عبدالکریم بن محمد سمعانی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (Ali صفحهٔ عبدالکریم سمعانی را به عبدالکریم بن محمد سمعانی منتقل کرد) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
[[ابوسعد عبدالکریم بن محمد بن منصور سمعانی تمیمی مروزی]] مشهور به سمعانی از [[علما]] و [[دانشمندان]] [[شافعی مذهب]] است که در زمینههای گوناگون [[علوم]] تبحر داشت و در یازدهم [[ماه شعبان]] ۵۰۶ه در [[مرو]] متولد شد. <ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج ۴، ص۱۸۳.</ref> سمعانی به [[دلیل]] انتسابش به شاخهای از [[قبیله]] [[تمیم]]، به نام سمعان، همچون اجداد خویش به این عنوان مشهور شده است. <ref>الانساب، ج ۳، ص۲۹۸.</ref> پدرش را در پنج سالگی از دست داد و عموهایش [[سرپرستی]] و [[تربیت]] او را به عهده گرفتند. وی با هوش و ذکاوتی که داشت توانست در سنین [[کودکی]] [[حافظ قرآن]] شود. <ref> تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۱۷.</ref> سمعانی برای [[ | [[ابوسعد عبدالکریم بن محمد بن منصور سمعانی تمیمی مروزی]] مشهور به سمعانی از [[علما]] و [[دانشمندان]] [[شافعی مذهب]] است که در زمینههای گوناگون [[علوم]] تبحر داشت و در یازدهم [[ماه شعبان]] ۵۰۶ه در [[مرو]] متولد شد. <ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج ۴، ص۱۸۳.</ref> سمعانی به [[دلیل]] انتسابش به شاخهای از [[قبیله]] [[تمیم]]، به نام سمعان، همچون اجداد خویش به این عنوان مشهور شده است. <ref>الانساب، ج ۳، ص۲۹۸.</ref> پدرش را در پنج سالگی از دست داد و عموهایش [[سرپرستی]] و [[تربیت]] او را به عهده گرفتند. وی با هوش و ذکاوتی که داشت توانست در سنین [[کودکی]] [[حافظ قرآن]] شود. <ref> تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۱۷.</ref> سمعانی برای [[دانشاندوزی]] نزد [[عالمان]] بسیاری تحصیل کرد؛ به همین منظور به شهرهای متعدد ماوراءالنهر و [[خراسان]] و به [[غرب]] و [[شرق]] و شمال و جنوب [[ممالک اسلامی]] سفرها نمود. در این سفرها با دانشمندان بسیاری [[ملاقات]] کرده و از آنها کسب [[دانش]] کرد و بر این اساس تعداد استادان وی را بیش از چهار هزار [[ذکر]] کردهاند. <ref>مرآة الجنان، ج ۳، ص۲۷۹؛ الانساب، ج ۱، ص۱۰.</ref> وی در خانوادهای میزیست که به [[بیت]] المحدثین [[شهرت]] داشت؛ زیرا هم پدرش و هم زوجهاش و جدش و افراد بسیاری از خاندانش [[محدث]] بودند. برخی شمار [[محدثان]] [[خاندان]] سمعانی را هفتاد نفر هم ذکر کردهاند. <ref>المنتظم، ج ۱۸، ص۱۷۹.</ref> همچنین با علمای معروفی همانند [[ابن جوزی]]، [[ابن خشاب]] معاصر بوده و از گروهی از دانشمندان همچون [[عبدالغفار بن محمد شیرازی]] و [[عبید بن محمد قشیری]] [[روایت]] [[نقل]] کرده<ref>تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۱۷.</ref> و در نقل [[اخبار]] و [[احادیث]] توثیق شده است. <ref>مرآة الجنان، ج ۳، ص۲۷۹.</ref> وی همچنین در [[طلب]] [[حدیث]] و [[ثبت]] و ضبط آن [[همت]] وافر داشته و برای [[دیدار]] با علما و بزرگان [[علم]]، [[حرص]] شدیدی نشان میداد. <ref>المستفاد، ج ۱، ص۱۲۹.</ref> | ||
ابوسعد علاوه بر [[کسب علم]] در [[تعلیم و تربیت]] [[شاگرد]] نیز همت داشت و افرادی چون پسرش [[عبدالرحیم بن عبدالکریم بن محمد بن منصور سمعانی تمیمی مروزی|عبدالرحیم]]، [[ابوالقاسم بن عساکر]] و پسرش قاسم، [[عبدالوهاب بن سکینه]] و [[عبدالغفار بن منیناو]] در این شمارند و از [[سمعانی]] [[حدیث]] [[نقل]] کردهاند. بیشترین [[شهرت]] وی به [[دلیل]] تبحر وی در [[نسبشناسی]] است؛ ازاین رو مهمترین اثر او را کتاب «الانساب» قلمداد میکنند. در این اثر بیش از چهار هزار نفر از بزرگان را با رعایت ترتیب حروف در [[القاب]] و [[نسب]] و انساب ایشان گرد آورده و از این باب شهرت بسزایی کسب کرده است؛ چنان که اثر او را میان آثاری که در باب انساب نوشته شده است بینظیر قلمداد میکنند. <ref>الانساب، ج ۱، ص۴ و ۱۱.</ref> وی در سفری که به [[بیت المقدس]] داشته با [[ابن عساکر]] [[ملاقات]] کرد و از این لحاظ ابن عساکر هم از سمعانی [[روایت]] نقل کرده و هم وی را تعریف و [[تمجید]] فراوان نموده است. <ref> تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۰، ص۱۱۷.</ref> سمعانی بعد از سفرهای طولانی و پی درپی، در نهایت به زادگاه خویش برگشت و در آن دیار به [[وعظ]] و [[خطابه]] پرداخت؛ همچنین مفتی [[مذهب شافعی]] در [[مرو]] بوده و با عناوین «تاج الاسلام»، «قوام الدین» و «معین الدین» نیز یاد شده است. <ref>تاریخ الاسلام، ج ۳۹، ص۱۱۹.</ref> وی درنهایت در سال ۵۶۲ه در [[حدود]] ۵۶ سالگی در مرو [[وفات]] یافت و در همانجا نیز مدفون گردید. <ref>المنتظم، ج ۱۸، ص۱۷۹.</ref> | ابوسعد علاوه بر [[کسب علم]] در [[تعلیم و تربیت]] [[شاگرد]] نیز همت داشت و افرادی چون پسرش [[عبدالرحیم بن عبدالکریم بن محمد بن منصور سمعانی تمیمی مروزی|عبدالرحیم]]، [[ابوالقاسم بن عساکر]] و پسرش قاسم، [[عبدالوهاب بن سکینه]] و [[عبدالغفار بن منیناو]] در این شمارند و از [[سمعانی]] [[حدیث]] [[نقل]] کردهاند. بیشترین [[شهرت]] وی به [[دلیل]] تبحر وی در [[نسبشناسی]] است؛ ازاین رو مهمترین اثر او را کتاب «الانساب» قلمداد میکنند. در این اثر بیش از چهار هزار نفر از بزرگان را با رعایت ترتیب حروف در [[القاب]] و [[نسب]] و انساب ایشان گرد آورده و از این باب شهرت بسزایی کسب کرده است؛ چنان که اثر او را میان آثاری که در باب انساب نوشته شده است بینظیر قلمداد میکنند. <ref>الانساب، ج ۱، ص۴ و ۱۱.</ref> وی در سفری که به [[بیت المقدس]] داشته با [[ابن عساکر]] [[ملاقات]] کرد و از این لحاظ ابن عساکر هم از سمعانی [[روایت]] نقل کرده و هم وی را تعریف و [[تمجید]] فراوان نموده است. <ref> تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۰، ص۱۱۷.</ref> سمعانی بعد از سفرهای طولانی و پی درپی، در نهایت به زادگاه خویش برگشت و در آن دیار به [[وعظ]] و [[خطابه]] پرداخت؛ همچنین مفتی [[مذهب شافعی]] در [[مرو]] بوده و با عناوین «تاج الاسلام»، «قوام الدین» و «معین الدین» نیز یاد شده است. <ref>تاریخ الاسلام، ج ۳۹، ص۱۱۹.</ref> وی درنهایت در سال ۵۶۲ه در [[حدود]] ۵۶ سالگی در مرو [[وفات]] یافت و در همانجا نیز مدفون گردید. <ref>المنتظم، ج ۱۸، ص۱۷۹.</ref> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۶
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
آشنایی اجمالی
ابوسعد عبدالکریم بن محمد بن منصور سمعانی تمیمی مروزی مشهور به سمعانی از علما و دانشمندان شافعی مذهب است که در زمینههای گوناگون علوم تبحر داشت و در یازدهم ماه شعبان ۵۰۶ه در مرو متولد شد. [۱] سمعانی به دلیل انتسابش به شاخهای از قبیله تمیم، به نام سمعان، همچون اجداد خویش به این عنوان مشهور شده است. [۲] پدرش را در پنج سالگی از دست داد و عموهایش سرپرستی و تربیت او را به عهده گرفتند. وی با هوش و ذکاوتی که داشت توانست در سنین کودکی حافظ قرآن شود. [۳] سمعانی برای دانشاندوزی نزد عالمان بسیاری تحصیل کرد؛ به همین منظور به شهرهای متعدد ماوراءالنهر و خراسان و به غرب و شرق و شمال و جنوب ممالک اسلامی سفرها نمود. در این سفرها با دانشمندان بسیاری ملاقات کرده و از آنها کسب دانش کرد و بر این اساس تعداد استادان وی را بیش از چهار هزار ذکر کردهاند. [۴] وی در خانوادهای میزیست که به بیت المحدثین شهرت داشت؛ زیرا هم پدرش و هم زوجهاش و جدش و افراد بسیاری از خاندانش محدث بودند. برخی شمار محدثان خاندان سمعانی را هفتاد نفر هم ذکر کردهاند. [۵] همچنین با علمای معروفی همانند ابن جوزی، ابن خشاب معاصر بوده و از گروهی از دانشمندان همچون عبدالغفار بن محمد شیرازی و عبید بن محمد قشیری روایت نقل کرده[۶] و در نقل اخبار و احادیث توثیق شده است. [۷] وی همچنین در طلب حدیث و ثبت و ضبط آن همت وافر داشته و برای دیدار با علما و بزرگان علم، حرص شدیدی نشان میداد. [۸]
ابوسعد علاوه بر کسب علم در تعلیم و تربیت شاگرد نیز همت داشت و افرادی چون پسرش عبدالرحیم، ابوالقاسم بن عساکر و پسرش قاسم، عبدالوهاب بن سکینه و عبدالغفار بن منیناو در این شمارند و از سمعانی حدیث نقل کردهاند. بیشترین شهرت وی به دلیل تبحر وی در نسبشناسی است؛ ازاین رو مهمترین اثر او را کتاب «الانساب» قلمداد میکنند. در این اثر بیش از چهار هزار نفر از بزرگان را با رعایت ترتیب حروف در القاب و نسب و انساب ایشان گرد آورده و از این باب شهرت بسزایی کسب کرده است؛ چنان که اثر او را میان آثاری که در باب انساب نوشته شده است بینظیر قلمداد میکنند. [۹] وی در سفری که به بیت المقدس داشته با ابن عساکر ملاقات کرد و از این لحاظ ابن عساکر هم از سمعانی روایت نقل کرده و هم وی را تعریف و تمجید فراوان نموده است. [۱۰] سمعانی بعد از سفرهای طولانی و پی درپی، در نهایت به زادگاه خویش برگشت و در آن دیار به وعظ و خطابه پرداخت؛ همچنین مفتی مذهب شافعی در مرو بوده و با عناوین «تاج الاسلام»، «قوام الدین» و «معین الدین» نیز یاد شده است. [۱۱] وی درنهایت در سال ۵۶۲ه در حدود ۵۶ سالگی در مرو وفات یافت و در همانجا نیز مدفون گردید. [۱۲]
نتیجه تلاشها و سفرهای طولانی وی آثار گران بهایی است که از وی به یادگار مانده است. این کتابها عبارتاند از: الانساب، الاخطار فی رکوب الجبار، ادب الطلب، الادب فی استعمال الحسب، الاسفار عن الاسفار، الارتیاب عن کتابة الکتاب، افانین البساتین، امالی الخمسمأة، ادب الاملاء و الاستملاء، بغیة المشتاق الی ساکنی العراق، تاریخ مرو در بیست مجلد، التحایا و الهدایا، التحبیر فی المعجم الکبیر، التحف و الهدایا، تحفة العیدین، تحفة المسافر، تاریخ الوفاة للمتأخرین من الرواة، التذکره و التبصره، الحّث علی غسل الید، تقدیم الجفانت الی الضیفان، حث الامام علی تخفیف الصلاة مع الاتمام، دخول الحمام، الدعوات الکبیره، الدعوات المرویة عن الحفرة النبویّه، ذکری حبیب برحل و بشری مُنیب ینزل، ذیل تاریخ بغداد در پانزده مجلد، الربح و الخسارة فی الکسب و التجاره، الرسائل و الوسائل، سلوة الاحباب و رحمة الاصحاب، السد و العد لمن اکتنی بابی سعد، الصدق فی الصداقه، عز العزله، فرط الغرام الی ساکنی الشام، الحلاوه، صوم ایام البیض، فضل الدیک، فضل صلاة التسبیح، فوائد الموائد، فضائل سورة یس، فضائل الشام، المساراة و المصافحه، معجم البلدان، معجم الشیوخ، مقام العلماء بین یدی الامراء، مناسک الحج، النزوع الی الاوطان، الهریسه، [۱۳] الهذیل، [۱۴] بخار بخور البخاری، صلاة الضحی[۱۵].[۱۶]
جستارهای وابسته
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۴
پانویس
- ↑ طبقات الشافعیة الکبری، ج ۴، ص۱۸۳.
- ↑ الانساب، ج ۳، ص۲۹۸.
- ↑ تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۱۷.
- ↑ مرآة الجنان، ج ۳، ص۲۷۹؛ الانساب، ج ۱، ص۱۰.
- ↑ المنتظم، ج ۱۸، ص۱۷۹.
- ↑ تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۱۷.
- ↑ مرآة الجنان، ج ۳، ص۲۷۹.
- ↑ المستفاد، ج ۱، ص۱۲۹.
- ↑ الانساب، ج ۱، ص۴ و ۱۱.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۰، ص۱۱۷.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج ۳۹، ص۱۱۹.
- ↑ المنتظم، ج ۱۸، ص۱۷۹.
- ↑ الانساب، ج ۱، ص۱۲؛ هدیة العارفین، ج ۱، ص۶۰۹.
- ↑ المستفاد، ج ۱، ص۱۲۹.
- ↑ تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۱۷.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۴، ص۱۹۲ - ۱۹۳.