اماننامه: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = عاشورا | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''اماننامه''' | '''اماننامه''' امان دادن یعنی کسی را در کنف حمایت خود گرفتن. اماننامه یا خط [[امان]]، نامهای است که در ضمن آن زنهار و امان دهند<ref>لغت نامه، دهخدا.</ref>. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در [[فرهنگ]] [[عرب]]، امان دادن نیز مثل جوار و پناه دادن، سبب مصونیت جانی شخص امان یافته میشد. به امانی که میدادند، حتی نسبت به [[دشمن]] خویش، پایبند بودند و نقض آن را ناجوانمردی و [[نشانه]] [[فرومایگی]] میدانستند. به همین خاطر، [[امام حسین]]{{ع}} در [[نامه]] [[اعتراض]] آمیزی که به [[معاویه]] نوشت و او را بخاطر کشتن [[حجر بن عدی]] ملامت کرد، از جمله بر این نکته تأکید داشت که باآنکه به او امان داده بود، او را کشت<ref>حیاة الامام الحسین، ج،۲ ص۳۶۵.</ref>. به [[مسلم بن عقیل]] نیز پس از درگیری تن به تن در میدان و کوچههای [[کوفه]] امان دادند. [[امان]] دهنده [[محمد بن اشعث]] بود. اما به امان [[وفا]] نشد و او را نزد [[ابن زیاد]] برده و سر انجام به [[قتل]] رساندند<ref>حیاة الامام الحسین، ج،۳ ص۳۹۷.</ref>. در [[کربلا]] نیز [[شمر]]، برای عباس اماننامه آورد ولی ناکام شد. [[شمر]]، پس از آنکه [[فرمان]] قتل حسین و تاختن بر بدن امام را از ابن زیاد گرفت تا به کربلا آید، عبد الله بن ابی محل که از طایفه [[امالبنین]] مادر عباس بود) آنجا بود. برای عباس و برادرانش دستخط امان گرفت و توسط غلامی نزد آنان فرستاد. آنان با دیدن اماننامه گفتند: ما را به امان شما نیازی نیست، امان الهی بهتر از امان ابن زیاد است: {{متن حدیث|لاَ حَاجَةَ لَنَا فِي أَمَانِكُمْ أَمَانُ اَللَّهِ خَيْرٌ مِنْ أَمَانِ اِبْنِ سُمَيَّةَ}}<ref>کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص ۵۵۸.</ref> قبل از [[روز عاشورا]] هم وقتی شمر پشت [[خیمه]] اصحاب امام آمد و عباس و برادرانش را اینگونه صدا زد: خواهرزادگان ما کجایند؟ عباس و جعفر و عثمان ([[فرزندان امیر المؤمنین]] بیرون آمدند که چه میخواهی؟ گفت {{عربی|انتم یا بنی اختی امنون}} شمر میخواست به بهای رها کردن حسین به عباس و برادرانش [[امان]] دهد. آنان نیز در پاسخ گفتند: [[لعنت خدا]] بر تو و امان تو باد. آیا به ما امان میدهی در حالی که پسر [[پیامبر]] را امانی نیست؟ {{متن حدیث|لَعَنَكَ اَللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَكَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ لاَ أَمَانَ لَهُ؟}}<ref>وقعة الطف(چاپ جامعه مدرسین)، ص۱۹۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۱؛ [[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۲۹.</ref> | |||
== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | |||
# [[پرونده:1100824.jpg|22px]] [[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۴''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:عاشورا]] | |||
[[رده: | |||
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | [[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۳
اماننامه امان دادن یعنی کسی را در کنف حمایت خود گرفتن. اماننامه یا خط امان، نامهای است که در ضمن آن زنهار و امان دهند[۱].
مقدمه
در فرهنگ عرب، امان دادن نیز مثل جوار و پناه دادن، سبب مصونیت جانی شخص امان یافته میشد. به امانی که میدادند، حتی نسبت به دشمن خویش، پایبند بودند و نقض آن را ناجوانمردی و نشانه فرومایگی میدانستند. به همین خاطر، امام حسین(ع) در نامه اعتراض آمیزی که به معاویه نوشت و او را بخاطر کشتن حجر بن عدی ملامت کرد، از جمله بر این نکته تأکید داشت که باآنکه به او امان داده بود، او را کشت[۲]. به مسلم بن عقیل نیز پس از درگیری تن به تن در میدان و کوچههای کوفه امان دادند. امان دهنده محمد بن اشعث بود. اما به امان وفا نشد و او را نزد ابن زیاد برده و سر انجام به قتل رساندند[۳]. در کربلا نیز شمر، برای عباس اماننامه آورد ولی ناکام شد. شمر، پس از آنکه فرمان قتل حسین و تاختن بر بدن امام را از ابن زیاد گرفت تا به کربلا آید، عبد الله بن ابی محل که از طایفه امالبنین مادر عباس بود) آنجا بود. برای عباس و برادرانش دستخط امان گرفت و توسط غلامی نزد آنان فرستاد. آنان با دیدن اماننامه گفتند: ما را به امان شما نیازی نیست، امان الهی بهتر از امان ابن زیاد است: «لاَ حَاجَةَ لَنَا فِي أَمَانِكُمْ أَمَانُ اَللَّهِ خَيْرٌ مِنْ أَمَانِ اِبْنِ سُمَيَّةَ»[۴] قبل از روز عاشورا هم وقتی شمر پشت خیمه اصحاب امام آمد و عباس و برادرانش را اینگونه صدا زد: خواهرزادگان ما کجایند؟ عباس و جعفر و عثمان (فرزندان امیر المؤمنین بیرون آمدند که چه میخواهی؟ گفت انتم یا بنی اختی امنون شمر میخواست به بهای رها کردن حسین به عباس و برادرانش امان دهد. آنان نیز در پاسخ گفتند: لعنت خدا بر تو و امان تو باد. آیا به ما امان میدهی در حالی که پسر پیامبر را امانی نیست؟ «لَعَنَكَ اَللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَكَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ لاَ أَمَانَ لَهُ؟»[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ لغت نامه، دهخدا.
- ↑ حیاة الامام الحسین، ج،۲ ص۳۶۵.
- ↑ حیاة الامام الحسین، ج،۳ ص۳۹۷.
- ↑ کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص ۵۵۸.
- ↑ وقعة الطف(چاپ جامعه مدرسین)، ص۱۹۰.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۱؛ یوسفی غروی، محمد هادی، مقاله «سوگنامه کربلا»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص۲۹.