ام‌جمیل دختر حرب بن امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط =  | پرسش مرتبط  = }}


{{امامت}}
== مقدمه ==
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
وی [[عوراء]] <ref>التعریف والاعلام، ص ۳۹۸.</ref> دختر [[حرب بن امیه]]،<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸.</ref> [[خواهر]] [[ابوسفیان]] و همسر [[ابولهب]]،<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] {{صل}} <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.</ref> بود.
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ام‌جمیل دختر حرب بن امیه در قرآن]] - [[ام‌جمیل دختر حرب بن امیه در تاریخ اسلامی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
او در پی [[دشمنی]] با [[بنی‌هاشم]] و همچون دیگر افراد [[بنی‌امیه]] و نیز به [[پیروی]] از [[ابولهب]] ـ که در [[رقابت]] با تیره خویش برای دستیابی به [[ریاست]] [[کعبه]] و [[مکه]] بود ـ به [[ستیز]] و [[کینه‌توزی]] با پیامبر {{صل}} پرداخت و سرسختانه آن [[حضرت]] را می‌آزرد. گفته‌اند که برای [[آزار رسول خدا]] {{صل}} و باز داشتن او از رفتن به [[نماز]]، خار و خاشاک بر سر [[راه]] وی می‌ریخت.<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> در پی این کینه‌توزی، [[خداوند]] در بخشی از [[سوره مسد]] که در [[لعن]] و [[نفرین]] همسرش ابولهب است، بی‌آنکه از او نامی ببرد، از او با وصف هیزم‌کش [[دوزخ]] یاد کرده است.
وی [[عوراء]] <ref>التعریف والاعلام، ص ۳۹۸.</ref> دختر [[حرب بن امیه]]،<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸.</ref> [[خواهر]] [[ابوسفیان]] و همسر [[ابولهب]]،<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]]{{صل}} <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.</ref> بود.


او در پی [[دشمنی]] با [[بنی‌هاشم]] و همچون دیگر افراد [[بنی‌امیه]] و نیز به [[پیروی]] از [[ابولهب]] ـ که در [[رقابت]] با تیره خویش برای دستیابی به [[ریاست]] [[کعبه]] و [[مکه]] بود ـ به [[ستیز]] و [[کینه‌توزی]] با پیامبر{{صل}} پرداخت و سرسختانه آن [[حضرت]] را می‌آزرد. گفته‌اند که برای [[آزار رسول خدا]]{{صل}} و باز داشتن او از رفتن به [[نماز]]، خار و خاشاک بر سر [[راه]] وی می‌ریخت.<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> در پی این کینه‌توزی، [[خداوند]] در بخشی از [[سوره مسد]] که در [[لعن]] و [[نفرین]] همسرش ابولهب است، بی‌آنکه از او نامی ببرد، از او با [[وصف]] هیزم‌کش [[دوزخ]] یاد کرده است.
خداوند در این [[سوره]]، پس از سه [[آیه]] درباره ابولهب، امّ‌جمیل را به دو وصف می‌شناساند که هم [[جایگاه اجتماعی]] وی در [[دنیا]] و هم [[بدفرجامی]] آخرتی‌اش را می‌نمایاند: {{متن قرآن| وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ}}<ref>«و (نیز) همسرش در حالی که هیزم‌کش (دوزخ) است، ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۴-۵.</ref> در اینکه معنای این دو ویژگی چیست سخنان بسیاری آمده است. در معنای {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} وجوهی ذکر شده است:
 
# برخی برآن‌اند که چون وی خار و خاشاک را شبانه جمع می‌کرد و آن را بر سر راه پیامبر {{صل}} می‌ریخت ازاین‌رو {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} خوانده شده است.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.</ref>
خداوند در این [[سوره]]، پس از سه [[آیه]] درباره ابولهب، امّ‌جمیل را به دو وصف می‌شناساند که هم [[جایگاه اجتماعی]] وی در [[دنیا]] و هم [[بدفرجامی]] آخرتی‌اش را می‌نمایاند: {{متن قرآن| وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ}}<ref>«و (نیز) همسرش در حالی که هیزم‌کش (دوزخ) است، ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۴-۵.</ref> در اینکه معنای این دو ویژگی چیست سخنان بسیاری آمده است. در معنای {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} وجوهی ذکر شده است:
# برخی دیگر "حَطَب" (هیزم) را کنایه از سخنان [[فتنه‌انگیز]] و آتش‌افروز دانسته‌اند و چون امّ‌جمیل با [[سخن‌چینی]] میان [[مردم]]، [[آتش]] دشمنی با پیامبر را می‌افروخت، همچون کسی دانسته شده که با جمع کردن چوب آتش برمی‌افروزد.<ref>جامع‌البیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۲؛ تفسیرسمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.</ref>
#برخی برآن‌اند که چون وی خار و خاشاک را شبانه جمع می‌کرد و آن را بر سر راه پیامبر{{صل}} می‌ریخت ازاین‌رو {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} خوانده شده است.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.</ref>
# مراد آن است که او [[گناهان]] خویش را در [[دشمنی]] با [[رسول خدا]] بر دوش می‌کشید. [[فخر رازی]] این معنا را از ابومسلم و [[سعید بن جبیر]] [[نقل]] می‌کند،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۲.</ref> به هرروی همه معانی بیان شده، از دشمنی و [[کینه‌توزی]] امّ‌جمیل با [[پیامبر]] حکایت دارد.
#برخی دیگر "حَطَب" (هیزم) را کنایه از سخنان [[فتنه‌انگیز]] و آتش‌افروز دانسته‌اند و چون امّ‌جمیل با [[سخن‌چینی]] میان [[مردم]]، [[آتش]] دشمنی با پیامبر را می‌افروخت، همچون کسی دانسته شده که با جمع کردن چوب آتش برمی‌افروزد.<ref>جامع‌البیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۲؛ تفسیرسمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.</ref>
#مراد آن است که او [[گناهان]] خویش را در [[دشمنی]] با [[رسول خدا]] بر دوش می‌کشید. [[فخر رازی]] این معنا را از ابومسلم و [[سعید بن جبیر]] [[نقل]] می‌کند،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۲.</ref> به هرروی همه معانی بیان شده، از دشمنی و [[کینه‌توزی]] امّ‌جمیل با [[پیامبر]] حکایت دارد.


در [[تفسیر]] {{متن قرآن|فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ}}<ref>«ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۵.</ref> نیز مطالبی آمده است.
در [[تفسیر]] {{متن قرآن|فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ}}<ref>«ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۵.</ref> نیز مطالبی آمده است.


برخی [[آیه]] را حاکی از وضعیت [[ام‌جمیل]] در [[آخرت]] می‌دانند؛ یعنی وی در آنجا، زنجیری از آهن به گردن دارد و در زیر و بالای او [[آتش]] است.<ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.</ref> از [[مجاهد]] نقل است که مراد از {{متن قرآن|مَسَدٍ}} آهن است.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۴.</ref> [[عروة بن زبیر]] می‌گوید: مراد زنجیری است که ۷۰ ذرع طول دارد و بر گردنش خواهد بود.<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> ماوردی برای این [[وصف]]، ۷ وجه ذکر می‌کند:  
برخی [[آیه]] را حاکی از وضعیت [[ام‌جمیل]] در [[آخرت]] می‌دانند؛ یعنی وی در آنجا، زنجیری از آهن به گردن دارد و در زیر و بالای او [[آتش]] است.<ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.</ref> از [[مجاهد]] نقل است که مراد از {{متن قرآن|مَسَدٍ}} آهن است.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۴.</ref> [[عروة بن زبیر]] می‌گوید: مراد زنجیری است که ۷۰ ذرع طول دارد و بر گردنش خواهد بود.<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> ماوردی برای این وصف، ۷ وجه ذکر می‌کند:  
#از [[عُرْوَة بن زبیر]] که مراد زنجیری از آهن است. [[زنجیر]] را مسد می‌گویند چون پیچیده شده است.
# از [[عُرْوَة بن زبیر]] که مراد زنجیری از آهن است. [[زنجیر]] را مسد می‌گویند چون پیچیده شده است.
#لیف خرمای بافته شده را مسد گویند.
# لیف خرمای بافته شده را مسد گویند.
#از [[حسن]] نقل است که آن ریسمانی رنگارنگ، (قرمز و زرد) است که برای [[زیبایی]] به گردنش می‌انداخت و از باب [[سرزنش]] بدان خوانده شد.
# از [[حسن]] نقل است که آن ریسمانی رنگارنگ، (قرمز و زرد) است که برای [[زیبایی]] به گردنش می‌انداخت و از باب [[سرزنش]] بدان خوانده شد.
#از [[قتاده]] نقل است که مراد از آن گردنبندی از گوش ماهی دریایی است که به داشتن آن سرزنش شده است.
# از [[قتاده]] نقل است که مراد از آن گردنبندی از گوش ماهی دریایی است که به داشتن آن سرزنش شده است.
#مراد گردنبندی از گوهر گران‌بها بود که خود می‌گفت: آن را در دشمنی با [[محمّد]] صرف می‌کنم. آن گردنبند در [[قیامت]] عذابی به گردنش خواهد بود.
# مراد گردنبندی از گوهر گران‌بها بود که خود می‌گفت: آن را در دشمنی با [[محمّد]] صرف می‌کنم. آن گردنبند در [[قیامت]] عذابی به گردنش خواهد بود.
#این وصف اشاره به [[خواری]] او دارد؛ یعنی وی چنان به [[شقاوت]] و [[پستی]] پیشین خود گره خورده و از [[ایمان]] [[بریده]] که گویی به گردنش ریسمانی گره خورده است.
# این وصف اشاره به [[خواری]] او دارد؛ یعنی وی چنان به [[شقاوت]] و [[پستی]] پیشین خود گره خورده و از [[ایمان]] [[بریده]] که گویی به گردنش ریسمانی گره خورده است.
#چون او وبال [[کفر]] خویش را بر دوش می‌کشد به مانند آن است که آتش گیره [[عذاب]] خود را حمل می‌کند<ref>تفسیر ماوردی، ج ۶، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸.</ref>
# چون او وبال [[کفر]] خویش را بر دوش می‌کشد به مانند آن است که آتش گیره [[عذاب]] خود را حمل می‌کند<ref>تفسیر ماوردی، ج ۶، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸.</ref>


به هر حال [[ام‌جمیل]] وقتی از [[نزول]] [[آیات]] در [[مذمت]] خود خبر یافت، سنگی برداشت و به سراغ [[پیامبر]]{{صل}} رفت، تا او را از پای درآورد؛<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref> اما چون نزد آن [[حضرت]] رفت، [[خداوند]] میان وی و پیامبر{{صل}} پرده‌ای افکند که نتوانست آن حضرت را ببیند؛<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۴.</ref> گویا پس از این قضایا، [[ام‌جمیل]] برای [[انتقام]] از [[رسول خدا]] و آزردن او، از دو فرزندش عُتْبه و مُعتَّب خواست تا [[دختران]] آن حضرت را که به همسری داشتند، [[طلاق]] دهند، و آنان نیز چنین کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>.
به هر حال [[ام‌جمیل]] وقتی از [[نزول آیات]] در [[مذمت]] خود خبر یافت، سنگی برداشت و به سراغ [[پیامبر]] {{صل}} رفت، تا او را از پای درآورد؛<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref> اما چون نزد آن [[حضرت]] رفت، [[خداوند]] میان وی و پیامبر {{صل}} پرده‌ای افکند که نتوانست آن حضرت را ببیند؛<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۴.</ref> گویا پس از این قضایا، [[ام‌جمیل]] برای [[انتقام]] از [[رسول خدا]] و آزردن او، از دو فرزندش عُتْبه و مُعتَّب خواست تا [[دختران]] آن حضرت را که به همسری داشتند، [[طلاق]] دهند، و آنان نیز چنین کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>.


[[طبری]] بر پایه روایتی بر آن است که وقتی او [[آیه]] را شنید، گفت: به چه چیزی [[هجوم]] می‌کند؟ آیا تاکنون مرا دیده‌اید که چوبی حمل کنم، در حالی که در گردنم ریسمانی از پوسته [[نخل]] باشد، آن‌گونه که [[محمّد]] می‌گوید؟ سپس نزد پیامبر{{صل}} آمد و گفت: {{عربی|"إِنّ ربّك قلاك و ودّعك"}} خداوند در پاسخ به او [[آیات]] {{متن قرآن|وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى}}<ref>«سوگند به روشنایی روز، و سوگند به شب چون آرام گیرد که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است» سوره ضحی، آیه ۱-۳.</ref> را فرو فرستاد.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۳.</ref>
[[طبری]] بر پایه روایتی بر آن است که وقتی او [[آیه]] را شنید، گفت: به چه چیزی [[هجوم]] می‌کند؟ آیا تاکنون مرا دیده‌اید که چوبی حمل کنم، در حالی که در گردنم ریسمانی از پوسته [[نخل]] باشد، آن‌گونه که [[محمّد]] می‌گوید؟ سپس نزد پیامبر {{صل}} آمد و گفت: {{عربی|"إِنّ ربّك قلاك و ودّعك"}} خداوند در پاسخ به او [[آیات]] {{متن قرآن|وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى}}<ref>«سوگند به روشنایی روز، و سوگند به شب چون آرام گیرد که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است» سوره ضحی، آیه ۱-۳.</ref> را فرو فرستاد.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۳.</ref>


برخی [[مفسران]] در فرجام او می‌گویند: همانند همسرش گرفتار [[عذاب الهی]] شد و با همان ریسمانی که همواره برگردن می‌آویخت به [[هلاکت]] رسید.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ام‌جمیل (مقاله)|مقاله «ام‌جمیل»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
برخی [[مفسران]] در فرجام او می‌گویند: همانند همسرش گرفتار [[عذاب الهی]] شد و با همان ریسمانی که همواره برگردن می‌آویخت به [[هلاکت]] رسید.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ام‌جمیل (مقاله)|مقاله «ام‌جمیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص 292-294.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[ابولهب]] (همسر)
* [[ابولهب]] (همسر)
* [[ابوسفیان]] (برادر)
* [[ابوسفیان]] (برادر)
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ام‌‌جمیل (مقاله)|مقاله «ام‌‌جمیل»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۴''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ام‌جمیل (مقاله)|مقاله «ام‌‌جمیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۴''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:ام‌جمیل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۰

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

وی عوراء [۱] دختر حرب بن امیه،[۲] خواهر ابوسفیان و همسر ابولهب،[۳] از دشمنان سرسخت پیامبر (ص) [۴] بود.

او در پی دشمنی با بنی‌هاشم و همچون دیگر افراد بنی‌امیه و نیز به پیروی از ابولهب ـ که در رقابت با تیره خویش برای دستیابی به ریاست کعبه و مکه بود ـ به ستیز و کینه‌توزی با پیامبر (ص) پرداخت و سرسختانه آن حضرت را می‌آزرد. گفته‌اند که برای آزار رسول خدا (ص) و باز داشتن او از رفتن به نماز، خار و خاشاک بر سر راه وی می‌ریخت.[۵] در پی این کینه‌توزی، خداوند در بخشی از سوره مسد که در لعن و نفرین همسرش ابولهب است، بی‌آنکه از او نامی ببرد، از او با وصف هیزم‌کش دوزخ یاد کرده است.

خداوند در این سوره، پس از سه آیه درباره ابولهب، امّ‌جمیل را به دو وصف می‌شناساند که هم جایگاه اجتماعی وی در دنیا و هم بدفرجامی آخرتی‌اش را می‌نمایاند: ﴿ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ[۶] در اینکه معنای این دو ویژگی چیست سخنان بسیاری آمده است. در معنای ﴿حَمَّالَةَ الْحَطَبِ وجوهی ذکر شده است:

  1. برخی برآن‌اند که چون وی خار و خاشاک را شبانه جمع می‌کرد و آن را بر سر راه پیامبر (ص) می‌ریخت ازاین‌رو ﴿حَمَّالَةَ الْحَطَبِ خوانده شده است.[۷]
  2. برخی دیگر "حَطَب" (هیزم) را کنایه از سخنان فتنه‌انگیز و آتش‌افروز دانسته‌اند و چون امّ‌جمیل با سخن‌چینی میان مردم، آتش دشمنی با پیامبر را می‌افروخت، همچون کسی دانسته شده که با جمع کردن چوب آتش برمی‌افروزد.[۸]
  3. مراد آن است که او گناهان خویش را در دشمنی با رسول خدا بر دوش می‌کشید. فخر رازی این معنا را از ابومسلم و سعید بن جبیر نقل می‌کند،[۹] به هرروی همه معانی بیان شده، از دشمنی و کینه‌توزی امّ‌جمیل با پیامبر حکایت دارد.

در تفسیر ﴿فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ[۱۰] نیز مطالبی آمده است.

برخی آیه را حاکی از وضعیت ام‌جمیل در آخرت می‌دانند؛ یعنی وی در آنجا، زنجیری از آهن به گردن دارد و در زیر و بالای او آتش است.[۱۱] از مجاهد نقل است که مراد از ﴿مَسَدٍ آهن است.[۱۲] عروة بن زبیر می‌گوید: مراد زنجیری است که ۷۰ ذرع طول دارد و بر گردنش خواهد بود.[۱۳] ماوردی برای این وصف، ۷ وجه ذکر می‌کند:

  1. از عُرْوَة بن زبیر که مراد زنجیری از آهن است. زنجیر را مسد می‌گویند چون پیچیده شده است.
  2. لیف خرمای بافته شده را مسد گویند.
  3. از حسن نقل است که آن ریسمانی رنگارنگ، (قرمز و زرد) است که برای زیبایی به گردنش می‌انداخت و از باب سرزنش بدان خوانده شد.
  4. از قتاده نقل است که مراد از آن گردنبندی از گوش ماهی دریایی است که به داشتن آن سرزنش شده است.
  5. مراد گردنبندی از گوهر گران‌بها بود که خود می‌گفت: آن را در دشمنی با محمّد صرف می‌کنم. آن گردنبند در قیامت عذابی به گردنش خواهد بود.
  6. این وصف اشاره به خواری او دارد؛ یعنی وی چنان به شقاوت و پستی پیشین خود گره خورده و از ایمان بریده که گویی به گردنش ریسمانی گره خورده است.
  7. چون او وبال کفر خویش را بر دوش می‌کشد به مانند آن است که آتش گیره عذاب خود را حمل می‌کند[۱۴]

به هر حال ام‌جمیل وقتی از نزول آیات در مذمت خود خبر یافت، سنگی برداشت و به سراغ پیامبر (ص) رفت، تا او را از پای درآورد؛[۱۵] اما چون نزد آن حضرت رفت، خداوند میان وی و پیامبر (ص) پرده‌ای افکند که نتوانست آن حضرت را ببیند؛[۱۶] گویا پس از این قضایا، ام‌جمیل برای انتقام از رسول خدا و آزردن او، از دو فرزندش عُتْبه و مُعتَّب خواست تا دختران آن حضرت را که به همسری داشتند، طلاق دهند، و آنان نیز چنین کردند.[۱۷].

طبری بر پایه روایتی بر آن است که وقتی او آیه را شنید، گفت: به چه چیزی هجوم می‌کند؟ آیا تاکنون مرا دیده‌اید که چوبی حمل کنم، در حالی که در گردنم ریسمانی از پوسته نخل باشد، آن‌گونه که محمّد می‌گوید؟ سپس نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: "إِنّ ربّك قلاك و ودّعك" خداوند در پاسخ به او آیات ﴿وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى[۱۸] را فرو فرستاد.[۱۹]

برخی مفسران در فرجام او می‌گویند: همانند همسرش گرفتار عذاب الهی شد و با همان ریسمانی که همواره برگردن می‌آویخت به هلاکت رسید.[۲۰][۲۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. التعریف والاعلام، ص ۳۹۸.
  2. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸.
  3. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.
  4. التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.
  5. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.
  6. «و (نیز) همسرش در حالی که هیزم‌کش (دوزخ) است، ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۴-۵.
  7. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.
  8. جامع‌البیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۲؛ تفسیرسمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.
  9. التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۲.
  10. «ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۵.
  11. تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.
  12. جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۴.
  13. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.
  14. تفسیر ماوردی، ج ۶، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸.
  15. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.
  16. تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۴.
  17. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.
  18. «سوگند به روشنایی روز، و سوگند به شب چون آرام گیرد که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است» سوره ضحی، آیه ۱-۳.
  19. جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۳.
  20. تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۶۴ ـ ۱۶۵.
  21. واسعی، سید علی رضا، مقاله «ام‌جمیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص 292-294.