عاصم بن زیاد بن انس بصری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم')
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)')
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل = عاصم بن زیاد بن انس بصری | مداخل مرتبط = [[عاصم بن زیاد بن انس بصری در تاریخ اسلامی]] - [[عاصم بن زیاد بن انس بصری در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[عاصم بن زیاد بن انس بصری در تاریخ اسلامی]] - [[عاصم بن زیاد بن انس بصری در تراجم و رجال]]</div>
| نام = عاصم بن زیاد بن انس بصری
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی از بصره.jpg                           
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی از بصره
| نام کامل = عاصم بن زیاد بن انس بصری
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =   
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله =
| از تیره =   
| پدر = [[زیاد بن انس بصری]]         
| مادر = 
| همسر =
| پسر =
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = [[علاء بن زیاد بن انس بصری]]
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[بصره]]   
| تاریخ درگذشت =   
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =     
| محل شهادت = 
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ =
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها =     
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =   
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*عاصم و برادرش علاء هر دو [[فرزند]] [[زیاد بن انس]] [[بصری]] از [[اصحاب]] و یاران [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۸۴.</ref>.
عاصم و برادرش علاء هر دو [[فرزند]] [[زیاد بن انس]] [[بصری]] از [[اصحاب]] و [[یاران امیرالمؤمنین]] {{ع}} بودند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۸۴.</ref>.
*[[مامقانی]] می‌نویسد: عاصم مردی [[زاهد]]، [[پرهیزکار]] و [[مطیع]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بود. همو در ادامه از [[کلینی]] [[نقل]] می‌کند: عاصم در برهه‌ای از زمان از [[مردم]] دوری گزید و [[لباس]] [[عزلت]] بر تن کرد و همواره مشغول [[عبادت]] و [[نماز]] و [[روزه]] بود که با [[اعتراض]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مواجه شد<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۷۹۳.</ref>
[[مامقانی]] می‌نویسد: عاصم مردی [[زاهد]]، [[پرهیزکار]] و [[مطیع]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} بود. همو در ادامه از [[کلینی]] [[نقل]] می‌کند: عاصم در برهه‌ای از زمان از [[مردم]] دوری گزید و [[لباس]] [[عزلت]] بر تن کرد و همواره مشغول [[عبادت]] و [[نماز]] و [[روزه]] بود که با [[اعتراض]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مواجه شد<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۱۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۷۹۳.</ref>


==[[ملاقات امام]]{{ع}} با علاء و [[اعتراض]] به [[گوشه‌گیری]] عاصم==
== [[ملاقات امام]] {{ع}} با علاء و [[اعتراض]] به [[گوشه‌گیری]] عاصم ==
*[[سید رضی]] در [[نهج البلاغه]] در [[خطبه ۲۰۹]] [[نقل]] می‌کند: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از [[جنگ جمل]] وارد [[بصره]] شد و در ایامی که در آنجا به سر می‌برد، روزی به [[عیادت]] یکی از یارانش به نام [[علاء بن زیاد]]<ref>ابن ابی الحدید (متوفای ۶۵۶ ه.ق) در شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۳۷ او را «ربیع بن زیاد حارثی» معرفی می‌کند، و مینویسد: «علاء بن زیاد» که سید رضی (متوفای ۴۰۶ ه.ق) در نهج البلاغه آورده را نمی‌شناسم و شاید او کس دیگری می‌باشد که سید رضی او را شناخته است. مؤلف در ترجمه ربیع بن زیاد در همین اثر آوردیم که ابن ابی الحدید در شرح، ج۱۱، ص۳۵، عاصم بن زیاد را برادر ربیع دانسته و ملاقات امام{{ع}} با ربیع که چشم‌درد داشت در مدینه بوده است و ربیع در این ملاقات شکایت برادرش عاصم را کرد که او تارک دنیا شده است تا آخر داستان. ولی به نظر مؤلف، عاصم برادر علاء بن زیاد بوده نه برادر ربیع، و ملاقات در بصره در خانه مجلل علاء بوده نه در مدینه، و اشتباه از ابن ابی الحدید می‌باشد؛ والله العالم.</ref> رفت. این مرد [[خانه]] مجلل و وسیعی داشت، [[حضرت]] به محض این که [[خانه]] مجلل او را دید، به او فرمود: "این [[خانه]] با این [[عظمت]] به چه کار تو در [[دنیا]] می‌خورد، در صورتی که به [[خانه]] وسیعی در [[آخرت]] محتاج‌تری، ولی می‌توانی همین [[خانه]] وسیع [[دنیا]] را وسیله‌ای برای رسیدن به خانۀ وسیع [[آخرت]] قرار دهی، به این که در این [[خانه]] از مهمان [[پذیرایی]] کنی، [[صله رحم]] نمایی، [[حقوق]] [[مسلمانان]] را در این [[خانه]] رعایت نمایی، و از انحصار و مطامع شخصی و استفاده خودی خارج نمایی - (یعنی [[مجالس جشن]] و امثال اینها برای افراد [[محروم]] [[جامعه]] در این [[منزل]] برپا کنی) -".
[[سید رضی]] در [[نهج البلاغه]] در [[خطبه ۲۰۹]] [[نقل]] می‌کند: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بعد از [[جنگ جمل]] وارد [[بصره]] شد و در ایامی که در آنجا به سر می‌برد، روزی به [[عیادت]] یکی از یارانش به نام [[علاء بن زیاد]]<ref>ابن ابی الحدید (متوفای ۶۵۶ .ق) در شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۳۷ او را «ربیع بن زیاد حارثی» معرفی می‌کند، و مینویسد: «علاء بن زیاد» که سید رضی (متوفای ۴۰۶ .ق) در نهج البلاغه آورده را نمی‌شناسم و شاید او کس دیگری می‌باشد که سید رضی او را شناخته است. مؤلف در ترجمه ربیع بن زیاد در همین اثر آوردیم که ابن ابی الحدید در شرح، ج۱۱، ص۳۵، عاصم بن زیاد را برادر ربیع دانسته و ملاقات امام {{ع}} با ربیع که چشم‌درد داشت در مدینه بوده است و ربیع در این ملاقات شکایت برادرش عاصم را کرد که او تارک دنیا شده است تا آخر داستان. ولی به نظر مؤلف، عاصم برادر علاء بن زیاد بوده نه برادر ربیع، و ملاقات در بصره در خانه مجلل علاء بوده نه در مدینه، و اشتباه از ابن ابی الحدید می‌باشد؛ والله العالم.</ref> رفت. این مرد [[خانه]] مجلل و وسیعی داشت، [[حضرت]] به محض این که [[خانه]] مجلل او را دید، به او فرمود: «این [[خانه]] با این [[عظمت]] به چه کار تو در [[دنیا]] می‌خورد، در صورتی که به [[خانه]] وسیعی در [[آخرت]] محتاج‌تری، ولی می‌توانی همین [[خانه]] وسیع [[دنیا]] را وسیله‌ای برای رسیدن به خانۀ وسیع [[آخرت]] قرار دهی، به این که در این [[خانه]] از مهمان [[پذیرایی]] کنی، [[صله رحم]] نمایی، [[حقوق]] [[مسلمانان]] را در این [[خانه]] رعایت نمایی، و از انحصار و مطامع شخصی و استفاده خودی خارج نمایی - (یعنی [[مجالس جشن]] و امثال اینها برای افراد [[محروم]] [[جامعه]] در این [[منزل]] برپا کنی) -».
*علاء بدون این که [[سخن امام]]{{ع}} را رد کند، عرض کرد: یا [[امیرالمؤمنین]]، من از برادرم عاصم نزد شما [[شکایت]] دارم. [[حضرت]] فرمود: "چه شکایتی داری؟" عرض کرد: او [[تارک دنیا]] شده، جامۀ کهنه پوشیده و [[عزلت]] گزیده و [[منزوی]] گشته، همه چیز و همه کس را رها کرده است. [[حضرت]] [[دستور]] داد، فوراً او را حاضر کنند. عاصم، وقتی آمد، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به او فرمود: "ای [[دشمن]] [[جان]] خود، [[شیطان]] [[عقل]] تو را ربوده است، چرا به [[زن]] و [[فرزند]] خویش رحم نکردی؟ آیا تو [[خیال]] می‌کنی خدایی که نعمت‌های پاکیزۀ [[دنیا]] را برای تو [[حلال]] و روا ساخته ناراضی می‌شود از این که تو از آنها بهره ببری؟ تو در نزد [[خدا]] کوچک‌تر از آن هستی، که چنین [[گمان]] بکنی"<ref>{{متن حدیث|يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ أَ تَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ}}</ref>
علاء بدون این که [[سخن امام]] {{ع}} را رد کند، عرض کرد: یا [[امیرالمؤمنین]]، من از برادرم عاصم نزد شما [[شکایت]] دارم. [[حضرت]] فرمود: «چه شکایتی داری؟» عرض کرد: او [[تارک دنیا]] شده، جامۀ کهنه پوشیده و [[عزلت]] گزیده و [[منزوی]] گشته، همه چیز و همه کس را رها کرده است. [[حضرت]] [[دستور]] داد، فوراً او را حاضر کنند. عاصم، وقتی آمد، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به او فرمود: «ای [[دشمن]] [[جان]] خود، [[شیطان]] [[عقل]] تو را ربوده است، چرا به [[زن]] و [[فرزند]] خویش رحم نکردی؟ آیا تو [[خیال]] می‌کنی خدایی که نعمت‌های پاکیزۀ [[دنیا]] را برای تو [[حلال]] و روا ساخته ناراضی می‌شود از این که تو از آنها بهره ببری؟ تو در نزد [[خدا]] کوچک‌تر از آن هستی، که چنین [[گمان]] بکنی»<ref>{{متن حدیث|يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ أَ تَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ}}</ref>
*عاصم برای توجیه [[رفتار]] خود عرض کرد: "ای [[امیرالمؤمنین]]، شما هم که مثل من هستید در [[زندگی]] به خود سخت می‌گیرید، جامۀ خشنی می‌پوشید و غذای غیر لذیذ می‌خورید، پس من همان کاری می‌کنم که شما می‌کنید و از همان روشی استفاده می‌کنم که شما استفاده می‌کنید<ref>{{عربی|يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ}}</ref>
عاصم برای توجیه [[رفتار]] خود عرض کرد: «ای [[امیرالمؤمنین]]، شما هم که مثل من هستید در [[زندگی]] به خود سخت می‌گیرید، جامۀ خشنی می‌پوشید و غذای غیر لذیذ می‌خورید، پس من همان کاری می‌کنم که شما می‌کنید و از همان روشی استفاده می‌کنم که شما استفاده می‌کنید»<ref>{{عربی|يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ}}</ref>
*[[امام]]{{ع}} او را ملامت کرد و فرمود: "تو [[اشتباه]] می‌کنی، من با تو فرق دارم، من سمتی دارم که تو نداری، من در [[لباس]] [[پیشوایی]] و [[حکومت اسلامی]] هستم، [[وظیفه]] [[حاکم مسلمین]] [[وظیفه]] دیگری است، [[خداوند]] بر [[پیشوایان]] [[عادل]] [[واجب]] کرده که ضعیف‌ترین طبقات [[ملت]] خود را در مقیاس [[زندگی شخصی]] خود قرار دهند و آن طوری [[زندگی]] کنند که تهیدست‌ترین [[مردم]] [[زندگی]] می‌کنند، تا [[سختی]] [[فقر]] و [[ناگواری]] به آن طبقه اثر نکند، بنابراین من وظیفه‌ای دارم و تو وظیفه‌ای"<ref>{{متن حدیث|وَيْحَكَ إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ [الْحَقِ‏] الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ}}نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.</ref>.
 
*به قول [[ابن ابی الحدید]] که عاصم را [[برادر]] [[ربیع]] معرفی کرده می‌نویسد: هنوز [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از آن مجلس بیرون نرفته بود که عاصم [[عبا]] و [[لباس]] کهنه را از تن بیرون آورد و دنبال کار و کسب رفت<ref>ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۳۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۷۹۴-۷۹۶.</ref>
[[امام]] {{ع}} او را ملامت کرد و فرمود: «تو [[اشتباه]] می‌کنی، من با تو فرق دارم، من سمتی دارم که تو نداری، من در [[لباس]] [[پیشوایی]] و [[حکومت اسلامی]] هستم، [[وظیفه]] [[حاکم مسلمین]] [[وظیفه]] دیگری است، [[خداوند]] بر [[پیشوایان]] [[عادل]] [[واجب]] کرده که ضعیف‌ترین طبقات [[ملت]] خود را در مقیاس [[زندگی شخصی]] خود قرار دهند و آن طوری [[زندگی]] کنند که تهیدست‌ترین [[مردم]] [[زندگی]] می‌کنند، تا [[سختی]] [[فقر]] و [[ناگواری]] به آن طبقه اثر نکند، بنابراین من وظیفه‌ای دارم و تو وظیفه‌ای»<ref>{{متن حدیث|وَيْحَكَ إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ [الْحَقِ‏] الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ}}نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.</ref>.
به قول [[ابن ابی الحدید]] که عاصم را [[برادر]] [[ربیع]] معرفی کرده می‌نویسد: هنوز [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از آن مجلس بیرون نرفته بود که عاصم [[عبا]] و [[لباس]] کهنه را از تن بیرون آورد و دنبال کار و کسب رفت<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۳۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۷۹۴-۷۹۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[علاء بن زیاد بن انس بصری]] (برادر)
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۵: خط ۷۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:عاصم بن زیاد بن انس بصری]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۵

عاصم بن زیاد بن انس بصری
تصویر قدیمی از بصره
نام کاملعاصم بن زیاد بن انس بصری
جنسیتمرد
پدرزیاد بن انس بصری
برادرعلاء بن زیاد بن انس بصری
محل زندگیبصره
از اصحابامام علی

مقدمه

عاصم و برادرش علاء هر دو فرزند زیاد بن انس بصری از اصحاب و یاران امیرالمؤمنین (ع) بودند[۱]. مامقانی می‌نویسد: عاصم مردی زاهد، پرهیزکار و مطیع امیرمؤمنان علی (ع) بود. همو در ادامه از کلینی نقل می‌کند: عاصم در برهه‌ای از زمان از مردم دوری گزید و لباس عزلت بر تن کرد و همواره مشغول عبادت و نماز و روزه بود که با اعتراض امیرالمؤمنین (ع) مواجه شد[۲].[۳]

ملاقات امام (ع) با علاء و اعتراض به گوشه‌گیری عاصم

سید رضی در نهج البلاغه در خطبه ۲۰۹ نقل می‌کند: امیرالمؤمنین (ع) بعد از جنگ جمل وارد بصره شد و در ایامی که در آنجا به سر می‌برد، روزی به عیادت یکی از یارانش به نام علاء بن زیاد[۴] رفت. این مرد خانه مجلل و وسیعی داشت، حضرت به محض این که خانه مجلل او را دید، به او فرمود: «این خانه با این عظمت به چه کار تو در دنیا می‌خورد، در صورتی که به خانه وسیعی در آخرت محتاج‌تری، ولی می‌توانی همین خانه وسیع دنیا را وسیله‌ای برای رسیدن به خانۀ وسیع آخرت قرار دهی، به این که در این خانه از مهمان پذیرایی کنی، صله رحم نمایی، حقوق مسلمانان را در این خانه رعایت نمایی، و از انحصار و مطامع شخصی و استفاده خودی خارج نمایی - (یعنی مجالس جشن و امثال اینها برای افراد محروم جامعه در این منزل برپا کنی) -». علاء بدون این که سخن امام (ع) را رد کند، عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، من از برادرم عاصم نزد شما شکایت دارم. حضرت فرمود: «چه شکایتی داری؟» عرض کرد: او تارک دنیا شده، جامۀ کهنه پوشیده و عزلت گزیده و منزوی گشته، همه چیز و همه کس را رها کرده است. حضرت دستور داد، فوراً او را حاضر کنند. عاصم، وقتی آمد، امیرالمؤمنین (ع) به او فرمود: «ای دشمن جان خود، شیطان عقل تو را ربوده است، چرا به زن و فرزند خویش رحم نکردی؟ آیا تو خیال می‌کنی خدایی که نعمت‌های پاکیزۀ دنیا را برای تو حلال و روا ساخته ناراضی می‌شود از این که تو از آنها بهره ببری؟ تو در نزد خدا کوچک‌تر از آن هستی، که چنین گمان بکنی»[۵] عاصم برای توجیه رفتار خود عرض کرد: «ای امیرالمؤمنین، شما هم که مثل من هستید در زندگی به خود سخت می‌گیرید، جامۀ خشنی می‌پوشید و غذای غیر لذیذ می‌خورید، پس من همان کاری می‌کنم که شما می‌کنید و از همان روشی استفاده می‌کنم که شما استفاده می‌کنید»[۶]

امام (ع) او را ملامت کرد و فرمود: «تو اشتباه می‌کنی، من با تو فرق دارم، من سمتی دارم که تو نداری، من در لباس پیشوایی و حکومت اسلامی هستم، وظیفه حاکم مسلمین وظیفه دیگری است، خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده که ضعیف‌ترین طبقات ملت خود را در مقیاس زندگی شخصی خود قرار دهند و آن طوری زندگی کنند که تهیدست‌ترین مردم زندگی می‌کنند، تا سختی فقر و ناگواری به آن طبقه اثر نکند، بنابراین من وظیفه‌ای دارم و تو وظیفه‌ای»[۷]. به قول ابن ابی الحدید که عاصم را برادر ربیع معرفی کرده می‌نویسد: هنوز امیرالمؤمنین (ع) از آن مجلس بیرون نرفته بود که عاصم عبا و لباس کهنه را از تن بیرون آورد و دنبال کار و کسب رفت[۸].[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۸۴.
  2. تنقیح المقال، ج۲، ص۱۱۳.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۷۹۳.
  4. ابن ابی الحدید (متوفای ۶۵۶ ﻫ.ق) در شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۳۷ او را «ربیع بن زیاد حارثی» معرفی می‌کند، و مینویسد: «علاء بن زیاد» که سید رضی (متوفای ۴۰۶ ﻫ.ق) در نهج البلاغه آورده را نمی‌شناسم و شاید او کس دیگری می‌باشد که سید رضی او را شناخته است. مؤلف در ترجمه ربیع بن زیاد در همین اثر آوردیم که ابن ابی الحدید در شرح، ج۱۱، ص۳۵، عاصم بن زیاد را برادر ربیع دانسته و ملاقات امام (ع) با ربیع که چشم‌درد داشت در مدینه بوده است و ربیع در این ملاقات شکایت برادرش عاصم را کرد که او تارک دنیا شده است تا آخر داستان. ولی به نظر مؤلف، عاصم برادر علاء بن زیاد بوده نه برادر ربیع، و ملاقات در بصره در خانه مجلل علاء بوده نه در مدینه، و اشتباه از ابن ابی الحدید می‌باشد؛ والله العالم.
  5. «يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ أَ تَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ»
  6. يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ
  7. «وَيْحَكَ إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ [الْحَقِ‏] الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ»نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.
  8. ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۳۵.
  9. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۷۹۴-۷۹۶.