عبدالله بن سوید حمیری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عبدالله بن سوید حمیری در تاریخ اسلامی]] - [[عبدالله بن سوید حمیری در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = عبدالله بن سوید حمیری | مداخل مرتبط = [[عبدالله بن سوید حمیری در تاریخ اسلامی]] - [[عبدالله بن سوید حمیری در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = عبدالله بن سوید حمیری
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین 
| نام کامل = عبدالله بن سوید حمیری
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =     
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله = [[جرش]]
| از تیره = [[ذوالکلاع]] 
| پدر = [[سوید حمیری]]
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان =   
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد =   
| محل زندگی = 
| تاریخ درگذشت =     
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت =   
| طول عمر = 
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[پیامبر خاتم]] | [[امام علی]] }}
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]] 
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها =     
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =   
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =   
| آخرین راوی از او =
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* [[عبد الله]] و به قولی [[عبیدالله]]، [[فرزند]] [[سوید حمیری]] از بزرگان [[قبیله]] جُرش [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[راویان حدیث]]<ref>اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۳.</ref>، و به [[نقل]] [[شیخ طوسی]] از [[اصحاب امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۵۲، ش۹۱.</ref> وی در ابتدا [[دل]] در گرو [[معاویه]] داشت و در [[جنگ صفین]] در میان [[سپاهیان]] [[شام]] بود و [[معاویه]] را در [[صفین]] [[یاری]] می‌کرد. اما همین که با [[خبر]] شد [[عمار یاسر]] را در [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به [[شهادت]] رسیده، به [[حقانیت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} واقف شد و با توجه به [[حدیث]] [[پیامبر]] {{صل}} دربارۀ [[عمار]] که فرمود: "گروه [[ستمکار]] [[عمار]] را می‌کشد"<ref>{{متن حدیث|يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}}</ref>، از [[سپاه معاویه]] جدا شد و به [[سپاه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} وارد شد.
[[عبد الله]] و به قولی [[عبیدالله]]، [[فرزند]] [[سوید حمیری]] از بزرگان [[قبیله]] جُرش [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[راویان حدیث]]<ref>اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۳.</ref>، و به [[نقل]] [[شیخ طوسی]] از [[اصحاب امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۵۲، ش۹۱.</ref> وی در ابتدا [[دل]] در گرو [[معاویه]] داشت و در [[جنگ صفین]] در میان [[سپاهیان]] [[شام]] بود و [[معاویه]] را در [[صفین]] [[یاری]] می‌کرد. اما همین که با [[خبر]] شد [[عمار یاسر]] را در [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به [[شهادت]] رسیده، به [[حقانیت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} واقف شد و با توجه به [[حدیث]] [[پیامبر]] {{صل}} دربارۀ [[عمار]] که فرمود: «گروه [[ستمکار]] [[عمار]] را می‌کشد»<ref>{{متن حدیث|يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}}</ref>، از [[سپاه معاویه]] جدا شد و به [[سپاه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} وارد شد.
* [[ابن ابی الحدید]] از [[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: عبدالله بن سوید حمیری که سیّد و بزرگ جُرش از [[طایفه]] [[ذوالکلاع]] و در [[جنگ صفین]] در میان [[سپاه معاویه]] بود روزی در هنگامه [[نبرد]] نزد [[طایفه]] [[ذوالکلاع]] رفت و گفت: آن [[حدیثی]] که شما از [[عمروعاص]] درباره [[عمار یاسر]] شنیده‌اید، چیست؟ [[ذوالکلاع]]، [[حدیثی]] را که [[عمروعاص]] از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیده بود که [[حضرت]] خطاب به [[عمار یاسر]] فرموده بود: "گروه [[ستمکاران]] تو را به [[قتل]] می‌رسانند"<ref>{{متن حدیث|يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}}</ref> را به او گفتند، این [[حدیث]] در خاطره عبدالله بن سوید حمیری باقی بود تا آنکه [[عمار یاسر]] به دست [[سپاهیان]] [[معاویه]] به [[شهادت]] رسید، [[عبد الله]] همین که از [[شهادت]] [[عمار یاسر]] باخبر شد به [[حقانیت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سپاه]] او واقف شد و دانست [[سپاه معاویه]] و خود او بر [[باطل]] و به فرموده [[رسول خدا]] {{صل}} گروه ستمکارند، لذا شبانه پای پیاده از [[لشکر]] [[معاویه]] بیرون آمد و صبحگاهان در میان [[لشکر]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمد و به آن [[حضرت]] ملحق شد.
[[ابن ابی الحدید]] از [[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: عبدالله بن سوید حمیری که سیّد و بزرگ جُرش از [[طایفه]] [[ذوالکلاع]] و در [[جنگ صفین]] در میان [[سپاه معاویه]] بود روزی در هنگامه [[نبرد]] نزد [[طایفه]] [[ذوالکلاع]] رفت و گفت: آن [[حدیثی]] که شما از [[عمروعاص]] درباره [[عمار یاسر]] شنیده‌اید، چیست؟ [[ذوالکلاع]]، [[حدیثی]] را که [[عمروعاص]] از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیده بود که [[حضرت]] خطاب به [[عمار یاسر]] فرموده بود: «گروه [[ستمکاران]] تو را به [[قتل]] می‌رسانند»<ref>{{متن حدیث|يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ}}</ref> را به او گفتند، این [[حدیث]] در خاطره عبدالله بن سوید حمیری باقی بود تا آنکه [[عمار یاسر]] به دست [[سپاهیان]] [[معاویه]] به [[شهادت]] رسید، [[عبد الله]] همین که از [[شهادت]] [[عمار یاسر]] باخبر شد به [[حقانیت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[سپاه]] او واقف شد و دانست [[سپاه معاویه]] و خود او بر [[باطل]] و به فرموده [[رسول خدا]] {{صل}} گروه ستمکارند، لذا شبانه پای پیاده از [[لشکر]] [[معاویه]] بیرون آمد و صبحگاهان در میان [[لشکر]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمد و به آن [[حضرت]] ملحق شد.
* چون [[عبد الله]] از [[عابدان]] روزگار خود بود لذا نزدیک بود [[مردم]] [[شام]] از رفتن او به [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} و کشته شدن [[عمار یاسر]] به دست [[سپاهیان]] [[معاویه]] پراکنده شوند، جز این که [[معاویه]] برای فرار از این خطر که هر آن احتمال می‌داد [[لشکریان]] [[شام]] پراکنده شوند شایع کرد که [[علی]]، [[عمار یاسر]] را کشته است؛ زیرا [[علی]] او را به این [[جنگ]] آورده و کشته شده است، بنابراین [[قاتل]] [[عمار یاسر]]، [[علی]] است نه [[سپاه معاویه]]! با این [[سفسطه]] [[معاویه]] اذهان [[مردم]] را [[فریب]] داد و خود را از این خطر [[نجات]] بخشید. پس از این [[معاویه]] به [[عمروعاص]] [[پیام]] داد که تو [[مردم]] [[شام]] را بر من تباه کردی، آیا باید هر چه از [[پیامبر]] {{صل}} شنیده‌ای برای [[مردم]] بگویی؟ [[عمروعاص]] گفت: درست است این [[سخن]] را گفته‌ام ولی [[علم غیب]] نداشتم و نمی‌دانستم که روزی [[جنگ صفین]] پیش می‌آید و [[عمار یاسر]] در آن [[جنگ]] به دست سربازان تو کشته می‌شود تا به ضرر تو تمام شود و در آن موقع که می‌گفتم [[پیامبر]] فرموده: "[[عمار یاسر]] را گروه [[ستمکار]] می‌کشد". [[عمار یاسر]] نزد من و تو بود و خودت هم درباره او نظیر آنچه من [[روایت]] کرده‌ام [[نقل]] کرده‌ای.
چون [[عبد الله]] از [[عابدان]] روزگار خود بود لذا نزدیک بود [[مردم]] [[شام]] از رفتن او به [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} و کشته شدن [[عمار یاسر]] به دست [[سپاهیان]] [[معاویه]] پراکنده شوند، جز این که [[معاویه]] برای فرار از این خطر که هر آن احتمال می‌داد [[لشکریان]] [[شام]] پراکنده شوند شایع کرد که [[علی]]، [[عمار یاسر]] را کشته است؛ زیرا [[علی]] او را به این [[جنگ]] آورده و کشته شده است، بنابراین [[قاتل]] [[عمار یاسر]]، [[علی]] است نه [[سپاه معاویه]]! با این [[سفسطه]] [[معاویه]] اذهان [[مردم]] را [[فریب]] داد و خود را از این خطر [[نجات]] بخشید. پس از این [[معاویه]] به [[عمروعاص]] [[پیام]] داد که تو [[مردم]] [[شام]] را بر من تباه کردی، آیا باید هر چه از [[پیامبر]] {{صل}} شنیده‌ای برای [[مردم]] بگویی؟ [[عمروعاص]] گفت: درست است این [[سخن]] را گفته‌ام ولی [[علم غیب]] نداشتم و نمی‌دانستم که روزی [[جنگ صفین]] پیش می‌آید و [[عمار یاسر]] در آن [[جنگ]] به دست سربازان تو کشته می‌شود تا به ضرر تو تمام شود و در آن موقع که می‌گفتم [[پیامبر]] فرموده: «[[عمار یاسر]] را گروه [[ستمکار]] می‌کشد». [[عمار یاسر]] نزد من و تو بود و خودت هم درباره او نظیر آنچه من [[روایت]] کرده‌ام [[نقل]] کرده‌ای.
* [[معاویه]] [[خشمگین]] شد و [[تصمیم]] گرفت [[عمروعاص]] را از [[بذل و بخشش]] خود [[محروم]] کند، [[عمروعاص]] هم که مردی [[مغرور]] و [[متکبر]] بود به پسران خود گفت: اگر این [[جنگ]] به نفع [[معاویه]] تمام شود، دیگر خیری از او به ما نخواهد رسید و من حتماً از او جدا خواهم شد و سپس اشعاری در این باره سرود. [[معاویه]] هم اشعاری در [[پاسخ]] [[عمروعاص]] سرود و وقتی [[عمروعاص]] [[شعر]] [[معاویه]] را دید، نزد او رفت و عذرخواهی کرد و رضایتش را جلب نمود<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۸ ص۲۷؛ با کمی تفاوت، وقعة صفین، ص۳۴۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۸۹-۸۹۰.</ref>
[[معاویه]] [[خشمگین]] شد و [[تصمیم]] گرفت [[عمروعاص]] را از [[بذل و بخشش]] خود [[محروم]] کند، [[عمروعاص]] هم که مردی [[مغرور]] و [[متکبر]] بود به پسران خود گفت: اگر این [[جنگ]] به نفع [[معاویه]] تمام شود، دیگر خیری از او به ما نخواهد رسید و من حتماً از او جدا خواهم شد و سپس اشعاری در این باره سرود. [[معاویه]] هم اشعاری در [[پاسخ]] [[عمروعاص]] سرود و وقتی [[عمروعاص]] [[شعر]] [[معاویه]] را دید، نزد او رفت و عذرخواهی کرد و رضایتش را جلب نمود<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۸ ص۲۷؛ با کمی تفاوت، وقعة صفین، ص۳۴۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۸۹-۸۹۰.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[جرش]] (قبیله)
* [[سوید حمیری]] (پدر)
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۵: خط ۶۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:جرش]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۶

عبدالله بن سوید حمیری
تصویر نمادین جنگ صفین
نام کاملعبدالله بن سوید حمیری
جنسیتمرد
از قبیلهجرش
از تیرهذوالکلاع
پدرسوید حمیری
از اصحاب
حضور در جنگجنگ صفین

مقدمه

عبد الله و به قولی عبیدالله، فرزند سوید حمیری از بزرگان قبیله جُرش اصحاب رسول خدا (ص) و از راویان حدیث[۱]، و به نقل شیخ طوسی از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) بود[۲] وی در ابتدا دل در گرو معاویه داشت و در جنگ صفین در میان سپاهیان شام بود و معاویه را در صفین یاری می‌کرد. اما همین که با خبر شد عمار یاسر را در سپاه حضرت علی (ع) به شهادت رسیده، به حقانیت امیرالمؤمنین (ع) واقف شد و با توجه به حدیث پیامبر (ص) دربارۀ عمار که فرمود: «گروه ستمکار عمار را می‌کشد»[۳]، از سپاه معاویه جدا شد و به سپاه امیرالمؤمنین (ع) وارد شد. ابن ابی الحدید از نصر بن مزاحم نقل می‌کند: عبدالله بن سوید حمیری که سیّد و بزرگ جُرش از طایفه ذوالکلاع و در جنگ صفین در میان سپاه معاویه بود روزی در هنگامه نبرد نزد طایفه ذوالکلاع رفت و گفت: آن حدیثی که شما از عمروعاص درباره عمار یاسر شنیده‌اید، چیست؟ ذوالکلاع، حدیثی را که عمروعاص از رسول خدا (ص) شنیده بود که حضرت خطاب به عمار یاسر فرموده بود: «گروه ستمکاران تو را به قتل می‌رسانند»[۴] را به او گفتند، این حدیث در خاطره عبدالله بن سوید حمیری باقی بود تا آنکه عمار یاسر به دست سپاهیان معاویه به شهادت رسید، عبد الله همین که از شهادت عمار یاسر باخبر شد به حقانیت امیرالمؤمنین (ع) و سپاه او واقف شد و دانست سپاه معاویه و خود او بر باطل و به فرموده رسول خدا (ص) گروه ستمکارند، لذا شبانه پای پیاده از لشکر معاویه بیرون آمد و صبحگاهان در میان لشکر امیرالمؤمنین (ع) آمد و به آن حضرت ملحق شد. چون عبد الله از عابدان روزگار خود بود لذا نزدیک بود مردم شام از رفتن او به سپاه حضرت علی (ع) و کشته شدن عمار یاسر به دست سپاهیان معاویه پراکنده شوند، جز این که معاویه برای فرار از این خطر که هر آن احتمال می‌داد لشکریان شام پراکنده شوند شایع کرد که علی، عمار یاسر را کشته است؛ زیرا علی او را به این جنگ آورده و کشته شده است، بنابراین قاتل عمار یاسر، علی است نه سپاه معاویه! با این سفسطه معاویه اذهان مردم را فریب داد و خود را از این خطر نجات بخشید. پس از این معاویه به عمروعاص پیام داد که تو مردم شام را بر من تباه کردی، آیا باید هر چه از پیامبر (ص) شنیده‌ای برای مردم بگویی؟ عمروعاص گفت: درست است این سخن را گفته‌ام ولی علم غیب نداشتم و نمی‌دانستم که روزی جنگ صفین پیش می‌آید و عمار یاسر در آن جنگ به دست سربازان تو کشته می‌شود تا به ضرر تو تمام شود و در آن موقع که می‌گفتم پیامبر فرموده: «عمار یاسر را گروه ستمکار می‌کشد». عمار یاسر نزد من و تو بود و خودت هم درباره او نظیر آنچه من روایت کرده‌ام نقل کرده‌ای. معاویه خشمگین شد و تصمیم گرفت عمروعاص را از بذل و بخشش خود محروم کند، عمروعاص هم که مردی مغرور و متکبر بود به پسران خود گفت: اگر این جنگ به نفع معاویه تمام شود، دیگر خیری از او به ما نخواهد رسید و من حتماً از او جدا خواهم شد و سپس اشعاری در این باره سرود. معاویه هم اشعاری در پاسخ عمروعاص سرود و وقتی عمروعاص شعر معاویه را دید، نزد او رفت و عذرخواهی کرد و رضایتش را جلب نمود[۵].[۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اسدالغابه، ج۳، ص۱۸۳.
  2. رجال طوسی، ص۵۲، ش۹۱.
  3. «يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ»
  4. «يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ»
  5. ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۸ ص۲۷؛ با کمی تفاوت، وقعة صفین، ص۳۴۳.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۸۸۹-۸۹۰.