بحث:آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «')
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جمع شدن|۱۱. حجت الاسلام و المسلمین امام‌خان؛}}
==افزایش پذیری علم امامان(علیهم السلام و چیستی آن==
[[پرونده:11700.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عسکری امام‌خان|امام‌خان]]]]
*از روایات متعددی استفاده می شود، علم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) به منبعی اتصال دارد که پیوسته در حال ازدیاد است،<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟</ref> علوم الهی به‌ تدریج در طول زندگی‌شان به آنان عطا می‌شده است، بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست، زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف مثل الهام، شهود و ... معنایی نداشت و تکرار علوم پیشین می‌بود؛ درحالی‌ که این موارد شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ماهیت و قلمرو علم الاسماء، ص 109</ref> این افزایش پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان(علیهم السلام) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان می‌یابد.<ref>ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61</ref> این دانش که از جانب خداوند به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و سپس به امیرالمؤمنین(علیهم السلام) و همچنین به امام مجتبی(علیهم السلام) و امام بعد از او تا امام زمان(علیهم السلام) می‌رسد.<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142</ref> حال این افزایش علم گاهی در شب های جمعه است،<ref>ر.ک. منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟</ref> گاهی در شب قدر و یا در طول ایام سال.<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65</ref> البته باید دانست علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد یعنی علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد.<ref>ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، در محضر علامۀ طباطبایی، ص 201</ref> علامۀ مجلسی در کتاب مرآة العقول دربارۀ افزایش علم امامان(علیهم السلام) می نویسد:<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹</ref> "آنچه از اخبار زیاد به دست می‌آید این است که ائمه(علیهم السلام) در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدن¬های مقدس¬شان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است، بنابراین آنچه امام در اوائل امامت خود از امام سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد، قابلیت بیشتری دارند".<ref>ر.ک. عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟</ref>
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکری امام‌خان]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منشأ و قلمرو علم امام (پایان‌نامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
==رابطۀ افزایش پذیری علم امام با شأنی بودن آن==
::::::«روایات متعددی وجود دارد که در آن [امام|ائمه] {{عم}} به صراحت افزایش علوم خود را بیان کرده اند. مراد از این جمله امام چیست که فرمود : "آنچه بالاتر از علم به تمام وقایع گذشته و آینده است، علم‌هایی است که بر حضرات ائمه {{عم}} از ناحیه خداوند متعال در هر روز و شب عنایت می‌شود"، یا تعبیر می‌کند این نوع علم افضل دانش ما است، یا تعبیر می‌کند که علم فقط آن است که در شب و روز بر ما حادث می‌شود.
*باید دانست افزایش پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد، زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگی های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه، صفحه؟؟؟</ref>
==رابطۀ علم تام امامان و افزایش پذیری علم ایشان==
*در برخی از روایات آمده است، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) آموخت، او همه را به امام حسن(علیه السلام) و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، لذا اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آن‌ها پدیدار شود؟
*در این زمینه گفته شده است: خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه می‌کند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموخته‌اند و یا اینکه گفته شده این افاضات جدید براساس بداست و معلومات گذشته آن‌ها بر اثر بدا تجدید می‌شود و تغییر می‌کند و ... .<ref>ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65</ref> به عبارتی دیگر افزوده شدن بر علم امامان(علیهم السلام)، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است. و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر می‌رسد.<ref>ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟</ref>
==روایات افزایش علم==
*اما در مورد روایاتی که اشاره به افزایش پذیری علم امام دارند باید گفت: در کتاب کافی بابی تحت عنوان: «لولا أنّ الائمه(علیهم السلام) یزدادون لفقد ما عندهم» وجود داردکه روایات آن اشاره به افزایش علم امامان دارد،<ref>ر.ک. خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61</ref> برخی از این روایات عبارتند از:  
#امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرمایند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۳۸، ح ۱</ref> «علم آن است که شب و روز زیاد می‌گردد و از جانب خداوند به ما افاضه می‌شود.»<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142</ref>
#زراره می‌‏گوید از امام باقر(علیه السلام) شنیدم می‌‏فرمودند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۲۵۵</ref> «اگر بر علوم ما اضافه نمی‌‏شد تمام می‌‏گشت.» زراره گفت: "بر علوم شما چیزی‌ اضافه می‌‏شود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن را نمی‌‏دانسته؟" فرمودند: «اگر بخواهد چیز تازه‌‏ای‌ بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرضه می‌‏شود، سپس بر امامان(علیهم السلام) یکی‌ پس از دیگری‌، تا به ما منتهی‌ شود.»<ref>ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339</ref>
#امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۵۴، ح ۳</ref> «هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علمِ استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد.<ref>ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65</ref>
#امام صادق(علیه السلام) به ابی یحیی صنعانی فرمود:<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص ۸۸</ref> «ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.»<ref>ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49</ref> و روایات دیگر<ref>ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟</ref>
==نتیجه گیری==
در مجموع آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم امامان(علیهم السلام) بر می آید، باید گفت:
#علوم امامان(علیهم السلام) و حتی خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین غیب به آنها افاضه می‌گردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد.
#افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانۀ تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
#از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
*لذا افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی </ref>
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


مثل روایت امام هفتم حضرت [امام کاظم|موسی ابن جعفر] {{ع}} که فرمود : "علوم ما به سه بخش تقسیم می‌گردد، گذشته، آینده و حادث، علوم گذشته برای ما تفسیر شده، علوم آینده برای ما نوشته شده، علوم جدید و حادث در قلب و گوش ما القا می‌گردد. و این نوع از علم افضل دانش ما است، اما پیامبری بعد از [پیامبرخاتم|رسول اکرم] {{صل]] ما نخواهد آمد".<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۶۴.</ref>


یا مثل روایتی که مفضل از [امام صادق|امام صادق] {{ع}} نقل می کند : {{عربی|اندازه=150%|" ان العلم الذی یحدث یوماً بعد یوم و ساعهً بعد ساعه "}}<ref><ref> همان، ج ۱ ص ۲۲۳.</ref>


در این روایت هم امام خیلی چیزها را به عنوان علم امامت بیان می‌کند. و در آخر این جمله را می‌گوید که اصل علم آن است که روز به روز و ساعت به ساعت برای ما حادث می‌شود.
یا روایتی که ضریس کناسی از امام صادق {{ع}} نقل می‌کند : {{عربی|اندازه=150%|" ...انما العلم ما یحدث باللیل و النهار یوماً بیوم و ساعهً بساعه "}}<ref><ref> کلینی، کافی، ج ۱ ص ۲۲۵.</ref>
در این روایت هم امام {{ع}} چیزهایی را به عنوان علم امامت بیان کرده. سپس می‌گوید : همانا علم فقط چیزی است که شب و روز و روز به روز و ساعت به ساعت بر ما افزوده می‌شود.
و نظیر همین روایت از ابی بصیر روایت مفصلی نقل شده است که در این جا فقط به آن اشاره می‌کنیم و ان شاءالله در بحث «سرچشمه های علم امام(علیه السلام) مفصل ذکر می کنیم. در این روایت امام آموخته های امیر المومنین(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه وآله)و همین طور «جفر» و جامعه و علم ما کان و ما یکون الی یوم القیامه را بعنوان علم امامت ذکر می کند و بعد می گوید که اینها هم تمام علم نیست بلکه علم امامت علم هایی است که بر ما عنایت می شود هرشب و روز از علم الهی.(همان، ج 1، ص 240)
حال وقتی امام علم غیب داردد به همه اشیاء و به همه اسرار نهانی چنانکه در روایات ملاحظه فرمودی و چه بسا روایاتی در این مختصر ذکر نشده و کتابهای حدیثی و روایی پر است از آن مطالب، پس در چه ناحیه علم امام(علیه السلام) روز بروز افزون می گردد، امام(علیه السلام) که همه چیز را می داند و از علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن آگاه است، پس مقصود امام(علیه السلام)از اینکه هرروز و شب از علوم الهی بر ما افزون می شود چیست؟
مرحوم مجلسی(ره) در مرآه العقول بعد از نقل چند احتمال نظر خود را چنین بیان می کند.
«آنچه از اخبار زیاد بدست می آید این است که ائمه(علیهم السلام) در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدنهای مقدسشان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند. و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص می نموده اند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد. و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی شماری است. بنابر این آنچه امام(علیه السلام) در اوائل امامت خود از امام سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی کند. و در آن مرتبه نمی ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می شود. چگونه به این صورت نباشد در حالیکه این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد قابلیت بیشتری دارند. بنابرین شاید مراد از علم حادث در شب و روز این باشد.»(مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج 3، ص 19)
پس باید گفت که آن علمی که انتهائی ندارد معرفت الله است اهم علوم و افضل علمها است، و چیزی است که شایسته است امام(علیه السلام) علوم دیگری را در مقابل علوم ما کان و ما یکون را بی اهمیت دانسته علم معرفت الله را اصل علم و علم امامت بداند.
چنانچه همه آن روایاتی را که ملاحظه فرمودی امام(علیه السلام) علم حادث شب و روز را فقط اشرف علوم دانسته و این نشانه آن است که بقیه علوم (از جمله علوم جفر و جامعه و علومی که امیر المومنین از پیغمبر اسلام آموخته یا علم ما کان و ما یکون) با علمی که شب و روز حادث می شود یک نوع مغایرتی بین آنها اشاره می کند که نشانه تقدس آن علوم است نسبت به سایر علمها و آن علم چیزی نمی تواند باشد جز معرفه الله و عروج مدارج عرفانی ائمه(علیهم السلام) زیرا معنی ندارد که کسی که علم قرآن که «تبیانا لکل شیء» است داشته باشد باز هم تمام علم و اشرف علم یک چیز دیگر باشد.
واین معنی که برای علم حادث در اینجا گفته شده تائید می شود وقتی به این آیه می رسیم «کل یوم هو فی الشان» جلوات جمال ذات اقدس ربوبی را نهایتی نیست، و امام کسی است که هرلحظه معرفت و شناخت بیشتری بصفات جمالیه و جلالیه پروردگار عالمیان می یابد و به عنایت حق تعالی هرروز و شب در کمال تزاید است.»<ref>[[عسکری امام‌خان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایان‌نامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
==عسکری امام‌خان==
منشأ و قلمرو علم امام (پایان‌نامه)
(فصل چهارم)
==سید علی هاشمی==
در کتاب: علوم برگزیدگان
نگاهی به مباحث گذشته دربارة روش‌های علم‌آموزی برگزیدگان خداوند، مؤید آن است که علوم الهی به‌تدریج در طول زندگی‌شان به آنان عطا می‌شده است. بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست؛ زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف یاد‌شده، تکرار علوم پیشین می‌بود؛ درحالی‌که ظاهر آیات و مستندات پیشین آن است که ایشان این علوم را برای نخستین‌بار از شیوه‌های یاد‌شده دریافت می‌کردند. ظاهر آیات نقل‌شده این است که وحی، الهام، شهود، دریافت از فرشتگان، رؤیای صادقه و... شیوه‌هایی برای تکرار معلومات برگزیدگان خداوند نیست؛ بلکه شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است. با پرهیز از تکرار این آیات، به آیات دیگری که افزایش‌پذیری علوم آنان را با صراحت بیشتری می‌رسانند، اشاره می‌کنیم.
فریب خوردن حضرت آدم در برابر وسوسة شیطان، نتیجة ندانستن دروغ‌ بودن قسم‌ و سخنان شیطان بوده است. @اعراف (7)، 20ـ21$ در این آیات به‌صراحت بیان شده است که شیطان به‌دروغ سخنانی را دربارة درخت ممنوعه به آدم و حوا بیان کرد و قسم خورد که خیرخواه آنان است و آن دو فریب سخنان او را خوردند. اگر حضرت آدم، علم تام و کاملی داشت، در برابر دروغ شیطان فریب نمی‌خورد.
(...)
حضرت زکریا، سرپرست حضرت مریم بود. او هرگاه به محل عبادت حضرت مریم می‌آمد، غذایی نزد او می‌دید. یک‌ بار از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده‏ای؟! مریم پاسخ داد: این از جانب خداوند است. «خداوند به هرکس بخواهد، بی‌حساب روزی می‏دهد». @آل عمران (3)، 37$ پرسش حضرت زکریا نشانة این است که آن حضرت راز وجود آن غذاها را نمی‌دانست. ادامة این آیات نیز همین نکته را تأیید می‌کند. (...)
آیات یاد‌شده، به‌خوبی نشان می‌دهند که علوم پیامبران الهی و حتی پیامبر اکرم تام و کامل نبود و به‌مرور بر دانش ایشان افزوده می‌شد. این تکامل و افزایش‌پذیری علمی ـ چنان‌که از شأن نزول آیات یاد‌شده پیداست ـ در طول دوران پیامبری آنان ادامه داشته است. بنابراین نمی‌توان گفت که علوم آنان از ابتدای تولد یا آغاز نبوتشان کامل و تام بوده است؛ بلکه ایشان در طول دوران نبوت خود، معارف بسیاری را فراگرفته‌اند. حتی دلیلی نیست که علوم آنان در پایان دوران نبوت ایشان کامل شده باشد؛ بلکه ممکن است از برتری برخی پیامبران بر برخی دیگر،  تفاوت در مراتب علمی آنان، حتی در پایان دوران نبوتشان، برداشت شود.
البته از ظاهر برخی آیات ممکن است تام بودن علوم پیامبران استنباط شود؛ مثلاً خداوند، علم‌الاسماء را به حضرت آدم آموخت. خداوند در آیات 30 تا 33 سورة مبارکة بقره، داستان آفرینش حضرت آدم و آموختن علم‌الاسماء به او را بیان می‌کند. بنا بر این آیات، دلیل شایستگی انسان‌ها برای خلافت خداوند در زمین و برتری آنان بر فرشتگان، توان آموختن علم‌الاسماء است. بنا بر برخی تفاسیر، مراد از علم‌الاسماء، علم به اسمای حسنای خداوند است. فرشتگان، اگر‌چه با برخی از اسمای الهی آشنا بودند و خداوند را با آن نام‌ها می‌خواندند، به همة آنها آگاهی نداشتند؛ ولی خداوند تمام آن نام‌های مقدس را به حضرت آدم آموخت: وَعَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسمَْاءَ کلَُّهَا. @ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، انسان‌شناسی در قرآن، تدوین محمود فتحعلی، ص84.$
فراگیری این دانش، آگاهی به همة حقایق هستی، مجرد و مادی را در‌بردارد؛ زیرا تمام حقایق هستی، پرتوهایی از اسما و صفات خداوند، و مصادیقی از نام علیم و برخی صفات دیگر خداوندند. بنابراین از این‌گونه آیات ممکن است برای اثبات تام بودن علوم برخی پیامبران، مانند حضرت آدم، استفاده شود.
شواهد یاد‌شده، از جمله خطای حضرت آدم در حادثة خوردن میوة ممنوع، نشان می‌دهد که ـ حتی اگر تفسیر یاد‌شده از علم‌الأسماء را بپذیریم ـ چنین دانشی به معنای علم تام و تفصیلی به همة حوادث جهان نیست و باید آن را به گونه‌ای توجیه کرد.  به‌ نظر می‌رسد دانشی مانند علم‌الاسماء، دانشی کلی و حضوری بوده که در عالم ملکوت فراگرفته شده است. از همین روی، تطبیق این دانش بر امور مادی، حضرت آدم را به وحی و شیوه‌های دیگر علم‌آموزی نیازمند می‌ساخته است.@ر.ک: سیدعلی هاشمی، «ماهیت و قلمرو علم الاسماء»، قرآن‌شناخت، ش2‌(پیاپی‌10)، س5، ص109.$
«علم‌الکتاب» نیز ممکن است دانشی جامع و تام تفسیر شود که برگزیدگان دست‌یافته‌ به آن، همة علوم را دارا می‌شوند. مطابق آیه‌ای که دربارة علم‌الکتاب است، صاحب این علم، پس از خداوند متعال شاهد و گواهی بر درستی رسالت رسول اعظم معرفی شده است.  بنا بر برخی تفاسیر، مقصود از «الکتاب»‌ در این آیه، قرآن کریم است  و بنا بر روایات، قرآن تمام علوم جهان را در‌بردارد. @ر.ک: محمد‌بن‌حسن صفار، بصائر الدرجات، ص127ـ128.$ بنابراین کسی که به علم‌الکتاب یا به تمام دانش قرآن کریم دست یابد، همة حقایق جهان را می‌داند و علوم او تام است.@ر.ک: سیدعلی هاشمی، «ماهیت و قلمرو علم الکتاب»، معرفت، ش187، س23، ص47.$
با توجه به شواهد قرآنی یاد‌شده که نشان می‌دادند حتی پیامبر اکرم از برخی مطالب آگاه نبوده‌اند، چنین تفاسیری، بر فرض درستی، باید به گونه‌ای توجیه شوند. به ‌نظر می‌رسد این آیات و روایات مؤید آن، تام بودن بالفعل تمام دانش قرآن یا «الکتاب»‌ را نمی‌رسانند.


==فعلا در بحث بماند==
==فعلا در بحث بماند==
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[]]]]
آقای [[]] در پایان‌نامه کارشناسی خود با عنوان [[علم غیب در روایات (پایان‌نامه)|علم غیب در روایات]] در پاسخ به این پرسش آورده است:
آقای [[]] در پایان‌نامه کارشناسی خود با عنوان [[علم غیب در روایات (پایان‌نامه)|علم غیب در روایات]] در پاسخ به این پرسش آورده است:
::::::«نقد و تحلیل احادیثی که  دلالت بر فزونی علم ائمه{{عم}}  بر انبیاء دارد: این روایات  دو دسته‌اند، دسته اول روایاتی اند که دلالت دارد افزایش و فزونی علمی در ائمه{{عم}} هست و در انبیاء نیست که به دو نمونه از آن اشاره می‌کنم. روایت اول را ثمالی از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] نقل می‌کند و می‌گوید از علی ابن الحسین{{ع}} پرسیدم آیا ائمه آنچه را که پنهان است می‌داند حضرت در پاسخ می‌فرماید: به خدا سوگند آنچه را که پیامبران و رسولان می‌دانند ائمه نیز میدانند، سپس فرمود بیشتر برایت بگویم به ما افزوده می‌شود آنچه را که بر انبیاء افزوده نمی‌شد.<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۵۵، ح۱۱۴.</ref> در حدیثی دیگر باز هم [[ثمالی]] از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] نقل می‌کند که به حضرت گفتم فدایت شوم آیا همه آنچه که نزد پیامبر خدا بود به [[امام علی|امیرالمؤمنین]] و سپس به [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و بعد از او به هر امامی تا روز قیامت داد؟ حضرت فرمود بلی همراه با افزایش که در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ می‌دهد.<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۹۱، ح۱۴. باب انهم یزدادون ارواحهم.</ref>
:::::: «نقد و تحلیل احادیثی که  دلالت بر فزونی علم ائمه{{عم}}  بر انبیاء دارد: این روایات  دو دسته‌اند، دسته اول روایاتی اند که دلالت دارد افزایش و فزونی علمی در ائمه{{عم}} هست و در انبیاء نیست که به دو نمونه از آن اشاره می‌کنم. روایت اول را ثمالی از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] نقل می‌کند و می‌گوید از علی ابن الحسین{{ع}} پرسیدم آیا ائمه آنچه را که پنهان است می‌داند حضرت در پاسخ می‌فرماید: به خدا سوگند آنچه را که پیامبران و رسولان می‌دانند ائمه نیز میدانند، سپس فرمود بیشتر برایت بگویم به ما افزوده می‌شود آنچه را که بر انبیاء افزوده نمی‌شد.<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۵۵، ح۱۱۴.</ref> در حدیثی دیگر باز هم [[ثمالی]] از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] نقل می‌کند که به حضرت گفتم فدایت شوم آیا همه آنچه که نزد پیامبر خدا بود به [[امام علی|امیرالمؤمنین]] و سپس به [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و بعد از او به هر امامی تا روز قیامت داد؟ حضرت فرمود بلی همراه با افزایش که در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ می‌دهد.<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۹۱، ح۱۴. باب انهم یزدادون ارواحهم.</ref>
::::::دسته دوم روایاتی‌اند که علم ائمه{{عم}} را مأخوذ از پیامبر می‌دانند و آنان را در واقع دانش‌آموخته‌گان پیامبر معرفی می‌دارد که روایت دیلمی از امام صادق{{ع}} و روایت زراره از [[امام باقر]]{{ع}}  و همچنین روایاتی که در بخش افزایش علم ائمه ع ذکر شد و روایاتی که ائمه را وارثان پیامبر  در علم معرفی می‌کنند از این دسته‌اند، این  روایات تصریح دارد که ابتدا پیامبر از چیزی آگاه می‌شود سپس ائمه{{عم}}؛ و در روایتی که امام علی{{ع}} را افضل بر انبیاء می‌داند مراد انبیاء دیگر غیر از پیامبر اسلام است و همچنین در روایت [[امام صادق]]{{ع}} در مورد موسی و خضر همه و همه نشانگر برتری علمی امام بر سایر انبیاء است نه پیامبر اسلام و این مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافی نیست. اما آنچه دقت و تامل بیشتر را می‌طلبد اعتقاد به فزونی علم ائمه برانبیاء سلف و پیامبر خاتم {{صل}} است بنا براین اگر احادیث دسته اول را چنین تفسیر نمائیم که مراد از انبیاء در آنها پیامبران گذشته و غیر از رسول اکرم {{صل}} است چنین چیزی با ظاهر احادیث مطابقت ندارد اگر چه می‌تواند تفسیر مورد قبول و پذیرش باشد. اما تفسیر دیگر این می‌تواند باشد که بگوییم این احادیث شامل پیامبر خاتم{{صل}} نیز می‌شود و در این صورت باید گفت  که بلی پیامبر اسلام{{صل}} تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه{{عم}} داده است که روایات فراوانی هم این مطلب را بیان می‌دارد، اما موارد افزایش شامل اتفاقات و حوادث جزئی خاص زمان هر امام می‌شود که در زمان حضرت رسول{{صل}} اتفاق نیافتاده است، و ائمه{{عم}} از طریق سماع و الهام از آنها مطلع می‌شوند و نه تنها عدم آگاهی بر این موارد باعث کسر شأن و تنزل مقام پیامبر{{صل}} نمی‌شود بلکه لزومی هم ندارد پیامبر براین موارد آگاهی داشته باشد. به نظر می‌رسد راه حل بهتر آن است که بگوییم همیشه روایات عام با روایات خاص تخصیص می‌خورد، به این معنا که از روایاتی که می‌فرماید ما وارث علم پیامبر خاتم{{صل}} هستیم و اول او مطلع می‌شود سپس ما، به روشنی فهمیده می‌شود که در سایر روایات هم مراد پیامبر اسلام نیست بلکه سایر پیامبران است».<ref>[[علم غیب در روایات (پایان‌نامه)|علم غیب در روایات]]، ص۷۵ و ۷۶.</ref>
::::::دسته دوم روایاتی‌اند که علم ائمه{{عم}} را مأخوذ از پیامبر می‌دانند و آنان را در واقع دانش‌آموخته‌گان پیامبر معرفی می‌دارد که روایت دیلمی از امام صادق{{ع}} و روایت زراره از [[امام باقر]]{{ع}}  و همچنین روایاتی که در بخش افزایش علم ائمه ع ذکر شد و روایاتی که ائمه را وارثان پیامبر  در علم معرفی می‌کنند از این دسته‌اند، این  روایات تصریح دارد که ابتدا پیامبر از چیزی آگاه می‌شود سپس ائمه{{عم}}؛ و در روایتی که امام علی{{ع}} را افضل بر انبیاء می‌داند مراد انبیاء دیگر غیر از پیامبر اسلام است و همچنین در روایت [[امام صادق]]{{ع}} در مورد موسی و خضر همه و همه نشانگر برتری علمی امام بر سایر انبیاء است نه پیامبر اسلام و این مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافی نیست. اما آنچه دقت و تامل بیشتر را می‌طلبد اعتقاد به فزونی علم ائمه برانبیاء سلف و پیامبر خاتم {{صل}} است بنا براین اگر احادیث دسته اول را چنین تفسیر نمائیم که مراد از انبیاء در آنها پیامبران گذشته و غیر از رسول اکرم {{صل}} است چنین چیزی با ظاهر احادیث مطابقت ندارد اگر چه می‌تواند تفسیر مورد قبول و پذیرش باشد. اما تفسیر دیگر این می‌تواند باشد که بگوییم این احادیث شامل پیامبر خاتم{{صل}} نیز می‌شود و در این صورت باید گفت  که بلی پیامبر اسلام{{صل}} تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه{{عم}} داده است که روایات فراوانی هم این مطلب را بیان می‌دارد، اما موارد افزایش شامل اتفاقات و حوادث جزئی خاص زمان هر امام می‌شود که در زمان حضرت رسول{{صل}} اتفاق نیافتاده است، و ائمه{{عم}} از طریق سماع و الهام از آنها مطلع می‌شوند و نه تنها عدم آگاهی بر این موارد باعث کسر شأن و تنزل مقام پیامبر{{صل}} نمی‌شود بلکه لزومی هم ندارد پیامبر براین موارد آگاهی داشته باشد. به نظر می‌رسد راه حل بهتر آن است که بگوییم همیشه روایات عام با روایات خاص تخصیص می‌خورد، به این معنا که از روایاتی که می‌فرماید ما وارث علم پیامبر خاتم{{صل}} هستیم و اول او مطلع می‌شود سپس ما، به روشنی فهمیده می‌شود که در سایر روایات هم مراد پیامبر اسلام نیست بلکه سایر پیامبران است».<ref>[[علم غیب در روایات (پایان‌نامه)|علم غیب در روایات]]، ص۷۵ و ۷۶.</ref>


[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۶

افزایش پذیری علم امامان(علیهم السلام و چیستی آن

  • از روایات متعددی استفاده می شود، علم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) به منبعی اتصال دارد که پیوسته در حال ازدیاد است،[۱] علوم الهی به‌ تدریج در طول زندگی‌شان به آنان عطا می‌شده است، بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست، زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف مثل الهام، شهود و ... معنایی نداشت و تکرار علوم پیشین می‌بود؛ درحالی‌ که این موارد شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است.[۲] این افزایش پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان(علیهم السلام) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان می‌یابد.[۳] این دانش که از جانب خداوند به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و سپس به امیرالمؤمنین(علیهم السلام) و همچنین به امام مجتبی(علیهم السلام) و امام بعد از او تا امام زمان(علیهم السلام) می‌رسد.[۴] حال این افزایش علم گاهی در شب های جمعه است،[۵] گاهی در شب قدر و یا در طول ایام سال.[۶] البته باید دانست علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد یعنی علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد.[۷] علامۀ مجلسی در کتاب مرآة العقول دربارۀ افزایش علم امامان(علیهم السلام) می نویسد:[۸] "آنچه از اخبار زیاد به دست می‌آید این است که ائمه(علیهم السلام) در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدن¬های مقدس¬شان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است، بنابراین آنچه امام در اوائل امامت خود از امام سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد، قابلیت بیشتری دارند".[۹]

رابطۀ افزایش پذیری علم امام با شأنی بودن آن

  • باید دانست افزایش پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد، زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است.[۱۰]

رابطۀ علم تام امامان و افزایش پذیری علم ایشان

  • در برخی از روایات آمده است، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) آموخت، او همه را به امام حسن(علیه السلام) و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، لذا اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آن‌ها پدیدار شود؟
  • در این زمینه گفته شده است: خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه می‌کند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموخته‌اند و یا اینکه گفته شده این افاضات جدید براساس بداست و معلومات گذشته آن‌ها بر اثر بدا تجدید می‌شود و تغییر می‌کند و ... .[۱۱] به عبارتی دیگر افزوده شدن بر علم امامان(علیهم السلام)، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است. و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر می‌رسد.[۱۲]

روایات افزایش علم

  • اما در مورد روایاتی که اشاره به افزایش پذیری علم امام دارند باید گفت: در کتاب کافی بابی تحت عنوان: «لولا أنّ الائمه(علیهم السلام) یزدادون لفقد ما عندهم» وجود داردکه روایات آن اشاره به افزایش علم امامان دارد،[۱۳] برخی از این روایات عبارتند از:
  1. امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرمایند:[۱۴] «علم آن است که شب و روز زیاد می‌گردد و از جانب خداوند به ما افاضه می‌شود.»[۱۵]
  2. زراره می‌‏گوید از امام باقر(علیه السلام) شنیدم می‌‏فرمودند:[۱۶] «اگر بر علوم ما اضافه نمی‌‏شد تمام می‌‏گشت.» زراره گفت: "بر علوم شما چیزی‌ اضافه می‌‏شود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن را نمی‌‏دانسته؟" فرمودند: «اگر بخواهد چیز تازه‌‏ای‌ بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرضه می‌‏شود، سپس بر امامان(علیهم السلام) یکی‌ پس از دیگری‌، تا به ما منتهی‌ شود.»[۱۷]
  3. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:[۱۸] «هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علمِ استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد.[۱۹]
  4. امام صادق(علیه السلام) به ابی یحیی صنعانی فرمود:[۲۰] «ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.»[۲۱] و روایات دیگر[۲۲]

نتیجه گیری

در مجموع آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم امامان(علیهم السلام) بر می آید، باید گفت:

  1. علوم امامان(علیهم السلام) و حتی خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین غیب به آنها افاضه می‌گردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد.
  2. افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانۀ تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
  3. از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
  • لذا افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است.[۲۳]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟
  2. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ماهیت و قلمرو علم الاسماء، ص 109
  3. ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61
  4. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142
  5. ر.ک. منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟
  6. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  7. ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، در محضر علامۀ طباطبایی، ص 201
  8. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹
  9. ر.ک. عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟
  10. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگی های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه، صفحه؟؟؟
  11. ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  12. ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟
  13. ر.ک. خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61
  14. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۳۸، ح ۱
  15. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142
  16. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۲۵۵
  17. ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339
  18. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۵۴، ح ۳
  19. ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  20. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص ۸۸
  21. ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49
  22. ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟
  23. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی



فعلا در بحث بماند

[[]]

آقای [[]] در پایان‌نامه کارشناسی خود با عنوان علم غیب در روایات در پاسخ به این پرسش آورده است:

«نقد و تحلیل احادیثی که دلالت بر فزونی علم ائمه(ع) بر انبیاء دارد: این روایات دو دسته‌اند، دسته اول روایاتی اند که دلالت دارد افزایش و فزونی علمی در ائمه(ع) هست و در انبیاء نیست که به دو نمونه از آن اشاره می‌کنم. روایت اول را ثمالی از امام زین العابدین نقل می‌کند و می‌گوید از علی ابن الحسین(ع) پرسیدم آیا ائمه آنچه را که پنهان است می‌داند حضرت در پاسخ می‌فرماید: به خدا سوگند آنچه را که پیامبران و رسولان می‌دانند ائمه نیز میدانند، سپس فرمود بیشتر برایت بگویم به ما افزوده می‌شود آنچه را که بر انبیاء افزوده نمی‌شد.[۱] در حدیثی دیگر باز هم ثمالی از امام زین العابدین نقل می‌کند که به حضرت گفتم فدایت شوم آیا همه آنچه که نزد پیامبر خدا بود به امیرالمؤمنین و سپس به امام حسن و امام حسین و بعد از او به هر امامی تا روز قیامت داد؟ حضرت فرمود بلی همراه با افزایش که در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ می‌دهد.[۲]
دسته دوم روایاتی‌اند که علم ائمه(ع) را مأخوذ از پیامبر می‌دانند و آنان را در واقع دانش‌آموخته‌گان پیامبر معرفی می‌دارد که روایت دیلمی از امام صادق(ع) و روایت زراره از امام باقر(ع) و همچنین روایاتی که در بخش افزایش علم ائمه ع ذکر شد و روایاتی که ائمه را وارثان پیامبر در علم معرفی می‌کنند از این دسته‌اند، این روایات تصریح دارد که ابتدا پیامبر از چیزی آگاه می‌شود سپس ائمه(ع)؛ و در روایتی که امام علی(ع) را افضل بر انبیاء می‌داند مراد انبیاء دیگر غیر از پیامبر اسلام است و همچنین در روایت امام صادق(ع) در مورد موسی و خضر همه و همه نشانگر برتری علمی امام بر سایر انبیاء است نه پیامبر اسلام و این مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافی نیست. اما آنچه دقت و تامل بیشتر را می‌طلبد اعتقاد به فزونی علم ائمه برانبیاء سلف و پیامبر خاتم (ص) است بنا براین اگر احادیث دسته اول را چنین تفسیر نمائیم که مراد از انبیاء در آنها پیامبران گذشته و غیر از رسول اکرم (ص) است چنین چیزی با ظاهر احادیث مطابقت ندارد اگر چه می‌تواند تفسیر مورد قبول و پذیرش باشد. اما تفسیر دیگر این می‌تواند باشد که بگوییم این احادیث شامل پیامبر خاتم(ص) نیز می‌شود و در این صورت باید گفت که بلی پیامبر اسلام(ص) تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه(ع) داده است که روایات فراوانی هم این مطلب را بیان می‌دارد، اما موارد افزایش شامل اتفاقات و حوادث جزئی خاص زمان هر امام می‌شود که در زمان حضرت رسول(ص) اتفاق نیافتاده است، و ائمه(ع) از طریق سماع و الهام از آنها مطلع می‌شوند و نه تنها عدم آگاهی بر این موارد باعث کسر شأن و تنزل مقام پیامبر(ص) نمی‌شود بلکه لزومی هم ندارد پیامبر براین موارد آگاهی داشته باشد. به نظر می‌رسد راه حل بهتر آن است که بگوییم همیشه روایات عام با روایات خاص تخصیص می‌خورد، به این معنا که از روایاتی که می‌فرماید ما وارث علم پیامبر خاتم(ص) هستیم و اول او مطلع می‌شود سپس ما، به روشنی فهمیده می‌شود که در سایر روایات هم مراد پیامبر اسلام نیست بلکه سایر پیامبران است».[۳]
  1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۵۵، ح۱۱۴.
  2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۹۱، ح۱۴. باب انهم یزدادون ارواحهم.
  3. علم غیب در روایات، ص۷۵ و ۷۶.