. عمویش [[ساریة بن زنیم]] به طائف رفت و از او خواست نزد پیامبر برود و گفت [[رسول خدا]] {{صل}} هر که را با پای خویش نزدش برود، نخواهد کُشت. [[ساریه]] وی را نزد [[حضرت]] آورد. او نیز [[مسلمان]] شد، [[امان]] گرفت و حضرت بر صورت و سینه وی دست کشید. گویند هرگاه أسید داخل اتاق [[تاریکی]] می‌‌شد، آنجا را با [[نور]] خود روشن می‌کرد<ref>متقی هندی، ج۱۳، ص۲۸۲.</ref>. او حضرت را در اشعاری ستود:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''وَ مَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَا''|2=''أَبَرَّ وَ أَوْفَى ذِمَّةً مِنْ مُحَمَّد''<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۸۹؛ برای اطلاع بیشتر از چگونگی شرفیابی اسید نزد پیامبر، ر.ک: متقی هندی، ج۱۳، ص۲۸۲؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۰-۲۲، از طرق مختلف از ابن عباس.</ref>}}
{{ب|''وَ مَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَا''|2=''أَبَرَّ وَ أَوْفَى ذِمَّةً مِنْ مُحَمَّد''<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۸۹؛ برای اطلاع بیشتر از چگونگی شرفیابی اسید نزد پیامبر، ر. ک: متقی هندی، ج۱۳، ص۲۸۲؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۰-۲۲، از طرق مختلف از ابن عباس.</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


صحابه‌نگاران این [[شعر]] را به هشت نفر، از جمله اَسید بن اَبی اُناس نسبت داده‌اند<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۹۰ و ج۷، ص۲۰، وی این شعر را به پنج نفر نسبت می‌دهد.</ref>. همچنین [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۲.</ref> پس از یاد آوری برخی اختلاف‌های موجود، این شعر را از آن اسید می‌داند.
صحابه‌نگاران این [[شعر]] را به هشت نفر، از جمله اَسید بن اَبی اُناس نسبت داده‌اند<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۹۰ و ج۷، ص۲۰، وی این شعر را به پنج نفر نسبت می‌دهد.</ref>. همچنین [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۲.</ref> پس از یاد آوری برخی اختلاف‌های موجود، این شعر را از آن اسید می‌داند.


[[زمان]] [[وفد]] بنو عبد بن عدی نامعلوم است. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۰۶.</ref> این وفد را در فهرست وفود آورده و می‌دانیم سنة الوفود، [[سال]] نهم است؛ در صورتی که به [[یقین]] این ماجرا پیش از [[فتح مکه]] اتفاق افتاده است؛ زیرا در گفتگوهای هیئت بنوعبد بن عدی با رسول خدا{{صل}}، [[سخن]] از [[جنگ]] با [[قریش]] و غیر قریش مطرح است. ممکن است بنوعبد دو وفد قبل و بعد از فتح مکه، یا یک وفد پیش از فتح مکه داشته‌اند.<ref>[[محمود حیدری آقایی|حیدری آقایی، محمود]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اسید بن ابی اناس بن زنیم دئلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۷۷-۷۸.</ref>
[[زمان]] [[وفد]] بنو عبد بن عدی نامعلوم است. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۰۶.</ref> این وفد را در فهرست وفود آورده و می‌دانیم سنة الوفود، سال نهم است؛ در صورتی که به [[یقین]] این ماجرا پیش از [[فتح مکه]] اتفاق افتاده است؛ زیرا در گفتگوهای هیئت بنوعبد بن عدی با رسول خدا {{صل}}، [[سخن]] از [[جنگ]] با [[قریش]] و غیر قریش مطرح است. ممکن است بنوعبد دو وفد قبل و بعد از فتح مکه، یا یک وفد پیش از فتح مکه داشته‌اند.<ref>[[محمود حیدری آقایی|حیدری آقایی، محمود]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اسید بن ابی اناس بن زنیم دئلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۷۷-۷۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۱۰

مقدمه

«بنودئل» (دیل) تیره‌ای از «بنوکنانه» است[۱]. برخی منسوب به آن را دُؤَلِی - به فتح و کسر همزه - تلفظ کرده‌اند[۲]. به گفته ابن ماکولا[۳] برخی پدر او را به اشتباه «ابی اَسید بن ابی اُناس» آورده‌اند و در اینجا «بن ابی اَسید» زاید است. برخی دیگر نیز نام او را «اسید بن زنیم» گفته‌اند که از باب انتساب به جد بوده و امری شایع است، چنان که برادرش را نیز «انس بن زنیم» گفته‌اند[۴].

اسید از شاعران مخضرم به شمار می‌رفت[۵]. عسکری[۶] می‌گوید: اسید بن زنیم بر کشته‌های اهل بدر رثائی سرود و پیامبر خونش را هدر دانست. در غزوه احد، شعری در ذم امام علی (ع) سرود و مشرکان را بر ضد او تحریک می‌کرد؛

فِي كُلِّ مَجْمَعِ غَايَةٍ أَخْزَاكُمْجَذَعٌ أَبَرَّ عَلَى اَلْمَذَاكِي اَلْقُرَّح
او را در هر جمعی، پرچم و رایتی است که شما را به نهایت خواری کشاند و چون بچه شتر سه ساله‌ای بود که بر شتران ده ساله چیره می‌شد[۷].

براساس روایت ابن عباس و دیگران، وفدی از تیره بنوعبد بن عدی نزد رسول خدا (ص) آمدند و اعلان کردند قصد جنگ با پیامبر ندارند و همراه رسول خدا (ص) با همه دشمنانش جز قریش خواهند جنگید. آنان مسلمان شدند و برای تمام قبیله خویش، جز اسید بن ابی أناس که به فرمان رسول الله (ص) مهدورالدم شده بود، امان‌نامه گرفتند [۸]. اسید با شنیدن این خبر به طائف پناه برد و تا فتح مکه در آنجا بود. عمویش ساریة بن زنیم به طائف رفت و از او خواست نزد پیامبر برود و گفت رسول خدا (ص) هر که را با پای خویش نزدش برود، نخواهد کُشت. ساریه وی را نزد حضرت آورد. او نیز مسلمان شد، امان گرفت و حضرت بر صورت و سینه وی دست کشید. گویند هرگاه أسید داخل اتاق تاریکی می‌‌شد، آنجا را با نور خود روشن می‌کرد[۹]. او حضرت را در اشعاری ستود:

وَ مَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَاأَبَرَّ وَ أَوْفَى ذِمَّةً مِنْ مُحَمَّد[۱۰]

صحابه‌نگاران این شعر را به هشت نفر، از جمله اَسید بن اَبی اُناس نسبت داده‌اند[۱۱]. همچنین ابن عساکر[۱۲] پس از یاد آوری برخی اختلاف‌های موجود، این شعر را از آن اسید می‌داند.

زمان وفد بنو عبد بن عدی نامعلوم است. ابن سعد[۱۳] این وفد را در فهرست وفود آورده و می‌دانیم سنة الوفود، سال نهم است؛ در صورتی که به یقین این ماجرا پیش از فتح مکه اتفاق افتاده است؛ زیرا در گفتگوهای هیئت بنوعبد بن عدی با رسول خدا (ص)، سخن از جنگ با قریش و غیر قریش مطرح است. ممکن است بنوعبد دو وفد قبل و بعد از فتح مکه، یا یک وفد پیش از فتح مکه داشته‌اند.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، ص۱۸۴.
  2. ابن صلاح، ص۱۹۳.
  3. ابن ماکولا، ج۱، ص۷۲.
  4. عسکری، ص۲۲۴.
  5. ابن اثیر، ج۱، ص۸۹.
  6. عسکری، ص۲۲۴.
  7. ابن اثیر، ج۴، ص۲۰؛ ابن حزم، ص۱۸۴ و ۱۸۵، همچو جوانی کم سن و سال که بر بزرگان پیروز شد؛ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۱؛ همو، الارشاد، ج۱، ص۷۷.
  8. ابن حجر، ج۱، ص۲۳۰.
  9. متقی هندی، ج۱۳، ص۲۸۲.
  10. ابن اثیر، ج۱، ص۸۹؛ برای اطلاع بیشتر از چگونگی شرفیابی اسید نزد پیامبر، ر. ک: متقی هندی، ج۱۳، ص۲۸۲؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۰-۲۲، از طرق مختلف از ابن عباس.
  11. ابن حجر، ج۱، ص۳۹۰ و ج۷، ص۲۰، وی این شعر را به پنج نفر نسبت می‌دهد.
  12. ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۲.
  13. ابن سعد، ج۱، ص۳۰۶.
  14. حیدری آقایی، محمود، مقاله «اسید بن ابی اناس بن زنیم دئلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۷۷-۷۸.