ازدواج پیامبر خاتم با ام‌سلمه دختر ابوامیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...)
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = ازدواج پیامبر خاتم
| موضوع مرتبط = ازدواج پیامبر خاتم
| عنوان مدخل  = ازدواج پیامبر خاتم با ام‌سلمه دختر ابوامیه
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[ازدواج پیامبر خاتم با ام‌سلمه دختر ابوامیه در حدیث]] - [[ازدواج پیامبر خاتم با ام‌سلمه دختر ابوامیه در نهج البلاغه]] - [[ازدواج پیامبر خاتم با ام‌سلمه دختر ابوامیه در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[ازدواج پیامبر خاتم با ام‌سلمه دختر ابوامیه در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = ازدواج پیامبر خاتم با ام‌سلمه دختر ابوامیه (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*چون عدّه [[ام‌سلمه]] به پایان رسید، [[رسول خدا]]{{صل}} واسطه [[حاطب بن ابی‌بلتعه]]<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیة، ج۲، ص۴۴۷.</ref> از او خواستگاری کرد. وی پیش از این به خواستگاری [[ابوبکر]] و [[عمر]] جواب رد داده بود<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱.</ref>؛ چون [[حضرت]]{{صل}} از او خواستگاری کرد، با کمال[[ادب]] گفت: "در من خصالی است که [[قادر]] نیستم همسرتان باشم: سن من بالا رفته است و از [[جوانی]] گذشته‌ام؛ افزون بر آن من زنی عیال‌وارم که باید برای تأمین معیشتشان تلاش کنم"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱.</ref>.
بعد از شهادت همسر [[ام سلمه]] و پایان یافتن عدّه [[ام‌سلمه]]، [[رسول خدا]] {{صل}} به واسطه [[حاطب بن ابی‌بلتعه]]<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیة، ج۲، ص۴۴۷.</ref> از او خواستگاری کرد. وی پیش از این به خواستگاری [[ابوبکر]] و [[عمر]] جواب رد داده بود<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱.</ref>؛ چون حضرت{{صل}} از او خواستگاری کرد، با کمال [[ادب]] گفت: "در من خصالی است که [[قادر]] نیستم همسرتان باشم: سن من بالا رفته است و از [[جوانی]] گذشته‌ام؛ افزون بر آن من زنی عیال‌وارم که باید برای تأمین معیشتشان تلاش کنم"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱.</ref>.
* [[حضرت]]{{صل}} نیز در جوابش فرمود: "به لحاظ سن، من از تو مسن‌ترم. پس بر [[زن]] [[عیب]] نیست که با مردی [[ازدواج]] کند که به لحاظ سن، از او مسن‌تر است؛ اما درباره عیال و فرزندانت، باید بگویم که آنها عیال [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} هستند"<ref>ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۲-۷۳؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۴۷.</ref>. [[ام‌سلمه]] به این [[ازدواج]] [[راضی]] شد<ref>[[ سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref>.
* [[پیامبر]]{{صل}} به ایشان پیغام داد: "به پسرت بگو که تو را به من تزویج کند". پسرش سلمه<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۳؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰.</ref> یا به [[نقلی]] [[عمر]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۳؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۹۱.</ref>، او را در [[شوال]] [[سال چهارم هجری]]<ref>ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۱.</ref> به [[عقد]] ایشان در آورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۵؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده والمتاع، ج۲، ص۵۳.</ref>. [[حضرت]]، خود [[خطبه]] [[عقد]] را جاری فرمود<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۹.</ref>. گفته‌اند که [[نجاشی]]، مهریه او را که چهارصد [[دینار]] بود، هنگام [[عقد]] پرداخت کرد<ref>شیخ طبرسی، أعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۷۷.</ref>.
*افزون بر آن، [[رسول خدا]]{{صل}} یک بالش چرمی پر شده از لیف خرما و یک ظرف و یک آسیاب را نیز کابین او قرار داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۵.</ref>.
* [[ام‌سلمه]] [[نقل]] کرده است: "وقتی [[حضرت]]{{صل}} مرا [[عقد]] کرد، از [[خانه]] خودم به حجره [[همسر]] مرحومش، [[زینب دختر خزیمه]] بود که به ام‌المساکین معروف بود. در آن [[خانه]]، جوال کوچکی بود. درون آن را نگاه کردم دیدم مقدار کمی جو در آن است. دستاس و کاسه و دیگچه‌ای هم بود، و چون به آن دیگ نگریستم، اندکی پیه و چربی بود. جو را برداشتم و دستاس کردم و در کاسه ریختم و همان چربی اندک را خورش قرار دادم، و این، [[خوراک]] [[پیامبر]]{{صل}} و همسرش در شب [[عروسی]] بود"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۳؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۴۷.</ref><ref>[[ سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۶۲.</ref>.
*وی در [[غزوات]] مریسیع<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۴۷؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۰۷؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، [[بنی‌قریظه]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۰۸؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، [[خیبر]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۸۷؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، [[حدیبیه]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۹۲؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، [[فتح مکه]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۲۹؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref> و [[طائف]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۲۶؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref> همراه [[رسول خدا]]{{صل}} و در [[حجه‌الوداع]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۹۰؛ عزالدین ابن اثیر، اسد العغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۵۰.</ref> نیز حاضر بود. او هفت سال با آن [[حضرت]] [[زندگی]] کرد<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۷.</ref>؛ اما از ایشان دارای فرزندی نشد<ref>ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۰.</ref>. وی پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}} نیز روزگاری دراز زنده بود<ref>[[ سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۶۳.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
حضرت{{صل}} نیز در جوابش فرمود: "به لحاظ سن، من از تو مسن‌ترم. پس بر [[زن]] [[عیب]] نیست که با مردی [[ازدواج]] کند که به لحاظ سن، از او مسن‌تر است؛ اما درباره عیال و فرزندانت، باید بگویم که آنها عیال [[خدا]] و [[رسول خدا]] {{صل}} هستند"<ref>ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۲-۷۳؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۴۷.</ref>. [[ام‌سلمه]] به این [[ازدواج]] [[راضی]] شد.
 
[[پیامبر]] {{صل}} به ایشان پیغام داد: "به پسرت بگو که تو را به من تزویج کند". پسرش سلمه<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۳؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰.</ref> یا به [[نقلی]] [[عمر]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۳؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۹۱.</ref>، او را در [[شوال]] [[سال چهارم هجری]]<ref>ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۱.</ref> به [[عقد]] ایشان در آورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۵؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده والمتاع، ج۲، ص۵۳.</ref>. حضرت، خود [[خطبه]] [[عقد]] را جاری فرمود<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۹.</ref>. گفته‌اند که [[نجاشی]]، مهریه او را که چهارصد [[دینار]] بود، هنگام [[عقد]] پرداخت کرد<ref>شیخ طبرسی، أعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۷۷.</ref>.
 
افزون بر آن، [[رسول خدا]] {{صل}} یک بالش چرمی پر شده از لیف خرما و یک ظرف و یک آسیاب را نیز کابین او قرار داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۵.</ref>.
 
[[ام‌سلمه]] [[نقل]] کرده است: "وقتی حضرت{{صل}} مرا [[عقد]] کرد، از [[خانه]] خودم به حجره [[همسر]] مرحومش، [[زینب دختر خزیمه]] بود که به ام‌المساکین معروف بود. در آن [[خانه]]، جوال کوچکی بود. درون آن را نگاه کردم دیدم مقدار کمی جو در آن است. دستاس و کاسه و دیگچه‌ای هم بود، و چون به آن دیگ نگریستم، اندکی پیه و چربی بود. جو را برداشتم و دستاس کردم و در کاسه ریختم و همان چربی اندک را خورش قرار دادم و این، [[خوراک]] [[پیامبر]] {{صل}} و همسرش در شب [[عروسی]] بود"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۳؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۴۷.</ref>.
 
وی در [[غزوات]] مریسیع<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۴۷؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۰۷؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، [[بنی‌قریظه]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۰۸؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، [[خیبر]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۸۷؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، [[حدیبیه]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۹۲؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، [[فتح مکه]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۲۹؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref> و [[طائف]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۲۶؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.</ref> همراه [[رسول خدا]] {{صل}} و در [[حجة‌الوداع]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۹۰؛ عزالدین ابن اثیر، اسد العغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۵۰.</ref> نیز حاضر بود. او هفت سال با آن حضرت [[زندگی]] کرد<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۷.</ref>؛ اما از ایشان دارای فرزندی نشد<ref>ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۰.</ref>. وی پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}} نیز روزگاری دراز زنده بود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۶۱ ـ ۱۶۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۸: خط ۳۱:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۴: خط ۳۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ازدواج پیامبر خاتم]]
[[رده:ازدواج]]
[[رده:ازدواج]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۲۱

مقدمه

بعد از شهادت همسر ام سلمه و پایان یافتن عدّه ام‌سلمه، رسول خدا (ص) به واسطه حاطب بن ابی‌بلتعه[۱] از او خواستگاری کرد. وی پیش از این به خواستگاری ابوبکر و عمر جواب رد داده بود[۲]؛ چون حضرت(ص) از او خواستگاری کرد، با کمال ادب گفت: "در من خصالی است که قادر نیستم همسرتان باشم: سن من بالا رفته است و از جوانی گذشته‌ام؛ افزون بر آن من زنی عیال‌وارم که باید برای تأمین معیشتشان تلاش کنم"[۳].

حضرت(ص) نیز در جوابش فرمود: "به لحاظ سن، من از تو مسن‌ترم. پس بر زن عیب نیست که با مردی ازدواج کند که به لحاظ سن، از او مسن‌تر است؛ اما درباره عیال و فرزندانت، باید بگویم که آنها عیال خدا و رسول خدا (ص) هستند"[۴]. ام‌سلمه به این ازدواج راضی شد.

پیامبر (ص) به ایشان پیغام داد: "به پسرت بگو که تو را به من تزویج کند". پسرش سلمه[۵] یا به نقلی عمر[۶]، او را در شوال سال چهارم هجری[۷] به عقد ایشان در آورد[۸]. حضرت، خود خطبه عقد را جاری فرمود[۹]. گفته‌اند که نجاشی، مهریه او را که چهارصد دینار بود، هنگام عقد پرداخت کرد[۱۰].

افزون بر آن، رسول خدا (ص) یک بالش چرمی پر شده از لیف خرما و یک ظرف و یک آسیاب را نیز کابین او قرار داد[۱۱].

ام‌سلمه نقل کرده است: "وقتی حضرت(ص) مرا عقد کرد، از خانه خودم به حجره همسر مرحومش، زینب دختر خزیمه بود که به ام‌المساکین معروف بود. در آن خانه، جوال کوچکی بود. درون آن را نگاه کردم دیدم مقدار کمی جو در آن است. دستاس و کاسه و دیگچه‌ای هم بود، و چون به آن دیگ نگریستم، اندکی پیه و چربی بود. جو را برداشتم و دستاس کردم و در کاسه ریختم و همان چربی اندک را خورش قرار دادم و این، خوراک پیامبر (ص) و همسرش در شب عروسی بود"[۱۲].

وی در غزوات مریسیع[۱۳]، بنی‌قریظه[۱۴]، خیبر[۱۵]، حدیبیه[۱۶]، فتح مکه[۱۷] و طائف[۱۸] همراه رسول خدا (ص) و در حجة‌الوداع[۱۹] نیز حاضر بود. او هفت سال با آن حضرت زندگی کرد[۲۰]؛ اما از ایشان دارای فرزندی نشد[۲۱]. وی پس از وفات پیامبر (ص) نیز روزگاری دراز زنده بود[۲۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیة، ج۲، ص۴۴۷.
  2. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱.
  3. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱.
  4. ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۲-۷۳؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۴۷.
  5. احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۳؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۳؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۹۱.
  7. ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۱.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۵؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده والمتاع، ج۲، ص۵۳.
  9. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۹.
  10. شیخ طبرسی، أعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۷۷.
  11. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۱؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۵.
  12. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷۳؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۲، ص۵۶؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۴۷.
  13. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۴۷؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۰۷؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.
  14. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۰۸؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.
  15. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۸۷؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.
  16. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۹۲؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.
  17. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۲۹؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.
  18. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۲۶؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۳۵.
  19. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۹۰؛ عزالدین ابن اثیر، اسد العغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۵۰.
  20. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۶۷.
  21. ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۰.
  22. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ام سلمه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۶۱ ـ ۱۶۳.