شمعون بن یعقوب: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == پانویس ==' به '== پانویس ==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شمعون بن یعقوب در قرآن]] - [[شمعون بن یعقوب در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
شَمْعون یا شِمعون از واژگان [[عبری]] به معنای "شنید" یا "شنونده"<ref> قاموس کتاب مقدس، ص۵۳۳؛ نیز نک: تفسیر ثعلبی، ج۲، ص۲۰۸.</ref> و نام دومین <ref>دائرة المعارف الکتابیه، ج۴، ص۵۵۸؛ دائرهالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۵۷۳.</ref> یا سومین پسر [[حضرت یعقوب]]{{ع}} از همسرش لِیَه <ref> کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص ۹۱.</ref> است. براساس گزارش [[کتاب مقدس]]، [[شمعون]] نیای نخست [[سبط]] ([[قبیله]]) شمعون، از سران [[بنیاسرائیل]]<ref>تاریخ اورشلیم، ص۴۷.</ref> و از شخصیتهای کتاب مقدس است.<ref>نک: کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳، ۳۴، ۴۹: ۵ - ۷؛ نیز نک: یوشع: ۱۹.</ref> چون [[خداوند]] دعای لیه را شنید و شمعون را به او [[عطا]] کرد، این نام را بر وی نهادند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳ - ۳۴؛ دائرة المعارف بستانی، ج۱۰، ص۵۷۳.</ref> کتاب مقدس، شمعون را مردی نترس و پرخاشگر معرفی میکند. او در پی [[کشتار]] وسیعی که با برادرش [[لاوی]] در منطقه شکیم به [[راه]] انداخت محبوبیتش را نزد [[پدر]] از دست داد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳۴: ۲۴ - ۳۱؛ قاموس کتاب مقدس، ص۵۲۱.</ref> بر اساس روایتهای [[یهودی]] (هاگادا)<ref>نقد و نگرشی بر تلمود، ص۳۳، ۱۱۶.</ref> شمعون نیز مانند [[برادران]] دیگر نسبت به [[یوسف]]{{ع}} [[حسادت]] میکرد. آنان [[تصمیم]] گرفتند یوسف{{ع}}را بکشند و سرانجام با پیشنهاد یهودا وی را به [[اسماعیلیان]] فروختند.<ref>التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ص۹۶ - ۹۷.</ref> در [[سفر]] نخست پسران [[یعقوب]]{{ع}} به [[مصر]]، [[یوسف]]{{ع}} شمعون را گروگان گرفت تا مطمئن شود که برادرانش برگشته و [[بنیامین]] را همراه خود خواهند آورد<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳۲: ۳۴؛ نیز نک: عهد عتیق سخن میگوید، ص۳۱.</ref>. | شَمْعون یا شِمعون از واژگان [[عبری]] به معنای "شنید" یا "شنونده"<ref> قاموس کتاب مقدس، ص۵۳۳؛ نیز نک: تفسیر ثعلبی، ج۲، ص۲۰۸.</ref> و نام دومین <ref>دائرة المعارف الکتابیه، ج۴، ص۵۵۸؛ دائرهالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۵۷۳.</ref> یا سومین پسر [[حضرت یعقوب]] {{ع}} از همسرش لِیَه <ref> کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص ۹۱.</ref> است. براساس گزارش [[کتاب مقدس]]، [[شمعون]] نیای نخست [[سبط]] ([[قبیله]]) شمعون، از سران [[بنیاسرائیل]]<ref>تاریخ اورشلیم، ص۴۷.</ref> و از شخصیتهای کتاب مقدس است.<ref>نک: کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳، ۳۴، ۴۹: ۵ - ۷؛ نیز نک: یوشع: ۱۹.</ref> چون [[خداوند]] دعای لیه را شنید و شمعون را به او [[عطا]] کرد، این نام را بر وی نهادند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳ - ۳۴؛ دائرة المعارف بستانی، ج۱۰، ص۵۷۳.</ref> کتاب مقدس، شمعون را مردی نترس و پرخاشگر معرفی میکند. او در پی [[کشتار]] وسیعی که با برادرش [[لاوی]] در منطقه شکیم به [[راه]] انداخت محبوبیتش را نزد [[پدر]] از دست داد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳۴: ۲۴ - ۳۱؛ قاموس کتاب مقدس، ص۵۲۱.</ref> بر اساس روایتهای [[یهودی]] (هاگادا)<ref>نقد و نگرشی بر تلمود، ص۳۳، ۱۱۶.</ref> شمعون نیز مانند [[برادران]] دیگر نسبت به [[یوسف]] {{ع}} [[حسادت]] میکرد. آنان [[تصمیم]] گرفتند یوسف {{ع}}را بکشند و سرانجام با پیشنهاد یهودا وی را به [[اسماعیلیان]] فروختند.<ref>التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ص۹۶ - ۹۷.</ref> در [[سفر]] نخست پسران [[یعقوب]] {{ع}} به [[مصر]]، [[یوسف]] {{ع}} شمعون را گروگان گرفت تا مطمئن شود که برادرانش برگشته و [[بنیامین]] را همراه خود خواهند آورد<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳۲: ۳۴؛ نیز نک: عهد عتیق سخن میگوید، ص۳۱.</ref>. | ||
[[قرآن کریم]] به [[صراحت]] از شمعون یاد نکرده است؛ اما [[مفسران]] در [[تفسیر آیات]]{{متن قرآن|لَّقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِّلسَّائِلِينَ إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ | [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] از شمعون یاد نکرده است؛ اما [[مفسران]] در [[تفسیر آیات]]{{متن قرآن|لَّقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِّلسَّائِلِينَ إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ قَالُواْ لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجْمَعُواْ أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ وَجَاؤُواْ أَبَاهُمْ عِشَاء يَبْكُونَ قَالُواْ يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ وَجَاؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ}}<ref>«یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است. یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید. گویندهای از آنان گفت: اگر میخواهید کاری بکنید یوسف را نکشید، او را در ژرفگاه چاه بیندازید تا کاروانی وی را بردارد. گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمیداری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟ فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود. گفت: بردن او مرا سخت اندوهگین میکند و میترسم شما از او غافل گردید و گرگ او را بخورد. گفتند: اگر گرگ او را بخورد با آنکه ما گروهی توانمندیم در آن صورت ما (ناسودمند و) زیانکاریم. پس چون او را بردند و همدل شدند که وی را در نهانگاه چاه نهند (چنین کردند) و ما به او وحی کردیم که (روزی) آنان را از این کارشان آگاه میکنی، در حالی که آنان درنیابند. و شبانگاه گریان نزد پدرشان آمدند. گفتند: ای پدر! ما رفته بودیم مسابقه بدهیم و یوسف را کنار بار خود وانهاده بودیم که گرگ او را خورد و (میدانیم) اگر (هم) راستگو میبودیم (سخن) ما را باور نمیکردی. و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که میگویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف میکنید از خداوند باید یاری جست» سوره یوسف، آیه ۷-۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ}}<ref>«و او را به بهایی ناچیز- درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«چون از او ناامید شدند رازگویان به گوشهای رفتند: بزرگ ایشان گفت آیا نمیدانید پدرتان در پیشگاه خداوند از شما پیمان گرفته است و پیش از این با یوسف چه کوتاهی کردهاید؟ من از این سرزمین پا بیرون نمینهم تا پدرم اجازه دهد یا خداوند درباره من داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یوسف، آیه ۸۰.</ref> به ویژه به عنوان مصداق {{متن قرآن|قَائِلٌ مِّنْهُمْ}} و {{متن قرآن|كَبِيرُهُمْ}} از وی سخن گفتهاند؛<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص ۹۵.</ref> همچنین در تفسیر آیات {{متن قرآن|قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> و در [[ارتباط]] با {{متن قرآن|الْأَسْبَاطِ}} از [[شمعون]] به عنوان جد یکی از [[اسباط]] ([[قبایل]]) [[دوازدهگانه]] [[بنیاسرائیل]] یاد شده است.<ref>التبیان، ج۱، ص۴۸۲؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۰۵.</ref><ref>[[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شمعون بن یعقوب (مقاله)|مقاله «شمعون بن یعقوب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
==نقش شمعون در قصه [[یوسف]]{{ع}}== | == نقش شمعون در قصه [[یوسف]] {{ع}} == | ||
===پیشنهاد [[قتل]] یوسف{{ع}}=== | === پیشنهاد [[قتل]] یوسف {{ع}} === | ||
===پیشنهاد به چاه افکندن یوسف{{ع}}=== | === پیشنهاد به چاه افکندن یوسف {{ع}} === | ||
===به گروگان گرفته شدن=== | === به گروگان گرفته شدن === | ||
===ماندن در مصر=== | === ماندن در مصر === | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۸: | خط ۲۵: | ||
[[رده:شمعون بن یعقوب]] | [[رده:شمعون بن یعقوب]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۰
مقدمه
شَمْعون یا شِمعون از واژگان عبری به معنای "شنید" یا "شنونده"[۱] و نام دومین [۲] یا سومین پسر حضرت یعقوب (ع) از همسرش لِیَه [۳] است. براساس گزارش کتاب مقدس، شمعون نیای نخست سبط (قبیله) شمعون، از سران بنیاسرائیل[۴] و از شخصیتهای کتاب مقدس است.[۵] چون خداوند دعای لیه را شنید و شمعون را به او عطا کرد، این نام را بر وی نهادند.[۶] کتاب مقدس، شمعون را مردی نترس و پرخاشگر معرفی میکند. او در پی کشتار وسیعی که با برادرش لاوی در منطقه شکیم به راه انداخت محبوبیتش را نزد پدر از دست داد.[۷] بر اساس روایتهای یهودی (هاگادا)[۸] شمعون نیز مانند برادران دیگر نسبت به یوسف (ع) حسادت میکرد. آنان تصمیم گرفتند یوسف (ع)را بکشند و سرانجام با پیشنهاد یهودا وی را به اسماعیلیان فروختند.[۹] در سفر نخست پسران یعقوب (ع) به مصر، یوسف (ع) شمعون را گروگان گرفت تا مطمئن شود که برادرانش برگشته و بنیامین را همراه خود خواهند آورد[۱۰].
قرآن کریم به صراحت از شمعون یاد نکرده است؛ اما مفسران در تفسیر آیات﴿لَّقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِّلسَّائِلِينَ إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ قَالُواْ لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجْمَعُواْ أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ وَجَاؤُواْ أَبَاهُمْ عِشَاء يَبْكُونَ قَالُواْ يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ وَجَاؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ﴾[۱۱]، ﴿وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ﴾[۱۲]، ﴿فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ﴾[۱۳] به ویژه به عنوان مصداق ﴿قَائِلٌ مِّنْهُمْ﴾ و ﴿كَبِيرُهُمْ﴾ از وی سخن گفتهاند؛[۱۴] همچنین در تفسیر آیات ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۱۵]، ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۱۶]، ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا﴾[۱۷] و در ارتباط با ﴿الْأَسْبَاطِ﴾ از شمعون به عنوان جد یکی از اسباط (قبایل) دوازدهگانه بنیاسرائیل یاد شده است.[۱۸][۱۹]
نقش شمعون در قصه یوسف (ع)
پیشنهاد قتل یوسف (ع)
پیشنهاد به چاه افکندن یوسف (ع)
به گروگان گرفته شدن
ماندن در مصر
منابع
پانویس
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۵۳۳؛ نیز نک: تفسیر ثعلبی، ج۲، ص۲۰۸.
- ↑ دائرة المعارف الکتابیه، ج۴، ص۵۵۸؛ دائرهالمعارف بستانی، ج۱۰، ص۵۷۳.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص ۹۱.
- ↑ تاریخ اورشلیم، ص۴۷.
- ↑ نک: کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳، ۳۴، ۴۹: ۵ - ۷؛ نیز نک: یوشع: ۱۹.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش ۲۹: ۳۳ - ۳۴؛ دائرة المعارف بستانی، ج۱۰، ص۵۷۳.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش ۳۴: ۲۴ - ۳۱؛ قاموس کتاب مقدس، ص۵۲۱.
- ↑ نقد و نگرشی بر تلمود، ص۳۳، ۱۱۶.
- ↑ التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ص۹۶ - ۹۷.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش ۳۲: ۳۴؛ نیز نک: عهد عتیق سخن میگوید، ص۳۱.
- ↑ «یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است. یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید. گویندهای از آنان گفت: اگر میخواهید کاری بکنید یوسف را نکشید، او را در ژرفگاه چاه بیندازید تا کاروانی وی را بردارد. گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمیداری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟ فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود. گفت: بردن او مرا سخت اندوهگین میکند و میترسم شما از او غافل گردید و گرگ او را بخورد. گفتند: اگر گرگ او را بخورد با آنکه ما گروهی توانمندیم در آن صورت ما (ناسودمند و) زیانکاریم. پس چون او را بردند و همدل شدند که وی را در نهانگاه چاه نهند (چنین کردند) و ما به او وحی کردیم که (روزی) آنان را از این کارشان آگاه میکنی، در حالی که آنان درنیابند. و شبانگاه گریان نزد پدرشان آمدند. گفتند: ای پدر! ما رفته بودیم مسابقه بدهیم و یوسف را کنار بار خود وانهاده بودیم که گرگ او را خورد و (میدانیم) اگر (هم) راستگو میبودیم (سخن) ما را باور نمیکردی. و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند؛ (یعقوب) گفت: (نه چنین است که میگویید) بلکه (هوای) نفستان کاری را در چشمتان آراست، اکنون (کار من) شکیبی نیکوست و بر آنچه وصف میکنید از خداوند باید یاری جست» سوره یوسف، آیه ۷-۱۸.
- ↑ «و او را به بهایی ناچیز- درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.
- ↑ «چون از او ناامید شدند رازگویان به گوشهای رفتند: بزرگ ایشان گفت آیا نمیدانید پدرتان در پیشگاه خداوند از شما پیمان گرفته است و پیش از این با یوسف چه کوتاهی کردهاید؟ من از این سرزمین پا بیرون نمینهم تا پدرم اجازه دهد یا خداوند درباره من داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یوسف، آیه ۸۰.
- ↑ کشف الاسرار، ج۵، ص۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص ۹۵.
- ↑ «بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
- ↑ «بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم» سوره آل عمران، آیه ۸۴.
- ↑ «ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۴۸۲؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ یوسفزاده، حسین علی، مقاله «شمعون بن یعقوب»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.