خطبه ۲۰۱ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نهج البلاغه/بالا}}{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
==مقدمه==
| موضوع مرتبط = نهج البلاغه
*این [[خطبه]] در مورد [[حدیث]] و [[راویان حدیث]] است. شخصی از [[امام]] درباره [[احادیث]] جعلی پرسش کرد. [[امام]] ضمن تأیید وجود این‌گونه [[احادیث]] و وجود [[حق]] و [[باطل]]، [[ناسخ و منسوخ]]، [[محکم و متشابه]] و سره و ناسره در میان [[مردم]]، حتی از زمان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اشاره می‌کند، تا آن‌جا که [[پیامبر]] خود در [[کلامی]] [[جایگاه]] شخصی را که به عمد بر [[پیامبر]] دروغی ببندد، [[دوزخ]] ذکر می‌کند.
| عنوان مدخل  =
* [[امام]] {{ع}} [[راویان احادیث]] را در چهار دسته طبقه‌بندی می‌کند، به‌گونه‌ای که [[راویان]] از چهار گروه جدا نیستند. گروه نخست منافقی که تظهر به [[اسلام]] و [[ایمان]] می‌کند، اما در [[دل]] از هیچ گناهی شرم ندارد و به عمد بر [[پیامبر]] [[دروغ]] می‌بندد. گروه دوم کسی که چیزی از [[پیامبر]] شنیده، ولی درست به خاطر نسپرده‌ است. او نه به عمد، اما بر مبنای پندار خویش [[حدیثی]] [[نقل]] می‌کند. سومین گروه، کسی است که از [[پیامبر اکرم]] در موقعیتی خاص [[حدیثی]] را شنیده، اما خبر از [[حکم]] بعدی [[پیامبر]] در زمان برطرف شدن آن موقعیت خاص نداشته است. در نتیجه از منسوخ خبر داشته ولی از ناسخ آن بی‌خبر است. بنابراین بدون این که بداند روایتی را [[نقل]] می‌کند که درست نیست و اگر بداند و [[مردمان]] نیز از آن [[آگاهی]] داشته باشند به آن [[حکم]] عمل نخواهند کرد. گروه چهارم، امانت‌دار راستینی است که آنچه از [[پیامبر]] شنیده به‌درستی به‌ خاطر سپرده است و [[حقیقت]] [[کلام]] را درست بیان می‌کند.
| مداخل مرتبط =
* [[امام]] {{ع}} در پایان [[خطبه]]، خود را جزو معدود افرادی برمی‌شمرد که از گروه چهارم است. او در هر مسئله و رویدادی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سؤال می‌کرد و دقیق به خاطر می‌سپرد.
| پرسش مرتبط  =
==فرازی از [[خطبه]]==
}}
*گاهی سخنی از [[رسول خدا]] {{صل}} داری دو معنا بود: معنای عام و معنای خاص. کسی که آن سخن را می‌شنید، مقصود [[خدا]] و پیامبرش را از آن [[کلام]] نمی‌فهمید، پس به معنای دل‌خواه خود [[تفسیر]] می‌کرد و بدون آن‌که معنای واقعی آن را بداند که برای چه هدفی صادر و چرا چنین گفته شده، حفظ و [[نقل]] می‌کرد. همه [[یاران پیامبر]] {{صل}} چنان نبودند که از او چیزی بپرسند و معنای واقعی آن را درخواست کنند، تا آن‌جا که عدّه‌ای [[دوست]] داشتند [[عربی]] بیابانی یا سؤال کننده‌ای از آن [[حضرت]] چیزی بپرسد و آن‌ها پاسخ آن را بشنوند. امّا من هر چه از خاطرم می‌گذشت می‌پرسیدم و حفظ می‌کردم. پس این است که علل [[اختلاف]] روایاتی که در میان [[مردم]] وجود دارد و علل [[اختلاف روایات]] در [[نقل]] [[حدیث]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 362.</ref>.
== مقدمه ==
این [[خطبه]] در مورد [[حدیث]] و [[راویان حدیث]] است. شخصی از [[امام]] درباره [[احادیث]] جعلی پرسش کرد. [[امام]] ضمن تأیید وجود این‌گونه [[احادیث]] و وجود [[حق]] و [[باطل]]، [[ناسخ و منسوخ]]، [[محکم و متشابه]] و سره و ناسره در میان [[مردم]]، حتی از زمان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اشاره می‌کند، تا آن‌جا که [[پیامبر]] خود در [[کلامی]] [[جایگاه]] شخصی را که به عمد بر [[پیامبر]] دروغی ببندد، [[دوزخ]] ذکر می‌کند.
 
[[امام]] {{ع}} [[راویان احادیث]] را در چهار دسته طبقه‌بندی می‌کند، به‌گونه‌ای که [[راویان]] از چهار گروه جدا نیستند. گروه نخست منافقی که تظهر به [[اسلام]] و [[ایمان]] می‌کند، اما در [[دل]] از هیچ گناهی شرم ندارد و به عمد بر [[پیامبر]] [[دروغ]] می‌بندد. گروه دوم کسی که چیزی از [[پیامبر]] شنیده، ولی درست به خاطر نسپرده‌ است. او نه به عمد، اما بر مبنای پندار خویش [[حدیثی]] [[نقل]] می‌کند. سومین گروه، کسی است که از [[پیامبر اکرم]] در موقعیتی خاص [[حدیثی]] را شنیده، اما خبر از [[حکم]] بعدی [[پیامبر]] در زمان برطرف شدن آن موقعیت خاص نداشته است. در نتیجه از منسوخ خبر داشته ولی از ناسخ آن بی‌خبر است. بنابراین بدون این که بداند روایتی را [[نقل]] می‌کند که درست نیست و اگر بداند و [[مردمان]] نیز از آن [[آگاهی]] داشته باشند به آن [[حکم]] عمل نخواهند کرد. گروه چهارم، امانت‌دار راستینی است که آنچه از [[پیامبر]] شنیده به‌درستی به‌ خاطر سپرده است و [[حقیقت]] [[کلام]] را درست بیان می‌کند.
 
[[امام]] {{ع}} در پایان [[خطبه]]، خود را جزو معدود افرادی برمی‌شمرد که از گروه چهارم است. او در هر مسئله و رویدادی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سؤال می‌کرد و دقیق به خاطر می‌سپرد.
 
== فرازی از [[خطبه]] ==
گاهی سخنی از [[رسول خدا]] {{صل}} داری دو معنا بود: معنای عام و معنای خاص. کسی که آن سخن را می‌شنید، مقصود [[خدا]] و پیامبرش را از آن [[کلام]] نمی‌فهمید، پس به معنای دل‌خواه خود [[تفسیر]] می‌کرد و بدون آن‌که معنای واقعی آن را بداند که برای چه هدفی صادر و چرا چنین گفته شده، حفظ و [[نقل]] می‌کرد. همه [[یاران پیامبر]] {{صل}} چنان نبودند که از او چیزی بپرسند و معنای واقعی آن را درخواست کنند، تا آن‌جا که عدّه‌ای [[دوست]] داشتند [[عربی]] بیابانی یا سؤال کننده‌ای از آن [[حضرت]] چیزی بپرسد و آن‌ها پاسخ آن را بشنوند. امّا من هر چه از خاطرم می‌گذشت می‌پرسیدم و حفظ می‌کردم. پس این است که علل [[اختلاف]] روایاتی که در میان [[مردم]] وجود دارد و علل [[اختلاف روایات]] در [[نقل]] [[حدیث]]<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۶۲.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۴

مقدمه

این خطبه در مورد حدیث و راویان حدیث است. شخصی از امام درباره احادیث جعلی پرسش کرد. امام ضمن تأیید وجود این‌گونه احادیث و وجود حق و باطل، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و سره و ناسره در میان مردم، حتی از زمان پیامبر اکرم (ص) اشاره می‌کند، تا آن‌جا که پیامبر خود در کلامی جایگاه شخصی را که به عمد بر پیامبر دروغی ببندد، دوزخ ذکر می‌کند.

امام (ع) راویان احادیث را در چهار دسته طبقه‌بندی می‌کند، به‌گونه‌ای که راویان از چهار گروه جدا نیستند. گروه نخست منافقی که تظهر به اسلام و ایمان می‌کند، اما در دل از هیچ گناهی شرم ندارد و به عمد بر پیامبر دروغ می‌بندد. گروه دوم کسی که چیزی از پیامبر شنیده، ولی درست به خاطر نسپرده‌ است. او نه به عمد، اما بر مبنای پندار خویش حدیثی نقل می‌کند. سومین گروه، کسی است که از پیامبر اکرم در موقعیتی خاص حدیثی را شنیده، اما خبر از حکم بعدی پیامبر در زمان برطرف شدن آن موقعیت خاص نداشته است. در نتیجه از منسوخ خبر داشته ولی از ناسخ آن بی‌خبر است. بنابراین بدون این که بداند روایتی را نقل می‌کند که درست نیست و اگر بداند و مردمان نیز از آن آگاهی داشته باشند به آن حکم عمل نخواهند کرد. گروه چهارم، امانت‌دار راستینی است که آنچه از پیامبر شنیده به‌درستی به‌ خاطر سپرده است و حقیقت کلام را درست بیان می‌کند.

امام (ع) در پایان خطبه، خود را جزو معدود افرادی برمی‌شمرد که از گروه چهارم است. او در هر مسئله و رویدادی از پیامبر اکرم (ص) سؤال می‌کرد و دقیق به خاطر می‌سپرد.

فرازی از خطبه

گاهی سخنی از رسول خدا (ص) داری دو معنا بود: معنای عام و معنای خاص. کسی که آن سخن را می‌شنید، مقصود خدا و پیامبرش را از آن کلام نمی‌فهمید، پس به معنای دل‌خواه خود تفسیر می‌کرد و بدون آن‌که معنای واقعی آن را بداند که برای چه هدفی صادر و چرا چنین گفته شده، حفظ و نقل می‌کرد. همه یاران پیامبر (ص) چنان نبودند که از او چیزی بپرسند و معنای واقعی آن را درخواست کنند، تا آن‌جا که عدّه‌ای دوست داشتند عربی بیابانی یا سؤال کننده‌ای از آن حضرت چیزی بپرسد و آن‌ها پاسخ آن را بشنوند. امّا من هر چه از خاطرم می‌گذشت می‌پرسیدم و حفظ می‌کردم. پس این است که علل اختلاف روایاتی که در میان مردم وجود دارد و علل اختلاف روایات در نقل حدیث[۱].

منابع

پانویس