حضرت یوسف در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[حضرت یوسف]]''' است. "'''[[حضرت یوسف]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = حضرت یوسف
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حضرت یوسف در قرآن]] - [[حضرت یوسف در علوم قرآنی]]</div>
| عنوان مدخل = حضرت یوسف
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[حضرت یوسف در قرآن]] - [[حضرت یوسف در علوم قرآنی]] - [[حضرت یوسف در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[حضرت یوسف]]{{ع}} از [[پیامبران الهی]]، فرزند [[حضرت یعقوب|یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم]]{{عم}} است که نام وی ۲۷ بار در [[قرآن کریم]] آمده و یکی از [[سوره‌های قرآن]] [[کریم]] نیز به نام او است.
[[حضرت یوسف]] {{ع}} از [[پیامبران الهی]]، فرزند [[حضرت یعقوب|یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم]] {{عم}} است که نام وی ۲۷ بار در [[قرآن کریم]] آمده و یکی از [[سوره‌های قرآن]] [[کریم]] نیز به نام او است.


قرآن کریم داستان [[زندگی]] آن [[حضرت]] را از [[کودکی]] تا به [[قدرت]] رسیدن در [[مصر]]، به طور مبسوط در [[سوره یوسف]] ذکر کرده است و از این نظر نمی‌توان برای آن نمونه و نظیری در قرآن کریم یافت.
قرآن کریم داستان [[زندگی]] آن [[حضرت]] را از [[کودکی]] تا به [[قدرت]] رسیدن در [[مصر]]، به طور مبسوط در [[سوره یوسف]] ذکر کرده است و از این نظر نمی‌توان برای آن نمونه و نظیری در قرآن کریم یافت.


[[قرآن مجید]] داستان زندگی حضرت یوسف{{ع}} را با ذکر رؤیای او (دیدن یازده [[ستاره]] و [[خورشید و ماه]] که به او [[سجده]] می‌کردند) آغاز می‌کند. یعقوب{{ع}} از [[بیم]] [[حسادت]] [[برادران یوسف]]{{ع}} از او می‌خواهد رؤیای خود را برای کسی نقل نکند. برادران یوسف به جایگاه [[یوسف]] نزد [[پدر]] و شدت علاقه پدر به یوسف حسادت می‌ورزند و بر اثر شدّت [[حسد]] و [[غضب]]، او را به چاهی می‌اندازند؛ اما [[قضای الهی]] بر این قرار می‌گیرد که کاروانیانی که از آن سو می‌گذشتند، او را [[نجات]] بدهند و سپس به [[بردگی]] درآورند. یوسف{{ع}} سرانجام پس از دست به دست شدن، [[غلام]] [[همسر]] [[عزیز مصر]] می‌شود و او نیز که شیفته و فریفته یوسف{{ع}} شده بود، قصد کامجویی از یوسف می‌کند؛ اما [[پاکدامنی]] یوسف{{ع}} مانع از آن می‌شود. یوسف{{ع}} سرانجام به [[زندان]] می‌افتد و در آنجا ماجراهای متعددی پیش می‌آید که مهم‌ترین آنها تعبیر رؤیای بسیار مهم [[پادشاه]] مصر است. او سرانجام از زندان [[نجات یافته]] و در مصر به قدرت می‌رسد.
[[قرآن مجید]] داستان زندگی حضرت یوسف {{ع}} را با ذکر رؤیای او (دیدن یازده [[ستاره]] و [[خورشید و ماه]] که به او [[سجده]] می‌کردند) آغاز می‌کند. یعقوب {{ع}} از [[بیم]] [[حسادت]] [[برادران یوسف]] {{ع}} از او می‌خواهد رؤیای خود را برای کسی نقل نکند. برادران یوسف به جایگاه [[یوسف]] نزد [[پدر]] و شدت علاقه پدر به یوسف حسادت می‌ورزند و بر اثر شدّت [[حسد]] و [[غضب]]، او را به چاهی می‌اندازند؛ اما [[قضای الهی]] بر این قرار می‌گیرد که کاروانیانی که از آن سو می‌گذشتند، او را [[نجات]] بدهند و سپس به [[بردگی]] درآورند. یوسف {{ع}} سرانجام پس از دست به دست شدن، [[غلام]] [[همسر]] [[عزیز مصر]] می‌شود و او نیز که شیفته و فریفته یوسف {{ع}} شده بود، قصد کامجویی از یوسف می‌کند؛ اما [[پاکدامنی]] یوسف {{ع}} مانع از آن می‌شود. یوسف {{ع}} سرانجام به [[زندان]] می‌افتد و در آنجا ماجراهای متعددی پیش می‌آید که مهم‌ترین آنها تعبیر رؤیای بسیار مهم [[پادشاه]] مصر است. او سرانجام از زندان [[نجات یافته]] و در مصر به قدرت می‌رسد.


حضرت یوسف{{ع}} ۱۱۰ سال زندگی کرد و پس از وفاتش، بدنش را مومیایی کرده، در تابوتی محفوظ داشتند و همچنان در مصر بود تا زمانی که [[بنی‌اسرائیل]] همراه [[حضرت موسی]]{{ع}} از مصر بیرون رفتند و جنازه حضرت یوسف{{ع}} را با خود بردند.
حضرت یوسف {{ع}} ۱۱۰ سال زندگی کرد و پس از وفاتش، بدنش را مومیایی کرده، در تابوتی محفوظ داشتند و همچنان در مصر بود تا زمانی که [[بنی‌اسرائیل]] همراه [[حضرت موسی]] {{ع}} از مصر بیرون رفتند و جنازه حضرت یوسف {{ع}} را با خود بردند.


در قاموس [[کتاب مقدس]] آمده است: "یوسف اول زاده یعقوب از راحیل که در (فدان ارام) پس از آن‌که [[خداوند]] راحیل را به یاد آورد و استغاثه‌اش را شنید، [[تولد]] یافت"<ref>علوی مقدم، محمد، در قلمرو بلاغت، صفحه (۶۳۶-۶۵۴)؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، صفحه ۹۶۸؛خزائلی، محمد، اعلام القرآن، صفحه ۶۶۹؛ قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، جلد۷، صفحه ۲۶۴؛ دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، جلد۲، صفحه ۳۹.</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۳۸۶۴.</ref>
در قاموس [[کتاب مقدس]] آمده است: "یوسف اول زاده یعقوب از راحیل که در (فدان ارام) پس از آن‌که [[خداوند]] راحیل را به یاد آورد و استغاثه‌اش را شنید، [[تولد]] یافت"<ref>علوی مقدم، محمد، در قلمرو بلاغت، صفحه (۶۳۶-۶۵۴)؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، صفحه ۹۶۸؛خزائلی، محمد، اعلام القرآن، صفحه ۶۶۹؛ قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، جلد۷، صفحه ۲۶۴؛ دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، جلد۲، صفحه ۳۹.</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۳۸۶۴.</ref>
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۵: خط ۲۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:حضرت یوسف]]
[[رده:حضرت یوسف]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۹

مقدمه

حضرت یوسف (ع) از پیامبران الهی، فرزند یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم (ع) است که نام وی ۲۷ بار در قرآن کریم آمده و یکی از سوره‌های قرآن کریم نیز به نام او است.

قرآن کریم داستان زندگی آن حضرت را از کودکی تا به قدرت رسیدن در مصر، به طور مبسوط در سوره یوسف ذکر کرده است و از این نظر نمی‌توان برای آن نمونه و نظیری در قرآن کریم یافت.

قرآن مجید داستان زندگی حضرت یوسف (ع) را با ذکر رؤیای او (دیدن یازده ستاره و خورشید و ماه که به او سجده می‌کردند) آغاز می‌کند. یعقوب (ع) از بیم حسادت برادران یوسف (ع) از او می‌خواهد رؤیای خود را برای کسی نقل نکند. برادران یوسف به جایگاه یوسف نزد پدر و شدت علاقه پدر به یوسف حسادت می‌ورزند و بر اثر شدّت حسد و غضب، او را به چاهی می‌اندازند؛ اما قضای الهی بر این قرار می‌گیرد که کاروانیانی که از آن سو می‌گذشتند، او را نجات بدهند و سپس به بردگی درآورند. یوسف (ع) سرانجام پس از دست به دست شدن، غلام همسر عزیز مصر می‌شود و او نیز که شیفته و فریفته یوسف (ع) شده بود، قصد کامجویی از یوسف می‌کند؛ اما پاکدامنی یوسف (ع) مانع از آن می‌شود. یوسف (ع) سرانجام به زندان می‌افتد و در آنجا ماجراهای متعددی پیش می‌آید که مهم‌ترین آنها تعبیر رؤیای بسیار مهم پادشاه مصر است. او سرانجام از زندان نجات یافته و در مصر به قدرت می‌رسد.

حضرت یوسف (ع) ۱۱۰ سال زندگی کرد و پس از وفاتش، بدنش را مومیایی کرده، در تابوتی محفوظ داشتند و همچنان در مصر بود تا زمانی که بنی‌اسرائیل همراه حضرت موسی (ع) از مصر بیرون رفتند و جنازه حضرت یوسف (ع) را با خود بردند.

در قاموس کتاب مقدس آمده است: "یوسف اول زاده یعقوب از راحیل که در (فدان ارام) پس از آن‌که خداوند راحیل را به یاد آورد و استغاثه‌اش را شنید، تولد یافت"[۱].[۲]

منابع

پانویس

  1. علوی مقدم، محمد، در قلمرو بلاغت، صفحه (۶۳۶-۶۵۴)؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، صفحه ۹۶۸؛خزائلی، محمد، اعلام القرآن، صفحه ۶۶۹؛ قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، جلد۷، صفحه ۲۶۴؛ دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، جلد۲، صفحه ۳۹.
  2. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۳۸۶۴.