ذلت‌ناپذیری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ذلت‌ناپذیری و عزت‌نفس داشتن، یک روحیه ذاتی است که انسان را از خضوع، سازش و خودباختگی در برابر ستمگران و صاحبان زر و زور و تزویر باز می‌دارد. چنین خصلتی از ویژگی‌های ذاتی برای انسان‌های غیور و الهی است. رمز برخورداری از این صفت، اطاعت‌پذیری محض از خدای متعال و عدم بندگی جز در برابر اوست. چنان که امام حسن مجتبی (ع) فرموده‌اند: اگر خواستار عزت بدون داشتن قوم و خویش و یا طالب شکوه بدون سلطنتی، از ذلت نافرمانی خدا، به سوی عزت اطاعت او حرکت کن[۱]. در مکتب اسلام از هر آنچه که زمینه‌ساز ذلت انسان شود، نهی شده است.

پیامبر اکرم (ص) روزی به اصحابش فرمود: با من بر این امر بیعت کنید که هیچ چیزی از مردم تقاضا نکنید[۲]. و یا امام صادق (ع) می‌فرماید: شیعیان ما از مردم چیزی را تقاضا نمی‌کنند، گرچه از گرسنگی بمیرند[۳]. و یا امام سجاد (ع) می‌فرمود: دوست ندارم دارای شتران سرخ مو (ثروت کلان) باشم ولی در برابر تحصیل آن، لحظه‌ای تن به ذلت دهم[۴].

ذلت‌ناپذیری در فرهنگ عاشورایی

واقعه کربلا را می‌توان به عنوان یکی از بارزترین جلوه‌های عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری معرفی کرد: آن حضرت پس از ردّ بیعت با یزید درباره عزت‌مندی و ذلت‌ناپذیری بسیار سخن گفت. در جایی فرمود: مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است[۵]. و یا در روز عاشورا فرمود: آگاه باشید این شخص فرومایه (یزید) مرا بین دو راهی مرگ و ذلت قرار داده است. هیهات که ما به ذلت تن دهیم[۶].

امام حسین(ع) روز عاشورا به سپاه دشمن فرمود: «آگاه باشید که بدکاره فرزند بدکاره مرا میان شهادت و خواری مخیر کرده است؛ و محال است که ما ذلت و خواری را بپذیریم، چیزی است که نه خدا و نه پیامبر (ص) و نه مؤمنان غیور آن را برای ما بپذیرند؛ و امکان ندارد که دامن‌های پاک و مردان آزاده تسلیم ستمگران شوند بلکه مرگ شرافتمندانه را بر ذلت و خواری ترجیح می‌دهند»[۷]. ابن ابی الحدید گوید: بزرگ‌ترین کسی که ذلت را نپذیرفت و از تسلیم شدن در برابر ظالمان و متجاوزان سرباز زد ابوعبدالله حسین بن علی (ع) است که امان و سلامتی بر او و یارانش عرضه شد ولی قبول نکرده و ذلت را نپذیرفتند[۸].[۹]

ذلت‌ناپذیری امام کاظم (ع)

پیشوایان معصوم (ع) در حال صلح یا جنگ - بر همین روش عمل می‌کردند و هیچ‌گاه حتی در بدترین و سخت‌ترین شرایط به ذلت تن نمی‌دادند. در زمانی که امام کاظم (ع) در سخت‌ترین شرایط زندان به سر می‌برد روزی هارون، وزیرش یحیی بن خالد برمکی را به حضور ‌طلبید و گفت: به زندان برو و موسی بن جعفر (ع) را از غل و زنجیر آزاد کن. سلام مرا به او برسان و بگو اگر از من درخواست عفو نمایی، تو را آزاد می‌کنم.

امام کاظم (ع) در پاسخ یحیی فرمود: من بیش از یک هفته در این دنیا نخواهم ماند... از جانب من به هارون بگو تو به زودی در فردای قیامت در پیشگاه عدل الهی زانو می‌زنی و در آنجا معلوم می‌شود که ظالم و ستمگر کیست؟[۱۰] به آن بزرگ‌مرد الهی که سالیان طولانی در زندان هارون به سر می‌برد، هر از گاهی از این درخواست‌ها می‌رسید، اما همواره و با کمال صلابت در برابر حاکم ستمگر (هارون) ایستادگی می‌کرد و مرگ باعزت را در برابر زندگی با ذلت ترجیح می‌داد[۱۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۳۹.
  2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸. امام صادق (ع) در روایتی می‌فرماید: «عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ اسْتِغْنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏»؛ عزت مؤمن، بی‌نیازی او از مردم است. (ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (فروع کافی)، ج۵، ص۶۳).
  3. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۸.
  4. حسین نوری طبرسی، مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، ج۲، ص۴۶۴.
  5. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲.
  6. ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۶، ص۲۳۵.
  7. کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۸۷.
  8. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۳۰۲.
  9. نظری منفرد، علی، نهضت‌های پس از عاشورا، ص ۱۴۰.
  10. ابوجعفر محمد بن علی ابن‌شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل‌ابی‌طالب (ع)، ج۴، ص۲۹۰.
  11. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۴۴.