تعزیر در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = تعزیر
| عنوان مدخل  = تعزیر
| مداخل مرتبط = [[تعزیر در قرآن]] - [[تعزیر در فقه اسلامی]] - [[تعزیر در فقه سیاسی]] - [[تعزیر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{امامت}}
== مقدمه ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[تعزیر]]''' است. "'''[[تعزیر]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تعزیر در قرآن]] - [[تعزیر در حدیث]] - [[تعزیر در فقه اسلامی]] - [[تعزیر در فقه سیاسی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[تعزیر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه==
تعزیر در لغت، به معنای تنظیم، توقیر و [[تأدیب]] است<ref>صحاح اللغة، ج۲، ص۷۴۴.</ref> و در اصطلاح، [[تنبیه]] و تأدیبی خاص است، ویژۀ گناهانی که در [[شرع]]، حدی برای آنها [[تعیین]] نشده و مقدار آن بستگی به نوع [[گناه]]، [[جرم]] و نظر [[قاضی]] دارد<ref>ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۳۶؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۹۷؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۲۵۴؛ قواعد، ج۲، ص۲۶۲؛ شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۶۸.</ref>؛ برخلاف حد، که مقدار آن مشخّص است. راجع به تعزیر [[مالی]]، که از مسائل مهم [[حکومتی]] در [[فقه سیاسی اسلام]] است، [[اختلاف]] نظر وجود دارد.
تعزیر در لغت، به معنای تنظیم، توقیر و [[تأدیب]] است<ref>صحاح اللغة، ج۲، ص۷۴۴.</ref> و در اصطلاح، [[تنبیه]] و تأدیبی خاص است، ویژۀ گناهانی که در [[شرع]]، حدی برای آنها [[تعیین]] نشده و مقدار آن بستگی به نوع [[گناه]]، [[جرم]] و نظر [[قاضی]] دارد<ref>ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۳۶؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۹۷؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۲۵۴؛ قواعد، ج۲، ص۲۶۲؛ شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۶۸.</ref>؛ برخلاف حد، که مقدار آن مشخّص است. راجع به تعزیر [[مالی]]، که از مسائل مهم [[حکومتی]] در [[فقه سیاسی اسلام]] است، [[اختلاف]] نظر وجود دارد.
عده‌ای تعزیر [[مالی]] را جایز می‌دانند؛ زیرا چه بسا این امر، در بازداشتن افراد از ارتکاب [[اعمال]] [[ناپسند]] مؤثر باشد<ref>نهایه شیخ، ج۲، ص۳۸۷؛ مجمع البیان، ج۳، ص۷۳؛ سنن ترمذی، ج۲، ص۳۷۹؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۳۳۰؛ نهج البلاغه فیض، ص۱۰۷۳، نامه ۷۱.</ref>.
عده‌ای تعزیر [[مالی]] را جایز می‌دانند؛ زیرا چه بسا این امر، در بازداشتن افراد از ارتکاب [[اعمال]] [[ناپسند]] مؤثر باشد<ref>نهایه شیخ، ج۲، ص۳۸۷؛ مجمع البیان، ج۳، ص۷۳؛ سنن ترمذی، ج۲، ص۳۷۹؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۳۳۰؛ نهج البلاغه فیض، ص۱۰۷۳، نامه ۷۱.</ref>.
گروهی هم تعزیر [[مالی]] را جایز نمی‌دانند و می‌گویند [[احکام شرع]] توقیفی است و بستگی به نظر [[شارع مقدس]] دارد و نمی‌توان از آن [[تجاوز]] کرد<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۴۰۱؛ المغنی، ج۱۰، ص۳۴۸.</ref>. [[مجازات]] و تعزیر [[مالی]] سه گونه است<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۳۴۴.</ref>:
گروهی هم تعزیر [[مالی]] را جایز نمی‌دانند و می‌گویند [[احکام شرع]] توقیفی است و بستگی به نظر [[شارع مقدس]] دارد و نمی‌توان از آن [[تجاوز]] کرد<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۴۰۱؛ المغنی، ج۱۰، ص۳۴۸.</ref>. [[مجازات]] و تعزیر [[مالی]] سه گونه است<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۳۴۴.</ref>:
#اتلاف: نابود کردن آلات [[منکرات]]؛ مانند از بین بردن ابزار [[لهو و لعب]]؛
# اتلاف: نابود کردن آلات [[منکرات]]؛ مانند از بین بردن ابزار [[لهو و لعب]]؛
#[[تغییر]]: نظیر [[تغییر]] پول‌های رایج میان [[مسلمانان]] که بر آنها آثار [[شرک]] وجود داشت؛ چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} در این مورد، [[حکم]] بر شکستن [[پول]] و پراندن سر تصویری که روی [[پول]] قرار داشت داد؛
# [[تغییر]]: نظیر [[تغییر]] پول‌های رایج میان [[مسلمانان]] که بر آنها آثار [[شرک]] وجود داشت؛ چنانکه [[پیامبر]] {{صل}} در این مورد، [[حکم]] بر شکستن [[پول]] و پراندن سر تصویری که روی [[پول]] قرار داشت داد؛
#تملیک: کسی که چارپایی را در خارج از [[حرز]] (طویله) می‌ربود، علاوه بر [[تحمل]] تازیانه، می‌بایست دو برابر مبلغ حیوان نیز پرداخت کند<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۶۶.</ref>.
# تملیک: کسی که چارپایی را در خارج از [[حرز]] (طویله) می‌ربود، علاوه بر [[تحمل]] تازیانه، می‌بایست دو برابر مبلغ حیوان نیز پرداخت کند<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۶۶.</ref>.
==منابع==
* [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]


==پانویس==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژه‌نامه فقه سیاسی''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


 
[[رده:تعزیر]]
[[رده:تعزیر در فقه سیاسی]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۸

مقدمه

تعزیر در لغت، به معنای تنظیم، توقیر و تأدیب است[۱] و در اصطلاح، تنبیه و تأدیبی خاص است، ویژۀ گناهانی که در شرع، حدی برای آنها تعیین نشده و مقدار آن بستگی به نوع گناه، جرم و نظر قاضی دارد[۲]؛ برخلاف حد، که مقدار آن مشخّص است. راجع به تعزیر مالی، که از مسائل مهم حکومتی در فقه سیاسی اسلام است، اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای تعزیر مالی را جایز می‌دانند؛ زیرا چه بسا این امر، در بازداشتن افراد از ارتکاب اعمال ناپسند مؤثر باشد[۳]. گروهی هم تعزیر مالی را جایز نمی‌دانند و می‌گویند احکام شرع توقیفی است و بستگی به نظر شارع مقدس دارد و نمی‌توان از آن تجاوز کرد[۴]. مجازات و تعزیر مالی سه گونه است[۵]:

  1. اتلاف: نابود کردن آلات منکرات؛ مانند از بین بردن ابزار لهو و لعب؛
  2. تغییر: نظیر تغییر پول‌های رایج میان مسلمانان که بر آنها آثار شرک وجود داشت؛ چنانکه پیامبر (ص) در این مورد، حکم بر شکستن پول و پراندن سر تصویری که روی پول قرار داشت داد؛
  3. تملیک: کسی که چارپایی را در خارج از حرز (طویله) می‌ربود، علاوه بر تحمل تازیانه، می‌بایست دو برابر مبلغ حیوان نیز پرداخت کند[۶].

منابع

پانویس

  1. صحاح اللغة، ج۲، ص۷۴۴.
  2. ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۲۳۶؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۹۷؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۲۵۴؛ قواعد، ج۲، ص۲۶۲؛ شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۶۸.
  3. نهایه شیخ، ج۲، ص۳۸۷؛ مجمع البیان، ج۳، ص۷۳؛ سنن ترمذی، ج۲، ص۳۷۹؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۳۳۰؛ نهج البلاغه فیض، ص۱۰۷۳، نامه ۷۱.
  4. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۴۰۱؛ المغنی، ج۱۰، ص۳۴۸.
  5. دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۳۴۴.
  6. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۶۶.