ام‌ورقه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== * +==منابع== {{منابع}} * ))
جز (جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمع‌آوری')
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[ام‌ورقه]]''' است. "'''[[ام‌ورقه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = ام‌ورقه
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ام‌ورقه در تراجم و رجال]] - [[ام‌ورقه در تاریخ اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل = [[ام‌ورقه]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[ام‌ورقه در تراجم و رجال]] - [[ام‌ورقه در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
او دختر [[عبدالله بن حارث]](الحرث)<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.</ref> بن عویمر (عویم)<ref>. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.</ref> بن نوفل [[انصاری]] است<ref>.اسد الغابه، ابن اثیر ۴۰۸۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۳.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} با او به [[احترام]] [[رفتار]] می‌کرد و هر [[جمعه]]<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.</ref> برای [[دیدار]] با او به منزلش می‌رفت<ref>.الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳.</ref>. [[ام ورقه]] از [[پیامبر]]{{صل}} درخواست کرد تا برای خود مؤذنی قرار دهد و با [[اهل]] خانه‌اش به [[جماعت]] [[نماز]] بخواند. [[پیامبر]]{{صل}} هم اجازه فرمود<ref>.المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸.</ref>.
او دختر [[عبدالله بن حارث]](الحرث)<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.</ref> بن عویمر (عویم)<ref>. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.</ref> بن نوفل [[انصاری]] است<ref>.اسد الغابه، ابن اثیر ۴۰۸۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۳.</ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} با او به [[احترام]] [[رفتار]] می‌کرد و هر [[جمعه]]<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.</ref> برای [[دیدار]] با او به منزلش می‌رفت<ref>.الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳.</ref>. [[ام ورقه]] از [[پیامبر]] {{صل}} درخواست کرد تا برای خود مؤذنی قرار دهد و با [[اهل]] خانه‌اش به [[جماعت]] [[نماز]] بخواند. [[پیامبر]] {{صل}} هم اجازه فرمود<ref>.المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸.</ref>.


[[ام ورقه]] [[قرآن]] را جمع آوری کرده بود و همواره [[قرآن]] می‌خواند<ref>.الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> و [[پیامبر]]{{صل}} به او [[لقب]] شهیده داده بود و هرگاه می‌خواست او را [[ملاقات]] کند به اصحابش می‌فرمود: "ما را به دیدن شهیده ببرید"<ref>.الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۰۵.</ref>.
[[ام ورقه]] [[قرآن]] را جمع‌آوری کرده بود و همواره [[قرآن]] می‌خواند<ref>.الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۴۲.</ref> و [[پیامبر]] {{صل}} به او [[لقب]] شهیده داده بود و هرگاه می‌خواست او را [[ملاقات]] کند به اصحابش می‌فرمود: "ما را به دیدن شهیده ببرید"<ref>.الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۰۵.</ref>.


[[لقب]] شهیده به این خاطر به او داده شد که او در [[جنگ بدر]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و گفت: "اجازه بدهید من هم در [[جنگ]] همراه شما باشم تا از [[بیماران]] [[پرستاری]] و مجروحان را مداوا کنم<ref>.الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴.</ref> شاید [[خداوند]] [[شهادت]] را به من [[هدیه]] فرماید. [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "در خانه‌ات بمان، همانا [[خداوند]] [[شهادت]] را به تو [[هدیه]] می‌فرماید و تو شهیده هستی" و همین‌گونه هم شد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.</ref>.
[[لقب]] شهیده به این خاطر به او داده شد که او در [[جنگ بدر]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و گفت: "اجازه بدهید من هم در [[جنگ]] همراه شما باشم تا از [[بیماران]] [[پرستاری]] و مجروحان را مداوا کنم<ref>.الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴.</ref> شاید [[خداوند]] [[شهادت]] را به من [[هدیه]] فرماید. [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "در خانه‌ات بمان، همانا [[خداوند]] [[شهادت]] را به تو [[هدیه]] می‌فرماید و تو شهیده هستی" و همین‌گونه هم شد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.</ref>.


[[ام ورقه]] [[غلام]] و کنیزی داشت و ایشان را [[تدبیر]] کرده بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و (تدبیر یعنی اینکه شخصی به غلام یا کنیز خود بگوید پس از مردن من آزاد هستی و شرط آزادی غلام و کنیز، مردن صاحب آنها باشد.) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۶۶۹.</ref>. چون [[آزادی]] آنها به [[مرگ]] [[ام ورقه]] مشروط بود؛ برای آنکه زودتر [[آزاد]] شوند، در زمان [[خلافت عمر]] شبی [[ام ورقه]] را در گلیمی پیچیده و او را کشتند و سپس فرار کردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹.</ref>.
[[ام ورقه]] [[غلام]] و کنیزی داشت و ایشان را [[تدبیر]] کرده بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و (تدبیر یعنی اینکه شخصی به غلام یا کنیز خود بگوید پس از مردن من آزاد هستی و شرط آزادی غلام و کنیز، مردن صاحب آنها باشد.) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۶۶۹.</ref>. چون [[آزادی]] آنها به [[مرگ]] [[ام ورقه]] مشروط بود؛ برای آنکه زودتر [[آزاد]] شوند، در زمان [[خلافت عمر]] شبی [[ام ورقه]] را در گلیمی پیچیده و او را کشتند و سپس فرار کردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹.</ref>.


صبح، همسایه‌های [[ام ورقه]] صدای [[قرآن]] خواندن او را نشنیدند، پس از جستجو او را در حالی که کشته شده بود، یافتند. خبر کشته شدن [[ام ورقه]] به دست [[غلام]] و کنیزش به [[عمر]] رسید. [[عمر]] گفت: "پیامبر{{صل}} به [[دیدار]] [[ام ورقه]] می‌رفت و می‌فرمود:"برویم شهیده را ببینیم"، اکنون کسی به آن دو [[پناه]] ندهد و هر کس آن دو را یافت، تحویل دهد". سپس آن دو را پس از [[دستگیری]] و [[محاکمه]] به دار آویختند و این دو نفر اولین کسانی بودند که در [[شهر مدینه]] به دار آویخته شدند<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref>.<ref>[[عبدالرضا رضایی|رضایی، عبدالرضا]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۴.</ref>
صبح، همسایه‌های [[ام ورقه]] صدای [[قرآن]] خواندن او را نشنیدند، پس از جستجو او را در حالی که کشته شده بود، یافتند. خبر کشته شدن [[ام ورقه]] به دست [[غلام]] و کنیزش به [[عمر]] رسید. [[عمر]] گفت: "پیامبر {{صل}} به [[دیدار]] [[ام ورقه]] می‌رفت و می‌فرمود:"برویم شهیده را ببینیم"، اکنون کسی به آن دو [[پناه]] ندهد و هر کس آن دو را یافت، تحویل دهد". سپس آن دو را پس از [[دستگیری]] و [[محاکمه]] به دار آویختند و این دو نفر اولین کسانی بودند که در [[شهر مدینه]] به دار آویخته شدند<ref>.مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref><ref>[[عبدالرضا رضایی|رضایی، عبدالرضا]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
 
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[عبدالرضا رضایی|رضایی، عبدالرضا]]، [[ام‌ورقه (مقاله)|مقاله «ام‌ورقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']]
* [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[عبدالرضا رضایی|رضایی، عبدالرضا]]، [[ام‌ورقه (مقاله)|مقاله «ام‌ورقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ام‌ورقه]]
[[رده:ام‌ورقه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۹

مقدمه

او دختر عبدالله بن حارث(الحرث)[۱] بن عویمر (عویم)[۲] بن نوفل انصاری است[۳]. پیامبر اسلام (ص) با او به احترام رفتار می‌کرد و هر جمعه[۴] برای دیدار با او به منزلش می‌رفت[۵]. ام ورقه از پیامبر (ص) درخواست کرد تا برای خود مؤذنی قرار دهد و با اهل خانه‌اش به جماعت نماز بخواند. پیامبر (ص) هم اجازه فرمود[۶].

ام ورقه قرآن را جمع‌آوری کرده بود و همواره قرآن می‌خواند[۷] و پیامبر (ص) به او لقب شهیده داده بود و هرگاه می‌خواست او را ملاقات کند به اصحابش می‌فرمود: "ما را به دیدن شهیده ببرید"[۸].

لقب شهیده به این خاطر به او داده شد که او در جنگ بدر نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: "اجازه بدهید من هم در جنگ همراه شما باشم تا از بیماران پرستاری و مجروحان را مداوا کنم[۹] شاید خداوند شهادت را به من هدیه فرماید. پیامبر (ص) به او فرمود: "در خانه‌ات بمان، همانا خداوند شهادت را به تو هدیه می‌فرماید و تو شهیده هستی" و همین‌گونه هم شد[۱۰].

ام ورقه غلام و کنیزی داشت و ایشان را تدبیر کرده بود[۱۱]. چون آزادی آنها به مرگ ام ورقه مشروط بود؛ برای آنکه زودتر آزاد شوند، در زمان خلافت عمر شبی ام ورقه را در گلیمی پیچیده و او را کشتند و سپس فرار کردند[۱۲].

صبح، همسایه‌های ام ورقه صدای قرآن خواندن او را نشنیدند، پس از جستجو او را در حالی که کشته شده بود، یافتند. خبر کشته شدن ام ورقه به دست غلام و کنیزش به عمر رسید. عمر گفت: "پیامبر (ص) به دیدار ام ورقه می‌رفت و می‌فرمود:"برویم شهیده را ببینیم"، اکنون کسی به آن دو پناه ندهد و هر کس آن دو را یافت، تحویل دهد". سپس آن دو را پس از دستگیری و محاکمه به دار آویختند و این دو نفر اولین کسانی بودند که در شهر مدینه به دار آویخته شدند[۱۳][۱۴]

منابع

پانویس

  1. .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.
  2. . الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.
  3. .اسد الغابه، ابن اثیر ۴۰۸۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۳.
  4. .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵.
  5. .الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳.
  6. .المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹ و اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸.
  7. .الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۱۴۲.
  8. .الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۰۵.
  9. .الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴.
  10. الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۵۱۹.
  11. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷ و تهذیب الکمال، مزی، ج۲۲، ص۴۹۳ و (تدبیر یعنی اینکه شخصی به غلام یا کنیز خود بگوید پس از مردن من آزاد هستی و شرط آزادی غلام و کنیز، مردن صاحب آنها باشد.) شرایع الاسلام، محقق حلی، ج۲، ص۶۶۹.
  12. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۵۷؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۸۹.
  13. .مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۰۵؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۴۰۸ و المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۵، ص۱۳۴-۱۳۵.
  14. رضایی، عبدالرضا، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۴۵۴.