هوای نفس: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'جستارهای\sوابسته\s\=\= \{\{مدخلهای\sوابسته\}\} (.*)\]\n \=\=' به 'جستارهای وابسته == {{مدخلهای وابسته}} $1] {{پایان مدخلهای وابسته}} ==') |
|||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = نفس | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
هوای نفس آنچه [[دل]] میخواهد، کششها و [[دل خواههای انسان]]. از آنجا که نفس اماره [[انسان]] پیوسته او را به طرف [[گناه]] و [[فساد]] سوق میدهد و در تقابل با [[فطرت]] و [[عقل]] است، [[مخالفت]] با خواستههای [[نفسانی]] [[دل]]، [[جهاد]] به شمار میرود و [[انسان]] را به کمال میرساند. کسی که هوای نفس خود را مهار کند، به [[گناه]] نمیافتد. | |||
"نه" گفتن به هوای نفس، "[[جهاد اکبر]]" است و به تعبیر [[قرآن]] هر کس با خواستههای [[دل]] خود مقابله کند و از [[خدا]] [[پروا]] داشته باشد، به [[بهشت]] میرود{{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد تنها بهشت جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۴۰-۴۱.</ref>. در [[روایات]]، بسیار از این سخن گفته شده که [[انسان]] بر مرکب هوای نفس سوار نشود، هوای نفس، چشم [[دل]] و [[عقل]] را از کار میاندازد، [[دشمن]] [[سعادت انسان]] است، آغاز بسیاری از فتنههاست، [[انسان]] را [[اسیر]] میسازد و [[برترین]] نیرو و ارزشمندترین [[جهاد]]، [[جهاد]] با [[هواهای نفسانی]] است. گاهی از هوای نفس با تعبیر "شهوات" هم یاد میشود. برخی [[اسیر]] نفساند و بعضی [[امیر]] نفس، و بدبخت کسی است که در دست هوای نفس خویش [[اسیر]] باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]].</ref>. | |||
==هوای نفس از آسیبهای معرفت دینی== | |||
{{همچنین|معرفت دینی}} | |||
منطق فهم دین و معرفت دینی، دارای آفتها و آسیبهایی است که باعث [[سوء]] فهم و [[انحراف]] در فهم دین میگردد. بنابراین یکی از ارکان بحث درباره منطق فهم دین، [[سخن گفتن]] از آفات و آسیبهای معرفت دینی است<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۱۰۵.</ref>. از جمله این آسیبها «هواهای نفسانی» است. | |||
بیگمان، هواهای نفسانی اصلیترین و عمدهترین آسیب معرفت دینی است. {{متن حدیث|إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ [اثْنَتَانِ] اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ}}<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی الصالح، خطبه ۴۲، ص۸۲؛ همچنین شیخ صدوق این روایت را در الخصال، ج۱، ص۵۹ از پیامبر اعظم{{صل}} نقل میکند.</ref> و این عمدهترین خطر برای تحقق [[اهداف]] [[اسلامی]] و معرفت دینی است و چون در درون [[آدمی]] است، بالاترین خطر و بزرگترین [[دشمن]] و اصلیترین مانع [[معرفت]] است: {{متن حدیث|أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ}}<ref>بحارالانوار، ج۶۷، ص۶۴.</ref> از همه دشمنها دشمنتر، نفس، یعنی همان «من» و خودی است که در وجود ماست؛ و آن عبارت است از منیتی که همه چیز را برای خود میخواهد. بنابراین «[[پیروی از هوای نفس]]، [[انسان]] را از [[راه خدا]] [[گمراه]] میکند، و در مقابل برای خود هزار رقم توجیه درست میکند و به همین دلیل [[گمراه کننده]] است»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۲/۹/۱۳۷۹ و ۲۵/۵/۱۳۷۰ و ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.</ref> و انسان از معرفت درست بازمیماند. | |||
تفاوت معرفت دینی با معرفت غیردینی در همین نکته است که نفس [[آلوده]] توان بهرهگیری از منابع دینی را ندارد. بله یک نفر غیر [[مسلمان]] میتواند فلسفه اسلامی یا [[عرفان]] یا [[فقه]] را بیاموزد. اما این معرفت دینی نیست؛ زیرا «معرفت دینی، [[معرفتی]] است که از [[انسان]] موجودی [[دینی]] و [[الهی]] میسازد»<ref>مقام معظم رهبری درباره اصالت فلسفه صدرایی به مثابه معرفت دینی میفرمایند: فلسفه دینی و اسلامی؛ فلسفهای است که فیلسوف را مجبور میکند هفت بار پای پیاده به مکه مشرف شود.</ref> و چنین معرفتی با [[هواهای نفسانی]] حاصل نمیشود. شاید محفوظاتی حاصل شود که خود [[حجاب]] اکبر است، اما معرفت دینی نیست. راه برون رفت از آن هم [[تقوا]] یعنی [[مراقبت]] و [[اصلاح]] دائمی و مستمر درونی و [[جهاد اکبر]] همیشگی است. «این آسیب نخست و مهمترین آسیب معرفت دینی است»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۳/۱۲/۱۳۷۲.</ref>.<ref>[[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص ۱۰۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[سید سعید لواسانی|لواسانی، سید سعید]]، [[منطق فهم اسلام - لواسانی (مقاله)|مقاله «منطق فهم اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[هواپرستی]] | |||
* [[مخالفت با هوای نفس]] | * [[مخالفت با هوای نفس]] | ||
{{پایان | * [[شهوت]] | ||
* [[دنیادوستی]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:هوای نفس]] | [[رده:هوای نفس]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۹
مقدمه
هوای نفس آنچه دل میخواهد، کششها و دل خواههای انسان. از آنجا که نفس اماره انسان پیوسته او را به طرف گناه و فساد سوق میدهد و در تقابل با فطرت و عقل است، مخالفت با خواستههای نفسانی دل، جهاد به شمار میرود و انسان را به کمال میرساند. کسی که هوای نفس خود را مهار کند، به گناه نمیافتد.
"نه" گفتن به هوای نفس، "جهاد اکبر" است و به تعبیر قرآن هر کس با خواستههای دل خود مقابله کند و از خدا پروا داشته باشد، به بهشت میرود﴿وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى﴾[۱]. در روایات، بسیار از این سخن گفته شده که انسان بر مرکب هوای نفس سوار نشود، هوای نفس، چشم دل و عقل را از کار میاندازد، دشمن سعادت انسان است، آغاز بسیاری از فتنههاست، انسان را اسیر میسازد و برترین نیرو و ارزشمندترین جهاد، جهاد با هواهای نفسانی است. گاهی از هوای نفس با تعبیر "شهوات" هم یاد میشود. برخی اسیر نفساند و بعضی امیر نفس، و بدبخت کسی است که در دست هوای نفس خویش اسیر باشد[۲].
هوای نفس از آسیبهای معرفت دینی
منطق فهم دین و معرفت دینی، دارای آفتها و آسیبهایی است که باعث سوء فهم و انحراف در فهم دین میگردد. بنابراین یکی از ارکان بحث درباره منطق فهم دین، سخن گفتن از آفات و آسیبهای معرفت دینی است[۳]. از جمله این آسیبها «هواهای نفسانی» است.
بیگمان، هواهای نفسانی اصلیترین و عمدهترین آسیب معرفت دینی است. «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ [اثْنَتَانِ] اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ»[۴] و این عمدهترین خطر برای تحقق اهداف اسلامی و معرفت دینی است و چون در درون آدمی است، بالاترین خطر و بزرگترین دشمن و اصلیترین مانع معرفت است: «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ»[۵] از همه دشمنها دشمنتر، نفس، یعنی همان «من» و خودی است که در وجود ماست؛ و آن عبارت است از منیتی که همه چیز را برای خود میخواهد. بنابراین «پیروی از هوای نفس، انسان را از راه خدا گمراه میکند، و در مقابل برای خود هزار رقم توجیه درست میکند و به همین دلیل گمراه کننده است»[۶] و انسان از معرفت درست بازمیماند.
تفاوت معرفت دینی با معرفت غیردینی در همین نکته است که نفس آلوده توان بهرهگیری از منابع دینی را ندارد. بله یک نفر غیر مسلمان میتواند فلسفه اسلامی یا عرفان یا فقه را بیاموزد. اما این معرفت دینی نیست؛ زیرا «معرفت دینی، معرفتی است که از انسان موجودی دینی و الهی میسازد»[۷] و چنین معرفتی با هواهای نفسانی حاصل نمیشود. شاید محفوظاتی حاصل شود که خود حجاب اکبر است، اما معرفت دینی نیست. راه برون رفت از آن هم تقوا یعنی مراقبت و اصلاح دائمی و مستمر درونی و جهاد اکبر همیشگی است. «این آسیب نخست و مهمترین آسیب معرفت دینی است»[۸].[۹]
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد تنها بهشت جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۴۰-۴۱.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ لواسانی، سید سعید، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۱۰۵.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی الصالح، خطبه ۴۲، ص۸۲؛ همچنین شیخ صدوق این روایت را در الخصال، ج۱، ص۵۹ از پیامبر اعظم(ص) نقل میکند.
- ↑ بحارالانوار، ج۶۷، ص۶۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۲/۹/۱۳۷۹ و ۲۵/۵/۱۳۷۰ و ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.
- ↑ مقام معظم رهبری درباره اصالت فلسفه صدرایی به مثابه معرفت دینی میفرمایند: فلسفه دینی و اسلامی؛ فلسفهای است که فیلسوف را مجبور میکند هفت بار پای پیاده به مکه مشرف شود.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۳/۱۲/۱۳۷۲.
- ↑ لواسانی، سید سعید، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص ۱۰۵.