جهیم بن صلت در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = جهیم بن صلت
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = [[جهیم بن صلت]]
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[جهیم بن صلت]]''' است. "'''[[جهیم بن صلت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[جهیم بن صلت در تاریخ اسلامی]] - [[جهیم بن صلت در تراجم و رجال]] - [[جهیم بن صلت در حدیث]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[جهیم بن صلت در تاریخ اسلامی]] | [[جهیم بن صلت در تراجم و رجال]]| [[جهیم بن صلت در حدیث]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[جهیم بن الصلت بن مطلب بن عبدمناف]] از [[طایفه]] [[قریش]] که به دو واسطه نسبش به جد بزرگوار [[پیامبر اسلام]]{{صل}} می‌رسد. در [[سال هشتم هجری]] [[اسلام]] آورد و [[پیامبر]]{{صل}} سی وسق (هر وسق برابر است با ۱۷۳ کیلوگرم) از [[غنائم]] [[خیبر]] را به وی داد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۱، ص۳۷۸.</ref>. در [[زمان]] [[جاهلیت]] که افراد کمی سواد داشتند، او سواد داشت و برای [[رسول خدا]]{{صل}} و نویسندگی می‌کرد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۵۳۲. </ref>. از جمله [[صلح]] نامه‌ای که میان پیامبر{{صل}} و یحنة بن رؤبه در [[تبوک]] نوشته شد، به خط او بود<ref>تجارب الأمم، ابن مسکویه، ج۱، ص۲۷۴ و الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جهیم بن صلت (مقاله)|مقاله «جهیم بن صلت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۹.</ref>
[[جهیم بن الصلت بن مطلب بن عبدمناف]] از [[طایفه]] [[قریش]] که به دو واسطه نسبش به جد بزرگوار [[پیامبر اسلام]] {{صل}} می‌رسد. در [[سال هشتم هجری]] [[اسلام]] آورد و [[پیامبر]] {{صل}} سی وسق (هر وسق برابر است با ۱۷۳ کیلوگرم) از [[غنائم]] [[خیبر]] را به وی داد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۱، ص۳۷۸.</ref>. در [[زمان]] [[جاهلیت]] که افراد کمی سواد داشتند، او سواد داشت و برای [[رسول خدا]] {{صل}} و نویسندگی می‌کرد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۵۳۲. </ref>. از جمله [[صلح]] نامه‌ای که میان پیامبر {{صل}} و یحنة بن رؤبه در [[تبوک]] نوشته شد، به خط او بود<ref>تجارب الأمم، ابن مسکویه، ج۱، ص۲۷۴ و الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جهیم بن صلت (مقاله)|مقاله «جهیم بن صلت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۹.</ref>


==[[رؤیای صادقه]] [[جهیم بن صلت]]==
== [[رؤیای صادقه]] [[جهیم بن صلت]] ==
از داستان‌های جالب [[زندگی]] او است که در زمان [[جنگ بدر]] رؤیای صادقه‌ای دید. هنگامی که [[کفار]] [[مکه]] به محل [[بدر]] رسیدند و از جمله آنان همین جهیم بن صلت بود، او خوابش برد و وقتی که بیدار شد، از همراهانش پرسید: سواری را که جلو من [[ایستاده]] بود، دیدید؟ آنها گفتند: نه، ندیدیم. او گفت: "سواری را دیدم که مقابل من ایستاده است و می‌گوید: [[ابوجهل]] کشته شد، [[امیة بن خلف]] کشته شد، فلان کس و فلان کس کشته شدند و مردانی از بزرگان قریش را بر شمرد. سپس گفت: [[سهیل بن عمرو]] و فلان کس و فلان کس [[اسیر]] شدند. پس از آن، سوار ضربه‌ای به گردن شترش زد و او را در میان خیمه‌های قریش رها کرد. خیمه‌ای نماند مگر آنکه قطره‌ای از [[خون]] او در آن ریخت".
از داستان‌های جالب [[زندگی]] او است که در زمان [[جنگ بدر]] رؤیای صادقه‌ای دید. هنگامی که [[کفار]] [[مکه]] به محل [[بدر]] رسیدند و از جمله آنان همین جهیم بن صلت بود، او خوابش برد و وقتی که بیدار شد، از همراهانش پرسید: سواری را که جلو من [[ایستاده]] بود، دیدید؟ آنها گفتند: نه، ندیدیم. او گفت: "سواری را دیدم که مقابل من ایستاده است و می‌گوید: [[ابوجهل]] کشته شد، [[امیة بن خلف]] کشته شد، فلان کس و فلان کس کشته شدند و مردانی از بزرگان قریش را بر شمرد. سپس گفت: [[سهیل بن عمرو]] و فلان کس و فلان کس [[اسیر]] شدند. پس از آن، سوار ضربه‌ای به گردن شترش زد و او را در میان خیمه‌های قریش رها کرد. خیمه‌ای نماند مگر آنکه قطره‌ای از [[خون]] او در آن ریخت".


همراهان‌اش گفتند: [[شیطان]] با تو [[بازی]] کرده و [[خواب]] تو [[شیطانی]] است. وقتی خواب او به [[گوش]] ابوجهل رسید، گفت: "به دروغ‌های [[فرزندان عبدالمطلب]] هم مانند دروغ‌های [[بنی هاشم]] فریفته شدید! فردا معلوم می‌شود چه کسی کشته می‌شود، ما یا [[محمد]]"<ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۴۵۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۹، ص۱۵۶؛ الثقات، ابن حبان، ج۱، ص۱۵۶؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۴۳؛ الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۴، ص۳۸۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۱؛ أمتاع الاسماع، مقریزی، ج۱، ص۹۰؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳،ص۳۲۴؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۲، ص۳۸۹.</ref>. ولی پس از پایان [[جنگ بدر]] آشکار شد که [[خواب]] او درست بوده است. درباره [[وفات]] وی چیزی در کتاب‌های [[رجال]] و تراجم [[نقل]] نشده است.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جهیم بن صلت (مقاله)|مقاله «جهیم بن صلت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۹-۳۱۰.</ref>
همراهان‌اش گفتند: [[شیطان]] با تو [[بازی]] کرده و [[خواب]] تو [[شیطانی]] است. وقتی خواب او به [[گوش]] ابوجهل رسید، گفت: "به دروغ‌های [[فرزندان عبدالمطلب]] هم مانند دروغ‌های [[بنی هاشم]] فریفته شدید! فردا معلوم می‌شود چه کسی کشته می‌شود، ما یا [[محمد]]"<ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۴۵۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۹، ص۱۵۶؛ الثقات، ابن حبان، ج۱، ص۱۵۶؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۴۳؛ الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۴، ص۳۸۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۱؛ أمتاع الاسماع، مقریزی، ج۱، ص۹۰؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳،ص۳۲۴؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۲، ص۳۸۹.</ref>. ولی پس از پایان [[جنگ بدر]] آشکار شد که [[خواب]] او درست بوده است. درباره [[وفات]] وی چیزی در کتاب‌های [[رجال]] و تراجم [[نقل]] نشده است.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جهیم بن صلت (مقاله)|مقاله «جهیم بن صلت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۹-۳۱۰.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== منابع ==
 
{{منابع}}
== جستارهای وابسته ==
 
==منابع==
* [[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جهیم بن صلت (مقاله)|مقاله «جهیم بن صلت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
* [[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جهیم بن صلت (مقاله)|مقاله «جهیم بن صلت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}
 


[[رده:جهیم بن صلت]]
[[رده:جهیم بن صلت]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۷

مقدمه

جهیم بن الصلت بن مطلب بن عبدمناف از طایفه قریش که به دو واسطه نسبش به جد بزرگوار پیامبر اسلام (ص) می‌رسد. در سال هشتم هجری اسلام آورد و پیامبر (ص) سی وسق (هر وسق برابر است با ۱۷۳ کیلوگرم) از غنائم خیبر را به وی داد[۱]. در زمان جاهلیت که افراد کمی سواد داشتند، او سواد داشت و برای رسول خدا (ص) و نویسندگی می‌کرد[۲]. از جمله صلح نامه‌ای که میان پیامبر (ص) و یحنة بن رؤبه در تبوک نوشته شد، به خط او بود[۳].[۴]

رؤیای صادقه جهیم بن صلت

از داستان‌های جالب زندگی او است که در زمان جنگ بدر رؤیای صادقه‌ای دید. هنگامی که کفار مکه به محل بدر رسیدند و از جمله آنان همین جهیم بن صلت بود، او خوابش برد و وقتی که بیدار شد، از همراهانش پرسید: سواری را که جلو من ایستاده بود، دیدید؟ آنها گفتند: نه، ندیدیم. او گفت: "سواری را دیدم که مقابل من ایستاده است و می‌گوید: ابوجهل کشته شد، امیة بن خلف کشته شد، فلان کس و فلان کس کشته شدند و مردانی از بزرگان قریش را بر شمرد. سپس گفت: سهیل بن عمرو و فلان کس و فلان کس اسیر شدند. پس از آن، سوار ضربه‌ای به گردن شترش زد و او را در میان خیمه‌های قریش رها کرد. خیمه‌ای نماند مگر آنکه قطره‌ای از خون او در آن ریخت".

همراهان‌اش گفتند: شیطان با تو بازی کرده و خواب تو شیطانی است. وقتی خواب او به گوش ابوجهل رسید، گفت: "به دروغ‌های فرزندان عبدالمطلب هم مانند دروغ‌های بنی هاشم فریفته شدید! فردا معلوم می‌شود چه کسی کشته می‌شود، ما یا محمد"[۵]. ولی پس از پایان جنگ بدر آشکار شد که خواب او درست بوده است. درباره وفات وی چیزی در کتاب‌های رجال و تراجم نقل نشده است.[۶]

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۱، ص۳۷۸.
  2. الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۵۳۲.
  3. تجارب الأمم، ابن مسکویه، ج۱، ص۲۷۴ و الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۲۶.
  4. عباسی، حبیب، مقاله «جهیم بن صلت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۹.
  5. السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص۴۵۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۹، ص۱۵۶؛ الثقات، ابن حبان، ج۱، ص۱۵۶؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۱۴۳؛ الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۴، ص۳۸۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۱؛ أمتاع الاسماع، مقریزی، ج۱، ص۹۰؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳،ص۳۲۴؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۲، ص۳۸۹.
  6. عباسی، حبیب، مقاله «جهیم بن صلت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۹-۳۱۰.