بحث:آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «')
 
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==محمد بیابانی اسکویی==
==افزایش پذیری علم امامان(علیهم السلام و چیستی آن==
در کتاب: امامت
*از روایات متعددی استفاده می شود، علم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) به منبعی اتصال دارد که پیوسته در حال ازدیاد است،<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟</ref> علوم الهی به‌ تدریج در طول زندگی‌شان به آنان عطا می‌شده است، بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست، زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف مثل الهام، شهود و ... معنایی نداشت و تکرار علوم پیشین می‌بود؛ درحالی‌ که این موارد شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ماهیت و قلمرو علم الاسماء، ص 109</ref> این افزایش پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان(علیهم السلام) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان می‌یابد.<ref>ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61</ref> این دانش که از جانب خداوند به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و سپس به امیرالمؤمنین(علیهم السلام) و همچنین به امام مجتبی(علیهم السلام) و امام بعد از او تا امام زمان(علیهم السلام) می‌رسد.<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142</ref> حال این افزایش علم گاهی در شب های جمعه است،<ref>ر.ک. منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟</ref> گاهی در شب قدر و یا در طول ایام سال.<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65</ref> البته باید دانست علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد یعنی علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد.<ref>ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، در محضر علامۀ طباطبایی، ص 201</ref> علامۀ مجلسی در کتاب مرآة العقول دربارۀ افزایش علم امامان(علیهم السلام) می نویسد:<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹</ref> "آنچه از اخبار زیاد به دست می‌آید این است که ائمه(علیهم السلام) در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدن¬های مقدس¬شان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است، بنابراین آنچه امام در اوائل امامت خود از امام سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد، قابلیت بیشتری دارند".<ref>ر.ک. عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟</ref>
==رابطۀ افزایش پذیری علم امام با شأنی بودن آن==
*باید دانست افزایش پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد، زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگی های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه، صفحه؟؟؟</ref>
==رابطۀ علم تام امامان و افزایش پذیری علم ایشان==
*در برخی از روایات آمده است، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) آموخت، او همه را به امام حسن(علیه السلام) و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، لذا اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آن‌ها پدیدار شود؟
*در این زمینه گفته شده است: خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه می‌کند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموخته‌اند و یا اینکه گفته شده این افاضات جدید براساس بداست و معلومات گذشته آن‌ها بر اثر بدا تجدید می‌شود و تغییر می‌کند و ... .<ref>ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65</ref> به عبارتی دیگر افزوده شدن بر علم امامان(علیهم السلام)، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است. و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر می‌رسد.<ref>ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟</ref>
==روایات افزایش علم==
*اما در مورد روایاتی که اشاره به افزایش پذیری علم امام دارند باید گفت: در کتاب کافی بابی تحت عنوان: «لولا أنّ الائمه(علیهم السلام) یزدادون لفقد ما عندهم» وجود داردکه روایات آن اشاره به افزایش علم امامان دارد،<ref>ر.ک. خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61</ref> برخی از این روایات عبارتند از:
#امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرمایند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۳۸، ح ۱</ref> «علم آن است که شب و روز زیاد می‌گردد و از جانب خداوند به ما افاضه می‌شود.»<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142</ref>
#زراره می‌‏گوید از امام باقر(علیه السلام) شنیدم می‌‏فرمودند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۲۵۵</ref> «اگر بر علوم ما اضافه نمی‌‏شد تمام می‌‏گشت.» زراره گفت: "بر علوم شما چیزی‌ اضافه می‌‏شود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن را نمی‌‏دانسته؟" فرمودند: «اگر بخواهد چیز تازه‌‏ای‌ بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرضه می‌‏شود، سپس بر امامان(علیهم السلام) یکی‌ پس از دیگری‌، تا به ما منتهی‌ شود.»<ref>ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339</ref>
#امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۵۴، ح ۳</ref> «هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علمِ استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد.<ref>ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65</ref>
#امام صادق(علیه السلام) به ابی یحیی صنعانی فرمود:<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص ۸۸</ref> «ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.»<ref>ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49</ref> و روایات دیگر<ref>ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟</ref>
==نتیجه گیری==
در مجموع آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم امامان(علیهم السلام) بر می آید، باید گفت:
#علوم امامان(علیهم السلام) و حتی خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین غیب به آنها افاضه می‌گردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد.
#افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانۀ تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
#از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
*لذا افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی </ref>
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


بر اساس آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت : هيچ شك و شبهه‌اى در ازدياد علم پيامبر 6 و امام عليه السلام وجود ندارد. خداوند متعال به پيامبر 6 مى‌فرمايد:
(وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَـيْکَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً).(طه / 114) 


پيش از آن‌كه وحى قرآن به سوى تو حكم شود تعجيل به آن نكن و بگو پروردگار را بر علمم بيافزاى.
و در سوره قدر آمده است كه فرشتگان و روح در شب قدر براى هر امرى فرود مى‌آيند:
(تَنَزَّلُ المَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِـيها بِـإِذنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أمَرٍْ).(قدر / 4) 


فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مى‌آيند.
بيشتر مسلمانان معتقدند كه شب قدر هر سال تكرار مى‌شود و اختصاص به زمان پيامبر 6 نداشته است. و در روايات اهل بيت : به صراحت بيان شده است كه شب قدر اكنون نيز هست و با رحلت پيامبر 6 از ميان نرفته است.(. ر. ك: كنز الدقائق 14/ 366 و 367.) 
و نيز مسلّم است كه «قدر» ناميده شدن اين شب به اين دليل است كه خداوند متعال در اين شب از سال همه امور خلايق را تا شب قدر ديگر مورد تقدير و اندازه‌گيرى قرار داده و به وسيله فرشتگان و روح به زمين فرو مى‌فرستد. و «من كل امر» در آيه شريفه مربوط به حوادث همين سال است.
مناسبت شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح و آوردن تقديرات يك سال بر زمين، اقتضا مى‌كند كه فرشتگان اين امور را به محلى خاص براى كارهاى خاص فرود آورند. از ميان انسان‌ها كسى جز أئمّه اهل بيت: بعد از پيامبر 6 مدعى فرود فرشتگان و روح در شب قدر براى خويش نيست. و تنها آنان هستند كه در روايات متعدّد از اين موضوع خبر داده‌اند. امام صادق 7 در تفسير آيه مذكور مى‌فرمايد :
أي مِنْ عِنْدِ رَبِّهِمْ عَلَى محمّد وَ آلِ محمّد بِكُلِّ أَمْرٍ سَلَامٍ.(. تأويل الآيات الظاهرة/ 793؛ بحار الانوار 25/ 70.) 
يعنى از سوى پروردگارشان بر محمّد وآل محمّد براى هر امرِسلام فرود مى‌آيند.
امام سجّاد 7 در دعاى دخول ماه رمضان، نزول فرشتگان و روح را بر آنان كه خدا خواسته است با امورى كه مورد قضاى الهى قرار گرفته، بيان كرده، مى‌فرمايد :
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ...  عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِه.(. صحيفه سجاديه دعا و دخول شهر رمضان؛ اقبال الاعمال / 42.) 
فرشتگان وروح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مى‌آيند... بر آن بندگانى كه مورد مشيّت خدا هستند از براى آن قضاى الهى كه حكم كرده است.
و امام باقر 7 مى‌فرمايد :
إِنَّهُ لَيَنْزِلُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ إِلَى وَلِيِّ الْأَمْرِ تَفْسِيرُ الْأُمُورِ سَنَةً سَنَةً يُوْمَرُ فِيهَا فِي أَمْرِ نَفْسِهِ بِكَذَا وَ كَذَا وَ فِي أَمْرِ النَّاسِ بِكَذَا وَ كَذَا.(كافى 1/ 248؛ بحارالانوار 25/ 79)
همانا در شب قدر به ولىِّ امر سال به سال تفسير امور نازل مى‌شود. در آن شب درباره خودش به امورى امر مى‌شود و درباره مردم هم به امورى ديگر.
پس در شب قدر دستورهاى لازم براى امام 7 تا يك سال در مورد خود امام و ديگران آورده مى‌شود.
بدين ترتيب روشن مى‌شود كه علم امام 7 بلكه علم پيامبر 7 هم در شب‌هاى قدر افزوده مى‌شود. زيرا روشن است اگر چه پيامبر 6 و امام 7 از همه حوادث و وقايع تا قيامت به صورت اجمالى اطلاع دارند، ولى در شب قدر همه آن حوادثى كه در طول سال تا شب قدر ديگر قبلاً ثبت شده بود دوباره تجديد نظر شده و تقدير مى‌گردد و مورد امضاى خداوند سبحانه واقع شده به پيامبر يا امام ابلاغ مى‌شود.
از اين امر استفاده مى‌شود كه علم و آگاهى پيامبر 6 و امام 7 پيش از شب قدر نسبت به حوادث آينده به صورت روشن و حتمى نبوده است يا حداقل حتمى بودن تعدادى از آن امور روشن و مسلّم نبوده است. ممكن است تغييراتى هم به صورت تقديم و تأخير و يا امر جديدى كه قبلاً اثرى از آن به صورت تفصيلى نبود در مقدّرات شب قدر وجود داشته باشد.
پس با توجّه به اين بيان، پيدايش نوعى علم براى امام در شب قدر امكان دارد. و به نظر مى‌رسد به همين جهت است كه ائمّه : در روايات متعددى تأكيد كرده‌اند كه اگر آيه‌اى در كتاب خدا نبود از آنچه تا قيامت و اقع مى‌شود برايتان خبر مى‌دادم:
لَوْ لَا آيَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَحَدَّثْتُكُمْ بِمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
فَقُلْتُ: أَيَّةُ آيَةٍ؟
قَالَ: قَوْلُ اللَّهِ: (يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ)( تفسير عياشى 2/215 و توحيد صدوق / 305؛ بحارالانوار 4/ 118)   
اگر آيه‌اى در كتاب خدا نبود از آنچه تا قيامت خواهد شد خبر مى‌دادم.
پس گفتم :كدام آيه؟
فرمود: سخن خدا كه مى‌فرمايد: «خدا آن را كه مى‌خواهد محو مى‌كند و اثبات مى‌كند و نزد اوست ام الكتاب.
و آيه «يَزِيدُ فِي آلخَلْقِ ما يَشاءُ» (فاطر / 1)  هم بر اين مطلب تأكيد مى‌كند. زيرا زيادى وقتى
معنا پيدا مى‌كند كه از قبل تقديرى صورت گرفته باشد.
اين امر اختصاص به تقديرات پيشين ندارد بلكه در امورى كه در شب قدر هم مورد تقدير قرار مى‌گيرد جارى است. زيرا آيه «يَزِيدُ فِي آلخَلْقِ ما يَشاءُ» اطلاق دارد. و ممكن است اضافه شدن چيزى در آن واحد صورت پذيرد. علاوه بر اين رواياتى داريم كه علم امام هر شب جمعه افزوده مى‌شود. بلكه روايات ديگرى هم وجود دارد كه امامان اهل بيت : هر لحظه ممكن است بر علومشان افزوده شود. امام صادق7 مى‌فرمايد
إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ 6 الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ  : وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدِي.( كافى 1/254) 
شب جمعه رسول خدا 6 و امامان : و من هم با آن‌ها، با عرش الهى برخورد مى‌كنيم. و من بر نمى‌گردم مگر با علمى كه تازه استفاده كرده‌ام. واگر چنين نباشد، آنچه نزد ماست تمام مى‌گردد.
اين روايت به صراحت دلالت دارد كه اگر به علوم اهل بيت: افزوده نشود علم آن‌ها تمام مى‌شود. زراره مى‌گويد: امام باقر7 فرمود:
لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا.
قَالَ: قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ  6؟
قَالَ: أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ  6 ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا.(. كافى 1/255؛ بحارالانوار 17/ 136.) 
اگر به علم ما افزوده نشود علم ما تمام مى‌گردد.
زراره گفت: عرض كردم: آيا به شما علمـى داده مى‌شود كه رسول خدا6 آن را نمى‌داند؟
فرمـود: آگاه باش؛ همانا وقتى علمى به ما داده مـى‌شود، ابتدا به رسول خدا 6 عرضه مى‌شود و بعد به امامان : و سپس كار به ما منتهى مى‌شود.
در اين روايت علاوه بر زياد شدن علم امام 7 نكته ديگرى نيز عنوان شده است كه افزوده شدن علوم اهل بيت: به گونه‌اى است كه وقتى مطلبى به امام حاضر القا و الهام مى‌شود به أئمّه پيشين و پيامبر 6 هم رسيده است.
و نيز رواياتى در باب محدّث بودن امام رسيده است.  و روايات ديگرى نيز
وجود دارد كه افضل علم امام 7 آن است كه به صورت الهام و القا در قلب و يا با رسيدن صداى فرشته به گوش امام، برايش پديد مى‌آيد. اين دو گروه از روايات هم به اين امر تأكيد مى‌كند كه علوم اهل بيت : دائمآ در فزونى است.
==علامه طباطبایی==
{{جمع شدن|۱. علامه طباطبایی؛}}
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]]
'''[[علامه طباطبایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام و عصمت انبیا و اوصیا]]»'' در این باره گفته است :
::::::«آیا از این دسته روایات "روایات افزوده شدن علم [[ائمه|ائمه]] {{عم}}؛ در شب‌های جمعه، و روایات عرض اعمال<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به دست نمی‌آید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از حضرت رسول {{صل}} دریافته باشند؟ علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم رسول الله {{صل}} به امیرالمؤمنین {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعهً واحدهً بوده است، "ملاحظه شود روایاتی که می‌فرماید: رسول خدا {{صل}} در بیماری پایان عمر گران‌مایه‌اش، امیرالمؤمنین {{ع}} را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را می‌گشاید: یَفتَحُ کُلُّ حدیثٍ بابٍ أَلفَ بابٍ.<ref> بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵.</ref><ref> بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم حضرت رسول {{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال می‌فرماید : {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ}}﴾}}<ref> "و ما کتاب را بر تو نازل نمودیم، تا بیانگر تمام اشیا باشد." سوره النحل آیه ۸۹.</ref> زیرا کلمه "لِکُلِّ شَیْءٍ" یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره [[علق]] که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سوره‌ای است که بر رسول خدا {{صل}} نازل شده، نیز بر می‌آید که نبوت قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده می‌شود که قرآن دفعهً واحدهً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال می‌فرماید : {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُّبَارَکَهٍ}}﴾}}» <ref> "بی‌گمان ما قرآن را در شب خجسته‌ای فرو فرستادیم." سوره الدخان آیه ۳. </ref> <ref> کتاب علم امام "مجموعه مقالات"، مقاله علم امام و عصمت انبیا و اوصیا، ص۳۳۱ </ref>.
{{پایان جمع شدن}}


==فعلا در بحث بماند==
==فعلا در بحث بماند==
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[]]]]
آقای [[]] در پایان‌نامه کارشناسی خود با عنوان [[علم غیب در روایات (پایان‌نامه)|علم غیب در روایات]] در پاسخ به این پرسش آورده است:
آقای [[]] در پایان‌نامه کارشناسی خود با عنوان [[علم غیب در روایات (پایان‌نامه)|علم غیب در روایات]] در پاسخ به این پرسش آورده است:
::::::«نقد و تحلیل احادیثی که  دلالت بر فزونی علم ائمه{{عم}}  بر انبیاء دارد: این روایات  دو دسته‌اند، دسته اول روایاتی اند که دلالت دارد افزایش و فزونی علمی در ائمه{{عم}} هست و در انبیاء نیست که به دو نمونه از آن اشاره می‌کنم. روایت اول را ثمالی از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] نقل می‌کند و می‌گوید از علی ابن الحسین{{ع}} پرسیدم آیا ائمه آنچه را که پنهان است می‌داند حضرت در پاسخ می‌فرماید: به خدا سوگند آنچه را که پیامبران و رسولان می‌دانند ائمه نیز میدانند، سپس فرمود بیشتر برایت بگویم به ما افزوده می‌شود آنچه را که بر انبیاء افزوده نمی‌شد.<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۵۵، ح۱۱۴.</ref> در حدیثی دیگر باز هم [[ثمالی]] از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] نقل می‌کند که به حضرت گفتم فدایت شوم آیا همه آنچه که نزد پیامبر خدا بود به [[امام علی|امیرالمؤمنین]] و سپس به [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و بعد از او به هر امامی تا روز قیامت داد؟ حضرت فرمود بلی همراه با افزایش که در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ می‌دهد.<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۹۱، ح۱۴. باب انهم یزدادون ارواحهم.</ref>
:::::: «نقد و تحلیل احادیثی که  دلالت بر فزونی علم ائمه{{عم}}  بر انبیاء دارد: این روایات  دو دسته‌اند، دسته اول روایاتی اند که دلالت دارد افزایش و فزونی علمی در ائمه{{عم}} هست و در انبیاء نیست که به دو نمونه از آن اشاره می‌کنم. روایت اول را ثمالی از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] نقل می‌کند و می‌گوید از علی ابن الحسین{{ع}} پرسیدم آیا ائمه آنچه را که پنهان است می‌داند حضرت در پاسخ می‌فرماید: به خدا سوگند آنچه را که پیامبران و رسولان می‌دانند ائمه نیز میدانند، سپس فرمود بیشتر برایت بگویم به ما افزوده می‌شود آنچه را که بر انبیاء افزوده نمی‌شد.<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۵۵، ح۱۱۴.</ref> در حدیثی دیگر باز هم [[ثمالی]] از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] نقل می‌کند که به حضرت گفتم فدایت شوم آیا همه آنچه که نزد پیامبر خدا بود به [[امام علی|امیرالمؤمنین]] و سپس به [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و بعد از او به هر امامی تا روز قیامت داد؟ حضرت فرمود بلی همراه با افزایش که در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ می‌دهد.<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۹۱، ح۱۴. باب انهم یزدادون ارواحهم.</ref>
::::::دسته دوم روایاتی‌اند که علم ائمه{{عم}} را مأخوذ از پیامبر می‌دانند و آنان را در واقع دانش‌آموخته‌گان پیامبر معرفی می‌دارد که روایت دیلمی از امام صادق{{ع}} و روایت زراره از [[امام باقر]]{{ع}}  و همچنین روایاتی که در بخش افزایش علم ائمه ع ذکر شد و روایاتی که ائمه را وارثان پیامبر  در علم معرفی می‌کنند از این دسته‌اند، این  روایات تصریح دارد که ابتدا پیامبر از چیزی آگاه می‌شود سپس ائمه{{عم}}؛ و در روایتی که امام علی{{ع}} را افضل بر انبیاء می‌داند مراد انبیاء دیگر غیر از پیامبر اسلام است و همچنین در روایت [[امام صادق]]{{ع}} در مورد موسی و خضر همه و همه نشانگر برتری علمی امام بر سایر انبیاء است نه پیامبر اسلام و این مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافی نیست. اما آنچه دقت و تامل بیشتر را می‌طلبد اعتقاد به فزونی علم ائمه برانبیاء سلف و پیامبر خاتم {{صل}} است بنا براین اگر احادیث دسته اول را چنین تفسیر نمائیم که مراد از انبیاء در آنها پیامبران گذشته و غیر از رسول اکرم {{صل}} است چنین چیزی با ظاهر احادیث مطابقت ندارد اگر چه می‌تواند تفسیر مورد قبول و پذیرش باشد. اما تفسیر دیگر این می‌تواند باشد که بگوییم این احادیث شامل پیامبر خاتم{{صل}} نیز می‌شود و در این صورت باید گفت  که بلی پیامبر اسلام{{صل}} تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه{{عم}} داده است که روایات فراوانی هم این مطلب را بیان می‌دارد، اما موارد افزایش شامل اتفاقات و حوادث جزئی خاص زمان هر امام می‌شود که در زمان حضرت رسول{{صل}} اتفاق نیافتاده است، و ائمه{{عم}} از طریق سماع و الهام از آنها مطلع می‌شوند و نه تنها عدم آگاهی بر این موارد باعث کسر شأن و تنزل مقام پیامبر{{صل}} نمی‌شود بلکه لزومی هم ندارد پیامبر براین موارد آگاهی داشته باشد. به نظر می‌رسد راه حل بهتر آن است که بگوییم همیشه روایات عام با روایات خاص تخصیص می‌خورد، به این معنا که از روایاتی که می‌فرماید ما وارث علم پیامبر خاتم{{صل}} هستیم و اول او مطلع می‌شود سپس ما، به روشنی فهمیده می‌شود که در سایر روایات هم مراد پیامبر اسلام نیست بلکه سایر پیامبران است».<ref>[[علم غیب در روایات (پایان‌نامه)|علم غیب در روایات]]، ص۷۵ و ۷۶.</ref>
::::::دسته دوم روایاتی‌اند که علم ائمه{{عم}} را مأخوذ از پیامبر می‌دانند و آنان را در واقع دانش‌آموخته‌گان پیامبر معرفی می‌دارد که روایت دیلمی از امام صادق{{ع}} و روایت زراره از [[امام باقر]]{{ع}}  و همچنین روایاتی که در بخش افزایش علم ائمه ع ذکر شد و روایاتی که ائمه را وارثان پیامبر  در علم معرفی می‌کنند از این دسته‌اند، این  روایات تصریح دارد که ابتدا پیامبر از چیزی آگاه می‌شود سپس ائمه{{عم}}؛ و در روایتی که امام علی{{ع}} را افضل بر انبیاء می‌داند مراد انبیاء دیگر غیر از پیامبر اسلام است و همچنین در روایت [[امام صادق]]{{ع}} در مورد موسی و خضر همه و همه نشانگر برتری علمی امام بر سایر انبیاء است نه پیامبر اسلام و این مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافی نیست. اما آنچه دقت و تامل بیشتر را می‌طلبد اعتقاد به فزونی علم ائمه برانبیاء سلف و پیامبر خاتم {{صل}} است بنا براین اگر احادیث دسته اول را چنین تفسیر نمائیم که مراد از انبیاء در آنها پیامبران گذشته و غیر از رسول اکرم {{صل}} است چنین چیزی با ظاهر احادیث مطابقت ندارد اگر چه می‌تواند تفسیر مورد قبول و پذیرش باشد. اما تفسیر دیگر این می‌تواند باشد که بگوییم این احادیث شامل پیامبر خاتم{{صل}} نیز می‌شود و در این صورت باید گفت  که بلی پیامبر اسلام{{صل}} تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه{{عم}} داده است که روایات فراوانی هم این مطلب را بیان می‌دارد، اما موارد افزایش شامل اتفاقات و حوادث جزئی خاص زمان هر امام می‌شود که در زمان حضرت رسول{{صل}} اتفاق نیافتاده است، و ائمه{{عم}} از طریق سماع و الهام از آنها مطلع می‌شوند و نه تنها عدم آگاهی بر این موارد باعث کسر شأن و تنزل مقام پیامبر{{صل}} نمی‌شود بلکه لزومی هم ندارد پیامبر براین موارد آگاهی داشته باشد. به نظر می‌رسد راه حل بهتر آن است که بگوییم همیشه روایات عام با روایات خاص تخصیص می‌خورد، به این معنا که از روایاتی که می‌فرماید ما وارث علم پیامبر خاتم{{صل}} هستیم و اول او مطلع می‌شود سپس ما، به روشنی فهمیده می‌شود که در سایر روایات هم مراد پیامبر اسلام نیست بلکه سایر پیامبران است».<ref>[[علم غیب در روایات (پایان‌نامه)|علم غیب در روایات]]، ص۷۵ و ۷۶.</ref>


[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۶

افزایش پذیری علم امامان(علیهم السلام و چیستی آن

  • از روایات متعددی استفاده می شود، علم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) به منبعی اتصال دارد که پیوسته در حال ازدیاد است،[۱] علوم الهی به‌ تدریج در طول زندگی‌شان به آنان عطا می‌شده است، بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست، زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف مثل الهام، شهود و ... معنایی نداشت و تکرار علوم پیشین می‌بود؛ درحالی‌ که این موارد شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است.[۲] این افزایش پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان(علیهم السلام) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان می‌یابد.[۳] این دانش که از جانب خداوند به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و سپس به امیرالمؤمنین(علیهم السلام) و همچنین به امام مجتبی(علیهم السلام) و امام بعد از او تا امام زمان(علیهم السلام) می‌رسد.[۴] حال این افزایش علم گاهی در شب های جمعه است،[۵] گاهی در شب قدر و یا در طول ایام سال.[۶] البته باید دانست علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد یعنی علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد.[۷] علامۀ مجلسی در کتاب مرآة العقول دربارۀ افزایش علم امامان(علیهم السلام) می نویسد:[۸] "آنچه از اخبار زیاد به دست می‌آید این است که ائمه(علیهم السلام) در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدن¬های مقدس¬شان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است، بنابراین آنچه امام در اوائل امامت خود از امام سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد، قابلیت بیشتری دارند".[۹]

رابطۀ افزایش پذیری علم امام با شأنی بودن آن

  • باید دانست افزایش پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد، زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است.[۱۰]

رابطۀ علم تام امامان و افزایش پذیری علم ایشان

  • در برخی از روایات آمده است، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) آموخت، او همه را به امام حسن(علیه السلام) و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، لذا اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آن‌ها پدیدار شود؟
  • در این زمینه گفته شده است: خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه می‌کند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموخته‌اند و یا اینکه گفته شده این افاضات جدید براساس بداست و معلومات گذشته آن‌ها بر اثر بدا تجدید می‌شود و تغییر می‌کند و ... .[۱۱] به عبارتی دیگر افزوده شدن بر علم امامان(علیهم السلام)، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است. و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر می‌رسد.[۱۲]

روایات افزایش علم

  • اما در مورد روایاتی که اشاره به افزایش پذیری علم امام دارند باید گفت: در کتاب کافی بابی تحت عنوان: «لولا أنّ الائمه(علیهم السلام) یزدادون لفقد ما عندهم» وجود داردکه روایات آن اشاره به افزایش علم امامان دارد،[۱۳] برخی از این روایات عبارتند از:
  1. امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرمایند:[۱۴] «علم آن است که شب و روز زیاد می‌گردد و از جانب خداوند به ما افاضه می‌شود.»[۱۵]
  2. زراره می‌‏گوید از امام باقر(علیه السلام) شنیدم می‌‏فرمودند:[۱۶] «اگر بر علوم ما اضافه نمی‌‏شد تمام می‌‏گشت.» زراره گفت: "بر علوم شما چیزی‌ اضافه می‌‏شود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن را نمی‌‏دانسته؟" فرمودند: «اگر بخواهد چیز تازه‌‏ای‌ بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرضه می‌‏شود، سپس بر امامان(علیهم السلام) یکی‌ پس از دیگری‌، تا به ما منتهی‌ شود.»[۱۷]
  3. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:[۱۸] «هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علمِ استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد.[۱۹]
  4. امام صادق(علیه السلام) به ابی یحیی صنعانی فرمود:[۲۰] «ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.»[۲۱] و روایات دیگر[۲۲]

نتیجه گیری

در مجموع آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم امامان(علیهم السلام) بر می آید، باید گفت:

  1. علوم امامان(علیهم السلام) و حتی خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین غیب به آنها افاضه می‌گردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد.
  2. افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانۀ تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
  3. از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
  • لذا افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است.[۲۳]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟
  2. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ماهیت و قلمرو علم الاسماء، ص 109
  3. ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61
  4. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142
  5. ر.ک. منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟
  6. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  7. ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، در محضر علامۀ طباطبایی، ص 201
  8. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹
  9. ر.ک. عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟
  10. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگی های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه، صفحه؟؟؟
  11. ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  12. ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟
  13. ر.ک. خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61
  14. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۳۸، ح ۱
  15. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142
  16. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۲۵۵
  17. ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339
  18. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۵۴، ح ۳
  19. ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  20. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص ۸۸
  21. ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49
  22. ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟
  23. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی



فعلا در بحث بماند

[[]]

آقای [[]] در پایان‌نامه کارشناسی خود با عنوان علم غیب در روایات در پاسخ به این پرسش آورده است:

«نقد و تحلیل احادیثی که دلالت بر فزونی علم ائمه(ع) بر انبیاء دارد: این روایات دو دسته‌اند، دسته اول روایاتی اند که دلالت دارد افزایش و فزونی علمی در ائمه(ع) هست و در انبیاء نیست که به دو نمونه از آن اشاره می‌کنم. روایت اول را ثمالی از امام زین العابدین نقل می‌کند و می‌گوید از علی ابن الحسین(ع) پرسیدم آیا ائمه آنچه را که پنهان است می‌داند حضرت در پاسخ می‌فرماید: به خدا سوگند آنچه را که پیامبران و رسولان می‌دانند ائمه نیز میدانند، سپس فرمود بیشتر برایت بگویم به ما افزوده می‌شود آنچه را که بر انبیاء افزوده نمی‌شد.[۱] در حدیثی دیگر باز هم ثمالی از امام زین العابدین نقل می‌کند که به حضرت گفتم فدایت شوم آیا همه آنچه که نزد پیامبر خدا بود به امیرالمؤمنین و سپس به امام حسن و امام حسین و بعد از او به هر امامی تا روز قیامت داد؟ حضرت فرمود بلی همراه با افزایش که در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ می‌دهد.[۲]
دسته دوم روایاتی‌اند که علم ائمه(ع) را مأخوذ از پیامبر می‌دانند و آنان را در واقع دانش‌آموخته‌گان پیامبر معرفی می‌دارد که روایت دیلمی از امام صادق(ع) و روایت زراره از امام باقر(ع) و همچنین روایاتی که در بخش افزایش علم ائمه ع ذکر شد و روایاتی که ائمه را وارثان پیامبر در علم معرفی می‌کنند از این دسته‌اند، این روایات تصریح دارد که ابتدا پیامبر از چیزی آگاه می‌شود سپس ائمه(ع)؛ و در روایتی که امام علی(ع) را افضل بر انبیاء می‌داند مراد انبیاء دیگر غیر از پیامبر اسلام است و همچنین در روایت امام صادق(ع) در مورد موسی و خضر همه و همه نشانگر برتری علمی امام بر سایر انبیاء است نه پیامبر اسلام و این مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافی نیست. اما آنچه دقت و تامل بیشتر را می‌طلبد اعتقاد به فزونی علم ائمه برانبیاء سلف و پیامبر خاتم (ص) است بنا براین اگر احادیث دسته اول را چنین تفسیر نمائیم که مراد از انبیاء در آنها پیامبران گذشته و غیر از رسول اکرم (ص) است چنین چیزی با ظاهر احادیث مطابقت ندارد اگر چه می‌تواند تفسیر مورد قبول و پذیرش باشد. اما تفسیر دیگر این می‌تواند باشد که بگوییم این احادیث شامل پیامبر خاتم(ص) نیز می‌شود و در این صورت باید گفت که بلی پیامبر اسلام(ص) تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه(ع) داده است که روایات فراوانی هم این مطلب را بیان می‌دارد، اما موارد افزایش شامل اتفاقات و حوادث جزئی خاص زمان هر امام می‌شود که در زمان حضرت رسول(ص) اتفاق نیافتاده است، و ائمه(ع) از طریق سماع و الهام از آنها مطلع می‌شوند و نه تنها عدم آگاهی بر این موارد باعث کسر شأن و تنزل مقام پیامبر(ص) نمی‌شود بلکه لزومی هم ندارد پیامبر براین موارد آگاهی داشته باشد. به نظر می‌رسد راه حل بهتر آن است که بگوییم همیشه روایات عام با روایات خاص تخصیص می‌خورد، به این معنا که از روایاتی که می‌فرماید ما وارث علم پیامبر خاتم(ص) هستیم و اول او مطلع می‌شود سپس ما، به روشنی فهمیده می‌شود که در سایر روایات هم مراد پیامبر اسلام نیست بلکه سایر پیامبران است».[۳]
  1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۵۵، ح۱۱۴.
  2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۹۱، ح۱۴. باب انهم یزدادون ارواحهم.
  3. علم غیب در روایات، ص۷۵ و ۷۶.