ذلت‌ناپذیری در سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عزت]]''' است. "'''[[ذلت‌ناپذیری]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = ذلت‌ناپذیری
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ذلت‌ناپذیری در قرآن]] - [[ذلت‌ناپذیری در حدیث]] - [[ذلت‌ناپذیری در معارف دعا و زیارات]] - [[ذلت‌ناپذیری در کلام اسلامی]] - [[ذلت‌ناپذیری در اخلاق اسلامی]] - [[ذلت‌ناپذیری در سیره معصوم]] </div>
| عنوان مدخل = ذلت‌ناپذیری
| مداخل مرتبط = [[ذلت‌ناپذیری در سیره معصوم]]  
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
ذلت‌ناپذیری و عزت‌نفس داشتن، یک [[روحیه]] ذاتی است که [[انسان]] را از [[خضوع]]، [[سازش]] و [[خودباختگی]] در برابر [[ستمگران]] و [[صاحبان زر و زور]] و [[تزویر]] باز می‌دارد. چنین خصلتی از ویژگی‌های ذاتی برای انسان‌های غیور و [[الهی]] است. رمز برخورداری از این صفت، [[اطاعت‌پذیری]] محض از [[خدای متعال]] و عدم [[بندگی]] جز در برابر اوست. چنان که [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} فرموده‌اند: اگر خواستار [[عزت]] بدون داشتن [[قوم]] و خویش و یا طالب شکوه بدون سلطنتی، از [[ذلت]] [[نافرمانی خدا]]، به سوی عزت [[اطاعت]] او حرکت کن<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۹.</ref>. در [[مکتب اسلام]] از هر آنچه که زمینه‌ساز ذلت انسان شود، [[نهی]] شده است.
ذلت‌ناپذیری و عزت‌نفس داشتن، یک روحیه ذاتی است که [[انسان]] را از [[خضوع]]، [[سازش]] و خودباختگی در برابر [[ستمگران]] و صاحبان زر و زور و تزویر باز می‌دارد. چنین خصلتی از ویژگی‌های ذاتی برای انسان‌های غیور و [[الهی]] است. رمز برخورداری از این صفت، [[اطاعت‌پذیری]] محض از [[خدای متعال]] و عدم [[بندگی]] جز در برابر اوست. چنان که [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} فرموده‌اند: اگر خواستار [[عزت]] بدون داشتن [[قوم]] و خویش و یا طالب شکوه بدون سلطنتی، از [[ذلت]] [[نافرمانی خدا]]، به سوی عزت [[اطاعت]] او حرکت کن<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۹.</ref>. در [[مکتب اسلام]] از هر آنچه که زمینه‌ساز ذلت انسان شود، [[نهی]] شده است.


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} روزی به اصحابش فرمود: با من بر این امر [[بیعت]] کنید که هیچ چیزی از [[مردم]] تقاضا نکنید<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. امام صادق{{ع}} در روایتی می‌فرماید: {{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ اسْتِغْنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏}}؛ عزت مؤمن، بی‌نیازی او از مردم است. (ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۶۳).</ref>. و یا [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[شیعیان]] ما از مردم چیزی را تقاضا نمی‌کنند، گرچه از [[گرسنگی]] بمیرند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸.</ref>. و یا [[امام سجاد]]{{ع}} می‌فرمود: [[دوست]] ندارم دارای شتران سرخ مو ([[ثروت]] کلان) باشم ولی در برابر تحصیل آن، لحظه‌ای تن به ذلت دهم<ref>حسین نوری طبرسی، مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، ج۲، ص۴۶۴.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} روزی به اصحابش فرمود: با من بر این امر [[بیعت]] کنید که هیچ چیزی از [[مردم]] تقاضا نکنید<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. امام صادق {{ع}} در روایتی می‌فرماید: {{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ اسْتِغْنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏}}؛ عزت مؤمن، بی‌نیازی او از مردم است. (ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۶۳).</ref>. و یا [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[شیعیان]] ما از مردم چیزی را تقاضا نمی‌کنند، گرچه از [[گرسنگی]] بمیرند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸.</ref>. و یا [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرمود: [[دوست]] ندارم دارای شتران سرخ مو ([[ثروت]] کلان) باشم ولی در برابر تحصیل آن، لحظه‌ای تن به ذلت دهم<ref>حسین نوری طبرسی، مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، ج۲، ص۴۶۴.</ref>.


[[واقعه کربلا]] را می‌توان به عنوان یکی از بارزترین جلوه‌های عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری معرفی کرد: آن [[حضرت]] پس از ردّ بیعت با [[یزید]] درباره عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری بسیار سخن گفت. در جایی فرمود: [[مرگ]] با عزت بهتر از [[زندگی]] با ذلت است<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲.</ref>. و یا در [[روز عاشورا]] فرمود: [[آگاه]] باشید این شخص [[فرومایه]] (یزید) مرا بین دو راهی مرگ و ذلت قرار داده است. هیهات که ما به ذلت تن دهیم<ref>ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۶، ص۲۳۵.</ref>.
[[واقعه کربلا]] را می‌توان به عنوان یکی از بارزترین جلوه‌های عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری معرفی کرد: آن حضرت پس از ردّ بیعت با [[یزید]] درباره عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری بسیار سخن گفت. در جایی فرمود: [[مرگ]] با عزت بهتر از [[زندگی]] با ذلت است<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲.</ref>. و یا در [[روز عاشورا]] فرمود: [[آگاه]] باشید این شخص [[فرومایه]] (یزید) مرا بین دو راهی مرگ و ذلت قرار داده است. هیهات که ما به ذلت تن دهیم<ref>ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۶، ص۲۳۵.</ref>.


[[پیشوایان معصوم]]{{عم}} در حال [[صلح]] یا [[جنگ]] - بر همین روش عمل می‌کردند و هیچ‌گاه حتی در بدترین و سخت‌ترین شرایط به [[ذلت]] تن نمی‌دادند.
[[پیشوایان معصوم]] {{عم}} در حال [[صلح]] یا [[جنگ]] - بر همین روش عمل می‌کردند و هیچ‌گاه حتی در بدترین و سخت‌ترین شرایط به [[ذلت]] تن نمی‌دادند. در زمانی که [[امام کاظم]] {{ع}} در سخت‌ترین شرایط [[زندان]] به سر می‌برد روزی [[هارون]]، وزیرش [[یحیی]] بن [[خالد]] [[برمکی]] را به حضور‌طلبید و گفت: به زندان برو و [[موسی بن جعفر]] {{ع}} را از [[غل و زنجیر]] [[آزاد]] کن. [[سلام]] مرا به او برسان و بگو اگر از من درخواست [[عفو]] نمایی، تو را آزاد می‌کنم.
در زمانی که [[امام کاظم]]{{ع}} در سخت‌ترین شرایط [[زندان]] به سر می‌برد روزی [[هارون]]، وزیرش [[یحیی]] بن [[خالد]] [[برمکی]] را به حضور‌طلبید و گفت: به زندان برو و [[موسی بن جعفر]]{{ع}} را از [[غل و زنجیر]] [[آزاد]] کن. [[سلام]] مرا به او برسان و بگو اگر از من درخواست [[عفو]] نمایی، تو را آزاد می‌کنم.
امام کاظم{{ع}} در پاسخ یحیی فرمود: من بیش از یک هفته در این [[دنیا]] نخواهم ماند... از جانب من به هارون بگو تو به زودی در فردای [[قیامت]] در پیشگاه [[عدل الهی]] زانو می‌زنی و در آنجا معلوم می‌شود که [[ظالم]] و [[ستمگر]] کیست؟<ref>ابوجعفر محمد بن علی ابن‌شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل‌ابی‌طالب{{عم}}، ج۴، ص۲۹۰.</ref>


به آن بزرگ‌مرد [[الهی]] که سالیان طولانی در زندان هارون به سر می‌برد، هر از گاهی از این درخواست‌ها می‌رسید، اما همواره و با کمال [[صلابت]] در برابر [[حاکم ستمگر]] -هارون- [[ایستادگی]] می‌کرد و [[مرگ]] باعزت را در برابر [[زندگی]] با ذلت ترجیح می‌داد.<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۴۴.</ref>
امام کاظم {{ع}} در پاسخ یحیی فرمود: من بیش از یک هفته در این [[دنیا]] نخواهم ماند... از جانب من به هارون بگو تو به زودی در فردای [[قیامت]] در پیشگاه [[عدل الهی]] زانو می‌زنی و در آنجا معلوم می‌شود که [[ظالم]] و [[ستمگر]] کیست؟<ref>ابوجعفر محمد بن علی ابن‌شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل‌ابی‌طالب {{عم}}، ج۴، ص۲۹۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
به آن بزرگ‌مرد [[الهی]] که سالیان طولانی در زندان هارون به سر می‌برد، هر از گاهی از این درخواست‌ها می‌رسید، اما همواره و با کمال [[صلابت]] در برابر [[حاکم ستمگر]] ـ هارون ـ [[ایستادگی]] می‌کرد و [[مرگ]] باعزت را در برابر [[زندگی]] با ذلت ترجیح می‌داد<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۴۴.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۶: خط ۲۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:انتقام]]
[[رده:مفاهیم]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۰۱

مقدمه

ذلت‌ناپذیری و عزت‌نفس داشتن، یک روحیه ذاتی است که انسان را از خضوع، سازش و خودباختگی در برابر ستمگران و صاحبان زر و زور و تزویر باز می‌دارد. چنین خصلتی از ویژگی‌های ذاتی برای انسان‌های غیور و الهی است. رمز برخورداری از این صفت، اطاعت‌پذیری محض از خدای متعال و عدم بندگی جز در برابر اوست. چنان که امام حسن مجتبی (ع) فرموده‌اند: اگر خواستار عزت بدون داشتن قوم و خویش و یا طالب شکوه بدون سلطنتی، از ذلت نافرمانی خدا، به سوی عزت اطاعت او حرکت کن[۱]. در مکتب اسلام از هر آنچه که زمینه‌ساز ذلت انسان شود، نهی شده است.

پیامبر اکرم (ص) روزی به اصحابش فرمود: با من بر این امر بیعت کنید که هیچ چیزی از مردم تقاضا نکنید[۲]. و یا امام صادق (ع) می‌فرماید: شیعیان ما از مردم چیزی را تقاضا نمی‌کنند، گرچه از گرسنگی بمیرند[۳]. و یا امام سجاد (ع) می‌فرمود: دوست ندارم دارای شتران سرخ مو (ثروت کلان) باشم ولی در برابر تحصیل آن، لحظه‌ای تن به ذلت دهم[۴].

واقعه کربلا را می‌توان به عنوان یکی از بارزترین جلوه‌های عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری معرفی کرد: آن حضرت پس از ردّ بیعت با یزید درباره عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری بسیار سخن گفت. در جایی فرمود: مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است[۵]. و یا در روز عاشورا فرمود: آگاه باشید این شخص فرومایه (یزید) مرا بین دو راهی مرگ و ذلت قرار داده است. هیهات که ما به ذلت تن دهیم[۶].

پیشوایان معصوم (ع) در حال صلح یا جنگ - بر همین روش عمل می‌کردند و هیچ‌گاه حتی در بدترین و سخت‌ترین شرایط به ذلت تن نمی‌دادند. در زمانی که امام کاظم (ع) در سخت‌ترین شرایط زندان به سر می‌برد روزی هارون، وزیرش یحیی بن خالد برمکی را به حضور‌طلبید و گفت: به زندان برو و موسی بن جعفر (ع) را از غل و زنجیر آزاد کن. سلام مرا به او برسان و بگو اگر از من درخواست عفو نمایی، تو را آزاد می‌کنم.

امام کاظم (ع) در پاسخ یحیی فرمود: من بیش از یک هفته در این دنیا نخواهم ماند... از جانب من به هارون بگو تو به زودی در فردای قیامت در پیشگاه عدل الهی زانو می‌زنی و در آنجا معلوم می‌شود که ظالم و ستمگر کیست؟[۷]

به آن بزرگ‌مرد الهی که سالیان طولانی در زندان هارون به سر می‌برد، هر از گاهی از این درخواست‌ها می‌رسید، اما همواره و با کمال صلابت در برابر حاکم ستمگر ـ هارون ـ ایستادگی می‌کرد و مرگ باعزت را در برابر زندگی با ذلت ترجیح می‌داد[۸].

منابع

پانویس

  1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۹.
  2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. امام صادق (ع) در روایتی می‌فرماید: «عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ اسْتِغْنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏»؛ عزت مؤمن، بی‌نیازی او از مردم است. (ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۶۳).
  3. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸.
  4. حسین نوری طبرسی، مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، ج۲، ص۴۶۴.
  5. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲.
  6. ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۶، ص۲۳۵.
  7. ابوجعفر محمد بن علی ابن‌شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل‌ابی‌طالب (ع)، ج۴، ص۲۹۰.
  8. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۴۴.