رستگاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[رستگاری در لغت]] - [[رستگاری در قرآن]] - [[رستگاری در اخلاق اسلامی]] - [[رستگاری در معارف دعا و زیارات]] - [[رستگاری در معارف و سیره حسینی]] - [[رستگاری در معارف و سیره سجادی]] - [[رستگاری در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[رستگاری در لغت]] - [[رستگاری در قرآن]] - [[رستگاری در حدیث]] - [[رستگاری در کلام اسلامی]] - [[رستگاری در فلسفه اسلامی]] - [[رستگاری در عرفان اسلامی]] - [[رستگاری در معارف دعا و زیارات]] - [[رستگاری در معارف و سیره سجادی]] - [[رستگاری در فقه سیاسی]]</div>


'''رستگاری''' یا '''فلاح'''، [[پیروزی]] و رسیدن به [[خواسته‌ها]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>.
'''رستگاری''' یا '''فلاح'''، [[پیروزی]] و رسیدن به [[خواسته‌ها]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
== واژه‌شناسی لغوی ==
* [[رستگار]]، واژه‌ای [[فارسی]] و مرکّب از مصدر مرخم "رست" به معنای رهیدن، [[آزاد]] شدن و [[نجات]] یافتن و پسوند فاعل‌ساز «گار» است<ref>فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲-۱۶۵۳، «رستگار».</ref> و به معنای [[رهایی]] یابنده، خلاص شونده و [[نجات]] یابنده به کار می‌رود<ref>برهان قاطع، ص۵۴۱؛ فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲، «رستگار».</ref> این واژه در ترکیب با "یا" بر حاصل مصدر دلالت می‌کند، بنابراین "رستگاری" به معنی [[رهایی]] و خلاصی است<ref>فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲؛ فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۶۵۲، «رستگاری».</ref>رستگاری، معادل‌هایی در زبان [[عربی]] دارد: "[[فلاح]]" از ریشه "ف - ل - ح" که به معنای [[پیروزی]]، [[رهایی]]، ماندن در [[نعمت‌ها]] و [[خیرات]]<ref>العین، ج۳، ص۲۳۳؛ الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۷-۵۴۸، «فلح».</ref>، نیز به مقصود رسیدن و کامیابی است<ref>تاج العروس، ج۴، ص۱۵۸، «فلح».</ref> معانی دیگری مانند غذای [[سحرگاهان]]، شخم زدن و دگرگون کردن نیز برای [[فلاح]] یاد شده‌اند<ref>الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۵۰؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۸، «فلح».</ref>؛ "[[فوز]]" از ریشه "ف - و - ز" به معنای [[پیروزی]] و دست یافتن به [[امنیت]] و خوبی است<ref>العین، ج۷، ص۳۸۹؛ الصحاح، ج۳، ص۸۹۰؛ لسان العرب، ج۵، ص۳۹۲، «فوز».</ref> و در مرتبه پس از [[فلاح]]<ref>التحقيق، ج۹، ص۱۳۴، ۱۵۵، «فلح، فوز».</ref> این ریشه در معنای هلاک نیز به کار رفته، زیرا هلاک شده از [[رنج]] و سختی‌های این [[دنیا]] رها می‌شود<ref>التحقيق، ج۹، ص۱۵۵.</ref>؛ [[سعادت]] از ریشه "س -{{ع}} - د" به معنای خیر، [[شادی]] و میمنت و در مقابل نحوست و [[شقاوت]] است<ref>العین، ج۱، ص۳۲۱؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۷۵؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۱۳، «سعد».</ref> برخی، آن را [[یاری]] کردن امور [[الهی]] به [[انسان]] برای رسیدن به خیر<ref>مفردات، ص۴۱۰، «سعد».</ref> و بعضی دیگر، حالتی معنا کرده‌اند که مقتضی خیر و [[فضل]] و [[صلاح]] است<ref>التحقيق، ج۵، ص۱۲۷، «سعد».</ref><ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>.
[[رستگار]]، واژه‌ای [[فارسی]] و مرکّب از مصدر مرخم "رست" به معنای رهیدن، [[آزاد]] شدن و [[نجات]] یافتن و پسوند فاعل‌ساز «گار» است<ref>فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲-۱۶۵۳، «رستگار».</ref> و به معنای [[رهایی]] یابنده، خلاص شونده و [[نجات]] یابنده به کار می‌رود<ref>برهان قاطع، ص۵۴۱؛ فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲، «رستگار».</ref> این واژه در ترکیب با "یا" بر حاصل مصدر دلالت می‌کند، بنابراین "رستگاری" به معنی [[رهایی]] و خلاصی است<ref>فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲؛ فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۶۵۲، «رستگاری».</ref>رستگاری، معادل‌هایی در زبان [[عربی]] دارد: "[[فلاح]]" از ریشه "ف - ل - ح" که به معنای [[پیروزی]]، [[رهایی]]، ماندن در [[نعمت‌ها]] و [[خیرات]]<ref>العین، ج۳، ص۲۳۳؛ الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۷-۵۴۸، «فلح».</ref>، نیز به مقصود رسیدن و کامیابی است<ref>تاج العروس، ج۴، ص۱۵۸، «فلح».</ref> معانی دیگری مانند غذای [[سحرگاهان]]، شخم زدن و دگرگون کردن نیز برای [[فلاح]] یاد شده‌اند<ref>الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۵۰؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۸، «فلح».</ref>؛ "[[فوز]]" از ریشه "ف - و - ز" به معنای [[پیروزی]] و دست یافتن به [[امنیت]] و خوبی است<ref>العین، ج۷، ص۳۸۹؛ الصحاح، ج۳، ص۸۹۰؛ لسان العرب، ج۵، ص۳۹۲، «فوز».</ref> و در مرتبه پس از [[فلاح]]<ref>التحقيق، ج۹، ص۱۳۴، ۱۵۵، «فلح، فوز».</ref> این ریشه در معنای هلاک نیز به کار رفته، زیرا هلاک شده از [[رنج]] و سختی‌های این [[دنیا]] رها می‌شود<ref>التحقيق، ج۹، ص۱۵۵.</ref>؛ [[سعادت]] از ریشه "س -{{ع}} - د" به معنای خیر، [[شادی]] و میمنت و در مقابل نحوست و [[شقاوت]] است<ref>العین، ج۱، ص۳۲۱؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۷۵؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۱۳، «سعد».</ref> برخی، آن را [[یاری]] کردن امور [[الهی]] به [[انسان]] برای رسیدن به خیر<ref>مفردات، ص۴۱۰، «سعد».</ref> و بعضی دیگر، حالتی معنا کرده‌اند که مقتضی خیر و [[فضل]] و [[صلاح]] است<ref>التحقيق، ج۵، ص۱۲۷، «سعد».</ref><ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>.
*ریشه فلاح از فَلاح به معنای شکافتن [[زمین]] است و از این رو به کشاورز، "فلاح" گفته می‌‌شود و به [[کشاورزی]] "فلاحت". شکافتن موانع و جلو رفتن و رشد کردن و بالندگی، فلاح است.
*[[شعار]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} در آغاز [[دعوت]] این بود: {{متن حدیث|قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا}}، به یکتایی [[خداوند]] [[ایمان]] بیاورید تا [[رستگار]] شوید. در [[اذان]] و اقامه هم [[دعوت]] به فلاح است {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ}}. به کسی هم که [[رستگار]] شود و به آن رشد لازم در مسیر [[انسانیت]] برسد "مُفلح" گفته می‌شود. در [[حدیثی]] فراخوانی به فلاح که در [[اذان]] است، چنین [[تفسیر]] شده است: روی آورید به سوی بقای بی‌فنا، [[نجات]] بی‌هلاکت، حیات بی‌مرگ، [[نعمت]] بی‌پایان، مسرت بی‌اندوه، اُنس بی‌وحشت، [[نور]] بی‌ظلمت، [[گشایش]] بی‌تنگنایی <ref>معانی الأخبار، ص۴۰.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]].</ref>.


==معنای اصطلاحی==
ریشه فلاح از فَلاح به معنای شکافتن [[زمین]] است و از این رو به کشاورز، "فلاح" گفته می‌‌شود و به [[کشاورزی]] "فلاحت". شکافتن موانع و جلو رفتن و رشد کردن و بالندگی، فلاح است.
* رستگاری در اصطلاح، [[ادراک]] [[خیر]] و امر ملایم با نفس، فراهم بودن اسباب [[نعمت]] و رسیدن به [[نعمت]] بی‌نقمت است<ref>تفسير صدر المتألهين، ج۵، ص۵۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۷۴؛ نمونه، ج۹، ص۲۳۵.</ref> این خیر، در هر پدیده‌ای به حسب آن موجود است، به گونه‌ای که آن پدیده به سبب آن خیر به کمال رسیده و [[لذت]] می‌یابد و در [[انسان]] به این معناست که به خیر به حسب [[قوای روحی]] و بدنی خویش برسد و با آن در [[نعمت]] و [[لذت]] به سر برد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۸.</ref><ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>.


==رستگاری در [[مکتب]] [[اعتقادی]]==
[[شعار]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} در آغاز [[دعوت]] این بود: {{متن حدیث|قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا}}، به یکتایی [[خداوند]] [[ایمان]] بیاورید تا [[رستگار]] شوید. در [[اذان]] و اقامه هم [[دعوت]] به فلاح است {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ}}. به کسی هم که [[رستگار]] شود و به آن رشد لازم در مسیر [[انسانیت]] برسد "مُفلح" گفته می‌شود. در [[حدیثی]] فراخوانی به فلاح که در [[اذان]] است، چنین [[تفسیر]] شده است: روی آورید به سوی بقای بی‌فنا، [[نجات]] بی‌هلاکت، حیات بی‌مرگ، [[نعمت]] بی‌پایان، مسرت بی‌اندوه، اُنس بی‌وحشت، [[نور]] بی‌ظلمت، [[گشایش]] بی‌تنگنایی <ref>معانی الأخبار، ص۴۰.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]].</ref>.


==رستگاری در [[ادیان الهی]]==
== معنای اصطلاحی ==
رستگاری در اصطلاح، [[ادراک]] [[خیر]] و امر ملایم با نفس، فراهم بودن اسباب [[نعمت]] و رسیدن به [[نعمت]] بی‌نقمت است<ref>تفسير صدر المتألهين، ج۵، ص۵۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۷۴؛ نمونه، ج۹، ص۲۳۵.</ref> این خیر، در هر پدیده‌ای به حسب آن موجود است، به گونه‌ای که آن پدیده به سبب آن خیر به کمال رسیده و [[لذت]] می‌یابد و در [[انسان]] به این معناست که به خیر به حسب [[قوای روحی]] و بدنی خویش برسد و با آن در [[نعمت]] و [[لذت]] به سر برد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۸.</ref><ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>.


==رستگاری در [[قرآن]]==
== رستگاری در [[مکتب]] [[اعتقادی]] ==


==[[حقیقت]] و [[جایگاه]] رستگاری==
== رستگاری در [[ادیان الهی]] ==


==اکتسابی بودن رستگاری==
== رستگاری در [[قرآن]] ==


==اسباب رستگاری==
== [[حقیقت]] و جایگاه رستگاری ==


===[[ایمان]]===
== اکتسابی بودن رستگاری ==


===[[اطاعت از خدا]] و [[اطاعت از پیامبر|پیامبر]]{{صل}} و [[ترس از خدا]]===  
== اسباب رستگاری ==


===بزرگ داشتن و [[یاری]] کردن [[پیامبر اکرم]]{{صل}}===
=== [[ایمان]] ===


===فراهم ساختن وسیله [[نزدیکی به خدا]]===
=== [[اطاعت از خدا]] و [[اطاعت از پیامبر|پیامبر]] {{صل}} و [[ترس از خدا]] ===  


===[[تقوا]]===
=== بزرگ داشتن و [[یاری]] کردن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} ===


===[[تزکیه نفس]] و [[انفاق]]===
=== فراهم ساختن وسیله [[نزدیکی به خدا]] ===


===[[عبادت]] و [[یاد خدا]]===
=== [[تقوا]] ===


===[[راستی]]===
=== [[تزکیه نفس]] و [[انفاق]] ===


===[[صبر]]===
=== [[عبادت]] و [[یاد خدا]] ===


===[[توبه]]===
=== [[راستی]] ===


===[[هجرت]] و [[جهاد]]===
=== [[صبر]] ===


===پاسداشت و تقویت [[فرهنگ دینی]]===
=== [[توبه]] ===
 
=== [[هجرت]] و [[جهاد]] ===
 
=== پاسداشت و تقویت [[فرهنگ دینی]] ===


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[سعادت]]
* [[سعادت]]
* [[شقاوت]]
* [[شقاوت]]
خط ۶۴: خط ۶۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:رستگاری]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۷

رستگاری یا فلاح، پیروزی و رسیدن به خواسته‌ها در دنیا و آخرت[۱].

واژه‌شناسی لغوی

رستگار، واژه‌ای فارسی و مرکّب از مصدر مرخم "رست" به معنای رهیدن، آزاد شدن و نجات یافتن و پسوند فاعل‌ساز «گار» است[۲] و به معنای رهایی یابنده، خلاص شونده و نجات یابنده به کار می‌رود[۳] این واژه در ترکیب با "یا" بر حاصل مصدر دلالت می‌کند، بنابراین "رستگاری" به معنی رهایی و خلاصی است[۴]رستگاری، معادل‌هایی در زبان عربی دارد: "فلاح" از ریشه "ف - ل - ح" که به معنای پیروزی، رهایی، ماندن در نعمت‌ها و خیرات[۵]، نیز به مقصود رسیدن و کامیابی است[۶] معانی دیگری مانند غذای سحرگاهان، شخم زدن و دگرگون کردن نیز برای فلاح یاد شده‌اند[۷]؛ "فوز" از ریشه "ف - و - ز" به معنای پیروزی و دست یافتن به امنیت و خوبی است[۸] و در مرتبه پس از فلاح[۹] این ریشه در معنای هلاک نیز به کار رفته، زیرا هلاک شده از رنج و سختی‌های این دنیا رها می‌شود[۱۰]؛ سعادت از ریشه "س -(ع) - د" به معنای خیر، شادی و میمنت و در مقابل نحوست و شقاوت است[۱۱] برخی، آن را یاری کردن امور الهی به انسان برای رسیدن به خیر[۱۲] و بعضی دیگر، حالتی معنا کرده‌اند که مقتضی خیر و فضل و صلاح است[۱۳][۱۴].

ریشه فلاح از فَلاح به معنای شکافتن زمین است و از این رو به کشاورز، "فلاح" گفته می‌‌شود و به کشاورزی "فلاحت". شکافتن موانع و جلو رفتن و رشد کردن و بالندگی، فلاح است.

شعار پیامبر خدا (ص) در آغاز دعوت این بود: «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا»، به یکتایی خداوند ایمان بیاورید تا رستگار شوید. در اذان و اقامه هم دعوت به فلاح است «حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ». به کسی هم که رستگار شود و به آن رشد لازم در مسیر انسانیت برسد "مُفلح" گفته می‌شود. در حدیثی فراخوانی به فلاح که در اذان است، چنین تفسیر شده است: روی آورید به سوی بقای بی‌فنا، نجات بی‌هلاکت، حیات بی‌مرگ، نعمت بی‌پایان، مسرت بی‌اندوه، اُنس بی‌وحشت، نور بی‌ظلمت، گشایش بی‌تنگنایی [۱۵][۱۶].

معنای اصطلاحی

رستگاری در اصطلاح، ادراک خیر و امر ملایم با نفس، فراهم بودن اسباب نعمت و رسیدن به نعمت بی‌نقمت است[۱۷] این خیر، در هر پدیده‌ای به حسب آن موجود است، به گونه‌ای که آن پدیده به سبب آن خیر به کمال رسیده و لذت می‌یابد و در انسان به این معناست که به خیر به حسب قوای روحی و بدنی خویش برسد و با آن در نعمت و لذت به سر برد[۱۸][۱۹].

رستگاری در مکتب اعتقادی

رستگاری در ادیان الهی

رستگاری در قرآن

حقیقت و جایگاه رستگاری

اکتسابی بودن رستگاری

اسباب رستگاری

ایمان

اطاعت از خدا و پیامبر (ص) و ترس از خدا

بزرگ داشتن و یاری کردن پیامبر اکرم (ص)

فراهم ساختن وسیله نزدیکی به خدا

تقوا

تزکیه نفس و انفاق

عبادت و یاد خدا

راستی

صبر

توبه

هجرت و جهاد

پاسداشت و تقویت فرهنگ دینی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. یوسف‌زاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.
  2. فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲-۱۶۵۳، «رستگار».
  3. برهان قاطع، ص۵۴۱؛ فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲، «رستگار».
  4. فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲؛ فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۶۵۲، «رستگاری».
  5. العین، ج۳، ص۲۳۳؛ الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۷-۵۴۸، «فلح».
  6. تاج العروس، ج۴، ص۱۵۸، «فلح».
  7. الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۵۰؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۸، «فلح».
  8. العین، ج۷، ص۳۸۹؛ الصحاح، ج۳، ص۸۹۰؛ لسان العرب، ج۵، ص۳۹۲، «فوز».
  9. التحقيق، ج۹، ص۱۳۴، ۱۵۵، «فلح، فوز».
  10. التحقيق، ج۹، ص۱۵۵.
  11. العین، ج۱، ص۳۲۱؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۷۵؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۱۳، «سعد».
  12. مفردات، ص۴۱۰، «سعد».
  13. التحقيق، ج۵، ص۱۲۷، «سعد».
  14. یوسف‌زاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.
  15. معانی الأخبار، ص۴۰.
  16. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی.
  17. تفسير صدر المتألهين، ج۵، ص۵۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۷۴؛ نمونه، ج۹، ص۲۳۵.
  18. المیزان، ج۱۱، ص۱۸.
  19. یوسف‌زاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.