اثبات عصمت پیامبران در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اثبات عصمت پیامبران
| موضوع مرتبط = اثبات عصمت پیامبران
| عنوان مدخل  = اثبات عصمت پیامبران در فلسفه اسلامی
| عنوان مدخل  = اثبات عصمت پیامبران
| مداخل مرتبط = [[اثبات عصمت پیامبران در قرآن]] - [[اثبات عصمت پیامبران در کلام اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[اثبات عصمت پیامبران در قرآن]] - [[اثبات عصمت پیامبران در حدیث]] - [[اثبات عصمت پیامبران در فلسفه اسلامی]] - [[اثبات عصمت پیامبران در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = عصمت (پرسش)
| پرسش مرتبط  = عصمت (پرسش)
}}
}}
[[عصمت]] در لغت گاه به معنای [[حفظ]] و نگهداری و گاه به معنای مانع شدن آمده است. هر چند معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است. ادله قرآنی و روایی فراوانی جهت اثبات عصمت وجود دارد که متکلمان بدانها استناد کرده‌اند. از منظر فلاسفه پیامبران واجد عقل مستفاد بوده و کسی که چنین باشد، از ارتکاب گناه و خطا و ... در امان است. به تعبیر دیگر از دیدگاه فلاسفه [[ساحت]] [[قدس]] [[پیامبران]] [[برتر]] از آن است که سهو و غلط در آن [[راه]] پیدا کند چه اینکه وقتی نفس به [[کمال عقل]] نظری و عملی و مقام [[شهود]] و [[ولایت]] رسید به [[مقام عصمت]] نائل می‌شود.
 
ادله قرآنی و [[روایی]] فراوانی جهت '''اثبات عصمت پیامبران''' وجود دارد که بدان‌ها استناد شده است. از منظر [[فلاسفه]] [[پیامبران]] واجد [[عقل]] مستفاد بوده و کسی که چنین باشد، از [[ارتکاب گناه]] و [[خطا]] و... در [[امان]] است. به تعبیر دیگر از دیدگاه فلاسفه ساحت [[قدس]] پیامبران [[برتر]] از آن است که [[سهو]] و غلط در آن راه پیدا کند چه اینکه وقتی نفس به کمال عقل نظری و عملی و مقام [[شهود]] و [[ولایت]] رسید به [[مقام عصمت]] نائل می‌شود.


== معناشناسی [[عصمت]] ==
== معناشناسی [[عصمت]] ==
=== معنای لغوی ===
=== معنای لغوی ===
[[عصمت]]، واژه‌ای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن <ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک»  و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷. </ref><ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۴.</ref>.
[[عصمت]]، واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن <ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک»  و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۴.</ref>


== اثبات عصمت پیامبران در فلسفه ==
== اثبات عصمت پیامبران در فلسفه ==
وقتی [[نفس انسان]] به مرحله [[عقل]] مستفاد<ref>توضیح عقل مستفاد، ر. ک: نهایة الحکمه، مرحله ۱۱، فصل ۶.</ref> رسید همه [[علوم]] حقایق و ویژگی‌های [[نبوت]] را دارا می‌شود و بر این اساس [[پیامبران الهی]] در رسیدن به حقایق نیز [[مصونیت]] [[الهی]] داشته و در عمل به آن نیز از [[عصمت]] برخوردارند؛ زیرا کسی که به [[مقام]] {{متن قرآن|ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۸-۹.</ref> رسیده از [[نفوذ]] [[قوه خیال]] و نیروی واهمه از درون و [[شیطان]] و نیروهای [[ابلیس]] از بیرون کاملاً محفوظ است، لذا در بُعد [[علمی]] دچار [[سهو]] و [[نسیان]] و در بُعد عملی گرفتار [[معصیت]] نمی‌شود و به همین دلیل [[ابن سینا]] در [[الهیات]] [[شفا]] می‌گوید: [[ساحت]] [[قدس]] [[پیامبران]] [[برتر]] از آن است که سهو و غلط در آن [[راه]] پیدا کند چه اینکه وقتی نفس به [[کمال عقل]] نظری و عملی و مقام [[شهود]] و [[ولایت]] رسید به [[مقام عصمت]] نائل می‌شود و از این لحاظ [[شایستگی]] [[پیامبری]] و [[امامت]] را پیدا می‌کند<ref>ر. ک: عصمت، مرکز مطالعات، ص۲۹.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۶۰.</ref>
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[دلایل فلسفی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش)| دلایل فلسفی اثبات عصمت انبیاء چیست؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
وقتی [[نفس انسان]] به مرحله [[عقل]] مستفاد<ref>توضیح عقل مستفاد، ر. ک: نهایة الحکمه، مرحله ۱۱، فصل ۶.</ref> رسید همه [[علوم]]، حقایق و ویژگی‌های [[نبوت]] را دارا می‌شود و بر این اساس [[پیامبران الهی]] در رسیدن به حقایق نیز [[مصونیت]] [[الهی]] داشته و در عمل به آن نیز از [[عصمت]] برخوردارند؛ زیرا کسی که به مقام {{متن قرآن|ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۸-۹.</ref> رسیده از نفوذ قوه خیال و نیروی واهمه از درون و [[شیطان]] و نیروهای [[ابلیس]] از بیرون کاملاً محفوظ است، لذا در بُعد [[علمی]] دچار [[سهو]] و نسیان و در بُعد عملی گرفتار [[معصیت]] نمی‌شود و به همین دلیل ابن سینا در "الهیات شفا" می‌گوید: [[ساحت]] [[قدس]] [[پیامبران]] [[برتر]] از آن است که سهو و غلط در آن راه پیدا کند چه اینکه وقتی نفس به کمال [[عقل]] نظری و عملی و مقام [[شهود]] و [[ولایت]] رسید به [[مقام عصمت]] نائل می‌شود و از این لحاظ شایستگی [[پیامبری]] و [[امامت]] را پیدا می‌کند<ref>ر.ک: عصمت، مرکز مطالعات، ص۲۹.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۶۰.</ref>
 
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش‌های وابسته}}
# [[دلایل فلسفی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:1100785.jpg|22px]] [[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|'''مقامات امامان''']]
# [[پرونده:1100785.jpg|22px]] [[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|'''مقامات امامان''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
خط ۲۲: خط ۳۰:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{عصمت افقی}}


[[رده:تاریخچه عصمت]]
[[رده:اثبات عصمت پیامبران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۷

ادله قرآنی و روایی فراوانی جهت اثبات عصمت پیامبران وجود دارد که بدان‌ها استناد شده است. از منظر فلاسفه پیامبران واجد عقل مستفاد بوده و کسی که چنین باشد، از ارتکاب گناه و خطا و... در امان است. به تعبیر دیگر از دیدگاه فلاسفه ساحت قدس پیامبران برتر از آن است که سهو و غلط در آن راه پیدا کند چه اینکه وقتی نفس به کمال عقل نظری و عملی و مقام شهود و ولایت رسید به مقام عصمت نائل می‌شود.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن [۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

اثبات عصمت پیامبران در فلسفه

وقتی نفس انسان به مرحله عقل مستفاد[۶] رسید همه علوم، حقایق و ویژگی‌های نبوت را دارا می‌شود و بر این اساس پیامبران الهی در رسیدن به حقایق نیز مصونیت الهی داشته و در عمل به آن نیز از عصمت برخوردارند؛ زیرا کسی که به مقام ﴿ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى[۷] رسیده از نفوذ قوه خیال و نیروی واهمه از درون و شیطان و نیروهای ابلیس از بیرون کاملاً محفوظ است، لذا در بُعد علمی دچار سهو و نسیان و در بُعد عملی گرفتار معصیت نمی‌شود و به همین دلیل ابن سینا در "الهیات شفا" می‌گوید: ساحت قدس پیامبران برتر از آن است که سهو و غلط در آن راه پیدا کند چه اینکه وقتی نفس به کمال عقل نظری و عملی و مقام شهود و ولایت رسید به مقام عصمت نائل می‌شود و از این لحاظ شایستگی پیامبری و امامت را پیدا می‌کند[۸].[۹]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۴.
  6. توضیح عقل مستفاد، ر. ک: نهایة الحکمه، مرحله ۱۱، فصل ۶.
  7. «سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۸-۹.
  8. ر.ک: عصمت، مرکز مطالعات، ص۲۹.
  9. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص۲۶۰.