ذریه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = ذریه | |||
| عنوان مدخل = ذریه | |||
| مداخل مرتبط = [[ذریه در قرآن]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
از آنجا که این واژه مرتبط با گذشته [[پیامبر]] در اصل و ریشه [[خانوادگی]] و سلسله او با [[خاندان ابراهیم]] است، مواردی از [[آیات]] آن توجه شده است. لغت پژوهان در [[تبیین]] این واژه «ذریه» گفتهاند. از اصل ذرر به معنای [[لطافت]]، پراکندگی و انتشار است. مورچگان [[خرد]] و ریز و مفرد آن ذره است. (ابن [[فارس]]، مقاییس اللغه ۱۴۰۴: ج ۲، ص ۳۴۳). ابن منظور واژه ذریه را منسوب به ذر دانسته، مینویسد: بنابر قاعده دستوری، اسم منسوب این واژه باید با ذال مفتوح بیاید ولی بر خلاف قاعده مضموم آمده است (ابن منظور، لسان العرب ۳۰۴:۴:۱۴۱۰). راغب اصفهانی در اصل اشتقاق واژه ذریه به سه دیدگاه اشاره نموده و گفته است: این واژه از اصل به معنای پراکندن است مثل «ذرأ [[الله]] الخلق» و {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و اوست که شما را در زمین آفرید و سوی وی گرد آورده میشوید» سوره مؤمنون، آیه ۷۹.</ref>» که همزه آن هنگام اتصال به یاء نسبت حذف گردیده است. (راغب، مفردات، ۱۷۸:۱۴۰۴). این واژه در [[قرآن کریم]] به گونهای بر شمول و فراگیری دلالت دارد، به طوری که بر همه [[فرزندان]] [[انسان]] از کوچک و بزرگ اطلاق گردیده است، گویی کاربرد واژه ذریه در مفهوم [[انسان]] اشاره به [[ظهور]] اولیه [[شخصیت]] وجودی او در عالم صلب و ترائب دارد. | |||
==مقدمه== | #.... {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> '''نکته''': طباطبایی منظور از ذریه را در این [[آیه]] [[فرزندان حضرت ابراهیم]] دانسته و این موضوع در اواخر [[عمر]] [[ابراهیم]] واقع شده یعنی هنگامی که او پیر شده بود و [[اسماعیل]] و [[اسحاق]] متولد گردیده بودند و [[ابراهیم]]، [[اسماعیل]] و مادرش را در سرزمین [[مکه]] ساکن گردانیده بود...[[شاهد]] بر این مدعا جمله {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>» است؛ زیرا بر اساس آن [[ابراهیم]] تقاضای [[مقام امامت]] برای [[فرزندان]] خود نیز کرده است (طباطبائی، [[المیزان]]: ج ۳۶۷:۱). | ||
#.... {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را | |||
#{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ}}<ref>«و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کردهاند به آنان میپیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمیکاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است» سوره طور، آیه ۲۱.</ref> '''نکته''': الحاق [[فرزندان]] به [[پدران]] است، زیرا میگوید، ما از میان ذریههای [[مؤمنین]] آنهایی را که در [[ایمان به خدا]] به نوعی از [[پدران]] [[پیروی]] کنند، به پدرانشان ملحق میکنیم. اگر چه ایمانشان به [[درجه]] [[ایمان]] [[پدران]] نرسد؛ زیرا اگر تنها آن ذریهای را به [[پدران]] [[مؤمن]] ملحق کنند که ایمانشان مساوی یا کاملتر از [[ایمان]] [[پدران]] باشد، دیگر گفتن و [[منت نهادن]] معنا ندارد. | #{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ}}<ref>«و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کردهاند به آنان میپیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمیکاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است» سوره طور، آیه ۲۱.</ref> '''نکته''': الحاق [[فرزندان]] به [[پدران]] است، زیرا میگوید، ما از میان ذریههای [[مؤمنین]] آنهایی را که در [[ایمان به خدا]] به نوعی از [[پدران]] [[پیروی]] کنند، به پدرانشان ملحق میکنیم. اگر چه ایمانشان به [[درجه]] [[ایمان]] [[پدران]] نرسد؛ زیرا اگر تنها آن ذریهای را به [[پدران]] [[مؤمن]] ملحق کنند که ایمانشان مساوی یا کاملتر از [[ایمان]] [[پدران]] باشد، دیگر گفتن و [[منت نهادن]] معنا ندارد. | ||
#{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> '''نکته''': بنابر [[تفسیر]] رایج در میان [[مفسران]] اشاره به [[توحید فطری]] [[انسانها]] و [[عالم ذر]] دارد و سخن از پیمانی به میان میآورد که به طور سربسته از [[فرزندان آدم]] گرفته شده است. و یا منظور از این عالم و این [[پیمان]] همان عالم استعدادها و [[پیمان]] [[فطرت]] و [[تکوین]] و [[آفرینش]] است. یعنی در [[تکوین]] و در [[مقام]] [[قضای الهی]] بگونهای [[آفریده]] شده که در جهت [[میل به کمال]] مطلق و [[حقیقت]] مطلق در شکل عام پیدا میکنند و در آن حرکت میکنند. | #{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> '''نکته''': بنابر [[تفسیر]] رایج در میان [[مفسران]] اشاره به [[توحید فطری]] [[انسانها]] و [[عالم ذر]] دارد و سخن از پیمانی به میان میآورد که به طور سربسته از [[فرزندان آدم]] گرفته شده است. و یا منظور از این عالم و این [[پیمان]] همان عالم استعدادها و [[پیمان]] [[فطرت]] و [[تکوین]] و [[آفرینش]] است. یعنی در [[تکوین]] و در [[مقام]] [[قضای الهی]] بگونهای [[آفریده]] شده که در جهت [[میل به کمال]] مطلق و [[حقیقت]] مطلق در شکل عام پیدا میکنند و در آن حرکت میکنند. | ||
#{{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی | #{{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ | #{{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم» سوره انعام، آیه ۸۴.</ref> | ||
#{{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا}}<ref>«آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجده» سوره مریم، آیه ۵۸.</ref> | #{{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا}}<ref>«آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجده» سوره مریم، آیه ۵۸.</ref> | ||
'''نتیجه''': [[پیامبر]] از [[ذریه ابراهیم]] است که [[خداوند]] بر این سلسله [[نعمت]] خود را تمام کرده است<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر| | '''نتیجه''': [[پیامبر]] از [[ذریه ابراهیم]] است که [[خداوند]] بر این سلسله [[نعمت]] خود را تمام کرده است<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۵۸۵.</ref>. | ||
==منابع== | == منابع == | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات قرآنی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۱
مقدمه
از آنجا که این واژه مرتبط با گذشته پیامبر در اصل و ریشه خانوادگی و سلسله او با خاندان ابراهیم است، مواردی از آیات آن توجه شده است. لغت پژوهان در تبیین این واژه «ذریه» گفتهاند. از اصل ذرر به معنای لطافت، پراکندگی و انتشار است. مورچگان خرد و ریز و مفرد آن ذره است. (ابن فارس، مقاییس اللغه ۱۴۰۴: ج ۲، ص ۳۴۳). ابن منظور واژه ذریه را منسوب به ذر دانسته، مینویسد: بنابر قاعده دستوری، اسم منسوب این واژه باید با ذال مفتوح بیاید ولی بر خلاف قاعده مضموم آمده است (ابن منظور، لسان العرب ۳۰۴:۴:۱۴۱۰). راغب اصفهانی در اصل اشتقاق واژه ذریه به سه دیدگاه اشاره نموده و گفته است: این واژه از اصل به معنای پراکندن است مثل «ذرأ الله الخلق» و ﴿هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ﴾[۱]» که همزه آن هنگام اتصال به یاء نسبت حذف گردیده است. (راغب، مفردات، ۱۷۸:۱۴۰۴). این واژه در قرآن کریم به گونهای بر شمول و فراگیری دلالت دارد، به طوری که بر همه فرزندان انسان از کوچک و بزرگ اطلاق گردیده است، گویی کاربرد واژه ذریه در مفهوم انسان اشاره به ظهور اولیه شخصیت وجودی او در عالم صلب و ترائب دارد.
- .... ﴿قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي﴾[۲] نکته: طباطبایی منظور از ذریه را در این آیه فرزندان حضرت ابراهیم دانسته و این موضوع در اواخر عمر ابراهیم واقع شده یعنی هنگامی که او پیر شده بود و اسماعیل و اسحاق متولد گردیده بودند و ابراهیم، اسماعیل و مادرش را در سرزمین مکه ساکن گردانیده بود...شاهد بر این مدعا جمله ﴿وَمِنْ ذُرِّيَّتِي﴾[۳]» است؛ زیرا بر اساس آن ابراهیم تقاضای مقام امامت برای فرزندان خود نیز کرده است (طباطبائی، المیزان: ج ۳۶۷:۱).
- ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾[۴] نکته: الحاق فرزندان به پدران است، زیرا میگوید، ما از میان ذریههای مؤمنین آنهایی را که در ایمان به خدا به نوعی از پدران پیروی کنند، به پدرانشان ملحق میکنیم. اگر چه ایمانشان به درجه ایمان پدران نرسد؛ زیرا اگر تنها آن ذریهای را به پدران مؤمن ملحق کنند که ایمانشان مساوی یا کاملتر از ایمان پدران باشد، دیگر گفتن و منت نهادن معنا ندارد.
- ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ﴾[۵] نکته: بنابر تفسیر رایج در میان مفسران اشاره به توحید فطری انسانها و عالم ذر دارد و سخن از پیمانی به میان میآورد که به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده است. و یا منظور از این عالم و این پیمان همان عالم استعدادها و پیمان فطرت و تکوین و آفرینش است. یعنی در تکوین و در مقام قضای الهی بگونهای آفریده شده که در جهت میل به کمال مطلق و حقیقت مطلق در شکل عام پیدا میکنند و در آن حرکت میکنند.
- ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۶]
- ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴾[۷]
- ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا﴾[۸]
نتیجه: پیامبر از ذریه ابراهیم است که خداوند بر این سلسله نعمت خود را تمام کرده است[۹].
منابع
پانویس
- ↑ «و اوست که شما را در زمین آفرید و سوی وی گرد آورده میشوید» سوره مؤمنون، آیه ۷۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کردهاند به آنان میپیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمیکاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است» سوره طور، آیه ۲۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.
- ↑ «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم» سوره انعام، آیه ۸۴.
- ↑ «آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجده» سوره مریم، آیه ۵۸.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۵۸۵.