سهو در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سیره معصوم}}
{{سیره معصوم}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[سهو]]''' است. "'''[[سهو]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سهو در لغت]] - [[سهو در فقه اسلامی]]</div>
| موضوع مرتبط = سهو
| عنوان مدخل = [[سهو]]
| مداخل مرتبط = [[سهو در لغت]] - [[سهو در فقه اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[سهو]] در لغت به معنای [[غفلت]] از چیزی، و عدم توجه [[قلب]] به آن است. هرگاه کسی از جزء اجزای [[نماز]] [[غافل]] شود، گفته می‌شود او در نماز خود سهو کرد<ref>خلیل بن احمد (فراهیدی)، کتاب العین، ج۴، ص۷۱؛ ازهری، تهذیب اللغة، ج۶، ص۱۹۴؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۴۰۶؛ ابن سیده، المحکم والمحیط الاعظم، ج۴، ص۴۰۶.</ref>. برخی می‌گویند سهو در برابر [[تذکر]]، عبارت است از: «محو شدن صورت [[علمی]] شیء از [[قوه]] ذاکره [[انسان]]، بدون محو آن از [[حافظه]]؛ به گونه‌ای که با اندک [[تأمل]] و تذکری به یاد می‌آورد»<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج۲، ص۹۰۸؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۸۸؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱۹، ص۵۵۵.</ref>. تفاوت سهو با [[نسیان]] در آن است که در سهو، صورت علمی شیء تنها از قوه ذاکره محو می‌شود، نه از [[خزانه]] حافظه؛ اما در نسیان، صورت علمی شیء از خزانه حافظه نیز محو می‌شود و تنها با [[یادگیری]] [[مجدد]] با مراجعه، در [[ذهن]] حاضر می‌شود؛ نه با تذکر اجمالی و تأمل. در [[حقیقت]]، سهو حالت متوسط میان تذکر و نسیان است<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۲، ص۹۰۸؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۸۸؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۵۵۵.</ref>. تفاوت سهو با [[شک]] نیز روشن است. شک، [[تساوی]] دو طرف احتمال است. منشأ تردد و تساوی احتمال می‌تواند سهو یا نسیان باشد. بنابراین، سهو از اسباب شک است؛ بدین علت از باب نامیدن مسبب به اسم سبب- سهو بر شک نیز اطلاق شده است<ref>خویی، المستند فی شرح العروة الوثقی، ج۷، ص۴۹.</ref>.
«[[سهو]]» در لغت به معنای [[غفلت]] از چیزی، و عدم توجه [[قلب]] به آن است. هرگاه کسی از جزء اجزای [[نماز]] [[غافل]] شود، گفته می‌شود او در نماز خود سهو کرد<ref>خلیل بن احمد (فراهیدی)، کتاب العین، ج۴، ص۷۱؛ ازهری، تهذیب اللغة، ج۶، ص۱۹۴؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۴۰۶؛ ابن سیده، المحکم والمحیط الاعظم، ج۴، ص۴۰۶.</ref>. برخی می‌گویند سهو در برابر [[تذکر]]، عبارت است از: «محو شدن صورت [[علمی]] شیء از [[قوه]] ذاکره [[انسان]]، بدون محو آن از [[حافظه]]؛ به گونه‌ای که با اندک [[تأمل]] و تذکری به یاد می‌آورد»<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج۲، ص۹۰۸؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۸۸؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱۹، ص۵۵۵.</ref>. تفاوت سهو با [[نسیان]] در آن است که در سهو، صورت علمی شیء تنها از قوه ذاکره محو می‌شود، نه از [[خزانه]] حافظه؛ اما در نسیان، صورت علمی شیء از خزانه حافظه نیز محو می‌شود و تنها با [[یادگیری]] [[مجدد]] با مراجعه، در [[ذهن]] حاضر می‌شود؛ نه با تذکر اجمالی و تأمل. در [[حقیقت]]، سهو حالت متوسط میان تذکر و نسیان است<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۲، ص۹۰۸؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۸۸؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۵۵۵.</ref>. تفاوت سهو با [[شک]] نیز روشن است. شک، [[تساوی]] دو طرف احتمال است. منشأ تردد و تساوی احتمال می‌تواند سهو یا نسیان باشد. بنابراین، سهو از اسباب شک است؛ بدین علت از باب نامیدن مسبب به اسم سبب- سهو بر شک نیز اطلاق شده است<ref>خویی، المستند فی شرح العروة الوثقی، ج۷، ص۴۹.</ref>.


سزاوار است دو واژه [[خطا]] و [[اشتباه]]، که گاهی مترادف با کلمه سهو شمرده می‌شود، از نظر لغت ارزیابی شود. واژه خطا، در لغت به معنای برگشتن از یک سو به سوی دیگر است؛ به این معنا که کسی [[اراده]] می‌کند کاری انجام دهد و در عمل، کار دیگری از او سر می‌زند<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص۶۱۲.</ref>. واژه [[اشتباه]] در لغت به معنای گره خوردن و مشکل شدن کار، و همچنین به معنای همانند شدن دو چیز آمده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۵۰۵.</ref>.
سزاوار است دو واژه [[خطا]] و [[اشتباه]]، که گاهی مترادف با کلمه سهو شمرده می‌شود، از نظر لغت ارزیابی شود. واژه خطا، در لغت به معنای برگشتن از یک سو به سوی دیگر است؛ به این معنا که کسی [[اراده]] می‌کند کاری انجام دهد و در عمل، کار دیگری از او سر می‌زند<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص۶۱۲.</ref>. واژه [[اشتباه]] در لغت به معنای گره خوردن و مشکل شدن کار، و همچنین به معنای همانند شدن دو چیز آمده است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۵۰۵.</ref>.


[[نبی]]: واژه‌شناسان می‌گویند واژه نبی از دو ماده آمده است:
[[نبی]]: واژه‌شناسان می‌گویند واژه نبی از دو ماده آمده است:
#[[نبأ]]، این واژه به معنای خبر است. به [[پیامبر]] از آن رو نبی گفته می‌شود که از سوی [[خدای متعال]] خبر می‌آورد و به [[مردم]] خبر می‌دهد.
# [[نبأ]]، این واژه به معنای خبر است. به [[پیامبر]] از آن رو نبی گفته می‌شود که از سوی [[خدای متعال]] خبر می‌آورد و به [[مردم]] خبر می‌دهد.
#نَبوَه و نَبَاوَه، این واژه به معنای جای بلند و مکان مرتفع است. به پیامبر از آن رو نبی گفته می‌شود که از دیگر مردم [[مقام]] و [[منزلت]] والاتری دارد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۳۷؛ ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۳۸۵؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۲۵۵.</ref>.
# نَبوَه و نَبَاوَه، این واژه به معنای جای بلند و مکان مرتفع است. به پیامبر از آن رو نبی گفته می‌شود که از دیگر مردم [[مقام]] و [[منزلت]] والاتری دارد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۳۷؛ ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۳۸۵؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۲۵۵.</ref>.


در اصطلاح، به شخصی نبی گفته می‌شود که از سوی [[خداوند متعال]]، برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]] برانگیخته شده است تا [[معارف الهی]] را بدون واسطه از [[خداوند]] گرفته، به مردم برساند<ref>طیب، کلم الطیب، ص۱۴۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۲۹۰.</ref>. بنابراین محور بحث و محل [[نزاع]] [[اهل]] فن در [[سهو النبی]]، مصونیت و عدم مصونیت [[نبی اکرم]]{{صل}} از [[سهو]] و [[نسیان]]، در عرصه تطبیق [[شریعت]] و انجام دادن [[تکالیف شرعی]] خود است.<ref>[[عبدالله مهدوی|مهدوی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)| مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۸۵.</ref>
در اصطلاح، به شخصی نبی گفته می‌شود که از سوی [[خداوند متعال]]، برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]] برانگیخته شده است تا [[معارف الهی]] را بدون واسطه از [[خداوند]] گرفته، به مردم برساند<ref>طیب، کلم الطیب، ص۱۴۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۲۹۰.</ref>. بنابراین محور بحث و محل [[نزاع]] [[اهل]] فن در [[سهو النبی]]، مصونیت و عدم مصونیت [[نبی اکرم]] {{صل}} از [[سهو]] و [[نسیان]]، در عرصه تطبیق [[شریعت]] و انجام دادن [[تکالیف شرعی]] خود است.<ref>[[عبدالله مهدوی|مهدوی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)| مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۸۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
==[[سهو]] و [[نسیان]]==
«سهو» در لغت به معانی [[غفلت]] کردن، توجه نداشتن [[قلب]] به چیزی<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص۷۱.</ref> و [[اشتباه]]<ref>عمید، فرهنگ فارسی، ص۶۷۶.</ref> آمده است. برخی از [[اهل لغت]] «سهو» را به [[فراموشی]] معنا کرده و با نسیان یکی دانسته‌اند<ref>حمیری، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، ج۵، ص۳۲۴۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۴۰۶.</ref> و برخی نیز میان سهو و نسیان تفاوت‌هایی قائل شده‌اند<ref>ر.ک: مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱۹، ص۵۵۵؛ ر.ک: مصطفوی، التحقیق في کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۱۱۴-۱۱۶.</ref>. [[خلیل بن احمد فراهیدی]] «سهو» را به معنای غفلت و متوجه نبودن قلب می‌داند و می‌نویسد: {{عربی|السهو: الغفلة عن الشيء، و ذهاب القلب عنه و يقال: سها الرجل في صلاته}}؛ زمانی که از اجزا و [[افعال]] [[نماز]] [[غافل]] شود<ref>کتاب العین، ج۴، ص۷۱.</ref>.
ابن منظور می‌نویسد: «سهو و سهوه» از ماده {{عربی|سها يسهو سهواً و سهواً، فهو ساه و سهوان}} و به معنای نسیان و غفلت و رفتن قلب از چیزی به غیر آن است: {{عربی|السهو و السهوة: نسيان الشيء و الغفلة عنه و ذهاب القلب عنه إلى غيره}} و سهو در نماز، غفلت از اجزاء و افعال نماز است».
 
ابن منظور از [[ابن اثیر]] چنین نقل می‌کند: {{عربی|السهو في الشيء}}؛ یعنی ترک آن شیء بدون [[آگاهی]]؛ {{عربی|السهو عنه}}؛ یعنی ترک چیزی با آگاهی. [[آیه مبارکه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ}}<ref>«آنان که از نماز خویش غافلند» سوره ماعون، آیه ۵.</ref> از نوع دوم است<ref>لسان العرب، ج۱۴، ص۴۰۶.</ref>.
در هر حال در مباحث [[فقهی]]، هرگاه سخن از «سهو» به میان می‌آید؛ نسیان را هم در برمی گیرد؛ یعنی مکلّف کاری را از روی غفلت یا فراموشی انجام داده و یا ترک می‌کند<ref>عبد الرحمان، محمود، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة، ج۲، ص۲۴۷.</ref>؛ از این رو [[حکم شرعی]]، سهو و نسیان یکسان هستند<ref>ر.ک: محقق سبزواری، محمد باقر، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج۲، ص۳۶۷؛ علوی عاملی، مناهج الأخیار فی شرح الاستبصار، ج۱، ص۴۸۵.</ref>؛ چه آنکه کاربرد [[سهو]]، معمولاً در برابر عمد است<ref>مناهج الأخیار في شرح الاستبصار، ج۱، ص۴۸۵.</ref>؛ یعنی جایی که فرد با توجه و [[تذکّر]]، عملی را انجام می‌دهد یا ترک می‌کند؛ برخلاف سهو که منشأ فعل یا ترک عمل، [[غفلت]] یا [[فراموشی]] است. همچنین سهو، [[نسیان]] و غفلت از اسباب [[خطا]] به شمار می‌روند.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۶.</ref>
 
===نسیان===
«نسیان» از ماده «نسی» ضد [[حفظ]] و به یاد بودن (ذکر) و در نزد بیشتر [[اهل لغت]] به «ترک» مشهور است<ref>تاج العروس، ج۱۰، ص۳۶۶.</ref>. راغب [[اصفهانی]] در مفردات می‌نویسد: نسیان به معنای این است که [[انسان]]، ضبط و حفظ آنچه را که به [[امانت]] گرفته است، ترک کند؛ یا به دلیل [[ضعف]] [[قلب]] یا به دلیل غفلت یا از روی قصد تا اینکه یادش را از قلبش حذف کند؛ مثلاً گفته می‌شود: {{عربی|نسيته نسياناً}}<ref>مفردات راغب، ص۴۹۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا}}<ref>«و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵.</ref>؛ یعنی ترک کرد؛ زیرا «فراموش کننده» برای فراموشی [[مؤاخذه]] نمی‌شود.
«نَسیاً» با فتحه به معنای چیزی است که فراموش شده باشد: {{عربی|النسي: الشيء المنسي الذي لا يذكر}}؛ چیز فراموش شده‌ای که به یاد نیاید<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۳۲۳.</ref>. [[آیه مبارکه]]: {{متن قرآن|يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا}}<ref>«آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشاند؛ گفت: کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.</ref> و «أنسیت» به معنای أخَّرتُ است<ref>{{متن قرآن|فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}} «پس، برای آنکه لقای امروزتان را فراموش کردید (عذاب را) بچشید؛ ما (نیز) فراموشتان کرده‌ایم و عذاب جاودان را برای آنچه می‌کردید بچشید» سوره سجده، آیه ۱۴.</ref>.
نسیانی که [[خداوند]] مذمّت نموده، آن است که از روی تعمّد باشد، که عذری در آن نیست: {{متن قرآن|فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ}}<ref>«پس، برای آنکه لقای امروزتان را فراموش کردید (عذاب را) بچشید؛ ما (نیز) فراموشتان کرده‌ایم و عذاب جاودان را برای آنچه می‌کردید بچشید» سوره سجده، آیه ۱۴.</ref><ref>کتاب العین، ج۷، ص۳۰۴.</ref>. البته «[[نسیان]]» نزد اطباء، نقصان یا بطلان نیروی [[هوشیاری]] است<ref>تاج العروس، ج۱۰، ص۳۶۶.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۷.</ref>
 
===تفاوت [[سهو]] و نسیان===
با توجه به تعاریف لغوی و اصطلاحی هر یک از دو لغت «سهو» و «نسیان»، تفاوت بین این دو واژه از این قرار است:
«سهو» در لغت یعنی: فراموش کردن، [[غفلت]] کردن، [[فراموشی]]، [[لغزش]] و [[اشتباه]]. «نسیان» از چیزی است که بوده، و «سهو» از چیزی است که نبوده است. گفته می‌شود: {{عربی|نسيت ما عرفته}} و گفته نمی‌شود: {{عربی|سهوت عمّا عرفته}}، بلکه گفته می‌شود: {{عربی|سهوت عن السجود في الصلاة}}؛ سهو بدل از سجودی قرار داده شده است که نبود.
تفاوت «سهو» و «نسیان» در این است که «نسیان» به معنای فراموش کردن چیزی است که قبلاً می‌دانست، ولی «سهو» به معنای توجه نکردن به اموری است که باید به آن توجه کند، ولی مراد از سهو و نسیان مورد نظر، سهو و نسیان غیر اختیاری نیست که گاهی بر همه عارض می‌شود، بلکه سهو و نسیانی است که ناشی از عدم مبالات، عدم توجه و عدم [[محافظت]] بر [[امور دینی]] است.
[[اهل لغت]] معتقدند: نسیان آن است که [[انسان]] آنچه را که به یاد داشته، فراموش می‌کند، اما سهو ممکن است از چیزی باشد که انسان به یاد داشته، و هم ممکن است از چیزی باشد که به یاد نداشته است؛ زیرا سهو خفای معناست؛ به گونه‌ای که [[ادراک]] مسهو عنه ممتنع است<ref>الفروق اللغویة، ص۵۳۹.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:IM009874.jpg|22px]] [[عبدالله مهدوی|مهدوی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)| مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۱۳''']]
# [[پرونده:IM009874.jpg|22px]] [[عبدالله مهدوی|مهدوی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)| مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۱۳''']]
# [[پرونده:1379701.jpg|22px]] [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|'''عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۵: خط ۴۶:


[[رده:سهو]]
[[رده:سهو]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۲۰

مقدمه

«سهو» در لغت به معنای غفلت از چیزی، و عدم توجه قلب به آن است. هرگاه کسی از جزء اجزای نماز غافل شود، گفته می‌شود او در نماز خود سهو کرد[۱]. برخی می‌گویند سهو در برابر تذکر، عبارت است از: «محو شدن صورت علمی شیء از قوه ذاکره انسان، بدون محو آن از حافظه؛ به گونه‌ای که با اندک تأمل و تذکری به یاد می‌آورد»[۲]. تفاوت سهو با نسیان در آن است که در سهو، صورت علمی شیء تنها از قوه ذاکره محو می‌شود، نه از خزانه حافظه؛ اما در نسیان، صورت علمی شیء از خزانه حافظه نیز محو می‌شود و تنها با یادگیری مجدد با مراجعه، در ذهن حاضر می‌شود؛ نه با تذکر اجمالی و تأمل. در حقیقت، سهو حالت متوسط میان تذکر و نسیان است[۳]. تفاوت سهو با شک نیز روشن است. شک، تساوی دو طرف احتمال است. منشأ تردد و تساوی احتمال می‌تواند سهو یا نسیان باشد. بنابراین، سهو از اسباب شک است؛ بدین علت از باب نامیدن مسبب به اسم سبب- سهو بر شک نیز اطلاق شده است[۴].

سزاوار است دو واژه خطا و اشتباه، که گاهی مترادف با کلمه سهو شمرده می‌شود، از نظر لغت ارزیابی شود. واژه خطا، در لغت به معنای برگشتن از یک سو به سوی دیگر است؛ به این معنا که کسی اراده می‌کند کاری انجام دهد و در عمل، کار دیگری از او سر می‌زند[۵]. واژه اشتباه در لغت به معنای گره خوردن و مشکل شدن کار، و همچنین به معنای همانند شدن دو چیز آمده است[۶].

نبی: واژه‌شناسان می‌گویند واژه نبی از دو ماده آمده است:

  1. نبأ، این واژه به معنای خبر است. به پیامبر از آن رو نبی گفته می‌شود که از سوی خدای متعال خبر می‌آورد و به مردم خبر می‌دهد.
  2. نَبوَه و نَبَاوَه، این واژه به معنای جای بلند و مکان مرتفع است. به پیامبر از آن رو نبی گفته می‌شود که از دیگر مردم مقام و منزلت والاتری دارد[۷].

در اصطلاح، به شخصی نبی گفته می‌شود که از سوی خداوند متعال، برای هدایت انسان‌ها برانگیخته شده است تا معارف الهی را بدون واسطه از خداوند گرفته، به مردم برساند[۸]. بنابراین محور بحث و محل نزاع اهل فن در سهو النبی، مصونیت و عدم مصونیت نبی اکرم (ص) از سهو و نسیان، در عرصه تطبیق شریعت و انجام دادن تکالیف شرعی خود است.[۹]

سهو و نسیان

«سهو» در لغت به معانی غفلت کردن، توجه نداشتن قلب به چیزی[۱۰] و اشتباه[۱۱] آمده است. برخی از اهل لغت «سهو» را به فراموشی معنا کرده و با نسیان یکی دانسته‌اند[۱۲] و برخی نیز میان سهو و نسیان تفاوت‌هایی قائل شده‌اند[۱۳]. خلیل بن احمد فراهیدی «سهو» را به معنای غفلت و متوجه نبودن قلب می‌داند و می‌نویسد: السهو: الغفلة عن الشيء، و ذهاب القلب عنه و يقال: سها الرجل في صلاته؛ زمانی که از اجزا و افعال نماز غافل شود[۱۴]. ابن منظور می‌نویسد: «سهو و سهوه» از ماده سها يسهو سهواً و سهواً، فهو ساه و سهوان و به معنای نسیان و غفلت و رفتن قلب از چیزی به غیر آن است: السهو و السهوة: نسيان الشيء و الغفلة عنه و ذهاب القلب عنه إلى غيره و سهو در نماز، غفلت از اجزاء و افعال نماز است».

ابن منظور از ابن اثیر چنین نقل می‌کند: السهو في الشيء؛ یعنی ترک آن شیء بدون آگاهی؛ السهو عنه؛ یعنی ترک چیزی با آگاهی. آیه مبارکه ﴿الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ[۱۵] از نوع دوم است[۱۶]. در هر حال در مباحث فقهی، هرگاه سخن از «سهو» به میان می‌آید؛ نسیان را هم در برمی گیرد؛ یعنی مکلّف کاری را از روی غفلت یا فراموشی انجام داده و یا ترک می‌کند[۱۷]؛ از این رو حکم شرعی، سهو و نسیان یکسان هستند[۱۸]؛ چه آنکه کاربرد سهو، معمولاً در برابر عمد است[۱۹]؛ یعنی جایی که فرد با توجه و تذکّر، عملی را انجام می‌دهد یا ترک می‌کند؛ برخلاف سهو که منشأ فعل یا ترک عمل، غفلت یا فراموشی است. همچنین سهو، نسیان و غفلت از اسباب خطا به شمار می‌روند.[۲۰]

نسیان

«نسیان» از ماده «نسی» ضد حفظ و به یاد بودن (ذکر) و در نزد بیشتر اهل لغت به «ترک» مشهور است[۲۱]. راغب اصفهانی در مفردات می‌نویسد: نسیان به معنای این است که انسان، ضبط و حفظ آنچه را که به امانت گرفته است، ترک کند؛ یا به دلیل ضعف قلب یا به دلیل غفلت یا از روی قصد تا اینکه یادش را از قلبش حذف کند؛ مثلاً گفته می‌شود: نسيته نسياناً[۲۲]؛ ﴿وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا[۲۳]؛ یعنی ترک کرد؛ زیرا «فراموش کننده» برای فراموشی مؤاخذه نمی‌شود. «نَسیاً» با فتحه به معنای چیزی است که فراموش شده باشد: النسي: الشيء المنسي الذي لا يذكر؛ چیز فراموش شده‌ای که به یاد نیاید[۲۴]. آیه مبارکه: ﴿يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا[۲۵] و «أنسیت» به معنای أخَّرتُ است[۲۶]. نسیانی که خداوند مذمّت نموده، آن است که از روی تعمّد باشد، که عذری در آن نیست: ﴿فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ[۲۷][۲۸]. البته «نسیان» نزد اطباء، نقصان یا بطلان نیروی هوشیاری است[۲۹].[۳۰]

تفاوت سهو و نسیان

با توجه به تعاریف لغوی و اصطلاحی هر یک از دو لغت «سهو» و «نسیان»، تفاوت بین این دو واژه از این قرار است: «سهو» در لغت یعنی: فراموش کردن، غفلت کردن، فراموشی، لغزش و اشتباه. «نسیان» از چیزی است که بوده، و «سهو» از چیزی است که نبوده است. گفته می‌شود: نسيت ما عرفته و گفته نمی‌شود: سهوت عمّا عرفته، بلکه گفته می‌شود: سهوت عن السجود في الصلاة؛ سهو بدل از سجودی قرار داده شده است که نبود. تفاوت «سهو» و «نسیان» در این است که «نسیان» به معنای فراموش کردن چیزی است که قبلاً می‌دانست، ولی «سهو» به معنای توجه نکردن به اموری است که باید به آن توجه کند، ولی مراد از سهو و نسیان مورد نظر، سهو و نسیان غیر اختیاری نیست که گاهی بر همه عارض می‌شود، بلکه سهو و نسیانی است که ناشی از عدم مبالات، عدم توجه و عدم محافظت بر امور دینی است. اهل لغت معتقدند: نسیان آن است که انسان آنچه را که به یاد داشته، فراموش می‌کند، اما سهو ممکن است از چیزی باشد که انسان به یاد داشته، و هم ممکن است از چیزی باشد که به یاد نداشته است؛ زیرا سهو خفای معناست؛ به گونه‌ای که ادراک مسهو عنه ممتنع است[۳۱].[۳۲]

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد (فراهیدی)، کتاب العین، ج۴، ص۷۱؛ ازهری، تهذیب اللغة، ج۶، ص۱۹۴؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۴۰۶؛ ابن سیده، المحکم والمحیط الاعظم، ج۴، ص۴۰۶.
  2. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج۲، ص۹۰۸؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۸۸؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱۹، ص۵۵۵.
  3. روض الجنان و روح الجنان، ج۲، ص۹۰۸؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۸۸؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۵۵۵.
  4. خویی، المستند فی شرح العروة الوثقی، ج۷، ص۴۹.
  5. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص۶۱۲.
  6. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۵۰۵.
  7. ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۳۷؛ ازهری، تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۳۸۵؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۲۵۵.
  8. طیب، کلم الطیب، ص۱۴۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۲۹۰.
  9. مهدوی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات، ج۱۳، ص ۸۵.
  10. فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص۷۱.
  11. عمید، فرهنگ فارسی، ص۶۷۶.
  12. حمیری، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، ج۵، ص۳۲۴۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۴۰۶.
  13. ر.ک: مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۱۹، ص۵۵۵؛ ر.ک: مصطفوی، التحقیق في کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۱۱۴-۱۱۶.
  14. کتاب العین، ج۴، ص۷۱.
  15. «آنان که از نماز خویش غافلند» سوره ماعون، آیه ۵.
  16. لسان العرب، ج۱۴، ص۴۰۶.
  17. عبد الرحمان، محمود، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة، ج۲، ص۲۴۷.
  18. ر.ک: محقق سبزواری، محمد باقر، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج۲، ص۳۶۷؛ علوی عاملی، مناهج الأخیار فی شرح الاستبصار، ج۱، ص۴۸۵.
  19. مناهج الأخیار في شرح الاستبصار، ج۱، ص۴۸۵.
  20. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۴۶.
  21. تاج العروس، ج۱۰، ص۳۶۶.
  22. مفردات راغب، ص۴۹۱.
  23. «و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵.
  24. لسان العرب، ج۱۵، ص۳۲۳.
  25. «آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشاند؛ گفت: کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.
  26. ﴿فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «پس، برای آنکه لقای امروزتان را فراموش کردید (عذاب را) بچشید؛ ما (نیز) فراموشتان کرده‌ایم و عذاب جاودان را برای آنچه می‌کردید بچشید» سوره سجده، آیه ۱۴.
  27. «پس، برای آنکه لقای امروزتان را فراموش کردید (عذاب را) بچشید؛ ما (نیز) فراموشتان کرده‌ایم و عذاب جاودان را برای آنچه می‌کردید بچشید» سوره سجده، آیه ۱۴.
  28. کتاب العین، ج۷، ص۳۰۴.
  29. تاج العروس، ج۱۰، ص۳۶۶.
  30. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۴۷.
  31. الفروق اللغویة، ص۵۳۹.
  32. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۴۸.